bato-adv
کد خبر: ۱۳۹۱۰۲
بحران القاعده‌های کوچک از "بوکو حرام" تا "الشباب"

القاعده شمال آفریقا به دنبال چیست؟

هسته‌ی ایدئولوژیک همه‌ی آنهایی که خود را القاعده می‌نامند مشترک است. این ایدئولوژی شامل التزام کامل به آموزه‌های اسلام وهابی است. وهابیت شکل سختگیرانه‌ای از اسلام اهل سنت است که در قرن هفدهم میلادی در عربستان سعودی ظهور یافت. تا به امروز اسلام وهابی زیربنای مذهبی در عربستان سعودی را تشکیل داده و مرکز آن نیز همین کشور است.
تاریخ انتشار: ۱۷:۴۷ - ۰۱ بهمن ۱۳۹۱

فرارو- آفریقا قاره‌ی بزرگی متشکل از شصت‌وچهار کشور مستقل است که چند اروپا و آمریکا را می‌توان در آن جا داد. تنها یک سازمان القاعده در آفریقا وجود ندارد، بلکه گروه‌های بسیاری با این نام در این قاره حضور دارند. القاعده نامی است که ترور و وحشت را به ذهن می‌آورد، اما جز این نام معمولا نقطه‌ی اشتراک دیگری میان این گروه‌های موسوم به القاعده وجود ندارد.

به گزارش سرویس بین‌الملل فرارو به نقل از تلگراف، در این اوضاع شکست دادن القاعده‌های کوچک بسیار سخت‌تر از غلبه بر یک القاعده‌ی بزرگ است و زمانی که شکست دادن این القاعده‌های بسیار سخت است، مذاکره مشترک با آنها عملا غیرممکن است. جنگیدن با این القاعده‌ها و شکست دادنشان باید تدریجی صورت بگیرد.

هسته‌ی ایدئولوژیک همه‌ی آنهایی که خود را القاعده می‌نامند مشترک است. این ایدئولوژی شامل التزام کامل به آموزه‌های اسلام وهابی است. وهابیت شکل سختگیرانه‌ای از اسلام اهل سنت است که در قرن هفدهم میلادی در عربستان سعودی ظهور یافت. تا به امروز اسلام وهابی زیربنای مذهبی در عربستان سعودی را تشکیل داده و مرکز آن نیز همین کشور است.

اسامه بن‌لادن آموزه‌های وهابیت را از عربستان سعودی به افغانستان برد، و در آنجا توانست همکاری طالبان را جلب کند. اسامه در افغانستان القاعده را تاسیس نمود. القاعده‌ی اول توسط آمریکایی‌ها بمباران و تضعیف شد، اما القاعده‌های بسیار دیگری در پی آن ظهور کردند.

پیام القاعده پیام وهابی یا سلفی، دو ایدئولوژی اسلامی نزدیک به هم است و هدف آن اجرای مو به موی شریعت وهابی و ایستادگی مقابل سیطره‌ی غرب است. ایدئولوژی سیاسی القاعده، مبارزه با امپریالیسم غربی و استعمار جدید از سوی غرب است.

نام گروه‌های مرتبط با القاعده همچون بوکو حرام نیجریه نیز به همین نگرش باز می‌گردد. بوکو حرام به معنای "منع غرب" یا "گناه‌ بودن تفکر غربی" است.

اما بوکو حرام ضمن ارتباط با القاعده، ریشه‌های بومی بسیاری در سیاست نیجریه و سابقه‌ی خشونت‌های فرقه‌ای را دارد. بسیاری از سیاستمداران متنفذ نیجریه‌ای با تشویق بوکو حرام به ایفای نقش در مسائل محلی و زهر چشم گرفتن از رقبای سیاسی، عملا دست با بازی با آتش زده‌اند.

گروه‌هایی از این دست در مقابل اشتقاق بسیار آسیب‌پذیرند. مختار بل‌مختار، مغز متفکر حمله به پالایشگاه در الجزیره، یک رهبر دسته‌های تبهکاری و یک سرباز افغانستان در زمان اشغال این کشور از سوی شوروی بوده است. وی پیش از آنکه دست به این حمله بزند با رهبری گروه القاعده‌ی مغرب درگیر شده بود.

حتی گروه‌های به اصطلاح اسلامگرا که در مقابل فرانسویان در مالی صف‌آرایی کرده‌اند نیز دچار چند دستگی هستند، و حتی برخی از آنها خود ضد القاعده‌اند. احتمالا سه گروه القاعده در درگیری‌های مالی حضور دارند. تنها یکی از آنها در خود مالی متولد شده، و رهبر آن عیاد آق قالی، از قبیله‌ی طوارق است. دو گروه دیگر تک و توک طرفداران محلی دارند، اما در مجموع فاقد حمایت عمده از سوی بومیان هستند. گروه شورشی چهارم که آن هم رهبری از قبیله‌ی طوارق دارد و طرفداران قابل ملاحظه‌ای هم دارد، در صورتی که با دولت مالی بر سر مسئله‌ی خودمختاری به توافقاتی برسد، علیه القاعده خواهد جنگید.

اگر فرانسوی‌ها همزمان و بدون تمایز به هر چهار گروه حمله کند، فرصت برای بکارگیری سیاست تفرقه بینداز و حکومت کن را از دست خواهند داد. در عوض باید با جنگجویان طوارقی به توافق رسید، چرا که این جنگجویان حاضرند علیه القاعده بجنگند. شکست هر چهار گروه در صحراهای بی‌پایان مالی غیرممکن است.

اما این اشتباه که به همه‌ی القاعده‌ها به یک چشم نگاه می‌شود، در سیاست خارجی غربی ریشه یافته است. مثال تبعات این نگاه را می‌توان در اتفاقی که در سومالی افتاد مشاهده کرد. غرب حمله‌ای را به وسیله‌ی نیروهای اتیوپی علیه اتحادیه‌ی محاکم شریعت اسلامی در سومالی ترتیب داد، بدون اینکه دشمنی دیرینه‌ی میان اتیوپیایی‌ها و سومالیایی‌ها را در نظر بگیرد. نتیجه سقوط محاکم شریعت و جایگزینی دولت انتقالی مورد حمایت غرب به جای آن شد، ولی در ضمن الشباب که دیگر نفعی در اتحاد با نیروهای میانه‌روی محاکم شریعت نمی‌دیدند را به خودسری واداشت تا "جهاد" خود را آغاز کنند و سعی در بوجود آوردن حکومت بنیادگرایانه‌ی خود کند.

آنچه که یکجا "اسلام بنیادگرایانه" نامیده شده موضوع ساده و سرراستی نیست. نوشته‌های محمد ابن عبدالوهاب، که وهابیت برگرفته از نام اوست، ممکن است بنیادگرایانه و متعصبانه باشند، اما نباید فراموش کرد که این افکار پاسخی به دیدگاه فلسفی سایر مکاتب اسلامی در قرن هفدهم بوده‌اند.

آنچه که امروز باید تشویق شود گفتمان فلسفی اسلامی است. به هر تقدیر اگر قرار باشد رویه‌ی گفتمان فلسفی تشویق شود، یا در میدان جنگ و با دست زدن به اتحادهای استراتژیک گشایشی صورت گیرد یا مذاکره مستقیم و گفتمان فلسفی با القاعده مدنظر قرار گیرد، آنچه که باید به خاطر داشت این است که حمله‌ی همه‌جانبه در کل جبهه گزینه‌ی عاقلانه‌ای نیست.

در مالی آب از سر گذشته است. خطرات فراوانند. آیا مالی به افغانستان فرانسه بدل خواهد شد؟ اگر نه نتیجه چه خواهد شد؟ ممکن است اوضاع به یک مالی سکولار و نه لزوما دموکراتیک ختم شود، اما در عین حال این موضوع بدان معنا خواهد بود که گروه‌هایی که خود را القاعده می‌نامند، همچنان حضور شبحوار خود را حفظ خواهند کرد تا در زمانی دیگر و در شکلی دیگر دوباره بروز کنند.

bato-adv
مجله خواندنی ها