داوود هرميداس باوند: نظامهاي بينالملل بر دو پايه بنيانهاي حقوقي يا همان اصل برابري حاكميت و ديگري بنيان ژئوپولتيك و سلسله مراتب قدرتهاي جهاني استوار است و نفع جهاني هم بر اين اساس تنظيم ميشود.
بر همين اساس دولتهايي موفق هستند كه بتوانند بر اساس منافع متقابل با قدرتهاي هژمون كه نقش تعيين و تنظيمكننده دارند وارد تعامل و گفت و شنود بشوند.
بهطور كلي ما تا روزي كه مشكلاتمان را با امريكا حل و فصل نكنيم كماكان گرفتار معضلات خواهيم بود و مجبوريم باجهاي سنگيني به ديگر قدرتهاي اقتصادي بدهيم و حتي فرصتهاي مكرري هم كه به نفع ايران به وجود آمده است نتوانستهايم كه استفاده بهينه از اين فرصتها داشته باشيم.
شكي هم نيست آنچه كه امروز به عنوان مشكل هستهيي مطرح شده است در واقع طرف واقعي اصلياش امريكاست و 1+5 بر محور مطالبات امريكا حركت ميكند و اين كشورها دنبالهرو نظرات امريكا خواهند بود به طوري كه در قطعنامههاي شوراي امنيت هم اين موضوع ثابت شده است.
براي برونرفت از اين مشكل كه هزينههاي سنگيني را بر ايران تحميل كرده است - كه اگر مشكلمان با امريكا حل نشود اين هزينهها ادامهدار و سنگينتر هم خواهد بود - خرد سياسي اقتضا ميكند كه ما مذاكرات دوجانبه را براي حل و فصل اختلافاتي كه با امريكاييها داريم بپذيريم. مساله هستهيي سبب شده است كه زيانهاي پي در پياي را به جان بخريم و فرصتهاي قابل توجهي را هم از دست بدهيم و با مشكلات مكرر روبهرو بشويم.
هر دولتي بر اساس منافع كشور و ملتش، استراتژي، تاكتيك و تكنيكهاي سياسي را تدوين ميكند و با همين رويكرد اقدام به تعيين خط و مشي روابط با ديگر دولتها ميكند. از سوي ديگر اين نكته را نميتوان ناديده گرفت كه قدرتهاي جهاني منافع هژمون دارند و بنابراين نقش تنظيمكننده نظم و مناسبات جهاني را برعهده دارند.
با اين تفسير همه قدرتهاي درجه دوم هم سعي ميكنند تا معادلات اقتصادي و سياسي خود را بر مدار اين منطق تعريف كنند. چين و روسيه عاشق امريكا نيستند اما منافع مليشان ايجاب كرده است كه روابط سازنده با امريكا داشته باشند. ضمن اينكه در بسياري از موارد هم ممكن است مواضع ضد امريكايي هم داشته باشند كه منافاتي با روابط سازنده با قدرتهاي هژمون ندارد.
در يك ارزيابي همهجانبه مصالح و منافع ما ايجاب ميكند كه مصالح و منافعمان را بر اساس منافع متقابل حل و فصل كنيم. حالا اگر طرف مقابل پيشگام شده و قدم اول را برداشته است ميتوانيم از اين فرصت بهره ببريم. شما نخستين ماده منشور 33 حقوق بينالملل را هم اگر بررسي كنيد ميبينيد كه نخستين گام مذاكره است. اين ماده ميگويد در اختلافات كشورها اگر صلح و امنيت بينالملل به خطر ميافتد قبل از هر چيز بايد از طريق مكانيسمهاي مسالمتآميز كه نخستين آن مذاكره و سپس ميانجيگري، كميسيون تحقيق، كميسيون سازش، داوري و تعقيبات منطقهيي استفاده شود. در طول تاريخ هم مذاكره يك امر عادي بوده است.
هيچ دليلي ندارد كه مذاكره را خفت و ذلالت بدانيم. مذاكره ممكن است به مصالحه و مفاهمه منتهي شود يا امكان دارد كه به آن نتيجه مورد نظر منتهي نشود ولي فضا را براي مذاكرات بعدي مساعد ميكند. امريكا بارها پيشنهاد مذاكره داده است و اين اظهارات هيلاري كلينتون بحث تازهيي نيست.
در زمان بوش پسر و در ماجراي زلزله بم كه يك فضاي احساسي قوي در عرصه جهاني به وجود آورده بود اعلام كردند كه هيات بلندپايهيي براي مذاكره به ايران خواهيم فرستاد كه در آن مقطع ما اعلام كرديم شرايط براي مذاكرات مناسب نيست. اوباما هم در آغاز دولتدارياش براي انجام مذاكرات، پالسهايي را ارسال كرد. اينك كه ما در شرايط خاصي قرار گرفتهايم معتقدم مذاكره امري لازم و ضروري است كه خرد سياسي و جمعي و منافع ملي ايران اقتضا ميكند كه ما براي برونرفت از اين شرايط با امريكاييها مذاكره كنيم.
امريكا بنگاه اصلي توليد مشكلات و معضلات براي ايران است و ما تا روزي كه اين مشكلات را با اين طرف اصلي بر اساس منافع طرفين حل نكنيم دشواريهاي بيشتري را پيش روي خواهيم داشت.
تلطيف مشكلات با امريكا تا حدود بسيار زيادي فضاي ضدايرانياي كه كشورهاي عربي منطقه به وجود آوردهاند را نيز برطرف ميكند. به نحوي كه شاهد آن هستيم هرگاه حتي شايعه بهبود روابط ايران- امريكا مطرح ميشود كشورهاي عربي سعي ميكنند از ادبيات مهربانانهتري در قبال ايران استفاده كنند اما هر وقت شاهد تيرگي و تشديد اختلافات ميشود اين كشورها موضعگيريهاي گستاخانه درباره ايران از خود اعلام ميكنند. كنگره امريكا شديدا تحت نفوذ لابي اسراييل است و تصميماتي كه درباره تحريم تشديدها عليه ايران گرفته ميشود از كانال كنگره امريكا كه تحت نفوذ لابيهاي اسراييلي است صورت ميگيرد و رييسجمهوري امريكا هم مجبور به اجراي اين تصميمات ميشود كه البته رييسجمهوري امريكا اين قدرت را دارد كه اگر تشخيص بدهد كه منافع امريكا اجراي اين قوانين و سياستها را اقتضا نميكند، ميتواند در برابر اين فشارها ايستادگي كند.
مرجع: اعتماد