bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۱۱۹۶۱۷
عضو انجمن حمایت از حقوق کودکان

مسائل و مصایب ازدواج کودکان

سن ازدواج در کشور بر اساس قانون ۱۳ سال برای دختران و ۱۵ سال برای پسران تعیین شده است. آمارهای منتشر شده اخیر نیز از وقوع حدود چهار هزار ازدواج بین ۱۰ تا ۱۴ سال و ازدواج حدود ۷۵ دختر و پسر زیر ۱۰ سال در سال ۹۰ خبر می‌دهند.
تاریخ انتشار: ۱۲:۰۶ - ۳۱ تير ۱۳۹۱

سن ازدواج در کشور بر اساس قانون ۱۳ سال برای دختران و ۱۵ سال برای پسران تعیین شده است. آمارهای منتشر شده  اخیر نیز از وقوع حدود چهار هزار ازدواج بین ۱۰ تا ۱۴ سال و ازدواج حدود ۷۵ دختر و پسر زیر ۱۰ سال در سال ۹۰ خبر می‌دهند.

 ازدواج‌هایی که ثبت آن‌ها در دفا‌تر ثبت ازدواج به گفته کار‌شناسان خلاف قانون است و جرم محسوب می‌شود. چندی پیش سخنگوی کمیسیون اجتماعی مجلس٬ ازدواج دختران و پسران زیر سن ازدواج را خلاف قانون دانسته و مسئولان به‌ویژه مراکز ثبت ازدواج را موظف به پاسخگویی چگونگی ثبت این ازدواج‌ها دانسته است.

سیدامیرحسین قاضی‌زاده‌هاشمی با انتقاد ازآمارهای منتشر شده سازمان ثبت احوال تهران مبنی‌بر وقوع حدود چهار هزار ازدواج بین ۱۰ تا ۱۴ سال و ازدواج حدود ۷۵ دختر و پسر زیر ۱۰ سال در سال ۹۰ ٬ به خانه ملت گفت: بر اساس قانون ازدواج دختران زیر ۱۳ سال و پسران زیر ۱۵ سال تخلف است. به گفته او بررسی‌ها نشان می‌دهد که ازدواج دختران در سنین کودکی در خانواده‌هایی که پدر معتاد، بیمار روانی یا بی‌سواد باشد یا کودک تک‌والد یا والد ناتنی داشته باشد و از لحاظ اقتصادی و اجتماعی در سطح پایینی باشند، بیشتر است.

 فرشید یزدانی، عضو انجمن حمایت از حقوق کودکان و رئیس سابق این انجمن نیز با اظهار گلایه از خلا برنامه‌ای جدی برای کاهش این ازدواج‌ها به آرمان می‌گوید: نزدیک 90 درصد این ازدواج‌ها دختران کودک هستند.

در سال 89، 131 دختر زیر 15 سال با مرد بالای 50 سال ازدواج کرده است. در سال 88 هم 100 دختر زیر 15 سال با مرد بالای 50 سال ازدواج کردند. بنابراین وجه حاکم ازدواج کودکان ،به خصوص دختران، با کودکان نیست بلکه ازدواج کودک با بزرگسال است. قابل توجه این که بیشتر ازدواج دختران بین 10 تا 14 سال با پسران 20 تا 24 است. گفت‌وگو با این کارشناس حوزه کودکان را می‌خوانید.
 
چرا با وجود تلاش‌های بسیاری که در حوزه کودکان می‌بینیم اما همچنان ازدواج کودکان در کشور دیده می‌شود؟
براساس کنوانسیون جهانی حقوق کودک تمام افراد زیر 18 سال کودک محسوب می‌شوند. براساس قانون مدنی دختران در 13 سالگی و پسران در 15 سالگی به بلوغ می‌رسند.با توجه به قوانین سن ازدواج این موضوع از چند منظر قابل بررسی است؛ یکی از نظر اجتماعی و فرهنگی و دیگری از منظر قانونی.

 از نظر اجتماعی مهمترین عامل عمده در حوزه ازدواج کودکان بحث فقر اقتصادی است. هر چقدر فقر افزایش یابد میزان این ازدواج‌ها بیشتر می‌شود چنانچه آمار نیز چنین موضوعی را ثابت می‌کند. ازدواج کودکان از مناسبات اجتماعی و زندگی روزمره مردم در طبقات پایین جامعه تاثیر بسیاری می‌گیرد. در کنار عامل فقر اقتصادی نباید فقر فرهنگی موجود در میان بخشی از جامعه که چنین مشکلی را به وجود می‌آورند، فراموش کرد.

 طبق آمارهای موجود در سال 85، حدود 900 هزار کودک ازدواج کرده 10 تا 18 ساله داشتیم. بیش از 55 درصد این ازدواج‌ها در نقاط شهری و مابقی در نقاط روستایی بوده است. بنابراین می‌بینیم که ازدواج کودکان در قشر شهری نیز دیده می‌شود. هر چند به دلیل مهاجرت از روستاها به شهر در گذشته و پایین بودن جمعیت روستایی این آمار نشان می‌دهد که رشد این ازدواج‌ها در نقاط روستایی بیشتر بوده زیرا نسبت جمعیت روستایی به شهری در کشورمان کمتر است.

 سال 84  در کشور 226 هزار دختر زیر 19 سال ازدواج کرده‌اند که این رقم در سال 89 با فرآیند افزایشی به 342 هزار مورد رسیده است. 26 هزار مورد از این ازدواج‌ها در سال 84، ازدواج کودکان 10 تا 14 سال و در سال 89، 42 هزار تا بوده که اتفاق بسیار ناخوشایندی است. یکی از مسایلی که در آمار دیده می‌شود ازدواج کودکان زیر 10 سال است.

در سال 89، 716  کودک زیر 10 سال ازدواج کرده‌اند که این رقم نیز افزایش یافته زیرا در سال 86، 370 مورد ازدواج  کودک زیر 10 ساله دیده می‌شود. با توجه به سن کم کودک این آمارکم هم بسیار زیاد است.

 اگر آمار کل ازدواج‌های کودکان زیر 15 سال را مدنظر قرار دهیم در سال 89، 45 هزار تا ازدواج داشتیم که 42 هزار تا از این ازدواج‌ها مربوط به دختران بوده است. سال 84 این رقم 26 هزار بوده که نشانگر رشدی معادل 65 درصد در این سال‌ها بوده است.

 وقتی این رقم‌ها را نسبت به کل ازدواج‌هایی که در کشور صورت می‌گیرد مقایسه کنیم روند افزایشی را می‌بینیم که قابل توجه است و نیاز به یک بررسی دقیق دارد. در سال 84، 784 هزار ازدواج صورت گرفته که از این رقم ،40درصدمربوط به ازدواج افراد زیر 19 سال بوده است.

 این نسبت در سال 89  به 45 درصد رسیده است. درباره ازدواج افراد زیر 15 سال این نسبت در سال 84، 5/3 درصد بوده که در سال 89  به 5 درصد رسیده است.
 
 آیا آماری که ارائه می‌دهید براساس مستندات و آمار رسمی موجود در کشور است؟
این آمار براساس سرشماری‌های ثبت احوال استخراج شده و هیچ گونه دخل وتصرفی در آنها صورت نگرفته است. آماری که ارائه می‌دهم براساس منابع رسمی است باید توجه داشت که آمار واقعی که شامل ازدواج‌های ثبت نشده نیز هست، بیشتر از اینهاست.
 
 آمار در کدام استان‌ها بیشتر است؟
نسبت این ازدواج‌ها معمولا در حاشیه شهرهای  بزرگ، شهرهای کوچک  و روستاها  بیشتر است. براساس مستندات در سال 89 ،حدود  7 هز ار و 200 ازدواج کودک 10 تا 14 سال در سیستان و بلوچستان صورت گرفته که بعد از آن استان خوزستان با  5 هزار و 200  ازدواج و سپس استان آذربایجان شرقی با بیش از 2 هزار و 600 ازدواج قرار دارد.

البته این آمار در استان تهران نیز با هزار و 200  نفر رقم قابل توجهی را به خود اختصاص می‌دهد. درباره ازدواج کودکان کمتر از 10 سال نیز  ارقام540 نفر در سیستان و بلوچستان،  16 نفر در آذربایجان غربی و 34 نفر در خوزستان را شاهد هستیم.
 
 این ازدواج‌ها بیشتر ازدواج کودک با کودک است یا کودک با بزرگسال؟ بیشتر دخترها در سن کم مجبور به ازدواج می‌شوند یا پسرها؟
نزدیک 90 درصد این ازدواج‌ها دختران کودک هستند. در سال 89، 131 دختر زیر 15 سال با مرد بالای 50 سال ازدواج کرده است. در سال 88 هم 100 نفر دختر زیر 15 سال با مرد بالای 50 سال ازدواج کردند.

 بنابراین وجه حاکم ازدواج کودکان ،به خصوص دختران، با کودکان نیست بلکه ازدواج کودک با بزرگسال است. قابل توجه این که بیشتر ازدواج دختران بین 10 تا 14 سال با پسران 20 تا 24 است. در سال 89، یک هزار و 300 پسر کمتر 15 سال داریم که ازدواج کردند.

بالاترین نسبت آماری متعلق به استان سیستان و بلوچستان است. یک بخشی هم داریم پسر جوان زیر 20 سال با زن بالای 60 سال ازدواج کردند مثلا سال 86، 10 پسر با خانم بالای 60 سال ازدواج کردند. حتی در سال 89  پسر کمتر از 15 سال داریم که با زن 75 ساله ازدواج کرده که می‌تواند بحث اقتصادی یا فرهنگی در یک قوم باشد که ثبت شده‌اند. وقتی در رده‌های سنی بالاتر می‌رویم این مسئله نیز وجود داردکه در بحث ما نمی‌گنجد.
 
 آیا این کودکان می‌توانند نیازهای همسرشان را تامین کنند؟
ازدواج از یک سو نیاز به بلوغ فیزیکی و بدنی و از سوی دیگر بلوغ روانی و عاطفی دارد. مسلما این بچه‌ها نمی‌توانند خودشان را با این شرایط وفق بدهند و هماهنگی با این شرایط برایشان سخت است.

چرا که کودکان اگر هم که به فرض از نظر جسمانی آمادگی ازدواج داشته باشند، مسلم است که از نظر روحی و روانی نمی‌توانند این مساله را درک کنند و قطعا به سختی می‌توانند به یک رابطه برابر و مناسب  دست یابند.

در خیلی از نقاط حاشیه‌ای کشور این اتفاق صورت می‌گیرد که به لحاظ فرهنگی هم پذیرفته شده است. باید این مشکل بیان شود و قبح آن  نشان داده شود. در نقاط مختلف کشور گاه دختران وجه معامله قرار می‌گیرند و گاه فرار از دست والدین بدسرپرست کودک را راضی به ازدواج می‌کند یا والدین تمایل دارند کودک زودتر ازدواج کند تا هزینه خانوار کمتر شود.

گاه نگاه برخی مدیران نیز به این مشکل دامن می‌زند و این مسئله را پیچیده می‌کند. چند سال پیش وزیر آموزش پرورش گفته بود که از ازدواج  بچه‌های دبیرستانی استقبال می‌کند و این یک نگاه تاثیر گذار در اجتماع است.
 
 ممکن است این کودک مورد خشونت قرار بگیرد و ابعاد روانی بدی برای او داشته باشد، قبول دارید؟
یکی از دلایل طلاق در کشور میان بزرگسالان نیز به دلیل نداشتن آگاهی در زمینه مسایل ازدواج است چه برسد به کودکی که هنوز رشد فیزیکی و اجتماعی اش کامل نشده است.  وقتی با خیلی از افرادی که در کودکی ازدواج کردند و الان بزرگ شدند درباره مناسبات زندگی و ازدواج صحبت می‌کنم بسیاری از  این زنان می‌گویند اصلا فکر نمی‌کردند  وارد یک چرخه جدی شده اند.

فرآیند کودکی این بچه‌ها سرکوب می‌شود و کل جامعه در این سرکوب نقش دارد چون یک امر مستمر است و یکی از خشونت آمیز‌ترین سرکوب‌ها در حوزه کودک است.
 
 از آنجایی که به بحث طلاق به دلیل نبود آگاهی و نداشتن مهارت‌های زناشویی در بزرگسالان اشاره کردید و از آنجایی که یک کودک نمی‌تواند نیازهای عاطفی و ...  یک زندگی را تامین کند، آیا آمار طلاقی درباره این کودکان وجود دارد؟
اتفاقا آمار طلاق کودکان نیز بسیار جالب توجه است. براساس آمار سال 85 حدد 25 هزار کودک مطلقه داشتیم که از این میزان 15هزار در نقاط روستایی و   مابقی در نقاط شهری بوده است. 

قابل توجه اینکه حدود 12 هزار کودک نیز در این سال  بوده‌اند که همسرشان فوت کرده است که آمارش در نقاط شهری بیشتر است.

در یک تقسیم بندی جنسیتی می‌بینیم که از این 25 هزار کودک مطلقه نزدیک به 15 هزار تایشان پسر هستند و مابقی دختر.

اگر بخواهیم در رده سنی 10 تا 14 سال آمار سال 85 کودکان مطلقه را داشته باشیم در مجموع قریب به 14 هزار کودک مطلقه در این سن وجود داشته است که با احتساب بیش از 4 هزار کودک همسر مرده می‌توان گفت که حدود 18 هزار کودک بیوه در سال 85 زندگی می‌کرده اند.

 اگر سن میان 10 تا 18 سال را مدنظر قرار دهیم تعداد 37 هزار کودک بیوه در کشور وجود دارد. براساس آمار کلی سال 86 تا 89 در میان دختران هر سال به طور متوسط 800 کودک 10 تا 14 سال طلاق گرفتند و حدد 15 هزار تا کودک 15 تا 19 سال طلاق گرفته اند. آمار مربوط به پسران نیز براساس همین نسبت تغییر می‌کند.

 هر چند رقم کل طلاق زیر 15 ساله‌ها عمدتا دختران بودند. موضوعی که در میان این ارقام جلوه می‌کند این است که بحث طلاق کودکان تابعی از فرآیند کلی طلاق در کشور است. نسبت کل طلاق‌ها در کشور حدود 37 درصد از سال 86 به 89 افزایش یافته است که همین آمار در میان کودکان 38 درصد است که تفاوت معناداری ندارد و یکسان هستند.
 
 چرا وقتی قانون در این زمینه وجود دارد عمل نمی‌شود و این ازدواج‌ها ثبت می‌شوند و هیچ برخورد قضایی صورت نمی‌گیرد؟
 ثبت احوال موظف است این ازدواج‌ها را ثبت نکند اما فرآیندی که صورت می‌گیرد این است که خانواده این کودکان برای ثبت ازدواج به دادگاه مراجعه می‌کنند و براساس حکم قاضی مبنی بر سنجش توانمندی کودک به لحاظ جسمانی ثبت ازدواج صورت می‌گیرد.

منبع: آرمان
برچسب ها: ازدواج کودکان
مجله خواندنی ها
مجله فرارو
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv