جمشید پژویان به عنوان یکی از تئوریسین های اصلی طرح تحول و هدفمندسازی یارانه ها، کسی است که شمس الدین حسینی (وزیر امور اقتصاد و دارایی) و محمدرضا فرزین (دبیر کارگروه طرح تحول اقتصادی) و علی عسگری (رئیس سازمان امور مالیاتی) که از محریان اصلی هدفمندسازی نیز محسوب می شوند، در دانشگاه شاگردش بوده اند، وی اگرچه از اصلاح نسبی قیمت ها آنهم در آستانه یک سالگی اجرای قانون هدفمندسازی سخن گفته و آنرا دستاوردی قابل اعتنا می داند اما نسبت به روندهای موجود در اجرای این برنامه ایرادات فراوانی را وارد می داند.
به نظر می رسد در این دوره یک ساله ای که پشت سر گذاشته شده است تنها بخش اندکی از آنچه اتفاق افتاده از نظر وی مطلوب است و از عنوان می کند اگر روندهای فعلی در اجرای قانون هدفمندسازی اصلاح نشود می تواند به شکست قطعی این سیاست منجر شود.
مشروح گفتگو با این استاد دانشگاه و رئیس شورای رقابت را در ادامه بخوانید:
* تقریبا در سالگرد اجرای قانون هدفمندسازی یارانه ها قرارداریم، من خاطرم هست در سال 87 و در همایشی که برای رونمایی طرح تحول اجرایی با چه هیجانی از برنامه ای صحبت می کردید که می تواند اقتصاد ایران را متحول کند، حالا در آستانه یک سالگی اجرای طرح هدفمندسازی یارانه ها به عنوان یکی از بخش های اصلی طرح تحول ارزیابی شما از آنچه اجرا شده چیست؟ آیا چیزی که اجرا شده با آنچه مدنظر شما بوده هماهنگی دارد یا نه؟
من همچنان هم در این مورد خوش بین هستم و تائید می کنم به طور کلی آنچه رخ داده است، یک مسئله این است که این برنامه یک انتخاب نبوده است، آن زمان هم گفتم که این کار یک باید است در اقتصاد ایران، یعنی باید قیمت ها اصلاح می شد، این کار هر روز هزینه اجرایش برای اقتصاد ایران افزایش پیدا می کرد، واقعیت هم این است که پرداخت کننده واقعی هزینه قیمت های غیر واقعی در اقتصاد مردم هستند، مردمی که به دلیل غیر مستقیم بودن این هزینه ها متوجه نمی شدند که چه هزینه سنگینی را متحمل می شدند.
یعنی گروه اتفاقا فقیر جامعه بیشترین صدمه را از این یارانه ها می دیدند، الان بدون شک ما گامی به جلو برداشته ایم و تونسته ایم این قیمت ها را اصلاح کنیم و من با اطمینان می گویم این کار به نفع افشار آسیب پذیر جامعه بوده وهست.
اما نکته کلیدی که من بارها بر آن تاکید کردم، تاثیر اصلی و عمده تر این اقدام در بخش تولید است دولت سعی کرده است تا حدودی به بخش تولید توجه کند اما به نظر من در این زمینه نتوانسته است گام بزرگی بردارد، راهکار دولت در این موضوع نیز مشخص است؛ دادن یارانه به صورت کاملا هدفمند از طریق استهلاک نزولی به بخشی از صنایع است که بیشترین افزایش هزینه های تولید را از محل افزایش قیمت حاملهای انرژی متحمل می شوند.
اینها عمدتا بنگاههایی هستند که یا تجهیزات و ماشین الات فرسوده در اختیار دارند و یا از فناوری های روز عقب هستند و در نتیجه اگر به صورت هدفمند دولت کمک بکند که این بنگاهها تجهیزات خود را به روز کرده و سرمایه گذاری مجدد برای حرکت به سمت فناوری های روز داشته باشند آنهم با سمت و سوی بهبود کیفیت تولید و صرفه جویی در مصرف انرژی.
در آن وقت ما به نتیجه نهایی که دنبال می کردیم خواهیم رسید، البته این نکته را هم اضافه کنم که این یک پروسه زمانبر است.
* از زمانی که بحث هدفمندسازی یارانه ها مطرح شد بارها تاکید داشتید که این برنامه باید به صورت یک بسته سیاستی به اجرا گذاشته شود، حالا بحث حمایت از تولید را مطرح می کنید ، شما در مصاحبه ای که حدود دو ماه پیش انجام دادید، انتقاد داشتید از نحوه حمایت از تولید، آیا این انتقاد همچنان پابرجاست و ما هنوز بخش تولید را به درستی مورد حمایت قرارنداده ایم؟
من همچنان معتقد هستم که بخش تولید به صورت درست و صحیحی دیده نشده است و هنوز تولید کنندگان به دنبال گرفتن پول نقد و بعضی از معافیت ها هستند ولی این به نفع اقتصاد ، جامعه و حتی به نفع خود انها هم نیست.
* یعنی به عقیده شما تولید کنندگان ادعای غلطی دارند نسبت یه نوع حمایتی که از انها صورت می گیرد؟
بله، آنها تصور می کنند که دولت باید به گونه ای به آنها پولی بدهد و متاسفانه بعضی از راهکارهایی که وزارت صنایع ارایه می کند هم این باور غلط را دنبال می کند، که به نظر من اصلا این موضوع ربطی به وزارت صنایع ندارد، کاری به جایگاه وزارت صنایع ندارم، اما به هر حال انها می توانند از یک نقطه نظر کمک باشند؛ انهم اینکه فهرست بنگاههای اقتصادی و صنایعی راکه بالاترین انرژی بری را دارند به همراه فهرست بنگاههایی که با سرعت بیشتری می توانند فناوری خود را تغییر بدهند در اختیار وزارت امور اقتصاد و دارایی و سازمان امور مالیاتی قرار بدهند.
آن وقت این دو نهاد یعنی سازمان امور مالیاتی و وزارت اقتصاد و دارایی می توانند یارانه هدفمند به بخش تولید تخصیص دهند، البته بدیهی است که بخش تولید به دنبال پول است، آن توجهی به این موضوع سرمایه گذاری مجدد و افزایش بازدهی برای دوران طولانی ندارد، به خصوص که بخش عمده ای از صنایع ما همچنان دولتی است.
حتی اگر از دولتی تغییر کرده است از بخش دولتی به بخش خصوصی واقعی منتقل نشده است،در نتیجه دولت در اینجا باید با اقتدار سیاست خود را به آنها بقبولاند و آنها متوجه شوند تنها راهی که می توانند از این یارانه بهره مند شوند اصلاح ماشین آلات فرسوده شان است با ماشین آلاتی که از بهره وری انرژی بیشتری برخوردار هستند.
* در جمع بندی صحبت های شما می تونم بگویم که شما معتقدید هم دولت به شکلی که باید از بخش تولید حمایت بکند، نکرده است و هم بخش تولید توقعات نابجایی دارند؟
توقعاتشان کوتاه مدت و غلط است.
* این فرایند آغاز شده و در حال دنبال شدن است، به کجا می رسد؟
من تصور می کنم باید متوقف شود.
* چطوری؟
همانطور که گفتم راهش این است که پرداخت یارانه به بخش تولید از طریق استهلاک نزولی باشد. من چند هفته پیش که در خدمت رئیس جمهور بودم با شفافیت این موضوع را گفتم و به نظرم این نکته مورد تائید ایشان بود، من تصور می کنم، وزیر اقتصاد ودارایی،دبیر کارگروه طرح تحول و رئیس سازمان مالیاتی که هر سه دانش آموخته اقتصاد هستند، با نقطه نظرات من آشنا بوده اند هرچه سریع تر باید این برنامه را طراحی و به اجرا بگذارند.
* در ابتدای این گفتگو شما اشاره کردید به اقشار آسیب پذیر، یارانه پرداختی به آنها آیا متناسب با نیازهایشان بوده است و یا اینکه اقشار اسیب پذیرهم مانند تولید کنندگان به نظر شما دچار توهم هستند و در زمینه یارانه ها توقع غلط دارند؟
دقیقا، من اول یک چیزی را عنوان کنم، من عقیده ام این بود که ما باید به مرور کاری بکنیم که اقشار ثروتمند وبرخوردار جامعه خودشان داوطلبانه از دریافت این یارانه سرباز بزنند، انها به راحتی قابل شناسایی هستند ، البته من توصیه نمی کنم کسی به دنبال شناسایی آنها از این طریق برودف در جاهای دیگر و سازمانهای دیگری هستند که به دنبال این نوع کارها باشند، ولی برای این موضوع یارانه نقدی باید به آنها گفته شود که واقعا کسانی که اصلا ارزشی ندارد این یارانه برای آنها به دنبال دریافت این یارانه نباشند و اگر رفتند انها شناسایی خواهند شد.
من معتقدم آنها برای انکه شناسایی نشوند خودشان داوطلبانه از این کار سرباز بزنند.
* فرایندی که الان شکل گرفته چطور...
الان من خودم یارانه دریافت نکردم و حتی سهام عدالت اساتید را هم دریافت نکردم، البته آدم ثروتمندی هم نیستم، من تنها راه درامدم معلمی است و هیچ پول باد آورده ای را هم از هیچ جا ندارم، ولی احساس می کنم اگر این یارانه را دریافت کنم نمی توانم مدعی باشم که به فکر اقشار نیازمند جامعه هستم.
* این صحبت شما نوعی نگاه فرهنگی است و در تناقض با سود طلبی اقتصادی است.
اما مبلغ در مقابل ثروت برخی به قدری کم است که برخی این ارقام را دریافت کرده و به مستخدم و رانندخودشان می دهند، ولی باید توجیه بشوند که راننده و خدمتکار شما در جامعه جزء اقشار خوش درآمد هستندو این یارانه باید به اقشاری برسد که واقعا در مضیقه هستند.
تاکید می کنم در این زمینه هم باید کار فرهنگی شود وهم از بعد اقتصادی برنامه ریزی صحیح صورت بگیرد، تا کسانی که واقعا نیاز اقتصادی ندارند احساس خجالت بکنند از دریافت یارانه نقدی از طرف دیگر هم دولت هم باید اعلام کند « اگر شما به دریافت یارانه نقدی ادامه بدهید ما شما را شناسایی می کنیم و این مبالغ از شما پس گرفته شده و شما جریمه خواهید شد»؛ البته مبغ کمی حدود 50 هزار تومان جریمه خواهید شد.
البته نیازی به جریمه سنگین نخواهد بود زیرا این اقشار از شناسایی شدن می ترسند، چون اگر شناسایی شوند تبعات بعدی برای آنها خواهد داشت مثلا سازمان امور مالیاتی به سراغ آنها خواهد رفت.
این یک گام است، اما من بارها گفتم که روش حمایت از یک جامعه اصلا این نیست که بروید و پول نقد توزیع کنید؛ بلکه باید نظام تامین اجتماعی، نظام پرداخت ها و نظام مالیات بر مجموعه درآمد را فعال و کارامد بکنیم مانند دیگر کشورهای توسعه یافته دنیا.
در واقع ما از طریق اصلاح سیستم ها می توانیم از جامعه حمایت بکنیم نه با پرداخت های نقدی، البته ممکن است همین سیستم ها مانند روشی که در برخی از کشورها به کار گرفته می شود که افراد غیر مستقیم مالیاتی پرداخت می کنند و زمانی که مالیاتشان معادل مالیات مجموعه درآمدشان بشود، دولت ها به انها پولی را هم پس می دهند، یا معافیت مالیاتی لحاظ کرده و یا حتی یارانه نقدی پرداخت می کنند.
اما این پرداخت ها فرق می کند با اینکه ما چشم بشته به همه مردم پول بدهیم.
*یکی دیگر از اهدافی که هدفمندسازی یارانه ها دنبال می کرده است بحث اصلاح الگوی مصرف حاملهای انرژی بوده است، برداشت شما چیست آیا در این زمینه طی یک سال گذشته دستاوری حاصل شده یا نه؟
من خیلی امیدوارم اطلاعاتی که از مرکز آمار درخواست کرده ام دریافت کنم، تا در این مورد جواب دقیق بگویم، اما شواهد نشان می دهد که اثر داشته است.
*این شواهد چیه؟
یکی از این شواهد، روند مصرف بنزین است.
*این به سهمیه بندی بر می گردد یا به کاهش مصرف واقعی مردم؟
این مسئله ناشی از کاهش مصرف واقعی مردم است زیرا عرضه بنزین آزاد است و یک بخش محدودی از آن به صورت سهمیه ای توزیع می شود، یکی دیگر از شواهد من از طریق مشاهده رفتار مصرفی مردم مانند تغییر لامپ های روشنایی به لامپ های کم مصرف نشان می دهد مردم این موضوع را جدی گرفته اند.
اما من روی این زمینه که چقدر موثر بوده، امیدوارم در چند ماهه آینده با مطالعه ای که در دست انجام خواهم داشت به نتیجه برسم و اعلام کنم.
* از سه محور حمایت ازبخش تولیدف حمایت از اقشار اسیب پذیر و در نهایت میزان مصرف حاملهای انرژی شما تنها دستاورد حدودا قطعی هدفمندسازی را کاهش مصرف انرژی عنوان می کنید، پس چطور شما هدفمندسازی را یک گام مثبت تلقی می کنید؟
شکی در اینکه گام مثبتی بوده، نیست؛ اما سئوال اینجاست که ایا به جایی که می توانستیم برسیم رسیده ایم یا نه؟ ؛ این نکته ای است که من در موردش گله مندهستم.
بدون شک اصلاح قیمت های نسبی اثراتش را هم در بخش تولید و هم در مصرف گذاشته است، شای اگر ما وقت داشتیم و زمان اجازه می داد و در طول زمان این هزینه انباشت نمی شد بدون انکه کاری بکنیم خود به خود این وضعیت اصلاح می شد، یعنی بعد از این بنگاههای اقتصادی زمانی که ماشین آلاتشان مستهلک شد و قصد سرمایه گذاری مجدد می کنند در انتخاب ماشین آلات جدید به میزان انرژی بری آن توجه خواهند کرد.
مصرف کنندگانی که قبل از این به میزان مصرف انرژی لوازم خانگی شان و حتی اتومبیلشان توجه نداشتند بعد از این حتما به میزان مصرف انرژی توجه خواهند کرد. این نکته علامتی خواهد بود برای تولید کنندگان این نوع کالاها که بروند و میزان مصرف انرژی تولیداتشان را اصلاح کنند.
این روند جلو خواهد رفت ولی برای آنکه این روند را شتاب بدهیم من نیازمند به اجرای سیاستهایی خواهیم بود که به انها اشاره کردم.
* در کنار این فضای اجرای جو حاکم بر سیاستهای پئلی را چطور ارزیابی می کنید، چون سیستم بانکی در این چند وقته نتاقضات زیادی را در قبال اجرای این قانون از خود نشان داده است؟
اگر ما به دنبال یک تجدید سرمایه گذاری سنگین در صنایع کشورمان باشیم نیاز به منابع بانکی خواهیم داشت و باید منابع بانکی ما به سمت هدایت شود، من برای اینکه می خواستم این موضوع را بررسی کنم که وضعیت کنونی بازار اعتبارات چگونه است با بانکها تماس گرفتم، ولی با کمال تاسف از دادن اطلاعات خودداری کردند در حالی که شورای رقابت این اختیاری دارد که هر نوع اطلاعاتی که می خواهد را از هر دستگاهی دریافت کند.
اما نحوه برخورد بانکها در ندادن اطلاعات و وقت تلف کردن که به نوعی شورای رقابت را عکس العمل وادار می کند که به طور مثال برای دریافت اطلاعات تیم های بازرسی به بانکها بفرستیم، این به نظر من مطلوب نیست و ما سعی می کنیم از این اطلاعات در درجه اول به نفع خود این بانکها استفاده کنیم.
* ارزیابی کلی شما از عملکرد بانکها در قبال هدفمندسازی یارانه ها چیست؟
من به نوعی عملکرد مثبتی از بانکها ندیدم.
* در فضای سیاستهای مالی و مالیاتی روند را به چه صورت ارزیابی می کنید؟
سیاستهای مالیاتی همان توصیه من است.
* که هنوز انجام نشده؟
بله و هنوز نشده است.
* یعنی ساختار مالیاتی...
تا الان گامی در این راستا برنداشته است.
* بحث اصلاح نرخ ارز هم در این رابطه مطرح است که من برآوردم به شخصه این بود که این اقدام در واقع آغاز فاز دوم اجرای هدفمندسازی یارانه ها بوده است، نظر شما در این رابطه چیه و اگر بخواهیم وارد فاز دوم اجرای هدفمندسازی بشویم چه ملاحظاتی باید داشته باشیم؟
امیدوارم اینطور نباشد و ما این اقدام را به عنوان فاز دوم اصلاح قیمت ها ندانیم.
* چرا؟
نرخ ارز اصولا تحت عوامل مختلف و بر اساس مصالح کل اقتصاد تعیین می شود اگر ما یک بخش خصوصی فعال در بخش ارز داشتیم و بازار ارز ما به گونه ای بود که نرخ ارز در بازار تعیین می شد خوب بود ولی چون دولت و بانک مرکزی بزرگترین عرضه کننده و متقاضی ارز در بازار هستند، ان است که در بازار تعیین کننده نرخ است.
در این شرایط چند نرخی کردن ارز به نظر من یک اشتباه بزرگ و فاحش است و تعجب می کنم ما چگونه از گذشته درس عبرت نگرفته ایم، آنهم نه گذشته ای که مربوط به نسلهای قبل بوده باشد، بلکه گذشته بسیار نزدیک.
ما بابت همین تفاوت های نرخ ارز میلیاردها دلار از منابع مان به هدر رفته است و اینکه بانک مرکزی بیشتر از اینکه در جهت یکسان سازی نرخ ارز برود و مهار کند بازار ارز را خودش دارد دامن می زند به مشکلات بازار ارز، برای من جای تعجب دارد.
من امیدوارم هرچه سریع تر متوجه این اشتباه بشود و اگر محدودیتی در جهت تامین اسکناس دارد این مشکل را برطرف کند زیرا بانک مرکزی از نظر اعتبار مشکلی ندارد زیرا درآمدهای ارزی کشور بسیار بالا بوده است.
*نرخ تورم از مباحثی بود که قبل از هدفمندسازی مورد مناقشه فراوان بود، الان حداقل در آمارهای رسمی میزان نرخ تورم چندان افزایش پیدا نکرده است و جهش های 30 تا 40 درصدی حداقل در آمارهای بیانی مرکز آمار و بانک مرکزی رخ نداده است، هر چند مردم تصور می کنند نرخ تورم بسایر بیشتر از اینهاست؛ سئوال اینجاست که رشد تورم که از تبعات قطعی هدفمندسازی یارانه هاست چگونه با پیش بینی ها مطابقت ندارد؟
همان زمانی که بعضی از نرخ تورم جهشی می کردند من می گفتم که اصلا این اتفاق نمی افتد و راه حل تورم در جای دیگر است و باید از طریق مهار نقدینگی تورم کنترل شود و الزاما اصلاح قیمت های نسبی نباید به جهش تورمی منجر شودو البته نشد.
درست است که دولت در جاهایی گفته می شود که قیمت ها را کنترل کرده و البته می کند اما من اعتقاد ندارم که این کنترل قیمت ها یک فشار به بخش تولید هست زیرا من شاهد به وجود امدن بازارهای سیاه نیستم. البته ما اقتصاددان ها به این بازارها سفید می گوییم چون باعث اصلاح قیمت های نسبی می شوند.
به هر شکل شاهد رشد این بازارها برای انواع کالاهای ضروری و غیر ضروری نیستیم. یعنی من شاهد این نیستم که به صورت پنهانی بعضی از کالاها با قیمت های بالاتر عرضه شود.
*فکر نمی کنید هنوز زود است؟
نه، این می توانست اثرش را گذاشته باشد، ولی من چون شاهد این نبودم، هنوز به اعتقادم پایبندم که ضرورتی برای ایجاد جهش تورمی وجود ندارد. اگر هم در آینده به وجود بیاید دلایل دیگری هم خواهد داشت، زیرا یک سالی است که قیمتها موثر شده و یک سالی هم از این موضوع می گذردو نرخ تورم ما حداقل از نرخ تورم متوسط سی ساله گذشته پایین تر است.
این صحبت شما در نقض صحبت تولید کنندگانی است که می گویند دولت برای اعمال قیمت های نظارتی خود مارا تحت فشار قرارداده و ما برای آنکه بتوانیم به تولید ادامه بدهیم مجبور هستیم از مقدار و یا کیفیت واحد کالایی که عرضه می کنیم بکاهیم.
این موضوع کیفیت و حجم کلا اثر دارد روی مصرف کننده و سطح تقاضایشان پایین می آید، وقتی دولت قیمت ها را مهار کرده بود چه می کردند، بازاری در حاشیه بازار اصلی ایجاد کرده بودند کالاها را از طریق آن بازارها عرضه می کردند ولی الان خبر از این بازارها نیست.
* در حال حاضر واردات زیاد اجازه این کار را نمی دهد.
به هر حال کنترل شده است، درست است، من هم اعتقاد دارم که واردات یک عامل موثر بوده است در کنترل تورم، اگر این مقدار واردات نبود به طور حتم نرخ تورم بالاتر بود.
* اما چیز دیگری در حال اتفاق افتادن است، آنهم شکل گیری تورم وارداتی است، بررسی متوسط قیمت هر تن کالای وارداتی در هفت ماهه اول امسال نشان از رشد 400 دلار قیمت هر تن کالای وارداتی دارد و به عبارتی رشد 31 درصدی قیمت کالاهای وارداتی را شاهد هستیم و البته حجم کالاهای وارداتی هم رو به نزول است، با این روند فکر می کنید دولت بتواند بازهم تورم را از طرق واردات مهار کند؟
اگر حجم کالاهای وارداتی کاهش پیدا کرده است و حتی اگر تورمی از این طریق ایجاد شود محصول هدفمندسازی نبوده و ناشی از افزایش نرخ ارز در بازار داخلی خواهد بود، به همین دلیل سیاست بانک مرکزی که نرخ ارز را اجازه داده است افزایش پیدا کند سیاست های غلطی است و اینکه تهدید کرده است ارز را با چند نرخ عرضه می کند، تقلب و فساد و راههای فراری را ایجاد خواهد کرد که شاید بیست سال از ان رنج بردیم.
* به نظر شما ،احتمال دارد با این نقص هایی که در سیاستهای پولی، مالی، نحوه حمایت از تولید کنندگان و مصرف کنندگان که شما به آن اشاره کردید، شاهد شکست هدفمندسازی یارانه ها باشیم؟
من امیدوارم همچین اتفاقی نیافتد، اما اگر سیاستگذران اقتصادی روندهای فعلی را اصلاح نکنند و همچنان به اشتباهاتشان ادامه دهند قطعا هدفمندسازی شکست می خورد.