bato-adv
کد خبر: ۹۳۲۶۷

رقص خنجر؛ جنگ داخلی و شخصی در یمن

تاریخ انتشار: ۱۳:۲۴ - ۰۳ آبان ۱۳۹۰


فرارو- جنگ داخلی کشنده و شخصی میان رئیس جمهور یمن و دوست قدیمی و رقیب جدیدش، پایه های جنبشی که با اعتراضات صلح آمیز آغاز شد را به لرزه در آورده است.

به گزارش سرویس بین الملل فرارو به نقل از فارن پالسی، رقص خنجر سنت رزمی فریبنده یمن است. دو طرف خنجرهای خود را از غلاف بیرون می کشند و به سمت یکدیگر خیز بر می دارند، تظاهر به زدن ضربه می کند و به عقب بر می گردند. دقیقاً لحظه ای که گمان می کنید یکی از دو نفر خنجر را در قلب دیگری فرو خواهد کرد، ناگهان بازو در بازو لبخند می زنند و با چرخش دوباره آماده مبارزه می شوند.

علی عبدالله صالح، رئیس جمهور یمن و علی محسن الاحمر، فرمانده ارشد لشکر یک زرهی وی در زمان های شادتر، دوربین هایی را برای تماشای این صحنه ها در جشن های مردمی صنعا، پایتخت این کشور قرار می دادند. امروز و دستکم طی یک ماه اخیر، خنجرهای آنها تبدیل به توپخانه سنگین شده، تماشاچی شان هم جنبش همچنان بی نتیجه اعتراضات است و زمین رقص شان کشوری است که آینده اش به نتیجه این دوئل بستگی دارد.

با گذشت 9 ماه از اعتراضات گسترده مردمی، واقعیت برای فقیرترین کشور جهان عرب غم افزاتر از هر زمانی است. در حالیکه لیبی مرگ معمر قذافی را جشن گرفته و تونس به پای صندوق های رای رفته، یمن در تلاطم جنگ خونبار قدرت میان دو دوست قدیمی که به دشمن تبدیل شده اند گرفتار شده، مقابله مرگباری که مطالبات مردم برای دموکراسی را در خود غرق کرده و کشور را به سوی جنگ داخلی سوق می دهد.

جمعه گذشته بود که قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل خواستار انتقال سیاسی قدرت شده و هر دو طرف را به دلیل خشونت های اخیر که بسیاری از معترضان و غیرنظامیان را آماج گلوله هایی کرده است که در صنعا میان نیروهای دولتی و سربازان الاحمر رد و بدل می شوند، مورد سرزنش قرار داد.

جدیدترین استراتژی الاحمر که در ماه مارس به نیروهای معترض و مخالف صالح پیوست، همراهی کردن راهپیمایی های غیرمسلحانه جوانان معترض از میدان تغییر به مناطق استراتژیک جدید پایتخت است تا از این طریق منطقه نفوذ خود در این شهر را افزایش دهد و شهرهای همسایه را نیز وارد درگیری ها کند. در واقع معترضان به سپرهای انسانی تبدیل شده اند.

دوستی و همیاری میان رئیس جمهور و این فرمانده که زمانی در کنار هم مقابل شورشیان بی شمار و جنبش های جدایی طلب این کشور ناآرام می ایستادند، چگونه ناگهان نابود شد؟ ریشه هر دوی آنها به یک قبیله و خاندان می رسد و هر دویشان متعلق به بیت الاحمر، روستایی در شهر صنعا هستند. دوستان صمیمی که مراتب نظامی یمن را با هم پشت سر گذاشتند و بالا آمدند، کودتاهای بسیاری را خنثی کردند تا زمانیکه الاحمر، صالح را در سرنگون کردن ریاست جمهوری در سال 1978 همراهی کرد.

رئیس جمهور جوان نیز در عوض امتیازات اقتصادی را به معاونش بخشید که در آن زمان تسلط بر بخش عمده اقتصاد کشور را شامل می شد. علاقه این فرمانده به زمین لقب «مالک» را برای وی به دنبال داشت. اسناد دقیقی از دارایی هایی که در این سال ها جمع کرده در دست نیست اما املاک و مستغلات وی در سراسر کشور به ده ها هزار هکتار می رسد، به علاوه مستغلات در خلیج فارس و دارایی های خارجی قابل ملاحظه در بحرین و امارات. این در حالی است که وی برای تحکیم موقعیت خود میلیون ها دلار نفتی را در اختیار پسرش، محسن علی محسن قرار داده که مالک یکی از بزرگترین شرکت های نفتی یمن محسوب می شود.

الاحمر پس از آنکه یاری رسان پیروزی در جنگ داخلی 1994 علیه جنوب مستقل شد، استان شورشی صعده را به دست گرفته و بار دیگر شبه نظامیان قبیله ای را تربیت کرد و تندروهای جهادی را مسلح کرد. در شرایطی که شیعه های حاضر در منطقه از مین های زمینی استفاده می کردند و به موقعیت کوهستانی منطقه کاملاٌ اشراف داشتند، الاحمر رفته رفته دریافت که رئیس جمهور به عمد وی را وارد جنگ بدون پیروزی کرده تا از این طریق موقعیت سیاسی وی را نابود کند. در همان دوران بود که شایعاتی به گوش می رسید که صالح در حال آماده کردن بزرگترین پسرش، احمد علی برای پست ریاست جمهوری است- پستی که الاحمر در ازای چند دهه خدمت به رژیم صالح، آرزوی آن را در سر می پروراند.

نکته اصلی در تابستان سال 2009 بروز کرد، زمانیکه اسناد دیپلماتیک افشاگری آمریکا از تلاش ناموفق رئیس جمهور یمن برای کشتن محسن خبر داد. یکی از اسناد ویکی لیکس توصیف می کند که فرماندهان یمنی چگونه به همتایان سعودی خود که به جنگ در شمال علیه شورشیان حوثی پیوسته بودند، آموزش بمبگذاری در پایگاه الاحمر را می دادند. سعودی ها درنگ کردند و فرمانده کینه دشمنان را به دل گرفت.

پس از آن نیز بهار عربی و ناآرامی ها در یمن آغاز شد. در 21 مارس سال 2011 بود که الاحمر با چهره ای محزون در شبکه تلویزیونی مخالفان پیام داد: «براساس آنچه احساس می کنم و بر اساس احساسات فرماندهان و سربازان همراه من، پشتیبانی و حمایت مان از این انقلاب را اعلام می دارم. ما همچنان در راه انجام وظایف مان برای تامین امنیت و ثبات گام برمی داریم.»

از آن زمان بود که درگیری میان نیروهای گارد ریاست جمهوری و مخالفان شکل جدی تری به خود گرفت و با ورود نیروهای محسن به میدان تغییر که با نشانه های پیروزی و جشن و پایکوبی مردم همراه بود محسن توانست طی چند روز تبدیل به ناجی میلیون ها انقلابی یمنی شود.

به گفته مقامات دولتی یمن، هدف محسن سرنگون کردن صالح و به راه اندازی شورای انتقالی، مشابه آنچه در مصر اتفاق افتاد است و همینطور ایفای نقش شاه که در نهایت با منافع وی هم راستا باشد. با این حال، هر هدفی را هم دنبال کرده باشد، سربازان سرکش الاحمر در میان معترضان شرایط را به سمت نظامی کردن تدریجی اعتراضات غیرنظامی که با شعار «صلح آمیز، صلح آمیز» آغاز شده بود، هدایت می کنند.

در کنار کمپ هایی که در میدان تغییر به راه افتاده، سربازان الاحمر با خودروهای مسلح خود در رفت و آمد هستند و زمانیکه موذن اذان می گوید، این سربازان نیز سلاح های خود را روی حصیرها رها می کنند و در کنار معترضان به نماز می ایستند. با این حال زمانیکه درگیری میان نیروهای صالح و الاحمر به اوج می رسد، کسانی که ترور و قربانی می شوند، معترضان غیرمسلح و غیرنظامیان هستند.

علیرغم حمام خونی که به راه می افتد، احساسات غالب میان فعالان دموکراسی طلب میدان تغییر، یکی است: ورود سربازان، اگر ایده آل نباشد، سپر لازم علیه گلوله های نیروهای دولتی است. با این حال بسیاری از کسانی که در مورد این دخالت ها تردید دارند با ترس از متهم شدن به تفرقه افکنی، سخنی بر زبان نمی آورند. آنچه شگفت انگیز است این است که الاحمر و سربازانش هنوز دستمزد ماهانه دریافت می کنند که رقم آن به چندین میلیارد ریال یمنی می رسد. با این حال دو راهی سیاسی یمن همچنان باقی است: هیچیک از این دو مرد تا زمانی که از خروج دیگری اطمینان حاصل نکند، از قدرت کنار نخواهد رفت.

چندی پس از بیانیه الاحمر، مقامات ارشد یمنی و سفیر آمریکا در منزل معاون رئیس جمهور گردهم آمدند تا شرایط را تلطیف کنند. هر دو طرف توافق کردند که به هر قیمتی شده باید از بروز جنگ جلوگیری شود و راه حل نهایی باید شامل ترک پست از سوی هر دو طرف شود. پنج دقیقه ای نگذشته بود که علی عبدالله صالح جلسه را با قهر ترک کرد.

نتیجه این نشست به هیچ وجه قابل قبول نبود. فرمانده، رئیس جمهور را متهم به توطئه ترور طی تلاش های مداخله ای بزرگان قبایل در ماه مارس می کرد که چهار کشته بر جای گذاشت. رئیس جمهور هم فرمانده را در مورد بمبگذاری که طی ماه ژوئن در کاخ ریاست جمهوری صورت گرفت و باعث زخمی شدن وی و همراهانش شد، سرزنش می کرد.

روابط پیچیده میان صالح و الاحمر دلیل نخست مشکلات فعلی یمن و کلید هرگونه راه حلی که بتواند جنگ و خونریزی در این کشور را خاتمه دهد، است. یکی از مقامات رسمی یمن متذکر می شود: «آنچه در حال وقوع است، جنگ میان سر و بدنه این رژیم نیست، بلکه جنگ میان عناصر مغز آن است.»

مجله خواندنی ها
مجله فرارو
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین