bato-adv
کد خبر: ۳۵۱۱۳۷
امیر هاشمی مقدم‌

گنده‌لات‌ها را بی‌خیال؛ بچه‌سوسول‌ها را بچسبید!

کافی است جستجویی ساده انجام دهیم تا دریابیم شرایط مشابه بسیاری را ایرانیان در کشورهای کوچک همسایه تجربه می‌کنند. دقت کنید که سخن از شرایط ایرانیان در کشورهای گنده‌لات به میان نمی‌آوریم؛ بلکه سخن از کشورهای کوچک و ضعیف است.
تاریخ انتشار: ۱۵:۴۳ - ۱۲ اسفند ۱۳۹۶

امیر هاشمی مقدم‌؛ خبر شگفت‌انگیز و اسف‌بار است: اسماعیل کشاورز، قهرمان ارومیه‌ای بین‌المللی کاراته، به کردستان عراق دعوت می‌شود تا در آیین گشایش باشگاه کاراته شرکت کند. اما پس از چند روز بی‌خبری، به خانواده‌اش زنگ زده و می‌گوید در بازداشت نیروهای امنیتی کردستان است. یک ماه بعد بالاخره خانواده‌اش موفق می‌شوند او را به مدت سه دقیقه ببینند؛ آن هم در حالی‌که زیر شکنجه نیروهای امنیتی کردستان، همه صورتش کبود، سرش شکسته و پلکهای چشمانش پاره شده است.

کافی است جستجویی ساده انجام دهیم تا دریابیم شرایط مشابه بسیاری را ایرانیان در کشورهای کوچک همسایه تجربه می‌کنند. دقت کنید که سخن از شرایط ایرانیان در کشورهای گنده‌لات به میان نمی‌آوریم؛ بلکه سخن از کشورهای کوچک و ضعیف است.

اکنون چندصد ایرانی در زندانهای قرون وسطایی ترکمنستان به جرم ورود اشتباهی قایق‌شان به آبهای ترکمنستان (که بیشتر اینها از ترکمنهای ایرانی هستند) و یا همراه داشتن قرص استامینوفن و متادون در تریلی ترانزیتی‌شان، به زندان‌های درازمدت محکوم شده‌اند.

بیشتر این افراد پس از دستگیری، همه دارایی‌شان به سود دولت ترکمنستان مصادره شده است. هزینه‌های زندان این افراد را هم خانواده‌های‌شان باید بپردازند؛ آن هم در حالی‌که برخی از زندانهای این کشور (همچون زندانی ماری) آنچنان شرایط ناگواری دارد که برخی از زندانیان ایرانی در آنجا مرده‌اند. این همان ترکمنستانی است که تا دو سده پیش بخشی از ایران بود که به اشغال شوروی در آمد و پس از استقلال، کمکهای مادی بسیاری از ایران دریافت کرد.

از سوی دیگر، سالانه چندصد هزار گردشگر ایرانی به جمهوری آذربایجان سفر می‌کنند؛ اما بسیاری از اینان با خاطرات ناخوشایند به کشور باز می‌گردند. پلیس آذربایجان به بهانه‌های بیهوده، گردشگران ایرانی، به‌ویژه آنهایی که با خودروی شخصی رفته باشند را جریمه‌های سنگینی می‌کند.

همچنین بر پایه گفته‌های رئیس انجمن ایرانیان ساکن جمهوری آذربایجان، از هفتاد درصد ایرانیانی که از گمرک آستارا به آذربایجان می‌روند، به بهانه‌های گوناگون پول اضافی یا همان رشوه دریافت شده است. در کنار اینها، در کتابهای درسی و غیردرسی تاریخ و جغرافیا و ادبیات آذربایجان، ایران را یک کشور متجاوز در درازای تاریخ معرفی می‌کنند که اکنون هم بخش زیادی از خاک جمهوری آذربایجان (استانهای آذری‌نشین) را اشغال کرده است.

از همین رو است که نسل جوان این کشور به شدت از ایران و ایرانیان «متجاوز» نفرت دارند. دست‌کم نگارنده چندین تجربه شخصی در این زمینه دارد. اینها در حالی است که این کشور تا دو سده پیش بر پایه همه اسناد و نقشه‌های بین‌المللی، بخشی از ایران بود که به اشغال شوروی در آمد و دست آخر، کمتر از سی سال پیش به‌عنوان یک کشور مستقل، به رسمیت شناخته شد. اکنون نه تنها به خاک ما چشم دارد، که میراث معنوی و ناملموس ایران را نیز به نام خود ثبت می‌کند و نشانه‌های فرهنگ ایرانی و زبان فارسی (همچون کاشی‌های چهارصدساله آرامگاه نظامی) را ویران می‌سازد.

امارات که تا نیم‌سده پیش هنوز یک کشور نشده بود، اکنون نه تنها سرمایه سرمایه‌داران ایرانی را به خود کشانده، بلکه همان سرمایه‌داران را به شیوه‌های گوناگون، خوار و کوچک می‌شمارد. از انگشت‌نگاری گردشگران ایرانی یا باز گرداندن‌شان از فرودگاه به ایران بگذریم.

این چند نمونه، دست‌کم کشورهایی به رسمیت شناخته‌شده توسط نهادهای بین‌المللی است. اکنون کردستان عراق که هنوز نتوانسته با همکاری امریکا و اسرائیل کشوری مستقل شود، و البته تا دوره صفوی بخشی جدایی‌ناپذیر از ایران بود و از آن زمان نیز همیشه در برهه‌های حساس، چشم به راه همکاری و همیاری ایران و ایرانیان داشت، به این جمع افزوده شده است و اینگونه با ایرانیان برخورد می‌کند.

دستگاه‌های دیپلماتیک ما هم هنوز واکنش جدی‌ای به این رویداد نشان نداده‌اند؛ همانگونه که واکنش جدی به زندانی شدن ایرانیان در ترکمنستان، رشوه‌گیری‌های گسترده از ایرانیان در جمهوری آذربایجان و برخوردهای خوارکننده با ایرانیان در امارات هم نشان نداده‌اند. اینها آیا با مفهوم «ایران مقتدر» که مدام از زبان مسئولین نظام می‌شنویم، همخوانی دارد؟ «ایرانی سربلند» که بیشتر اشاره‌اش به شهروندان ایرانی بود را سالها است در صف‌های دراز و شبانه پشت درب سفارتخانه‌های کشورهای متوسط (و نه ابرقدرت) همچون هند و چین و...، بی‌ارزش شدن گذرنامه ایرانی و... دیدیم.

اینکه چرا ایرانیان به روزی افتادند که برای یک گردش ساده باید به کشورهایی همچون آذربایجان و امارات بروند و این همه خوار و کوچک شوند، بیرون از هدف این نوشتار است. اما دست‌کم دلخوش به «ایران مقتدر»ی بودیم که بیشتر اشاره‌اش به دستگاه حکمرانی کشور بود.

هنوز امیدواریم که نشانه‌ها دروغ گفته باشند و دستگاه دیپلماسی‌مان بالاخره تکانی به خود داده و با قدرت از حقوق ایرانیان، دست‌کم در برابر کشورها یا سرزمینهای کوچکی که بیشترشان تا چندی پیش زیر حاکمیت ایران بودند، پشتیبانی کند. اینها واقعا مهمتر است از شاخ و شانه کشیدن برای گنده‌لات‌هایی همچون امریکا و انگلیس. هم مهمتر است و هم بیشتر به چشم ما شهروندان می‌آید.

مجله خواندنی ها
مجله فرارو