ابوالفضل بانی؛ کسی نمیتواند دردهای کارگری را که از تامین مایحتاج کودکانش درمانده است منکر شود. هیچ کس نمیتواند چشم بر خستگی و ناچاری زنان و مردان این دیار که در قوت لایموت خود مانده اند ببندد.
گرانی و برخی مشکلات و ناکارآمدیها برمردمی که در سرما و گرما در جنگ و خون و تحریم هم پای حکومت بوده اند سخت گرفته است و طاقتها را تمام و کارد را به استخوان رسانده. اینها واقعیتهای عریان و درداور جامعه ایران است.
اما آنچه در پس این اعتراضها، در پس این جان به لب رسیدنها، در پس شعارهای مرده باد و مرده باد خوابیده است، نقشهی شوم شغالانی است که در تاریکی پنجه برخاک میکشند و دندان خونین به هم میفشارند تا این غزال تیز پا، اما خستهی مام وطن از تکاپو بیافتد.
چه اشکبار است آن روز، این شغالان و گرگان از هر سو حمله خواهند برد. از هرسو بر این غزال خواهند تاخت و دیگر نه جان نه چشم و نه روان وطن برجای خواهند ماند.
آنان امروز بر آتش زدن سطلهای زباله سوت و کف و هورا میکشند تا آتش به جان ایران بکشند.
آنان امروز بر شکستن شیشه بانکها و اماکن عمومی غریو شادی سر میدهند تا شیشه عمر این مرز و بوم کهن را به سنگ کینههای صدها ساله بشکنند.
هم وطن نازنینم. عشقم. جانم. ایرانی گرسنه و خسته از اینهمه فساد اقتصادی و گرانی و تبعیض، آزرده خاطریم حرفی نیست.
زخم خورده ایم خواهر عزیز و برادرِجانم نگاه کن شیخکان خلیج فارس و شاهکهای آل سعود چه ذوقی دارند؟ باور کن آنان فقط به دریدن ایران و صد پاره کردنش میاندیشند.
من همراه تو اعتراض میکنم. بر هر چه تبعیض و ستم و فقر است.
اما آشوب نکنیم. کیان میهن را به توفان توطئه بدخواهان نسپریم. مرده باد را کنار بگذرایم ما در چهل سال پشت سر از این همه مرده باد طرفی بسته ایم؟. سرود ملی ایران بخوانیم و برای زنده بودن و استوار بودن و چالاک بودن این غزال خسته ارزو کنیم.
طمع شغالان ال سعودی و گرگان امریکایی را دور بداریم.
از دولت و حکومت بخواهیم در اصلاح امور و تصحیح سیاستهای سراپا اشتباه گامهای موثر بردار. کار را با اعتراض صلح آمیز خود به جاده درست باز گردانیم. آب بر کشتزار صلاح و سازندگی و پایداری ایران بریزیم نه برآسیاب دشمنان همیشگی. جانتان سلامت.