بر اساس گزارش هاي ارسالي از کرمانشاه هنوز مشکل برنامه ريزي و ساماندهي و مديريت بحران وجود دارد در زمين لرزه ها بيشتر حس همياري و فداکاري به کمک ميآيد تا کارهاي سازمان يافته.
به گزارش شهروند، زلزله یکی از دهها سوانح طبیعی است که همواره شهرها و روستاهای ایران را به عنوان یکی از کشورهای زلزلهخیز دنیا تهدید میکند، وقوع زلزله کرمانشاه در ٢١ آبانماه بار دیگر نگاهها را به سوی مدیریت بحران نشانه رفت، زلزلهای که از منظر علم زلزلهشناسی و به باور کارشناسان حتی از زلزلههایی مانند سلماس، بویین زهرا، طبس و زلزله رودبار و منجیل اهمیت بیشتری در تاریخ زلزلهنگاری ایران دارد، چراکه تا آن زمان چنین زلزلهای با بزرگای بیش از ٧ ریشتر در کوهپایههای چینخورده زاگرس رخ نداده بود.
وزیر کشور در جریان امدادرسانی و بازدید از مناطق زلزلهزده کرمانشاه نیاز به طرح جامع در زمان وقوع بحران را در مجلس مطرح کرد، طرحی که اجرای عملی آن میتواند در کاهش خطرپذیری و افزایش تابآوری و نیز در رفع مشکلات، استرسها و اضطرابهای زلزله موثر باشد.
ضرورت اجرای «طرح جامع مدیریت بحران»
پروانه پیشنمازی، مدرس ارتباطات و فعال حوزه بحران و رسانه درباره طرح جامع در زمان وقوع بحران میگوید: شکی نیست که اجرای تمام و کمال چنین طرحی منجر به کاهش خطرپذیری کشور و افزایش تابآوری در برابر زلزله میشود و درنهایت به تنزل استرسها و اضطرابها میانجامد.
نمونه موفق این مورد در کشور ژاپن به وقوع پیوسته است که با وجود اینکه کشور لرزهخیزی است و مدام در معرض وقوع زلزلههای کوچک و بزرگ قرار میگیرد، اما چون بسترهای لازم از حیث مقاومت سازهها، آگاهی و آمادگی عمومی، مردم و نهادهای امدادرسان، مدیریت بحران و... فراهم است، ضریب ایمنی این کشور در برابر زلزله بالاست.
او میگوید: مدیریت جامع بحران فرآیند برنامهریزی، عملکرد و اقدامات اجرایی است که توسط دستگاههای دولتی، غیردولتی و عمومی پیرامون شناخت و کاهش سطح مخاطرات انجام میگیرد. ستاد حوادث غیرمترقبه، بخشی از بدنه مدیریت بحران و دستگاههای متولی این امر است که صرفا در رابطه با بحرانهای طبیعی دست به اقدام و عملیات میزند.
پیشنمازی میافزاید: بحرانها و بهویژه بحرانهایی نظیر زلزله که شدت و دامنه اثرگذاری آن از گستردگی زیادی برخوردار است، در دل خود آشفتگی را دارند. بنابراین در چنین شرایط مغشوشی امکان وقوع برخی کاستیها در امر امدادرسانی، توزیع اقلام و... وجود دارد که مرتفعسازی این نواقص نیازمند توجه، دقت نظر و نیز برنامهریزیهای دقیق و پیشبینی چگونگی انجام عملیات در مرحله پیش از بحران است.
بهگفته او درواقع نیروهای امدادی از پیش باید بدانند و تمرین کنند که مثلا در صورت وقوع یک زلزله ٦ یا ٧ ریشتری در ساعت معینی از شبانهروز و در فصلی خاص، چه مواردی را باید رعایت کنند و به انجام برسانند، همچنین در این راستا توجه به اطلاعات اصلی زلزله نظیر شدت و کانون اصلی وقوع زلزله و نیز میزان خسارات تخمینی که در هماهنگی با مراکز علمی صورت میگیرد، الزامی است.
پیشنمازی درباره نقش شبکههای اجتماعی در اطلاعرسانی زلزله کرمانشاه در جامعه و تأثیر آن در تشدید یا تسکین آلام زلزلهزدگان میگوید: شکی نیست که درحالحاضر جهان در سیطره اینترنت و شبکههای اجتماعی است و جامعه ما نیز از این قاعده مستثنی نیست.
درحال حاضر جامعه ما در همه ابعاد متأثر از اخبار و اطلاعاتی است که در فضای مجازی منتشر و با سرعت فرایندهای بازنشر میشوند. در خلال وقوع انواع بحرانها و ازجمله زلزله کرمانشاه نیز نقش شبکههای اجتماعی در اطلاعرسانی این حادثه و مراحل مختلف مدیریت بحران آن تأثیرگذار بود. این میزان تأثیرگذاری دارای ابعاد مثبت و منفی است.
بهگفته او نقش مثبت شبکههای اجتماعی بهویژه در بخش جلب مشارکتهای عمومی و جمعآوری کمکهای مردمی تعیینکننده بود. اما از حیث انتشار آمار و اطلاعات متناقض و متعارض و گاه شایعاتی که در مشوشسازی اذهان عمومی و بهویژه حادثهدیدگان بود، نقش منفیای داشت.
باید تلاش شود از طریق آگاهسازی و ارتقای سواد رسانهای مردم از میزان آثار منفی این فضا کاست و بر میزان آثار مثبت آن افزود که این مهم امری شدنی و محققپذیر است.
پیشنمازی میگوید: پیش از هر چیز داشتن برنامهای مدون که تمام جوانب کار را درنظر گرفته و تمامی امکانات و توان موجود را در این بازتوانی به کار گیرد، در اولویت قرار میگیرد که این امر از طریق لزوم اجرای طرح جامع مدیریت بحران که توسط وزیر محترم کشور نیز مورد تاکید واقع شده، میتواند صورت پذیرد.
نقش رسانهها در بحران
منصور ساعی، پژوهشگر و مدرس ارتباطات نیز با بیان اینکه رسانه نقش اطلاعرسانی، آموزش و فرهنگسازی و هدایت و رهبری افکار عمومی و جامعه را برعهده دارد، میگوید: در مقوله بحران اهمیت هریک از این نقشها پررنگتر میشود.
نقش اطلاعرسانی و هوشیارسازی قبل از بحران اهمیت زیادی دارد. مثلا رسانهها چقدر به بحث پیامدهای زلزله و سیل در صورت وقوع در مناطق مختلف کشور پرداختهاند؟ چقدر روزنامهنگاری بحران و ارتباطات بحران در رسانههای ما از اولویت برخوردار است و از نیروهای آموزشدیده برای پوشش خبری قبل، بعد و حین بحران برخوردار هستند؟
به عقیده این مدرس ارتباطات قبل از بحران باید با رویکرد روزنامهنگاری مراقبتی و روزنامهنگاری توسعه به مسئولان و مدیران جامعه شیوههای ایمنسازی و بیمه ساختمان، راهها، پلها و مسیلها را بهطور پیوسته و در قالب تحلیل، مصاحبه و گزارش از روند پروژهها و نظایر آن یادآوری کرد و از طرفی قبل از بحران رسانهها باید به امر هوشیارسازی مردم در مورد نحوه مواجهه با بحرانهای طبیعی همچون سیل، زلزله و سونامی بپردازند و مهارتهای زندگی و شیوه مراقبت و نجات از خود و اطرافیان را به آنها آموزش دهند.
او میگوید: اگر امر اطلاعرسانی و هوشیارسازی مسئولان از پیامدهای بحرانهای طبیعی بهخوبی شکل بگیرد، تلفات و آسیبهای انسانی و مادی به حداقل میرسد. تجربهای که در کشور ژاپن و سایر کشورهای زلزلهخیز بیانگر نقش موفق رسانهها است.
البته در حین بحران رسانهها علاوه بر قطع برنامههای عادی و تمرکز بر بحران باید بهعنوان یک اتاق هشدار سریع برای مدیریت بحران و بسیج نهاهای حرفهای و آموزشدیده (مانند هلالاحمر) به منظور کمک به آسیبدیدگان با هدف کنترل بحران عمل کند.
بهگفته ساعی رسانهها در حین بحران نباید در همان لحظات اولیه بحران با پخش تصاویر دلخراش از نمای نزدیک، جامعه را در بهت فرو ببرند، بلکه باید با تمرکز بر میزان خسارتها، مستندسازی و اعلام کشتهشدگان و فراخواندن نهادهای حرفهای برای کمک و گزارش از تلاشها و کمکهای آنها، موجب دلگرمی و همبستگی ملی در میان مردم شوند و از واگرایی ملی فاصله بگیرند.
به اعتقاد این پژوهشگر ارتباطات، بعد از بحران نیز رسانهها باید تمرکزشان بر پیگیری وظایف نهادها و سازمانهای مسئول و مقصر در بروز خسارت و پیگیری جدی بازسازیها و ترمیم روحیه مردم آسیبدیده و فراموشنکردن موضوع تا به نتیجه رساندن آن باشد. در این مرحله بکارگیری روزنامهنگاری توسعه خیلی مهم است.
ساعی میگوید: در دوران کنونی که رسانههای اجتماعی به تولیدکننده اصلی محتوای خبری و غیرخبری تبدیل شدهاند، در بحرانها نیز پیشتاز هستند و گوی سبقت را از رسانههای رسمی مانند رادیو، تلویزیون و خبرگزاریهای رسمی ربودهاند.
در بحران زلزله ورزقان و کرمانشاه رسانههای اجتماعی توانستند خلأ نقش اطلاعرسانی سریع و بسیج عمومی و ایجاد یک کمپین ملی برای کمک به زلزلهزدگان را پر کنند و در ایجاد همگرایی ملی برای کمکهای انسانی و مادی به افراد آسیبدیده نقش موثری ایفا کنند.
حتی در زلزله اخیر رسانههای اجتماعی موجب شدند که مردم به جای کمک به نهادهای حرفهای و رسمی به سلبریتیها (افراد مشهور همانند بازیکنهای فوتبال و بازیگران تلویزیون و...) یا نخبگان سیاسی (دکتر زیباکلام) اعتماد کنند و کمکهای نقدی و غیرنقدی خود را به آنها سپردند. این بیانگر ضریب نفوذ زیاد رسانههای اجتماعی و اعتماد مردم به محتوای این رسانههای غیررسمی است.
او تفاوت تولیدکنندگان محتوا در رسانههای رسمی و اجتماعی را مسأله مهمی عنوان میکند که باید مورد توجه قرار گیرد و میگوید: درواقع تفاوت رسانههای اجتماعی با رسانههای رسمی این است که در رسانههای اجتماعی تولید محتوا در قالب عکس، متن، فیلم، اینفوگرافیک، صوت و... از سوی عدهای متخصص رسانهای انجام نمیشود، بلکه توسط شهروند خبرنگارانی تولید میشود که فاقد سواد رسانهای و آگاهی لازم برای پیامدسنجی محتوای تولیدشده هستند.
به همین دلیل بسیاری از محتواهای تولید شده و به اشتراک گذاشته شده در رسانههای اجتماعی به جای آرامسازی اوضاع بحرانی موجب ایجاد التهاب و کاهش اعتماد اجتماعی به نهادهای رسمی میشود.
از منظر او نظام ارتباطات کشور که شامل رسانهها و روابطعمومی سازمانها و رسانههای اجتماعی شهروندمحور هستند، باید پس از وقوع این حوادث دردناک، اولا با فروکشکردن و فاصله گرفتن از روزهای داغ حادثه، آنها نیز سرد نشوند و با اطلاعرسانی پیوسته و مستمر نیازها و مطالبات مردم آسیبدیده را پیگیری کنند و با تهیه گزارشهای عینی از روند رسیدگیها، صدای مردمان جامعه آسیبدیده باشند.
دوما با استفاده از رویکرد روزنامهنگاری تحقیقی به تحقیق و بررسی علل و عوامل ریشهای و اصلی وقوع تلفات انسانی و خسارتهای مادی و زیرساختی با هدف ایجاد احساس مسئولیت در نهادهای مسئول و پیگیری مستمر موضوع تا حصول نتیجه بپردازند.
جای خالی «مدیریت بحران» در زلزله
مدیر گروه زلزلهشناسی مرکز پژوهشهای بینالمللی زلزلهشناسی نیز میگوید: در جریان زلزله کرمانشاه در بررسی گزارشهای ارسالی روزانه از منطقه دیدیم که همچنان مشکل برنامهریزی و سازماندهی بحران و مدیریت وجود دارد. در زمینلرزهها بیشتر فداکاری و حس همیاری و احساس نوعدوستی به کمک ما میآید تا کارهای نظامیافته و سازماندهیشده، بهعنوان مثال کل بیخانمانها را در حداکثر یک هفته میتوانستیم در اسکان اضطراری کانکس مستقر کنیم، اما این اتفاق نیفتاد یا توزیع غذای گرم میتوانست به صورت هدایت شده و برای کل آسیبدیدگان انجام شود که نشد.
مهدی زارع در پاسخ به این سوال که چرا با وجود پیشرفتهای تکنولوژیک در عصر حاضر هنوز محققان و دانشمندان زمینشناسی به قدرت پیشبینی زلزله دست نیافتهاند، میگوید: مطالعات پیشبینی زلزله بهعنوان فعالیتی پژوهشی در ایران براساس برنامهای بلندمدت و پیوسته در محدوده فلات ایران براساس اطلاعات و دانش معتبر دنبال میشود و در این مطالعات تلاش میشود در مورد احتمال رخداد یک زلزله احتمالی پیش از وقوع آن یافتههای علمی توسعه یابد.
او با اشاره به دو راهبرد عمومی فعالیتهای پیشبینی احتمالی (یا پیشیابی) و دیگری پیشبینی زلزله بر پایه مطالعه پیشنشانگرها میگوید: در ایران با توجه به اینکه زلزلهها در عمق کم و در پوسته قارهای رخ میدهند و همچنین اهمیت پیشبینی زلزلههای شدید تا بزرگ و ژرفای رخداد زلزلههای ایران، موضوع مهم پیشبینی زلزله برای بزرگای ٦ تا حدود ٨ و در ژرفای حدود ٨ تا حدود ٢٥ کیلومتر مدنظر است. این موضوع باید براساس پژوهشهای پایه و بنیادی در زمینههای گوناگون و بنیادی به تدریج تبیین شده و توسعه یابد.
این استاد زلزلهشناسی درباره موانع و چالشهای موفقیت در پیشبینی زلزله در ایران نیز میگوید: علاوه بر مشکلاتی که در تمام دنیا برای عدمموفقیت پیشبینی زلزله به دلیل ناقص بودن دادهها و بهینهنبودن مدلهای پیشبینی تاکنون وجود دارد، در کشور ما میتوان به چالشهایی در راه تلاش برای پیشبینی زلزله اشاره کرد، نخست مداخله افراد علاقهمند، ولی غیرمتخصص و صرفا مداخلهگر و بعضا جوسازی این مداخلهگران غیرمتخصص که چرا ما را جدی نمیگیرند و خون قربانیان زلزله بر گردن آنهاست که ما را جدی نمیگیرند! دوم مشکلات سازماندهی بین مراکز علمی و تصمیمگیری، اختصاص نیافتن بهینه و بهموقع بودجه است و از طرفی عدم ارتباطات موثر بین مراکز مسئول که در زمینه پیشبینی زمینلرزه فعالیت دارند.
او در مورد کاربرد بهینه فناوری برای کاهش ریسک دو مثال از آمریکای مرکزی و جنوبی میآورد: شیلی در پایان سال ٢٠١٦ با حدود ١٦میلیون نفر جمعیت، حدود ٤٠٠میلیارد دلار تولید ناخالص داخلی (در حدود تولید ناخالص داخلی ایران، با ٨٠میلیون نفر جمعیت در سال ٢٠١٦) دارد. پایتخت این کشور حدود ٥میلیون و ٢٠٠هزار نفر جمعیت دارد.
این کشور در ١١سپتامبر ١٩٧٣ (٢٠ شهریور ١٣٥٢) با کودتای نظامیان (با حمایت سازمان سیا و ریچارد نیکسون) و به قتل رساندن رئیسجمهوری قانونی شیلی (سالوادور آلنده) دوران تاریکی از حکومت بسته نظامی و فاسد را پشتسر گذاشت، اما در دو دهه اخیر با کنار زدن نظامیان وابسته به تدریج به موفقترین کشور آمریکایجنوبی از نظر توسعه تبدیل شده و از سال ١٩٩٠ به بعد از نظر شاخص توسعه انسانی به نماد موفقیت در رعایت توسعه تابآور در برابر زلزله در میان کشورهای درحال توسعه تبدیل شده است.
به گفته زارع نماد چنین موفقیتی آن است که در زلزلههای مهمی که از سال ٢٠١٠ به بعد در شیلی رخ دادهاند و بزرگای آنها بیش از ٧,٥ بوده است، نوع خسارتها در این کشور بیشتر به سمت خسارتهای اقتصادی (با تلفات انسانی محدود) رفته است.
زلزله ٢٧فوریه ٢٠١٠ کنسپسیون شیلی با بزرگای ٨.٨ و با حدود ٣٠میلیارد دلار خسارت فقط ٥٢٥کشته و ٢٥ مفقود در سونامی برجای گذاشت و این نوع آسیب چیزی شبیه به حالتی است که در کشورهایی توسعهیافته مانند ژاپن، آمریکا و نیوزیلند رخ میدهد و نه مانند زلزلههای کشورهای فقیر هائیتی (٢٠١٠ ) یا نپال (٢٠١٥) که در زلزلههای مهم بیشتر آسیبشان انسانی است (و آسیبهای نابودکننده اقتصادی و زیرساختی نیز تحمل میکنند) و نه حتی مانند کشورهای درحالتوسعه مانند ایران و ترکیه که هنوز در رخدادهایی مانند زلزله ١٩٩٩ ایزمیت یا ٢٠٠٣ بم، تلفات انسانی سنگین به همراه آسیب شدید به زیرساختهایشان وارد میشود.
مدیر گروه مهندسی زلزلهشناسی پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی مثال دیگری از کشور مکزیک میآورد که برنامههای آن از نظر مدیریت بحران و کاهش ریسک در سه دهه اخیر جزو برنامههای موفق در کشورهای درحالتوسعه بوده است.
او میگوید: ایجاد سامانه هشدار پیشهنگام زلزله برای مکزیکوسیتی که از سال ١٩٩١ تاکنون (در طی ٢٦سال گذشته) عملیاتی بوده، نمونهای از این برنامههاست. از سوی دیگر در دهه اخیر دولت مکزیک تمرکز جالب و موفقی روی برنامه کاهش ریسک با راهبرد حمایت از برنامههایی که با نگاهی فدرال (استانی) هزینههای آسیب را در یک سانحه محتمل بعدی برای دولت فدرال کاهش میدهند، داشته است.
بهگفته وی این کار بر پایه درسهای آموخته شده از سوانح و زلزلههای قبلی به تمرکز بر برنامههای نسبتا موفق آمایش سرزمین و برنامهریزی شهری منجر شده است. چنین برنامههای موفقی با بکارگیری نیروهای انسانی نسل جدید تحصیلکرده که با یکی دو زبان خارجی آشنا هستند، در بدنه اجرایی این کشور بهویژه برای برنامههای کاهش ریسک سوانح ممکن شده است.