فرارو- «ما باید مثل مردمک چشم از روحانی حمایت کنیم.» این معروف ترین جمله صادق زیباکلام در چهار سال گذشته است. دو ماه پیش این استاد دانشگاه در نامه ای به رئیس جمهور نوشت: «با چشم کبود از شما حمایت میکنم!» زمانی که زیباکلام این نامه را به روحانی نوشت رئیس جمهور کابینه دوم خود را معرفی کرده بود. حالا تقریبا سه ماه از آغاز دولت دوم روحانی گذشته است و زیباکلام انتقادات تند و تیزی به روحانی دارد. او معتقد است گامهای روحانی در این چند ماه رو به عقب بوده است. میگوید در این سه ماه 24 میلیون نفری که به روحانی رای دادهاند سرخورده شده اند. او میگوید حالا که روحانی رای آورده دیگر به مطالبات توجهی نشان نمی دهد. در ادامه متن گفت و گوی زیباکلام با فرارو و انتقاداتش به روحانی را میخوانید.
آن طور که پیداست چند وقتی بین آقای روحانی و اصلاحطلبان شکاف به وجود آمده است. شما اعتقاد دارید چنین فاصله ای به وجود آمده و فکر میکنید کدام سمت باعث ایجاد این شکاف بوده؟
معتقدم که مساله فقط این نیست که بین اصلاحطلبان و دولت آقای روحانی شکاف به وجود آمده است. من فکر میکنم مساله عمیق تر از این حرفهاست. اساسا یک سرخوردگی و یک احساس ناامیدی گسترده، نه تنها در بین اصلاح طلبان، بلکه در بین آن 24 میلیونی که به آقای روحانی رای دادهاند به وجود آمده است. من در چند ماه گذشته به استانهای زیادی سفر کردم. در مهرماه حداقل به چند دانشگاه رفتم. دیروز دانشگاه زنجان بودم. دو روز قبل دانشگاه صنعتی اصفهان بودم. هفته قبل هم دانشگاه شهید بهشتی بودم. در همه این دانشگاهها یک حالت ناامیدی زیادی بین دانشجویان میدیدم. دانشجویان احساس میکنند که واقعا فاصله بین مطالبات اصلاحطلبان و آقای روحانی در دولت دوم او خیلی بیشتر از دولت اول شده است. در دولت اول به نظر میرسید که روحانی تلاش میکند تا پاسخ گوی مطالبات آن 19 میلیونی که به او رای داده اند، باشد. اما با کمال تاسف باید بگویم آقای روحانی هیچ اصراری ندارد که پاسخگوی مطالبات این 24 میلیون، دانشجویان، اصلاحطلبان و کسانی باشد که شبانه روز در ستادهای او فعالیت کردند.
کافی است شما ببینید در دولت اول آقای روحانی چه کسانی گزینههای وزارت علوم بودند و آنها را با گزینه کنونی دولت مقایسه کنید. در موضع گیریها هم همینطور است. انگار آقای روحانی خیالشان راحت است که دیگر به رای مردم احتیاجی ندارد. بنابراین دست خود را از حمایت مردم شستهاند و اصلا و ابدا به نظر نمیرسد که ایشان دغدغه ای برای این 24 میلیون داشته باشند.
سخنرانیها و موضع گیریهایی که در این مدت داشتند این موضوع را به خوبی نشان میدهد. زمانی بود که مساله حصر از سوی رای دهندگان به او مثل دانشجویان و اصلاحطلبان مطرح میشد. اما الان ظاهرا ما حصر را فراموش کردهایم و به دنبال تحقق مسائل ابتداییتری هستیم. ما انتظار داشتیم در دولت آقای روحانی یک یا دو چهره خانم وزیر باشند، اهل سنت به دولت دعوت شوند و یک کرد در کابینه باشد. نه تنها اینها تحقق پیدا نکرد بلکه آن نفوذ و حضوری که زنان در دولت اول ایشان داشتند هم امروز از بین رفته است. در واقع نه تنها دولت دوم آقای روحانی یک گام به جلو نبوده است بلکه چند گام به عقب بوده است. تنها پاسخی که آقای روحانی دادند این بود که دست و بال من بسته است و سایر مراکز قدرت با انتخابهای من مخالفند.
این سایر مراکز قدرت هستند که باید بگویند این موضوعاتی که آقای روحانی مطرح میکند به ما ارتباطی ندارد. آقای روحانی میخواست وزیر زن انتخاب کند یا اهل سنت به کابینه دعوت کند یا از اقوام استفاده کند.
واقعا تکلیف اصلاحطلبان و 24 میلیون رای روشن نیست. این تجربه بسیار بدی است که یک جریان سیاسی از اعتماد واقبال عمومی استفاده کند و بعد از آوردن 24 میلیون رای به مطالبات اهمیت نشان ندهد. این در حالی است که مسئولین نظام به حضور 70 درصدی مشارکتی مردم بالیدند. اما ظاهرا مردم فقط در پای صندوق رای ارزش دارند.
اما از فردای انتخابات این 40 میلیون و خواستههای آنها فراموش شدند. این یک فاجعه است. بدترین چیزی که برای نظام جمهوری اسلامی میتواند اتفاق بیفتد این است که اقبال عمومی و سرمایه اجتماعی از بین برود و مردم احساس کنند که فقط عدد و رقم برای انتخابات هستند.
فرمودید آقای روحانی میگوید من دستم بسته است. در دولت گذشته هم بعضی از بسته بودن دست آقای روحانی صحبت میکردند. آیا اینطور نبود؟ الان چه تفاوتی به وجود آمده است؟
من از آقای روحانی عذرخواهی میکنم. اما فکر میکنم او دارد مظلوم نمایی میکند. برای اینکه در مجلس نهم شاهد بودیم که تندروها و دلواپسان خیلی تندتر در مقابل دولت ایستاده بودند. مجلس دهم خیلی بیشتر همراه است. بنابراین آقای روحانی نمی تواند بگوید من میخواهم وزیر زن انتخاب کنم، از اقوام استفاده کنم، یا از فرجی دانا یا توفیقی به عنوان وزیر استفاده کنم.
من قبول ندارم دست و بال آقای روحانی بسته است. اما اگر هم دست و بال او بسته باشد این موضوع نمیشود ادامه دار باشد. اولا ایشان میتواند بیاید بگوید. اساسا اینکه ما بگوییم افرادی را انتخاب کرده و مراکز قدرت با این انتخابها مخالفت کردهاند خلاف قانون اساسی است. قانون اساسی نگفته که اگر میخواهید یک زن را وزیر آموزش و پرورش کنید بقیه نهادها باید با شما موافقت کنند. قانون اساسی اولین وظیفه ای که بر عهده رئیس جمهور گذاشته حفظ و صیانت از قانون اساسی است. نص صریح قانون اساسی میگوید انتخاب وزرا با رئیس جمهور است. قانون از نهاد دیگری نام نبرده است.
تحلیلی که در این چند ماه وجود دارد این است که آقای روحانی به شدت به سمت اصولگرایان و آقای لاریجانی چرخش کردهاند. شما این چرخش را قبول دارید؟
من به دلایل این چرخش کاری ندارم. ممکن است آقای روحانی یک معامله سیاسی بلند مدت با اصولگرایان و آقای لاریجانی میکند.
بر سر چه چیزی؟
مثلا بر سر اینکه آقای لاریجانی از روحانی در مجلس خبرگان حمایت کند و روحانی هم از لاریجانی در انتخابات 1400 حمایت کند.
اما آقای روحانی سخت در اشتباه است. آقای روحانی به سرعت اعتبار و سرمایه اجتماعی خود را از دست میدهد. امثال من دیگر نمی توانیم برویم به چشم مردم نگاه کنیم و بگوییم بیایید به آقای روحانی یا به کسی که مثل روحانی است رای دهید.
آقای روحانی یا کسانی که مثل او فکر میکنند متوجه نیستند که دیگر نمی توانند با آن 40 میلیون رای پز بدهند. شما فقط یک بار میتوانید به این رای ببالید. دفعه دیگری وجود ندارد.
شما همیشه میگفتید که اصلاحطلبان باید مثل مردمک چشمشان مراقب آقای روحانی باشند ... .
همچنان هم مثل مردمک چشمم از آقای روحانی حمایت میکنم ولی درعین حال کاملا از ایشان انتقاد میکنم. مثل الان که از او انتقاد میکنم. من از آقای روحانی دست نشوستهام. من به خاطر خود آقای روحانی و اعتدال و توسعه که او آنها را نمایندگی میکند میگویم. بالاخره جریان اعتدال که نباید به آقای روحانی ختم شود. این جریان باید به عنوان یک جریان در ایران جایگاهی داشته باشد. متاسفانه برخوردی که آقای روحانی دارد اعتبار میانه روی، اعتبار مرحوم اکبر هاشمی رفسنجانی و اعتبار سیدمحمد خاتمی را هم از بین میبرد.
شما به این اعتقاد ندارید که خود اصلاحطلبان هم در تغییر جهت و فاصله با آقای روحانی نقش داشتهاند؟
من هیچ تندروی یا غش در معامله ای از سوی اصلاحطلبان نمی بینم. واقعا اصلاحطلبان با روحانی نهایت همکاری کردند، در حالی که کوچکترین توقعی از او نداشتند. آقای خاتمی از آقای روحانی هیچ توقعی نداشت. من شهادت میدهم همه کسانی که به صورت شبانه روزی برای رای آوردن روحانی تلاش کردند به اندازه یک پر کاه از آقای روحانی توقع مادی یا معنوی نداشتند. اصلاحطلبان به جز حمایت کار دیگری نکردند. مصطفی تاجزاده، سعید حجاریان، ابراهیم اصغرزاده، موسوی لاری، عبدالله رمضان زاده. کدامیک از اینها از آقای روحانی پست و سمت یا توقع نابجایی درخواست کردند؟
اگر در یک معامله شرکت میکردند و پست و سمت میخواستند بهتر نبود؟
نه به نظر من اصلاحطلبان در نهایت اخلاق و درستی سیاسی رفتار کردند. کارشان درست بود و اگر هم الان صادق زیباکلام گلایه میکند به این خاطر است که میبینم به هر دانشگاهی که رفتم دیدم بر روی دانشجویان گرد ناامیدی پاشیده شده و میگویند این هم از آقای روحانی!
الان اصلاحطلبان باید چه کنند؟
ما با تمام وجود از آقای روحانی حمایت میکنیم و اگر زمان به 29 اردیبهشت 96 برگردد باز هم برای او فعالیت میکنیم. اما در عین حال هم تند و تیزترین انتقادات را به او وارد میکنیم.
ظاهرا آقای زیباکلام خود و افرادی که پای صحبت هایشان می آیند را همه ی مردم ایران می دانند!
اگر از آقای روحانی توقعی ندارید پس این گلایه ها برای چیست؟
مگر ملاک کارآمدی نیست؟
هر عضو کابینه را که کارآمد نیست از او انتقاد کنید، حتما باید اصلاح طلب باشند و مطابق نظر شما تا کارآمد باشند؟
اگر آقای فرجی دانا یا توفیقی وزیر علوم شوند مردم ایران خوشحال می شوند یا اگر مشکلاتشان رفع شود؟
راستی آقای فرجی دانا و توفیقی که از اقلیت های قومی و مذهبی یا احیانا خانم نیستند؟!