bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۲۹۵۷۲۳

ترامپ خطرناکتر است یا چین و روسیه؟

در حالی که فضای سیاسی در هر دو سطح بین‏الملل و داخلی در شوک ظهور چهره‌ای به نام ترامپ در مسند ریاست‌جمهوری آمریکاست، بزرگترین دغدغه اصلاح‏طلبان و اصول‏گرایان (حتی آن‌هایی که با برجام مخالف هستند) نحوه مواجهه آمریکای جدید با هسته‌ای ایران و قدرت‌های جهانی است. با این حال نگارندگان این سطور با نگاهی به بستر تاریخی رفتارهای بازیگران داخلي و منطقه معتقد هستند که بزرگترین تهدید ایران نه ترامپ و نظرات افراطی وی بلکه دو ظاهرا دوست ایران یعنی روسیه پوتینی و چین کمونیستی-سرمایه‏داری و همچین ذهنیت و عملکرد دو جریان اصلی داخلی کشور است؛ شايد سناریویی که در زیر تصویر می‌‏شود، بدبینانه‏‌ترین بنمايد، اما مرور همین تاریخ معاصر کافی است تا به ما نشان بدهد که زمینه‌‏های وقوع این بدبینی‏‌ها به چشم‏‌بهم‌‏زدنی مهیا شده و به طرز غافگیرکننده‏ای اتفاق می‌افتد.
تاریخ انتشار: ۱۲:۲۸ - ۲۳ آبان ۱۳۹۵
فرارو، ميكائيل جلالی؛ در حالی که فضای سیاسی در هر دو سطح  بین‏‌الملل و داخلی در شوک ظهور  چهره‌ای به نام ترامپ در مسند ریاست‌جمهوری آمریکاست، بزرگترین دغدغه اصلاح‏‌طلبان و اصول‏گرایان (حتی آن‌هایی که با برجام مخالف هستند) نحوه مواجهه آمریکای جدید با توافق هسته‌ای ایران و قدرت‌های جهانی است. با این حال  نگارنده این سطور با نگاهی به بستر تاریخی رفتارهای بازیگران داخلی و منطقه معتقد هستند که بزرگترین  تهدید ایران نه ترامپ و نظرات افراطی وی بلکه دو ظاهرا دوست ایران یعنی روسیه پوتینی و چین کمونیستی-سرمایه‌‏داری و همچین ذهنیت و عملکرد دو جریان اصلی داخلی کشور  است؛ شايد سناریویی که در زیر تصویر می‌‏شود، بدبینانه‏‌ترین بنمايد، اما مرور همین تاریخ معاصر کافی است تا به ما نشان بدهد که زمینه‌‏های وقوع این بدبینی‏‌ها به چشم‏‌بهم‌‏زدنی مهیا شده  و به طرز غافگیرکننده‏ای اتفاق می‌افتد.

پوتین خطرناکتر از ترامپ
تقریبا شکی وجود ندارد که ترامپ خیلی از وعده‌های را که در دوران انتخابات مطرح کرده‌است، عملی نمی‌‏کند و در همین مسیر احتمالا برجام را به یک باره پاره نمی‌کند. اما با توجه به تاکیدات قبلیش روی ادعای حمایت ایران از  تروریسم و وجود مشاوران دست راستی افراطی مثل باب كروكر،‌ رودي جولیاني، وليد فارس، جان بولتون، نيوت گینگریج و جان پنس کم‏ کم با اظهارات تنش‏‌زا و اقدامات تحریمی در سایر حوزه‌‏ها مثلا تحریم‏های حقوق بشری و موشکی مختلف دالان کوچکی را که در دوره اوباما بین تهران و واشنگتن باز شده بود٬ تاریک و تنگ‏تر و در نهایت خواهد بست. وجود این دالان امید چندانی برای عادی سازی روابط تهران و واشنگتن در کوتاه مدت یا حتی میان مدت  به وجود نمی‌‏آورد، اما سازوکاری ضروری برای رایزنی‏ها مورد نیاز  اجرای برجام  به شمار می‌آمد؛ برجامی که به واسطه پیچیدگی های به شدت فنی و سیاسی آن نیاز به تعامل مداوم دارد. بنابراین حتی در صورتی که این برجام کم‌جان پاره نشود یا به آتش کشیده نشود، در نهایت به واسطه تضعیف این سازوکار تعاملی زیر بار افزایش مشکلات ناشی از آن پیچیدگی‏های از نفس و رمق افتاده و به انجماد کامل می‏رسد.

فروش ایران روی میز پوتین
اما حتی اگر فرض کنیم که ترامپ چنان که در اولین سخنرانی بعد از صحبت از تلاش برای گسترش صلح و دنبال نکردن افزایش تنش کرد، برجام را به همین شکلی که هست اجرا کند و مشاوران ایران ‏ستیز او به یکبار با استقرار در واشنگتن به تعدیل اساسی مواضع خود دست بزنند، روس‏‌ها و چینی‏‌ها این اجازه را به وی نخواهند داد. روس‌‏ها تحت شرایط تحریم‌های اقتصادی اروپا و امریکا ناشی از جنگ در اوکراین و اشغال شبه جزیره کریمه و الحاق آن به خاک خود تحت فشار هستند و هم‌زمان با جابجایی نیروها در مرزهای خود با اروپای شرقی برای ناتو چنگ و دندان نشان می‏‌دهند. آن‌ها همچنین با ورود به صحنه سوریه و انتقال تعداد زیادی از ناوگان دریایی و هوایی خود نفوذ نظامی خود به مدیترانه را افزایش داده‌اند که البته این خرج زیادی را بر گرده آن‌ها تحمیل کرده است و طبعا  به دنبال  کاهش این هزینه و فشار هستند.

آن‌ها نمی‏‌خواهند شدت رویارویی خود با ناتو چنان افزایش یابد که جنگ سرد در همه ابعاد آن دوباره باز توليد شود. در این شرایط روس‏‌ها منتظر معامله با ترامپ هستند و تاریخ به ما  نشان داده است که به احتمال بسیار زیاد روس‌ها-مثل هر وقتی که روابطشان با امریکایی‌ها گرم می‏‌شود، ایران را دستمایه امتیازگیری از  آمریکا می‏‌کنند- پروژه فروش ایران را روی میز  پوتین کرملین گذاشته خواهد شد. شاید پوتین کمی متفاوت عمل کند و مثلا این بار در قبال امتیازاتی در اوکراین‌ و سوریه هیچ قرارداد نظامی یا اتمی با ما را لغو نکنند، اما با همان ژست‌هایی که در صحنه  هسته‌ای گرفتند و  به قطعنامه‌های شورای امنیت علیه ایران رای دادند، این نگرانی از قدرت موشکی ایران را بهانه کنند و به  اروپا و آمریکا چراغ سبز تصویب چند قطعنامه ضد ایرانی در شورای امنیت بدهند. البته این برای فراری دادن سرمایه‌گذاران خارجی و بانکداران بین‏‌المللی که هم اکنون نیز در مورد حضور در ایران مردد هستند، کافی است.

کمونیست‌های تاجر مزورتر از روس‌ها
اما قدرت جهانی دیگری که  ظاهرا از دوستان ایران بوده و البته مزورانه‌‏تر از روس‌ها عمل کرده، چین است. چین در چند سال اخیر با وجود  تمام تقلای خود  برای رشد بی سروصدا نظامی خود، در مرکز توجهات دولت اوباما  قرار گرفت و واشنگتن با  استراتژی  چرخش به آسیا پروژه مهار نظامی و سیاسی پكن را در صدر اولويتهاي نظامي  خود قرار داد. دراین شرایط، به ناگاه سطح تنش‏ها در منطقه شرق دور بالا رفت و كره شمالي  هم با آزمايش‌هاي اتمي و موشكي بر شدت مناقشات ارضي ميان چين و همسايگانش افزود تا آمريكا براي حضور بيشتر در اين منطقه شك نكند. در این وضعیت  طبیعی است که کمونیست‏‌های سرمایه‏‌دار چینی از فرصت روی کار آمدن ترامپ تاجر  استفاده کنند تا ضمن کاهش  تنشهای فزاینده فعلی در  شرق دور، ترامپ را از رویکردهای  اقتصادی ضد چینی منصرف کند. علقه‌‏های اقتصادی تجاری اعضای حزب جمهوریخواه در این میان به شدت به کار خواهد آمد و بعید نیست که به زودی ترامپ را در چین ببینیم. بنابراین این عضو دیگر شورای امنیت هم دوباره  همچون آن‌چه كه در دوره زماني  سال 2006 به بعد تا سال 2012 به  قطعنامه‌‏های تحریمی ایران رای داد، دوباره انگیزه های قوی برای رای دادن به تحریم‌های بیشتر علیه توانایی موشکی ایران خواهد داشت.

هم آخور و هم توبره
اگر شما  یک استراتژیست  در دالان های کرملین در مسکو یا ساختمان دفتر مرکزی حزب کمونیست چین باشید، ارزیابی شما از شرابط و عواقب فروختن  ایران به آمریکا و واکنش تهران به  این موضوع  چنین خواهد بود: با امتیازی که از آمریکا می‌گیریم  و علیه  ایران رای می‌دهیم، دوباره آمریکا را به ورطه رویارویی شدیدتر با ایران می‏‌کشانیم و امکان هر گونه کاهش تنش میان تهران و واشنگتن را بر باد می‌دهیم. همزمان در خلوت جلوی دیپلمات‌های ایران مظلوم‌نمایی می‏‌کنیم که شدیدا تحت فشار امریکا و اعراب و اسرائیل بوده‌ایم و تازه منتی می‌گذاریم که چقدر متن قطعنامه و محتوای تحریم‌ها را تعدیل و آن را چکش‌کاری کرده‌ایم. 

در نهایت ایرانی‌ها هم که چون دوباره امکان سرمایه‌‏گذاری و شراکت با اروپایی‏‌ها را از دست داده است، چاره‏‌ای جز این ندارند که دوباره برای اجرای پروژه‌‏های روی زمین مانده  نفتی و  غیره دست به دامن روس‌‏ها و  چینی‏‌ها خواهند شد. در بدترین شرایط اگر این را بفهمد که  ما در قبال چند امتیاز  آن‌ها را فروخته‌‏ایم اتفاق خاصی نمی‌افتد، زیرا تهران به علت ضعف‌های متعدد فعلا قابلیت پیگیری منافعش را ندارد، چه برسد به اینکه  علیه ما  دست به اقدامی تلافی جویانه بزند. بماند که  حتی با وجود بارها بازی خوردن آشکار از سوی ما، ایران  باز هم  به ناچار در آغوش ما غلتیده است  و این‌بار هم  چون چیزی عوض نشده یا اگر شده فقط شرایط را برای ایرانی های سخت‌تر کرده، آن‌ها دوباره سرانجام به دامن ما خواهند غلتید. به اين ترتيب، ما هم از آخور آمريكايي‏ها و هم توبره ايرانيان منتفع مي‏شويم.

نیاز به بیش‌‏فعالی در دیپلماسی
ترامپ یک تاجر است و کمتر از اوباما ایدئولوژیک می‏‌اندیشد و شخصیتی عملگراست. دستگاه دیپلماسی باید  فعالتر از سابق وارد مذاکره با آمریکای ترامپ شود و در اين راستا، به هیچ وجه نباید پشت صف چینی‏‌ها و روس‏‌ها، اسرائیلی‏‌ها و اعرابی باشد که هریک عقده‏‌های خاص خود را پیگیری می‌‏کنند. بايد كاري كرد كه هرگونه هزينه قطع رابطه فعلي برجامي به عهده آمريكاي ترامپ باشد. وجود افرادی مانند ظریف در دیپلماسی چنین ظرفیتی را به ما می‏‌دهد. با اين كه ظرفیت‌‏های دستگاه سیاست خارجی هر کشور مشخصا از فضای داخلی آن کشور متاثر است اما دیپلمات‏‌های بزرگ و تاریخ‏ساز در بزنگاه‏‌های تاریخی به فریاد ملت خود رسیده‏‌اند و در زمانه ضعف حتی شکست‌‏های بزرگ در صحنه دیگر توانسته‏‌اند، تاریخ را به نفع مردم خود برگردانند.

خطر ترامپیزه شدن داخلی
متاسفانه بسیاری از تصمیم‏‌سازان و عمده مسولان کشور عمدتا  افرادی ایزوله هستند، و مبادی درک آن‌ها از شرایط مردم از مجاری رسمی می‏‌گذرد که واقعیت‌‏های زشت را طبیعی‏‌سازی  می‏‌کنند. بدتر اینکه بسیاری از سیاستمداران و مدعیان از هر دو طیف از سطح بسیار پایین سواد تاریخی و سیاسی برخوردار هستند، اگرچه توانسته‌‏اند برای خود دکترایی دست و پا کنند. از منظر عمومی کشور همچنان از شکاف‌های ترمیم نشده سیاسی منتج از حوادث ۸۸ رنج می‏‌کشد، و ساختار سیاسی از سویی با فاش شدن فساد گسترده مقامات دولتی در شرایط رقت انگیزی از اعتبار به سر می‌برد و از سویی لفاظی‏‌های بی‌‏پایان میان اصولگرایان و اصلاح طلبان  هیچ افق روشنی در پهنه سیاست ایران تصویر نمی‏‌کند. 

این ساختار سیاسی  به یک وضعیت رقت‏بار اقتصادی گره خورده است: در حالی‏که  بسیاری از جوانان گرفتار بیکاری هستند یا کاری دارند که دستمزدهای حداقلی آن کفاف زندگیشان نمی‏‌دهد و جوانان تحصیل کرده دست کم یک‌بار به  خارج رفتن  فکر کرده‌‏اند و سالانه هزاران نفر از نخبگان کشور خارج می‏شوند، نوکیسگان ناشی از اقتصاد رانتی در فضای نبود سندیکاهای کارگری مستقل به شکلی  مهار نشده بارها طبقه متوسط و متوسط به پایین را غارت کرده‏اند و عملا بازهم آماده ادامه این رویه هستند.

بنابراین به رفتار بازار داخلی هم در چنین شرایطی هیچ اعتمادی وجود ندارد. بدبختانه دولت در این شرایط  برنام‌ه‏ای جز امید بستن به تلاش اروپایی‏‌ها برای راضی کردن آمریکا برای صدور مجوز معاملات بزرگ دلاری نداشته است و مخالفان اصولگرای دولت هم صرفا در حال فحاشی به دولت  هستند و از دولت بی‌برنامه ترند و نهايتا روياي بازگرداندن صنعت هسته‌اي به توليد اروانيوم  غني شده  20 درصدي مي‏انديشند؛ به واسطه نبود احزاب واقعی و سازمان‏های مردم نهاد مستقل و قدرتمند، میزان نظارت مردمی بر هر سه قوه مجریه، مقننه و قضاییه  قابل توجه نیست و  بنابراین پاسخگوی به مطالبات مردمی یا ناچیز است یا سویه سیاسی-جناحی صرف  دارد.

نخبگان فکری که توان پیش‏بینی اوضاع خطرناک را دارند، صرفا به ناامیدسازی و سیاه‏‌نمایی متهم شده و  با خطر مواجهه نیروهای امنیتی روبرو می‌‏شوند؛ نیروهایی که  به رغم پیشرفت‌هایی که داشته‌‏اند، طبعا بنا به ماهیت کاری خود امنیت را عمدتا فیزیکی برقرار می‏‌کنند؛ چرا که وظیفه آنها عموما ایجاد امنیت از نوع سخت آن تعریف شده است.

البته خود این نیروها به نوعی قربانی این شرایط هستند. در واقع، وقتی که نخبگان سیاسی در نهادها و سازمان‏های دولتی و حکومتی وقتی با انتقاد پژوهشگران مستقل، نخبگان دانشگاهی یا روزنامه نگاران روبرو می‏‌شوند، به سرعت متوسل به قوه قضاییه و نیروهای امنیتی می‏شوند و ظاهرا قضیه با دستگیری این افراد فیصله مي‏یابد اما در واقع مشکل درونی‌‏تر شده كه می تواند زمینه بحرانهای عميق داخلی همچون شورشهاي خياباني شود.

نکته مهم این است که تمام مسوولیت برخورد با این چالش‌ها بر گردن نیروهای امنیتی می‌افتد در صورتي که هیچ نقشی در ایجاد آن نداشته اند و باید در واقع به عنوان لایه آخر امنیتی كشور عمل می‌کردند، اما به واسطه کم‏کاری و مسوولیت‌‏ناپذیری و نظارت‌‏ناپذیری  بسیاری از مسوولان به ناچار زودتر و بیش از حد  به صحنه ورود کرده و چنانکه گفته شد، طبعا و بدون اینکه خود بخواهند به تعمیق مشکل می‌‏پردازند.

اما ای کاش این ورود بیش از اندازه به صحنه سیاسی فقط نخبه‌پرانی می‏‌کرد. بدبختانه در شرایط نبود سندیکاهای واقعی کارگرکشی  هم اتفاق مي‌‏افتد. در شرايط ركود اعتصابات و اعتراضات کارگری باز هم به سبب ضعف مسوولان به سرعت به نیروهای امنیتی ارجاع داده می‏شود و نتیجه شلاق خوردن کارگر می‏‌شود. به این ترتیب سرمایه اجتماعی کشور رو به تحلیل می‏نهد. در نهایت باید گفت با این ساختار سیاسی –اقتصادی داخلی، حتی اگر کلینتون هم بر سرکار می‌‏آمد، در خوشبینانه ترین حالت در همین شرایط درجا می‌زدیم. اما  همه اينها  گفته شد تا خطير بودن ياد‌آوري و البته موضوع مهمتري گوشزد شود: شرايط  بد اقتصادي و سياسي، آبستن ظهور پوپوليست‌هاست. شرايط كشور در این شرایط، گروهی از اصولگرایان به دنبال رو کردن یک نامزد پوپولیست تلاش خواهند کرد فضای سیاسی کشور را به دست بگیرند.

عمده اصولگرایان به اصطلاح عقل‌گرا هم يا افرادی فرتوت هستند يا آن‌قدر با همديگر زوايه و  مساله دارند که جز در مجالش ختم دور هم جمع نمي‌‏شوند. آنها در كادرسازي و تربيت نيروهاي جوان كم‏كاري كرده‏اند و عده‏ای كه دور آن‌ها هستند، عمدتا نوچه‏‌وار گرد آن‌ها می‏‌گردند که در برابر لفاظی‏‌ها جناح پوپولیست اصولگرایان جوانتر، به سادگي قافيه مي‌‏بازند.

 اصلاح‏‌طلبان هم که  فعلا در بازسازی اعتماد میان خود و لایه‌‏های بالایی نظام هستند و راهی بلند در این مسیر در پیش دارند. بنابراين  يك  نامزد پوپوليست مي‌تواند جايگاه روحاني را  تهديد كند. در این شرایط، مسوولیت دولت آقای روحانی بسیار سنگینتر از گذشته است. دولت  باید نقش فعالتری در پیوند نیروهای عقل‌گرای هر دو جناح  داشته باشد تا کشور در اثر واکنش احساسی  به دست  اصولگرایان پوپولیست درنغلتد و حالا که دنیا ترامپیزه شده است، لااقل در داخل ترامپیزه نشویم.
bato-adv
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۲۰ - ۱۳۹۵/۰۸/۲۴
همه کشور ها طبق منافعشون عمل میکنند!
دو نکته درست تو این مطلب بود!
اول اینکه وزارت خارجه باید مقابله کنه با نقشه های اسراییل و ... برای تحریم بیشتر ایران!

دومین نکته درست این مطلب هم این بود که دولت کاری نمیکنه و امیدوار به تلاش غربی ها برای راضی کردن امریکاست!!
متاسفانه این دولت از اول کاری نکرد جز بستن برجام!
حتی برای افزایش اعتبار پاسپورت ایران کاری نکرد!
اهورا
Iran (Islamic Republic of)
۰۸:۱۷ - ۱۳۹۵/۰۸/۲۴
در طول تاريخ روسيه بيشترين خيانت وجنايت را در مورد ايران داشته، شك نكنيد...روسيه و چين نه دوستي انها مشخصه نه دشمني انها.كشورهاي بي دين و ايمان و بي اخلاق و بي معرفت به تمام معنا..... دوستي يا دشمني امريكا ها مشخصه..
علی
Iran (Islamic Republic of)
۰۸:۱۴ - ۱۳۹۵/۰۸/۲۴
همه کشورهای دنیا برای ما خطرناک هستن. چون درست یا غلط از دیدگاه سایر کشورها ما برای کل دنیا تهدید به حساب میاییم. همانطور که ما شعار مرگ بر خیلیها رو سر میدیم. اونها هم در عمل به ما رو تحریم و تهدید و تحدید می کنن. شاید هم حق با اونها باشه.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۲:۱۰ - ۱۳۹۵/۰۸/۲۳
ممنون که‌تحیل خوبی از ایم مسئله کردید
بی نام
Iran (Islamic Republic of)
۲۱:۵۷ - ۱۳۹۵/۰۸/۲۳
فوق العاده بود
مجله خواندنی ها
انتشار یافته: ۹
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۰۶ - ۱۳۹۵/۰۸/۲۳
ترامپ خطرناکتر است یا چین و روسیه؟ قطعاً خطر روسیه و چین بیشتر است!!
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۱۰ - ۱۳۹۵/۰۸/۲۴
جالبه ما به چین و روسیه باج میدیم تا به آمریکا باج ندیم ، حداقل توی تاریخ معاصر روسها به خیانت و خنجر زدن از پشت معروفند ولی ما چرا اینقدر بهشون باج میدیم؟...
حکیمی
Iran (Islamic Republic of)
۱۶:۱۷ - ۱۳۹۵/۰۸/۲۳
به نظرم تحلیل واقع بینانه و تا حدودی کامل ارایه گردیده است
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۰:۳۰ - ۱۳۹۵/۰۸/۲۳
چین و روسیه تا الان هم که با ما بودند برای منافعشان بوده و هنوز اون روی چین و روسیه را ندیده ایم
مجله فرارو