bato-adv
کد خبر: ۲۵۷۲۳۵

تحلیل عباس عبدی از امکان وحدت اصولگرایان

تاریخ انتشار: ۰۹:۴۷ - ۰۹ دی ۱۳۹۴
عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت:
نوشتن درباره امكان يا امتناع وحدت ميان اصولگرايان از سوي كسي كه منتسب به جناح اصلاح‌طلب است، ممكن است موجب سوءتعبير شود كه گويي قصد اختلاف انداختن ميان طرف مقابل وجود دارد. به علاوه ممكن است اين پرسش نيز مطرح ‌شود كه اصلاح‌طلبان چه كار به اين موضوع دارند، به قول معروف «كل (كچل) اگر طبيب بودي/ سر خود دوا نمودي».

اصلاح‌طلبان هم آن قدر ميان خود مشكلات دارند كه براي خودشان پرداختن به آنها اولويت بيشتري دارد تا اينكه خود را درگير امكان يا امتناع وحدت اصولگرايان كنند ولي هدف از پرداختن به اين موضوع فقط يك بحث و تحليل سياسي است كه آموزه‌هاي آن براي اصلاح‌طلبان نيز مي‌تواند مفيد باشد. بنابراين نه قصد اختلاف انداختن ميان اصولگرايان است و نه حتي خوشحالي از عدم ائتلاف و اتحاد ميان آنان، بلكه هدف فقط فهم فرآيندهاي سياسي و اتحاد و اختلاف‌ها ميان افراد است.

يكي از مهم‌ترين ائتلاف‌هاي مشابهي كه در گذشته نه‌چندان دور طرح و اجرا شد، در انتخابات سال ١٣٩٢ بود كه از مدت‌ها پيش از انتخابات آقايان قاليباف، حداد و ولايتي اتحاد را برمبناي برخي ضوابط تشكيل دادند، در همان زمان در گفت‌وگو با يك نشريه اصولگرا درباره اين اتحاد و ائتلاف پس از بيان توضيحاتي، چنين نتيجه گرفتم كه: «اين سه به لحاظ ماهيتي هم يك سنخ نيستند؛ نهايتا ائتلاف ١+٢ هم به نظرم ثمر چنداني ندارد».

سرنوشت آن ائتلاف را همه مي‌دانند. هر سه در انتخابات حاضر شدند. آقاي حداد پس از حضور در مناظرات تلويزيوني، خود را كنار كشيد ولي نه به نفع يكي از اين دو نفر ديگر. آن دو نفر هم تا پايان ماندند و حتي به‌طور ضمني مي‌شد فهميد كه هر دو در رقابت حاد با يكديگر و عليه هم هستند و در عمل آقاي ولايتي نيز به نفع آقاي روحاني رفتار كرد تا به نفع آقاي قاليباف. نكته جالب اينكه اگر اين ائتلاف را نمي‌داشتند به نفع آنان بود چرا كه از يك سو وقت زيادي از خود را صرف يك كار بي‌ثمر و بي‌پايه ‌كردند و از سوي ديگر هزينه عدم پايبندي آنان به تفاهم اوليه براي هر سه نفر مشكل‌ساز شد.

ساختماني را ساختند كه نمي‌توانستند از آن استفاده كنند، ضمن اينكه تخريب و جمع‌آوري آوار آن نيز مشكل‌آفرين و پرهزينه و زمان‌بر شد.

چرا اين ائتلاف‌ها به چنين سرنوشتي دچار مي‌شود؟ پاسخ ساده است، فقط كافي است اندكي تامل كنيم. زيرا شخصي و احساسي است و مبتني بر هيچ واقعيت اجتماعي نيست و حتي واقعيت اجتماعي در تعارض با آن قرار دارد. الان هم كه مي‌خواهند توصيه به وحدت كنند، در ختم از دنيا رفتگان و با استفاده از زمينه‌هاي عاطفي و احساسي و مرثيه خواندن براي درگذشتگان خواهان وحدت مي‌شوند، همچنان كه آقاي حداد عادل به عنوان سخنگوي ائتلاف اصولگرايي از سالگرد فوت مرحوم پرورش استفاده و سخنراني كرد و گفت: «اين اصطلاح اصولگرايي در آن زمان اسمش نبود اما رسمش وجود داشت، به همين دليل مي‌توانم بگويم مرحوم پرورش يك اصولگرا به معناي واقعي كلمه بود و از نظر فكر و عمل در اردوگاه اصولگرايي قرار داشت و آقاي پرورش هم در دوران امام (ره) و هم در زمان حضرت آيت‌الله خامنه‌اي با سربلندي بيرون ‌آمد و اگر امروز زنده بود توصيه‌اش به همه ما اين بود كه قدر اصولگرايي را بدانيم. وي بابيان اينكه مرحوم پرورش اگر اكنون زنده بود، مي‌گفت حول پرچم اصولگرايي جمع شويد كه تفرقه شما را به شكست نكشاند. ازاين‌رو ما بايد از اين فرصتي كه امشب ايجادشده نتيجه بگيريم كه راه سختي در پيش داريم و به‌هيچ‌وجه هفته‌ها و ماه‌هاي آينده سهل و ساده نيست و خطر تفرقه اصولگرايي را تهديد مي‌كند. وي تاكيد كرد: همه‌كساني كه خود را پيرو راه امام و رهبري و اسلام مي‌دانند، اين است كه اختلاف‌هاي جزيي كنار گذاشته شود و بدانند يك امتحان بزرگ در پيش رو داريم.» وي در ادامه با ترساندن اصولگرايان تاكيد كرد كه «اگر به وحدت نرسيم اسفند ماه غرق مي‌شويم.»

واقعيت اين است كه ترساندن اصولگرايان از لولوي اصلاح‌طلبان براي ائتلاف كارساز نيست و نتايج مثبتي ندارد. اين كار در ميان اصلاح‌طلبان هم جواب نمي‌دهد كه ائتلاف را براساس ترساندن از سلطه اصولگرايان تبليغ كنند. اين نوع ائتلاف سلبي است و فقط در شرايط خاصي پاسخ مي‌دهد. مثل كشورهايي كه در حالت جنگ قرار مي‌گيرند، ولي نمي‌توان در هر شرايطي ائتلاف را براساس خطر بيروني توصيه و تجويز كرد. در واقع اصولگرايان اگر ائتلاف نكنند، كشتي آنان در اسفند وضعي بدتر از امروز نخواهد داشت. هم‌چنان كه اگر اصلاح‌طلبان به چنين ائتلافي نرسند، زمين و آسمان به هم دوخته نمي‌شود.

ائتلاف برمبناي اهداف سلبي، به‌طور معمول ناپايدار و شكننده است، هر ائتلافي بايد شامل حدي از امور و اهداف ايجابي نيز باشد. اصولگرايان در وضعيتي نيستند كه نقاط ايجابي ميان آنها قوي‌تر از نقاط سلبي آنان باشد. براي نمونه چند موضوع بسيار مهم پيش روي آنان است كه بدون حل آنها نمي‌توانند فقط با اتكا و به دليل ترس از اصلاح‌طلبان وحدت كنند. موضع آنان نسبت به دوره هشت‌ساله يا حداقل چهار سال دوم احمدي‌نژاد و نيز موضع آنان نسبت به برجام و بالاخره رابطه آنان با دولت بايد مشخص شود. دولت احمدي‌نژاد مهم‌ترين آزمون اصولگرايي در سال‌هاي پس از انقلاب است. هيچ‌گاه پيش از آن، اين جناح به صورت يكدست و متمركز بر اداره امور اجرايي كشور تسلط و حكومت نداشته است.

بنابراين اكنون كه قصد حضور جدي سياسي دارند، به ناچار بايد درباره اين دوره مهم اظهارنظر و موضع‌گيري كنند. به ميزاني كه درباره اين مساله اتحاد نظر داشته باشند، قادر خواهند بود كه يك ائتلاف را شكل دهند. البته برخي از جناح‌هاي آنها مي‌كوشند با مسكوت گذاشتن دوره احمدي‌نژاد و عمده كردن خطر اصلاح‌طلبان، اين مساله را دور بزنند، به ويژه آنان كه براي حمايت از آن رييس دولت، از امام زمان مايه گذاشته و از ايشان كد آوردند، امروز خود را به فراموشي زده‌ و سكوت اختيار كرده‌اند. گويي كه اصلا آن دوره وجود نداشته است.

در حالي كه آنان بايد در تاييد يا رد آن دوره نظر دهند ولي مثل روز روشن است كه شكاف و تنش ميان اصولگرايان درباره ارزيابي از عملكرد احمدي‌نژاد بسيار عميق و ريشه‌اي است. جناح پايداري كماكان آن دوره را مدينه فاضله حكومت‌داري خود مي‌داند و جناح طرفدار آقاي لاريجاني و بسياري ديگر از اصولگرايان آن را فاجعه‌اي بزرگ براي كشور مي‌دانند. از اين رو حتي عليه يكديگر اقدام كرده‌اند. كاري كه در يكشنبه سياه مجلس كردند يا كاري كه در قم با رييس مجلس انجام دادند، نمودهايي از اين كوه يخ اختلافات است كه از آب بيرون آمد و ديده شد.

مشكل مهم‌تر از ارزيابي نسبت به دوره احمدي‌نژاد، موضوع برجام است. اگر بتوان احمدي‌نژاد را به گذشته ربط داد و آن را ناديده گرفت، درباره برجام چه مي‌توان گفت كه موضوع روز ما است. شكاف عظيمي كه ميان جناح‌هاي اصولگرا در مجلس و در عرصه عمومي سياست ايران نسبت به برجام رخ داد، سهمگين بود و نه تنها در سطح نظري و تحليلي اين شكاف وجود داشت، بلكه به لحاظ عملي هم در تخريب يكديگر چيزي كم و كسر نگذاشتند. اين مورد در آينده كشور نيز همچنان خبرساز و اختلاف‌انگيز خواهد بود. موضوع سوم نيز موضع‌گيري نسبت به دولت است. در حالي كه يك گروه اصولگرا به‌طور نسبي براي تعامل با دولت كوشش مي‌كند، گروه ديگر حداكثر سنگ‌اندازي را وجه همت خود قرار داده. با وجود چنين شكافي، ائتلاف براي كسب كرسي‌هاي نمايندگي مجلس بي‌معنا خواهد بود.

 تا وقتي كه اين اختلاف و نيز موارد ديگري كه كم‌اهميت‌تر نسبت به اين سه مورد هستند، حل نشود، ائتلاف معنا و مفهوم نخواهد داشت و براي آنان مفيد هم نيست. يك دليل ساده اين است كه هرگونه ائتلافي بايد يك شعار را سرلوحه خود قرار دهد. اين شعار بايد براي مردم جذابيت داشته باشد. وقتي كه دو گروه تا اين حد اختلاف دارند، بنابراين شعار آنان بايد بر فراز اين اختلافات شكل بگيرد. در اين صورت شعاري خواهد بود كه بسيار كلي و فاقد برندگي و نفوذ مي‌شود. به علاوه نامزدهاي آنان در عمل و در مواجهه با مسائل روز بر ضد يكديگر سخن خواهند گفت و همين امر موجب تضعيف بيشتر آنان و سردرگمي مخاطبان خواهد شد و اين به نفع فعاليت‌هاي انتخاباتي اصلاح‌طلبان است. چنين ائتلافي جز ضرر براي آنان چيز ديگر ندارد.

حتما به ياد داريد كه در مناظرات تلويزيوني سال ١٣٩٢، آقاي ولايتي و روحاني بسيار نزديك‌تر به هم سخن گفتند تا آقاي ولايتي و قاليباف. وحدت برمبناي توهم ناشي از ترس اصلاح‌طلبان يا نابودي كشتي اصولگرايي در اسفندماه هيچ اثري بر شكل‌گيري ائتلاف ندارد. آنچه مهم است، ائتلاف در امور ايجابي است كه حداقل بايد در سه زمينه مذكور صورت گيرد؛ سه زمينه‌اي كه با گذشت زمان شكاف اصولگرايي پيرامون آنها بيشتر از گذشته مي‌شود نه كمتر.

 

bato-adv
فارض
Iran, Islamic Republic of
۱۴:۳۳ - ۱۳۹۴/۱۰/۰۹
به اميد خدا هيچيك از جناح هاى اصولگرا - البته بجز جناح طرفدار دكتر لاريجانى - موفق نخواهند شد
حسین
Iran, Islamic Republic of
۱۲:۱۹ - ۱۳۹۴/۱۰/۰۹
درود خدا بر مهندس عبدی نازنین

یکبار دیگر، سخنان ایشان در زمینه سیاست روشنگری کرد.
مجله خواندنی ها
انتشار یافته: ۲