bato-adv
کد خبر: ۲۵۷۱۱۵

اهمیت زبان فارسی در شکل‌گیری هویت ایرانی

تاریخ انتشار: ۱۵:۳۴ - ۰۷ دی ۱۳۹۴
فرارو- دکتر محمدعلی آتش سودا؛ اخیرا در سایت محترم فرارو مصاحبه‌ای با عنوان «عناصر اصلی هویت ایرانیان» با یکی از محققان حوزه‌ی مردم‌شناسی و فرهنگ به نام آقای دکتر سید جواد میری منیق در باره هویت ایرانی و مولفه‌های آن انجام شده است که به نظر نگارنده برخی از مطالب مطروحه در آن به خصوص در آنجا که مربوط به زبان فارسی است، اشتباه‌آمیز و گاه نادرست است.

یادداشت حاضر در نقد و بررسی برخی از گزاره‌های این مصاحبه نوشته شده است.

از دید نگارنده‌ی این سطور اگرچه قصد نهایی آقای دکتر میری منیق از طرح تئوری خود در مورد مولفه‌های هویت ایرانی، آب زدن بر آتش اختلافات قومی میان فارس‌ها و ترک‌ها بوده است، منتهی ایشان در روشی که برای حل تضادهای قومیتی در پیش گرفته‌اند، به خطا رفته‌اند و به نیت تخفیف و تسکین اختلافات متعصبانه و نژادپرستانه‌ای که گریبان‌گیر کشور شده است، ناچار شده‌اند دست به دامن گزاره‌هایی غیرعلمی شوند که اتفاقا پیامدهای منفی آن‌ها در درازمدت ویرانگرتر و مخرب تر از آن چیزی است که درحال حاضر از آن هراس دارند.

1- عصاره‌ی مدعای آقای دکتر میری منیق این است که دو بال اصلی هویت ایرانی عبارت است از: ایرانیت و اسلامیت. اما در مورد ایرانیت اعتقاد دارند که مولفه‌ها‌ی اصلی ایرانیت بعد از صفویه «ترکیت» است به اضافه‌ی تصوف و تشیع و این دو اندیشه از طریق دولت صفوی است که بر نظام سیاسی و اجتماعی ایران تاثیر گذاشته است.

ایشان می‌فرمایند: «وقتی ما می گوییم عنصر ترکیّت و تصوف و تشیع وارد ذهن و زبان ایران شده است، به این معناست که تا پیش از دولت صفویه این عناصر درگوشه وکنار ایران وجود داشته‌اند، ولی به صورت نظام‌مند وقتی صحبت از هویت ایرانیان می‌کنیم، باید هویت ملی ایرانیان را به پیش و پش از صفوی تقسیم کنیم و این سه عنصر در کنار عناصر دیگر هویت ملی ایران نوین را شکل داده است»

از دید نگارنده‌ی این سطور از بین این سه عنصر تشیع و تصوف عناصری ایرانی‌اند، اما متاسفانه ترکیت خیر؛ چنان که بلوچیت و کردیت و عربیت و مازنیت و گیلکیت و فارسیت نیز مولفه‌های تشکیل‌دهنده‌ی هویت ایرانی نیستند، اگرچه افراد گوناگونی از تمام این اقوام ایرانی در شکل‌گیری و رشد فرهنگ ایرانی نقش داشته‌اند.

تشیع، اسلامی است ایرانی و عناصر آن نیز غالبا ایرانی است. جنسیت تصوف نیز از مقوله‌ی تشیع است. اما ترکیت نه این که غیر ایرانی باشد، اما یکی از مولفه‌های ایرانیت نیست برعکس باید گفت که هنر و اندیشه‌ و باور ایرانی از طریق زبان فارسی برهویت ترکی تاثیرگذاشته است.

 اما در مورد صفویان که دیگر کاملا موضوع مشخص است. صفویه با هویت ترکی خود بر ایران تسلط نیافتند. آن‌ها از دو عنصر ایرانی تشیع و تصوف، برای تسلط بر ایران و تشکیل یک حکومت واحد استفاده کردند. عنوان این سلسله یعنی صفوی نیز نشان می‌دهد که آنان مولفه‌ی اصلی هویت خود را مذهبی می‌دانند نه قومیت ترکی یا زبان ترکی. باید گفت که صفویان در واقع خودشان قبل از تسلط بر ایران از طریق پذیرش تشیع و تصوف ایرانیزه شده بودند.

اما ریشه‌های ظهور تشیع و تصوف در ایران را باید در چند قرن قبل از صفویان جستجو کرد. گرایش شیعی ایرانیان از قرون آغازین دوره‌ی اسلامی بروز کرد و اختلاف میان علویان و عباسیان و طرف‌داری از علویان در کتب فارسی قبل از صفویه آشکار است.

گرایش شیعی ایرانیان نیز در قرن چهارم به  ظهور آل بویه منجر شد. اما ماجرا در مورد عرفان ایرانی بارزتر و آشکارتر است. تمایز عرفان ایرانی با عرفان اسلامی بسیار قبل از روی کار آمدن صفویه بارز و مشخص بود. ابوسعید و سهروردی و روزبهان و سنایی و عطار و مولوی و حافظ شاخصه‌های اصلی عرفان ایرانی‌اند که جوهر فردی آن عشق و جوهر اجتماعی آن تسامح و تساهل است. تصوف صفویه را باید در ادامه‌ی این سیر فکری بررسی کرد و نه به عنوان یک مقوله‌ی متمایز قومی. ظرف خلق آثار عرفانی ایرانی، هم زبان فارسی بوده و همین ظرفیت بوده که در تاریخ تکامل اندیشه و هویت ایرانی به این زبان شخصیت داده و پیش اقوام مختلف ارجمندش ساخته است.

2- منظور از  «ترکیت» چیست؟ این ترکیت چگونه در هویت ایرانی عمل کرده و تاثیر گذاشته است؟ مشخص است که منظور آقای دکتر میری منیق از ترکیت همان فراگیر شدن مذهب شیعی و تصوف در ایران از سوی صفویان است که در قسمت پیشین گفتیم این هر دو آموزه اساسا ایرانی‌اند نه ترکی. شاید هم منظور ایشان از ترکیت پدیده‌های دیگری مثل ورود برخی واژگان ترکی به زبان فارسی باشد. اما آیا صرف وجود واژگان ترکی در زبان فارسی را می‌توان دلیل بر نفوذ ترکیت در ایرانیت دانست؟

اگر چنین است که تعداد واژگان عربی در زبان فارسی صدها برابر واژگان ترکی است و عربیت شایستگی بیش‌تری را داراست برای این که یکی از مولفه‌های هویت ایرانی باشد. شاید منظور ایشان از ترکیت چیز دیگری باشد. اگر چنین است باید پرسید چه چیز؟ مذاهب ترکی؟ آداب و رسوم ترکی؟ دیوان‌های شعرترکی؟ فلسفه‌ی ترکی؟ یقینا در زبان ترکی آثار فکری و هنری زیادی خلق شده است، اما این آثار تاثیری محسوس بر فرهنگ ایرانی نگذاشته است. از سوی دیگر مساله‌ی اساسی این است که تعریف ما از هویت چیست؟ هویت که امری موهوم نیست. مصداق‌های عینی و مولفه‌های ملموس و مشخص  دارد. مصداق عینی‌اش هم همین‌هاست که برشمردیم یعنی باورها و مذاهب و آثار فکری و هنری؛ چه رسمی باشند و چه عامیانه.

اما واقعیت این است که ظرفی که تمام آثار متمایز کننده‌ی هویت ایرانی در آن خلق شده زبان فارسی است نه ترکی. مثال معروفش هم اشعار شاعر معاصر شهریار است که ترک‌زبان است، اما در قالب زبان فارسی هنرآفرینی می‌کند. این مساله از گذشته‌های دوری که ترکان به فلات ایران وارد شدند، تا اکنون صادق بوده است. وقتی به تاریخ بیهقی و تاریخ جهانگشای فارسی نگاه می‌کنیم مصداق‌های این مدعا را می‌بینیم. سلطان محمود و مسعودترک بوده‌اند، اما فارسی حرف می‌زدند و شاعران دربارشان مثل فرخی و منوچهری و عنصری نیز به فارسی شعر می‌گفتند. سلجوقیان هم همینطور بودند. خوارزمشاهیان هم همینطور. صفویان هم همینطور بودند. مرثیه‌ها و مناقب دوره‌ی صفوی که همه به سفارش و حمایت شاهان صفوی خلق شده‌اند، به زبان فارسی است.

3- برعکس آنچه که آقای دکتر میری منیق می‌گویند، زبان فارسی زبان علمی نبوده است. زبان علمی ایرانیان بعد از اسلام، عربی بوده نه فارسی. اتفاقا باید اقرار کرد که در حوزه‌ی علوم کتاب‌های مهمی در زبان فارسی نوشته نشده است. اصولا ایرانیان بیش از آن که علم‌گرا باشند به تفکرات باطنی و اشراقی گرایش داشتند.

نیز دانشمندان ایرانی (مثل ابن سینا و ابوریحان) مهم‌ترین کتاب‌های علمی خود را به عربی نوشته‌اند نه فارسی. اما وقتی که به خلق آثاری که منعکس‌کننده‌ی هویت باطنی‌گرای ایرانی هستند نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که مهم‌ترین و کلیدی‌ترین این آثار همان گونه که قبلا اشاره شد در ظرف زبان فارسی خلق شده‌اند مثال‌های معروفش مثنوی، تذکره‌الاولیا، دیوان حافظ و غزل سعدی است. حتی شاهنامه نیز علی‌رغم قالب حماسی خود از  اندیشه‌های درون‌نگرانه خالی نیست.

عجیب آنجاست که ایشان در انتهای مصاحبه‌ی خود می‌گویند: «آن چیزی که ایران به عنوان یک تمدن به جهان هدیه کرده، فلسفه هنر و علم نبوده و عرفان بوده است که زبانش هم شعر و ادب بوده است.» جای پرسش است که اگر بپذیریم هدیه‌ی فرهنگ ایرانی به جهان و به عبارتی وجه تمایز آن از دیگر اقوام، عرفان بوده و این اندیشه با زبان فارسی به جهان هدیه شده است، دیگر چگونه می‌توان این مولفه را از هویت ایرانی جدا دانست؟

4- آقای دکتر میری منیق می‌فرمایند که: «دولت صفوی در درازنای زمان، اقوام دیگر را ترکی‌فای (Turkify) کرده است و عنصر ترکیّت جزوی از هویت این‌ها شده است. برای مثال تالشی‌ها، برخی از اراکی‌ها و یا برخی از شیرازی‌ها ترک نیستند، اما می‌توانند ترکی حرف بزنند. درست است که اقوام مختلف ترک هستند، اما این مناطق ترکی‌فای شده‌اند و به این زبان در آنجا تکلم می‌شود.»

اول:
اثبات این که در شیراز یا اصفهان یا مشهد به زبان ترکی حرف‌ نمی‌زنند ساده است و با یک گشت ساده در کوچه و خیابان و حشر و نشر با مردم مشخص می‌شود که چنین چیزی واقعیت ندارد. اگر کسانی هم در این شهرها به ترکی سخن می‌گویند (مثل ترکان قشقایی فارس یا محله‌ی ابیوردی شیراز)  خودشان اصلا ترک زبان بوده‌اند. حتی در تهران که محقق محترم به درستی به تمایز آن با دیگر شهرها اشاره می‌کنند، آنچه در نهایت موجب ارتباط و در نتیجه احساس هم‌گرایی بین اقوام مختلف می‌شود، زبان فارسی است.

آن هم‌وطن ترکی که در همسایگی یک هم‌وطن عرب سکنی دارد، از طریق زبان فارسی است که با وی مرتبط می‌شود. احساس تمایز و دوری این دو نفر از هم، از طریق همین زبان جای خود را به حس یگانگی می‌دهد و در نهایت منجر به کمرنگ شدن تمایز قومی و ایجاد حس یگانگی در هویت ملی می‌شود. این هم‌زبانی یک پیشینه‌ی تاریخی هم دارد که موجودیت آن با زبان فارسی عجین است.آن نقطه اشتراکی که یک فرد ترک زبان را با یک فرد بلوچ پیوند می‌دهد غزل حافظ است نه چیز دیگر. باید توجه داشت که در اینجا نقش ارتباطی زبان پابه‌پای نقش فرهنگی و تاریخی آن وارد عمل می‌شود و زمینه را برای همزیستی اقوام مختلف فراهم می‌کند.

دوم: این گفته‌ی محقق محترم اگرچه برای کم‌اهمیت نشان دادن نقش زبان فارسی در ساختار هویت ایرانی بیان شده است، اما دقیقا در جهت خلاف خواست ایشان عمل می‌کند. توضیحش ساده است. وقتی که ایشان از ترکی حرف زدن مردم در شهرهای فارسی زبان با عنوان «ترکی‌فای شدن»  یاد می کنند، ناخواسته دارند به اهمیت زبان به عنوان مولفه‌ی اصلی هویت ملی اعتراف می‌کنند. چطور تکلم به زبان ترکی از سوی فارس‌ زبانان نمودی از پذیرش هویت ترکی از سوی آنان و به قول نویسنده‌ی محترم ترکی‌فای شدن است،اما تکلم به زبان فارسی که در ایران باستان (هخامنشیان) و به خصوص دوران میانه (اشکانی و ساسانی) و نو (حمله‌ی اعراب به بعد) تمامی آثار فکری و هنری ایرانی در قالب این زبان نوشته و خلق شده، نمودی از پذیرش هویت ایرانی توسط دیگر اقوام نیست؟ این بند در واقع نشان‌دهنده‌ی آن است که نویسنده‌ی محترم درکنه ذهن خود به این که زبان یکی از مولفه‌های اصلی هویت قومی است باور دارند، اما شاید بنا بر مصالحی آن را نفی می‌کنند.

5- آقای دکتر میری‌ منیق می‌فرمایند که «پیش از اسلام، زبان فارسی این نقشی را که اکنون به عنوان زبان ملی دارد نداشت و فارسی امروز یکی از شاخه‌ و لهجه‌های زبان پهلوی بوده است که شاخه‌های دیگرش زبان دری است که در افغانستان استفاده می‌شود و یا لهجه دیگرش تاجیک‌هاست ولی پیش از اسلام زبان ملی ما با مفهوم امروز سریانی و در بخشی از نقاط یونانی و آرامی بوده است.»

مبحث مربوط به حوزه‌ی زبان‌شناسی باستانی است. کاش آقای میری منیق این مدعا را که زبان فارسی فقط یکی از لهجه‌ها و شاخه‌های زبان پهلوی است و نه ادامه‌ی شاخه‌ی اصلی آن به منبعی موثق مستند می‌کردند. جدول‌های  مقایسه‌ای‌ واژگان فارسی در ادوار مختلف نشان می‌دهد که زبان فارسی نو ادامه‌ی فارسی میانه (پهلوی ساسانی) و آن زبان نیز ادامه‌ی فارسی باستان است. (به دو کتاب«تاریخ زبان فارسی» از محسن ابوالقاسمی یا «تاریخ زبان فارسی» از مهری باقری مراجعه شود).

تداوم حکومت مذهبی ساسانیان به مدتی نزدیک به پنج قرن و زبان متون دینی آنها که فارسی میانه بود، زمینه‌ی کاملا مساعدی برای ترویج زبان فارسی در فلات ایران فراهم کرد. این که زبان ملی ایرانیان قبل از اسلام سریانی بوده یا آرامی در کجا آمده است؟ بله خط ایرانیان سریانی و بعد هم آرامی بوده، اما زبانشان خیر. مقوله‌ی زبان با خط متفاوت است. چطور محقق محترم به این تمایز ساده توجه نکرده‌اند؟ جدا از آن، تکلم اقوام به لهجه‌ی محلی خودشان با این که زبان ملی مردم سریانی یا آرامی باشد فرق می‌کند. نیز باید پرسید مدعای این که در برخی نقاط ایران زبان مردم یونانی بوده کجاست؟ یونانیان حدود دو هزار و سیصد سال پیش در یک بازه‌ی زمانی هشتاد ساله  بر ایران حاکم بودند و تعدادی سکه به زبان یونانی از این دوره باقی مانده است. این مساله با این که زبان مردم در برخی نقاط یونانی بوده فرق دارد.

ایشان در جای دیگری نیز فرموده‌اند: «ما کلمه ای داریم با عنوان «ترک‌تازی» که به معنای هجوم، بی‌عقلی‌کردن و تخریب است، این کلمه از دو واژه «ترک» و «عرب» یا «تازی» تشکیل شده که انگار ایران یک جزیره‌ای بوده است که از یک سو از طرف ترکان مورد هجوم قرار گرفته است و از سوی دیگر از سوی تازیان یا عرب‌ها مورد هجوم قرار گرفته و نابود شده است. این روایت در بین بسیاری از اندیشمندان، مورخان و بزرگان ما وجود دارد که وقتی صحبت از ترک‌ها می‌کنند، می‌گویند بسیاری از مصائب و مسائل ما، این است که این اقوام ترک به ایران و سنت شهرنشینی ایران حمله کردند و آن رااز بین بردند و یا اعرب وارد ایران شده و دین و آیین پاک را از بین بردند ولی واقعیت امر را وقتی نگاه می‌کنیم، می‌بینیم مسائل بی‌شماری وجود دارد که در خصوص یقینی دانستن این تصورات علامت سوال جدی ایجاد می‌کند.»

اول باید گفت که یک مراجعه‌ی ساده به فرهنگ دهخدا و ابیات شاهد آن نشان می‌دهد که جزء دوم ترکیب «ترک‌تازی» در زبان فارسی بن مضارع «تاز» است از مصدر «تاختن» به اضافه‌ی حرف «یاء». معنی این ترکیب نیز «تاختن» و حمله کردن همانند ترکان است. بنابراین «تازی» در اینجا به معنی قوم عرب نیست.

دوم این که چه لزومی دارد برای اصلاح ذات‌البین طرف‌های درگیر در مناقشات قومی متاخر چشم را بر واقعیات تاریخی ببیندیم و تاریخ را دگرگونه روایت کنیم؟ حملات ترکان سلجوقی و سپس خوارزمشاهی به ایران در تمامی کتاب‌های تاریخی قرن‌های پنجم و ششم به بعد ذکر شده است. این نبردها و جنگ‌ها واقعیت تاریخی‌اند، چنان که ایرانیان نیز در مقاطع تاریخی مختلف و به خصوص در دوران امپراطوریهای سه‌گانه‌ی هخامنشی و اشکانی و ساسانی از خجالت همسایگان خود در آمده و بر آنان تاخته‌اند. سرپوش گذاشتن بر این واقعیات تاریخی دردی را از کسی دوا نمی‌کند. اتفاقا برای حل اختلافات و پر کردن فاصله‌های قومیتی باید این واقعیات را در نظر داشت و با علم به آن‌ها در جستجوی راهی برای هم‌زیستی اقوام مختلف در دوران معاصر برآمد.

 فارغ از این گزاره‌های اشتباه آمیز باید گفت که اگرچه نتیجه‌ای که آقای میری منیق می‌خواهند از این مقدمات نادرست بگیرند، تا حدی درست است. اما راهی که برای وصول به این نتیجه در پیش گرفته‌اند اشتباه است. ایشان می‌خواهند با پررنگ کردن مولفه‌ی «ترکیت» و کمرنگ کردن نقش زبان فارسی در ساخت هویت ایرانی، تمایزهای قومی میان فارس‌ها و ترک‌ها را بزدایند.

این انگیزه اگرچه فی‌ذاته بد نیست و خیرخواهانه است، اما متاسفانه از جهت علمی درست نیست و جدا از آن پیامدهایی منفی زیادی نیز دارد. باید دید اگر اقوام هموطن دیگر نیز به انگیزه‌ی هم‌هویتی ملی، همین روش را در پیش بگیرند و به دنبال پررنگ کردن نقش قومیت خود در شکل‌گیری هویت ایرانی و بی‌اهمیت وانمودن زبان فارسی برآیند، چه نتیجه‌ای حاصل می‌شود؟ اصولا چه نیازی است که برای تقویت جایگاه یک قوم در شکل‌گیری هویت ملی به تضعیف زبان ملی متوسل شویم؟

نهایتا این که باید دید تضعیف نقش زبان فارسی در ساخت هویت ایرانی در نهایت در جهت تقویت هویت ایرانی عمل می‌کند یا به تضعیف آن می‌انجامد؟ برخلاف  اعتقاد ایشان که فرموده‌اند: «اینکه بگوییم زبان فارسی هویت ملی ایرانیان را در درازنای تاریخ حفظ کرده است یک اسطوره و افسانه‌ای است که ساخته شده، متعلق به گفتمانی عوامانه است و نباید به آن دامن زد.» باید گفت که اصلی‌ترین مشخصه‌ی هویت ایرانی در درازنای تاریخ، همین زبان فارسی است. این گزاره بر خلاف تصور ایشان به هیچ عنوان عوامانه نیست و باز باید گفت که بر خلاف عقیده‌ی ایشان نیازی هم به دامن زدن به آن وجود ندارد، چون خودش یک واقعیت کتمان نشدنی است و هر کسی که اندک آشنایی با نقش زبان فارسی در پرورش و تکامل اندیشه‌ی ایرانی داشته باشد، بر این عقیده مهر تایید خواهد زد. اما این که اقوام غیر فارسی زبان حق داشته باشند به زبان خود تکلم کنند و در مدارس خود به زبان خود درس بخوانند و یا برنامه‌های تلویزیونی را به زبان خود تولید کنند، البته درست و برحق است و یقینا سیاست‌گزاران باید نه فقط برای ترک‌زبانان کشور که برای اقوام دیگر نیز توسع به خرج دهند و چنین امکاناتی در نظر بگیرند.

6- بعد از خواندن مصاحبه‌ی سایت فرارو با آقای دکتر میری منیق در باره‌ی هویت ایرانی، اولین سوالی که در ذهن خواننده پیش می‌آید این است که چطور ایشان در بحث از هویت ایرانی، از مهم‌ترین چالش هویتی ایران معاصر یعنی «تضاد سنت و مدرنیسم» سخنی نگفته‌اند. شاید بتوان گفت که چون آنچه زمینه‌ساز این مصاحبه شده، ماجراهای اخیر مناطق ترک‌زبان بوده ایشان نیز از این چالش هویتی سخن نگفته‌اند، اما به عقیده‌ی نگارنده چالش‌ها و تضادهای مربوط به هویت ملی در ایران معاصر را باید در چهارچوب رفتاری بررسی کرد که ایرانیان برای حل چالش سنت و مدرنیسم در پیش می‌گیرند. چالش‌های مهم هویت ایرانی در ایران معاصر عبارت است از: 1- چالش‌های قومیتی. 2- چالش‌‌های مذهبی. 3- چالش سنت و مدرنیسم.

یقینا بروز تضادهای قومیتی و مذهبی در سال‌های اخیر بی‌ارتباط با تاثیر جریان مدرنیته در ایران و کمرنگ شدن مولفه‌های پیشینی هویت ملی نیست. برای حل این تضادها باید دید که ملت‌ها و کشورهای دیگری که توانسته‌اند تضاد‌های درونی قومی و مذهبی و نیز تضاد سنت و مدرنیسم را  حل کنند و با هوشمندی و رعایت تعادل و توازن از مزایای هم سنت و هم مدرنیسم بهره ببرند، چگونه به این مهم نائل شده‌اند. به عقیده‌ی نگارنده رواداری و تسامح که مهم‌ترین آموزه‌ی عرفان ایرانی در سلوک  اجتماعی است می‌تواند به سیاست‌گزاران ما برای حل چالش‌های سه‌گانه‌ای که در بالا ذکر شد کمک کند. عرفان ایرانی و آموزه‌های صلح‌جویانه‌اش بزرگ‌ترین سرمایه‌ی فکری ما برای ممکن کردن همزیستی تیره‌های مختلف اجتماعی و عقیدتی در ایران معاصر است.

ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۱:۱۴ - ۱۳۹۴/۱۰/۰۹
تمام اقوام ایرانی سرآمد همنوع های خود در منطقه هستند زیرا فرهنگی آنان را در بر گرفته که خود تاثیرگزارترین فرهنگ در دنیا بوده و اقوام مشابه قوم های ایرانی در کشورهای همجوار از هنر اسلامی و ایرانی چون بهره کاملی نبرده اند پس نمیتوانند بر ایرانیان هم زبان خود تاثیر بگذارند و این حاکمیت ایران اسلامی را بر فرهنگ و زبان منطقه نشان میدهد که همواره با فرهنگ و هنر همه ایرانیان بر جهان تاثیر گذاشته و تا ابد هم میگذارد چنانکه شهرهائی مهاجر پذیر مثل تهران تمامی این اقوام را چنان یک خانواده واحد در خود جای داده و در جای جای این میهن عزیز خانواده های بیشماری از افراد دو قوم مختلف تشکیل شده که خوشبختانه به شکلی زیبا در کنار هم یک خانواده اصیل ایرانی را با تمام فرهنگ و هنر ایرانی اشان شکل داده
من عاشق همه ایرانی ها با تمام زبان و لهجه ها شون هستم و اینکه در کشوری با اینهمه تنوع زبانی و لهجه و آداب و رسوم زندگی میکنم به خود میبالم
محسن
Iran, Islamic Republic of
۰۹:۵۸ - ۱۳۹۴/۱۰/۰۹
از نویسنده مقاله سوالی دارم به نظر شما آیا ایرانیت جدا از کردیت ، ترکیت،بلوچیت و ... می باشد
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۰۹:۱۵ - ۱۳۹۴/۱۰/۰۹
زبان فارسی هویت واقعی ایرانیاست حالا دشمنای ایران سعی در تحریف و دروغ دارن تاریخ همه چیزو ثابت می کنه و مشخص جایگاه هر کس کجاست پان ترکا و اعراب هیچکدوم نمی تونن تو این توطئه که قرن هاست در پی اون هستن برنده بشن البته ترک زبانا و عرب زبانای هموطنمون به اصالت خودشون واقفن و هر جایی که باشن و به هر زبانی که حرف بزنن اول اصالت خودشونو حفظ می کنن ،ایرانیا باید حواسشون جمع باشه پان ترکا هزینه زیادی در این راه می کنن زنده باد ایران ،زنده باد زبان پارسی و تاریخ کهن ایران
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۰۷:۳۸ - ۱۳۹۴/۱۰/۰۹
فقط ایرانی.
خواهش می کنیم بحث ترکا رو بذارید کنار مثل اینکه سوژه قحطی شده دائم می رید سراغ یه موضوع تموم شده!
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۰۰:۵۷ - ۱۳۹۴/۱۰/۰۹
کاش یک مناظره بود و منطق دکتر میری عزیز را هم منعکس می شد.قطعا دکتر میری برای این نوشته حرف دارد.
مجله خواندنی ها
انتشار یافته: ۴۵
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۶:۲۳ - ۱۳۹۴/۱۰/۰۷
متشکر از این نوشته کامل و جامع
متاسفانه منشا اصلی این تفکرات در ترکیه و سیاست های نژادپرستی اردوغان و همفکرانشه که می خواهد در کشورهای همسایه یارگیری کند.
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۰۱:۲۳ - ۱۳۹۴/۱۰/۰۸
تنها چیزی که ما رو ملت کرده تاریخِ معاصرِ ماست . اگر قرار بر زبان باشه افغانیها هم لابد ایرانی میشن و بعد ترک و کرد و گیلک غیر ایرانی !!!
ابوالفضل
Iran, Islamic Republic of
۲۰:۵۵ - ۱۳۹۴/۱۰/۰۸
یعنی با این تحلیل و جوابیه تازه فهمیدم چرا ما جهان سوم موندیم هنوز.
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۶:۴۴ - ۱۳۹۴/۱۰/۰۷
ما بانژاد آریا و زبان اصیل و کهن پارسی زنده ایم،چیزهای من در آوردی می شنویم جدیدا"
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۷:۳۹ - ۱۳۹۴/۱۰/۰۷
لطفا جمع نبندید. من ترک خلاف نظر شما فکر می کنم. از نظر من چیزی به نام نژاد وجود ندارد. به زبان فارسی احترام زیادی قائل هستم مشروط به اینکه زبان من هم محترم شمرده شود.
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۹:۴۷ - ۱۳۹۴/۱۰/۰۷
ما ترک نداریم ولی آذری داریم
مصطفی
Netherlands
۲۱:۵۶ - ۱۳۹۴/۱۰/۰۷
دوست عزیز ترک من
من هم دقیقا همینطور فکر می کنم و همچنین تنوع زبان و فرهنگ باعث غنای هرچه بیشتر فرهنگی در جامعه ما میشود و صدالبته همه فرهنگها چه کلان و چه خرد باید مورد احترام کامل چه از طرف مردم و چه حکومت واقع گردند...
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۰۴:۴۴ - ۱۳۹۴/۱۰/۰۸
کسی که وفاداریش به کشور و مردمش مشروط باشه همان بهتر که راهش را از ایران جدا کند و بچسبه بهشت خیالیش.
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۰:۴۴ - ۱۳۹۴/۱۰/۰۸
ایران هستی ترک هم باشی ایرانی هستی
اینو قبول نداری در باز و جاده داراز خوش اومدی
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۴:۲۶ - ۱۳۹۴/۱۰/۰۸
مهم این است که ما همه ایرانی هستیم. از همه قوم و نژاد و دین و مذهب.
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۶:۴۹ - ۱۳۹۴/۱۰/۰۷
نوشتاری کاملا درست است.سپاس فرار و جناب دکتر آتش سودا
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۷:۱۳ - ۱۳۹۴/۱۰/۰۷
من فکر میکنم تنها عنصری که هویت ایرانی رو تشکیل میده، تاریخ مشترک هست که البته با زبان فارسی پیوند خورده.
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۷:۲۷ - ۱۳۹۴/۱۰/۰۷
دست نویسنده درد نکند. واقعا سپاسگزاریم که پاسخ مقاله قبلی را دادید. من خیلی رنج بردم وقتی آنهمه گزاره غلط و نادرست و ادعاهاي عجیب و غریب را خواندم. متشکرم
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۷:۳۳ - ۱۳۹۴/۱۰/۰۷
ما بانژاد آریا و زبان اصیل و کهن پارسی زنده ایم،چیزهای من در آوردی می شنویم جدیدا"
Sohrab
United States
۱۷:۳۳ - ۱۳۹۴/۱۰/۰۷
از آقای میری منیق بابت ادخال سرور در قلوب مومنین بخصوص در این ایام مبارک ممنونیم و به آقای دکتر دکتر آتش سودا عرض می کنم: مساله این حضرات اصلا مسائل علمی و تاریخی نیست و نسبتی هم با علم و تحقیق ندارند. یک چیزهایی سر هم بندی می کنند و دلشان به این شبه تحقیقات خوش است. ذرهم فی خوضهم یلعبون!
محسن قره آقاجی
Iran, Islamic Republic of
۱۷:۳۸ - ۱۳۹۴/۱۰/۰۷
در شهرهای استان ما، چندی است که برخی عقاید شوینیستی ترکان جوان عثمانی شایع شده است که البته عامل شیوع آن دو ایدئولوژی چپ و اتحاد اسلام است.
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۹:۱۶ - ۱۳۹۴/۱۰/۰۷
من آذربایجانی هستم. ولی اون چیزی که ایشون می گن اسمش شوونیسم نیست و فکر کنم اصلا معنی این کلمه رو هم نمی دونن. اصلا این کلمه برازنده مردم متمدن آذربایجان نیست. بیشتر یک حرکت مدنی هویت طلبی مانند تحصیل به زبان مادری و بازگرداندن اسامی جغرافیایی هستش که در چارچوب نظام جمهوری اسلامی قابل حله. بی خود این حرکاتو به شوونیسم و پان ترکیسم ربط ندید. اکثر آذربایجانی دارای افکار تجزیه طلبی نبوده و نیستند بلکه بیشتر خاهان تدریس به زبان مادری خودشون هستند که جزو ابتدایی ترین حقوق هر انسانیه
ایرانی
Iran, Islamic Republic of
۱۸:۰۲ - ۱۳۹۴/۱۰/۰۷
سپاس از نوشته خوب شما
نقدی منصفانه از صحبت های آقای دکتر میری منیق بود
اینجانب زبانشناسم، با خواندن دیدگاه های ایشان بسیار شگفت زده شدم. واقعیت این است که حرف های ایشان را بنده پیشتر در نوشته ها و حرف های گروه خاصی که متاثر از گروه های نژادپرست بیگانه در یکی دو کشور همسایه هستند، خوانده و شنیده بودم. متاسفانه در این سال ها عرصه رشد این دست فکرهای فاشیستی و افراطی در برخی از مناطق کشور ما فراهم بوده است. باورمندان به این دست حرف ها با هر چیزی که مردم ایران را در کنار هم قرار دهد مخالف و حتی دشمن هستند. به همین دلیل زمانی تاریخ و پیشینه تاریخی ایران و اصل وجود ایران را نفی می کنند، زمانی اسلام و تشیع را به زیر سوال می برند و زمانی هم به زبان فارسی حمله می کنند؛ دلیلش هم مشخص است: اینها از جمله عوامل حفظ یکپارچگی کشور ما هستند. ... . در کشور ما بی گمان کمبود وجود دارد، و بی گمان باید در جهتی حرکت کنیم که حقوق تک تک افراد این کشور از هر جهتی تضمین شود. از جمله این حقوق حقوق زبانی و پاسداشت همه زبان های کشور است. اما اگر منصفانه به وضعیت کشورمان در گذشته و حال بنگریم، و آن را با وضعیت همان کشورهایی مقایسه کنیم که عواملی را برای ترویج دیدگاه های نژادپرست و فاشیستی خود در داخل کشور ما پیدا کرده اند، می توانیم بگوییم که در ایران هیچ گاه کسی در پی حذف هیچ زبان دیگری نبوده است، و در طول تاریخ همه زبان های کشور حفظ شده اند، و زبان فارسی را هم به عنوان زبان مشترک و میانجی خود به کار برده اند. ... .
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۸:۱۴ - ۱۳۹۴/۱۰/۰۷
ایرانی یا همان پارسی مختص منطقه ای وسیع از هند تا ایتالیا شامل می شود که در حال حاضر فقط یک زره از آن همه عظمت و بزرگی بجا مانده و زبان لفظ گفتاری است .
تا چند تا از این محقق ها ودانشمندان در این سرزمین وجود دارد نیازی به خارجی ها نیست که این کشور را نابود کنند.
مثال دیگرش مانند زمانی فیلم نامه نویس مدیری که یک سری حرافی ها کرد در مورد کورش
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۸:۱۴ - ۱۳۹۴/۱۰/۰۷
ترکیت هم جزئی از ایرانیت است. آیا پیش از ورود ترکان به ایران سابقه ی فرهنگی از آنان در تاریخ ثیت شده است؟ ترکان وقتی شناخته می شوند که در ایران شاه می شوند. از ایران به روم می روند و سلطنت عثمانی را برپا می کنند. پس خاستگاه تمدنی و فرهنگی ترکان ایران است. اولین فرهنگ لغت ترکی نیز به فارسی است نه عربی یا زبان دیگر . این خود معنای عمیقی دارد. اشعار ترکی هم همیشه پر از واژگان فارسی بوده است. به فضولی بغدادی نگاه کنید تا شهریار ! حالا بعضی متعصبان بگویند عربی است ولی خاستگاه این واژگان شعر فارسی است یعنی در اثر آشنایی شاعران ترک زبان به فارسی وارد شعر ترکی شده است. سایر مفاخر فرهنگی ترکان نیز همه ریشه در ایران دارد بماند که امروزه در اثر غفلت کشورهای دیگر این مفاخر را به نام خود ثبت می کنند. صفویان نیز ترکان پارسی گو بوده اند یک شاه صفوی نام ببرید که با فارسی اشنا نبوده است ومانند یعقوب لیث گفته باشد چیزی که من اندر نیابم چرا باید گفتن! حتی از بسیاری از آنان شعر فارسی نقل شده است. عثمانیان نیز که در فارسی گرایی مانند مغولان کبیر از صفویان هم پیشتر بودند! پس ترکیت همان ایرانیت است رنگ و بوی ایرانی دارد! حالا مفتون شدگان افسون غرب و تئوری های سیاسی غرب هی بگویند چه و چه! ایرانیت دربردارنده ترکیت نیز هست و ترکیت با فارسیت هیچ منافاتی ندارد!
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۸:۲۷ - ۱۳۹۴/۱۰/۰۷
بسیار جامع و خوب باید گفت پان ترکان با انگیزه های سیاسی و ضربه زدن به ایرانیان تلاش بسیار می کنند اما هیچ کس با تحریف ،با واژگون نشاون دادن تاریخ و واقعیتها نمی تونه هویت ایرانی رو از متا بگیره البته در ترکیه پان ترکها زیاد تلاش می کنند که به اصالت ایرانی ضربه بزنن خواهش میکنم همونطور که ترکها برای زبانشون تلاش می کنن ما ایرانیها هم باید از زبان و تمدنمون و هویت ایرانیمون دفاع کنیم در ضمن صفویه و همه حکومت های ترک کم جنایت در حق این کشور نکردن لطفا تاریخ بخونید
علی
Iran, Islamic Republic of
۱۸:۵۴ - ۱۳۹۴/۱۰/۰۷
من خودم به عنوان یک جوان ترک، این دو مقاله را با هم به صورت بی طرفانه مقایسه نمودم. مقاله حاضر با ذکر منبع و منطقی بودن اطلاعات را به مخاطب انتقال داد ولی مقاله قبلی بدون ذکر منابع معتبر تنها ادعاهای عجیب را مطرح میکرد.
ارج
Iran, Islamic Republic of
۲۰:۱۷ - ۱۳۹۴/۱۰/۰۷
ما هر چی می کشیم بیشتر از داخليهاست تا خارجی ها. تفرقه بنداز و حکومت کن!
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۲۳:۰۹ - ۱۳۹۴/۱۰/۰۷
زبان ملی ما فارسی ست که عنصری بسیار متعالی زنده پویا افتخار آمیز و وحدت بخش است . ترهات مشمئزکننده ی پان ترکها ( که متعجبم چرا توسط حاکمیت با قاطعیت سرکوب و منکوب نمیشود) کاملا مضحک است . زبان های قومی دارای رسانه ی تصویری و نوشتاری ( خیلی بیش از حد لازم هستند) که باید این موارد تحدید شود
حجت
Iran, Islamic Republic of
۲۳:۲۲ - ۱۳۹۴/۱۰/۰۷
به گمان من پیش شرط تعریف هر نوع هویت ملی آزادی و برابری است زبان نژاد تاریخ و سایر عناصر فرعی هستند و قابل باز تعریف ایرانیان می توانند حول منافع خود و بر پایه آزادی و برابری متفق باشند و به هر زبانی حرف بزنند
یک معلم دانشگاه
Iran, Islamic Republic of
۰۱:۳۴ - ۱۳۹۴/۱۰/۰۸
به نظر می رسد عامل وحدت یک ملت ذیل یک دولت و کشور فقط زبان مشترک و یا تاریخ و یا مذهب مشترک و یا حتی نژاد مشترک نیست. چراکه در ایران معاصر تعدد زبان تعدد مذهب و حتی تعدد نژاد داریم درست مانند بسیاری از کشورهای دیگر. عوامل متعدد دیگری مانند قدرت و نیازهای متقابل و مذهب و زبان و... همه با هم باعث وضع موجود شده اند ولی اینکه نقش زبان زیبا و سلیس فارسی در ایران نقشی همگرا بوده و نسبت حتی به مذهب بیشتر ایرانیان را با هم همدل داشته برکسی پوشیده نیست. در قلب آذربایجانات ما قلعه بابک را داریم که چه آذری زبانان و چه خراسانی ها و یا کرمانی ها همه و همه به این نماد ملی در برابر فرهنگ مهاجم عربی با دیده احترام و ادب و عزت می نگرند و در این که بابک و یاران وی به پارسی سخن می گفته اند هیچ کس نمی تواند تردیدی کند. بنابراین مطلق سخن گفتن به ویژه در ایران صحیح نمی باشد. با این حال رهبران فرهنگی که البته نسبت به رهبران سیاسی و اقتصادی و نظامی در ضعف مطلقند اگر بتوانند باید به زبان سایر اقوام عزیز میهن ارج نهند حتی زبان عربی. به نظر حقیر وحدت ما ایرانی ها وحدتی هویتی است که این هویت با تدبیر می تواند تقویت شود و می تواند تضعیف شود و باید وحدت در کثرت را مانند هندوستان الگو قرار داد. در هرحال زنده باد همه ایرانیانی که گفتار و کردار و اندیشه ایشان نیک و پاک است جال چه به فارسی و چه به آذری و چه به کردی و عربی و ....
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۰۸:۰۳ - ۱۳۹۴/۱۰/۰۸
مقاله خوبيست. بهتر است افرادى كه به نژاد اريايي افتخار ميكنند كمى مطالعه كنند. اين حرفهاى نژاد پرستانه ما را به جايي نميرساند.چه از نوع تركي يا اريايي يا هر چيز ديگر.تاريخ ايران مثل هر جاى ديگر پر است از خوبي و بدى. اقوام گوناگون هم با هم تركيب شده اند.مشكل مهم ما الان مسئله محيط زيست، أب، هوا،مشكلات اجتماعى و اقتصادى است نه اينكه كي فارس است كي كرد كي عرب يا بلوچ يا ترك.
محمد تهرانی
Iran, Islamic Republic of
۱۰:۱۸ - ۱۳۹۴/۱۰/۰۸
زبان فارسی قدمت تاریخی دارد ولی زبان های دیگر هم داخل ایران بزرگ هستند و قابل احترام نویسنده میکوید بزرگانی مانند فلا و فلان به زبان عربی نگارش می کردند این نقطه قابل ذکر است که آن نویسندگان به علت اینکه نمیتوانستند به زبان فارسی نگارش کنند از ترس حکومت وقت بوده است
تسلط اعراب به ایران برگ باعث شد بخشی از اداب و رسوم اعراب وارد فرهنگ ایران شود که البته هم فرهنگ خوب دارد هم بد و بدی های آن بیشتر است و ربطی به اسلام ندارد
تبریزلی
Iran, Islamic Republic of
۱۲:۳۸ - ۱۳۹۴/۱۰/۰۸
من خود را ترک آذربایجان ایران میدانم که به کشورم ایران علاقه زیادی دارم البته به شرطی که پان فارسیسم ما را از ایران جدا نکنند و ایران را فقط برای فارس زبان ها نخواهند. اگر تاریخ ایران را خوانده باشید کشور متحد ایران امروزی را ترکان آذربایجان به رهبری صفویه به وجود آوردند. پس ایران همان قدر که مال فارسها می باشد به ترکان ایرانی هم تعلق دارد و این سیاست شونیستی است که باعث تجزیه ایران عزیز می گردد نه سیاست کشور های خارجی.خلاصه کلام اینکه سیاست شونیستی باعث دل چرکینی اقوام ازهم و جدایی آنها می گردد و گشادگی در فرهنگ واحترام به زبان وفرهنگ اقوام باعت اتحاد آنه می گردد.
زنده باد ایران با قوام ، فرهنگ و زبانهای مختلف آنها
علی
Iran, Islamic Republic of
۱۴:۳۳ - ۱۳۹۴/۱۰/۰۸
نباید با تاکید بر زبان فارسی، سر زبانهای رایج در کشورمان را ببریم.زبان فارسی زبان رسمی کشور است درست ولی باید پذیرفت زبانهای دیگری هم در کشورمان رایج است و حق حیات و آموزش دارند.قانون اساسی نیز راه این آموزش را در اصل 15پیش بینی کرده است که متاسفانه اجرای آن 36سال است معطل مانده و اگر بیش از این معطل بماند وحدت ملی مان به خطر خواهد افتاد. امروزه زبان فارسی دیگر قادر نیست به تنهایی بار سنگین وحدت ملی را به دوش بکشد.
مهدی
Iran, Islamic Republic of
۱۵:۵۶ - ۱۳۹۴/۱۰/۰۸
سلام دوستان
قومیت گرایی، نژاد پرستی، تحقیر تنها در جهت زخم زدن به هویتی است که عنصر اساسی آن تاریخ مشترک همه قومیت ها، زبان و مذاهب است و باید با این سائل معقولانه برخورد کرد و یادمان باشد گاهی مواقع بحث علمی و آکادمیک در فضای عمومی حساسیت ایجاد می کند
ناشناس
United States
۱۷:۴۰ - ۱۳۹۴/۱۰/۰۸
در مسخره بودن پان ترکیسم همین بس ک رهبرش اردوغیه خخخخ..اینو دیگه منتشر کن خدایی:|:|
بهرامی
Iran, Islamic Republic of
۱۸:۵۱ - ۱۳۹۴/۱۰/۰۸
عنصر کلیدی یک دولت ملی تعهد سیاسی و یا به بیان ساده تر داشتن شناسنامه مهر شده حکومت آن کشور است.

همه ما ایرانی هستیم چون شناسنامه و کارت ملی ایران را داریم. چون تبعه ایران هستیم. ذیل این ناسیونالیسم سیاسی است که یک دولت محقق می شود حال باید حکومت آن دولت امکان بالندگی و همزیستی مسالمت آمیز فرهنگ ها و زبان های متنوع کشور را فراهم کند که البته بدون همکاری دانشگاهیان چنین امری محقق نخواهد شد. هویت ملی هرگز یک هویت قومی یا فرقه ای نبوده است.
حسین
Iran, Islamic Republic of
۱۸:۵۴ - ۱۳۹۴/۱۰/۰۸
زبان فارسی زبان یک امپراتوری بوده است.آن مختص قوم خاصی نبوده است.از لغات گوناگون اقوام مختلف که در آن یافت میشود میتوان این موضوع را فهمید.وقتی یک خانواده ترک زبان مثلا به شهری مانند تهران می ایند پس از گذشت یک یا دو نسل بر حسب موقعیتی که در آن قرار گرفته اند دیگر به زبان ترکی صحبت نخواهند کرد و به مرور زمان در آن خانواده فراموش میشود.همین موضوع در زمانهای گذشه بوده است .زمانیکه ترکان آسیای میانه بر قسمتهایی از ایران تسلط بیشتر ی داشتند و زبان اداری آنها ترکی بود ، مردم آن نواحی به مرور زبان بومی خود را فرموش کردند و ترکی را جایگزین ساختند.پس نمیتوان زبان را عامل اصلی نژاد و قومیت دانست.چه اگر چنین باشد برادران افغانی ما باید خیلی فارس تر از ما باشند .
یا سیاهپوستان انگلستان خیلی انگلیسی هستند چون زبانشان انگلیسی است . ما هنوز هم یک امپراطوری هستیم وتا وقتی اینگونه باشیم قوی و مهیب خواهیم بود . چه آن را از پدرانمان به ارث برده ایم که خونهای زیادی در این راه نثار کرده اند. پدرانی از اقوام مختلف و با زبانهای مختلف.
زیبایی امپراطوری ما به همین تنوع
و رنگارنگی آن است.
اصفهانی
Canada
۱۹:۵۶ - ۱۳۹۴/۱۰/۰۸
فرارو واقعا ممنونم که مقاله دکتر سودا را منتشر کردی. واقعا مقاله آقای میری سرارسر توهین بود. خدا روشکر در این مملکت هنوز هستند اشخاصی مانند دکتر سودا. خداوند جهل و بیخردی را ازین سرزمین دورنگه دارد.
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۲۱:۳۷ - ۱۳۹۴/۱۰/۰۸
درود و سپاس.بسیار درست بود.باید به اینگونه حرف ها پاسخ داد.سکوت در برابر تاریخ سازی با هدف ایجاد تفرقه نباید بدون پاسخ باقی بماند.
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۲۱:۵۵ - ۱۳۹۴/۱۰/۰۸
واقعيت اين است كه ايران زمين و فلات ايران گستره وسيعي از اقوام و سرزمين ها را در بر مي گرفته كه اكنون بخش كوچكي از آن تحت نام ايران شناخته مي شود. شايد آنچه اين اقوام را به هم پيوند مي داده زبان فارسي بوده است چه اينكه در تاجيكستان در نزديكي چين با زبان فارسي سخن مي گويند تا قوم ايروني ساكن اوستياي جنوبي در بالاي گرجستان!
علت اينكه زبان فارسي يك حس هويت جمعي مي داده است را در نظامي گنجوي كه اصولا متعلق به گنجه در اذربايجان كنوني يا مولاناي خفته در قونيه و ... مي توان ديد.
نوشته هاي ايران شناسان و شرق شناسان مانند هانري كوربن و ... مي تواند قابل تامل باشد. قطعا اگر تركان صفوي كه اغاز يك حكومت يكپارچه را شروع كردند سعي در استفاده از مولفه هاي مشترك هويت ساز كردند بر مولفه هايي چون دين شيعه و زبان فارسي تكيه كردند.
امروزه براي رد يا تاييد يك نظر يا ادعا نياز به رنج و مصيبت و گشتن در دالان هاي تو در توي كتابخانه هاي عظيم نيست و با يك جستجوي ساده در اينترنت مي توان به اطلاعات خوبي دست يافت
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۲۳:۰۱ - ۱۳۹۴/۱۰/۰۸
این بحث ها فقط توی کشورای جهان سوم مطرح میشه. غرب و آمریکا پله های ترقی رو چارتاچارتا میرن بالا مارو سرگرم قومیت و شیعه وسنی و زبان این چیزا میکنن. مثلا برین لندن میبینین هزاران دین و نژاد و زبان کنار هم هستند. هیچ مشکلی هم ندارن. اینا فرق یک کشور پیشرفته و جهان سومیه...
محمد
Iran, Islamic Republic of
۲۳:۱۸ - ۱۳۹۴/۱۰/۰۸
با سپاس از استاد گرامی .ضمنا سایت فرا رو تبدیل به بلندگوی تبلیغاتی پان ترکان و دیگر تجزیه طلبان شده با ارایه مقاله های ضعیف از برخی به اصطلاح اساتید .البته این منفیهایی که به بیشتر کامنتها داده شده مشخص از طرف پانهای تجزیه طلبه
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۲۳:۳۴ - ۱۳۹۴/۱۰/۰۸
زبان ملی ما خیلی عمیق و وسیع و جای بسی پیشرفت دارد اگر نخواهیم به این منبع با ارزش بها دهیم خیلی زود در زمینه فرهنگ شکست می خوریم و از قافله بقیه ملت ها عقب می مونیم سؤالی که همیشه برای من وجود داره این هست که چرا وقتی یک مربی خارجی سال ها در ایران فعالیت میکه باز هم یک مترجم کنارش هست در صورتی که در کشور های اروپایی این طور نیست؟؟
مجله فرارو
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv