bato-adv
کد خبر: ۲۳۷۷۳۷
گفتگو با امیر هاشمی‌مقدم

کلاس ایرانی برای کودک افغانستانی

قرار است درهای مدارس ایران به روی 250 هزار کودک محروم از تحصیل افغانستانی باز شود. هفته پیش مسئولان سازمان‌های مرتبط در نشستی در برج میلاد دور هم جمع شدند تا در این‌باره گفتگو کنند. تصمیم به چنین اقدامی از جایی آغاز شد که مقام معظم رهبری بر لزوم تحصیل کودکان افغانستانی ایران تاکید کردند.
تاریخ انتشار: ۱۷:۳۳ - ۰۵ تير ۱۳۹۴
جای خالی کودکان افغانستان

فرارو- قرار است درهای مدارس ایران به روی 250 هزار کودک محروم از تحصیل افغانستانی باز شود. هفته پیش مسئولان سازمان‌های مرتبط در نشستی در برج میلاد دور هم جمع شدند تا در این‌باره گفتگو کنند. تصمیم به چنین اقدامی از جایی آغاز شد که مقام معظم رهبری بر لزوم تحصیل کودکان افغانستانی ایران تاکید کردند.

به گزارش فرارو، رسول اسلامی –مدیرکل آسیای غربی وزارت امور خارجه- گفته است "از میان یک‌ونیم میلیون پناهنده افغانستانی در سراسر کشور، 500 هزار نفرِ آن‌ها افراد زیر 18 سال هستند". همچنین به گفته وی در حال حاضر 340 هزار دانش‌آموز افغانستانی در مدارس ایران در حال تحصیل هستند. 

تحصیل دانش‌آموزان ایرانی تا پیش از این موضوع بحث‌های زیادی بوده است. با وجود موافقت‌ها و مخالفت‌ها در این‌باره کودکان افغانستانی تا کنون و با همه موانع موجود در ایران تحصیل کرده‌اند و بنابر آمار سازمان ملل رتبه ایران در پناهجویی به اتباع بیگانه در جهان رتبه خوبی است. در این میان اما نواقص و مشکلاتی نیز همواره وجود داشته و دارند که درباره آن‌ها با امیر هاشمی مقدم -پژوهشگر حوزه افغانستان و دانشجوی دکترای انسان‌شناسی- گفتگو کردیم. به گفته هاشمی‌مقدم تحصیل دانش‌آموزان افغانستانی در ایران هزینه‌بر است و این هزینه کردن‌ برای دانش‌آموزان و دانشجویان افغانستانی نمایانگر سیاست‌های کلی ما درباره این کشور و سایر کشورهایی است که به آن‌ها کمک مادی می‌کنیم؛ آن‌هم خیلی‌زیاد، اما از آنجایی‌که برنامه مشخصی نداریم و یا سیاست‌های‌مان غیراصولی است، همه هزینه‌هایی که کرده‌ایم نادیده گرفته شده و به‌جای آن سیاست‌های غیراصولی‌مان برجسته شده و علیه‌مان در مجامع بین‌الملی استفاده می‌شود.

از قنبرعلی دانش تا نشست تحصیل برای افغانستانی‌ها
امیر هاشمی‌مقدم در ابتدا با انتقاد از این عملکرد مسئولین در قبال افغانستانی‌های ساکن تهران و در گفتگو با فرارو گفت: نکته نخست در این‌باره این است که شوربختانه تا رهبر انقلاب در این ماجرا ورود پیدا نکرد، مسئله تحصیل کودکان افغانستانی روند مشخصی نداشت و هر روز به یک شکل اجرا می‌شد. اما به‌هرحال مسئله این است که در کشور ما بسیاری از مسئولین و نهادها تا رهبر نکته‌ای را بیان نکنند، به آن مسئله توجهی ندارند.

وی ادامه داد: زمانی امکان تحصیل برای‌شان فراهم شده بود، مدتی وقفه پیش آمد، دوباره موانع برطرف شد، سال پیش هئیت دولت خبر از رایگان بودن تحصیل دانش‌آموزان افغانستانی داد و بنابراین رایگان ثبت‌نام کردند، اما به یکباره در وسط سال تحصیلی، مدارس به استناد بخشنامه‌ای جدید از دانش‌آموزان افغانستانی طلب شهریه‌ای دو برابر شهریه سال پیش کردند (با ضرب‌العجل عمدتاً سه چهار روزه)، اینکه اصولا چنین رفتاری عادلانه است یا نه، مورد توجه نبود.

جای خالی کودکان افغانستان

این ایران‌شناس با اشاره به وضعیت تحصیلی قنبرعلی دانش –دانشجوی دکترای افغانستانی شناخته‌شده، در ادامه اظهار کرد: مشکل اینجا است که ساز و کار مشخصی در این‌باره نداریم و این مسئله بیش و پیش از اینکه به افغانستانی‌ها لطمه وارد کند، به حیثیت خود ما لطمه می‌زند و همین نکته موج تبلیغاتی منفی‌ای علیه کشورمان راه می‌اندازد. شوربختانه پیگیری برخی ناعدالتی‌ها علیه افغانستانی‌ها در نظام آموزشی ما دشوار است. حتی در سطح آموزش عالی شما ببینید یک دانشجوی دکترا به نام قنبرعلی دانش را بدون هیچ دلیلی از دانشگاه اخراج می‌کنند. در برابر آن همه اعتراضی که رسانه‌ها و خبرگزاری‌های ایران، اعم از اصولگرا و اصلاح‌طلب نسبت به این رویداد کردند، تنها با جوابیه‌ای پر از تناقض روبه رو می‌شویم. بعد هم قضیه فراموش شد و رفت به بایگانی تاریخ. اما اینها یک روز دوباره از بایگانی بیرون آمده و کارنامه‌مان مورد بررسی قرار می‌گیرد که چه کردیم. خب در چنین سیستمی اگر فردا یک دانش‌آموز افغانستانی را اخراج کنند چگونه می‌شود پیگیری کرد؟ قنبرعلی تابش دانشجوی دکترا بود و درباره اخراجش روشنگری کرد. رسانه‌های ایرانی هم به‌واسطه اینکه چهره شناخته‌شده‌ای بود تمام‌قد پشت سرش ایستادند؛ اما نتیجه نداد. 

وی تصریح کرد: با این اوصاف به نظرم با اخراج سلیقه‌ای یک دانش‌آموز یا تغییر دوباره مصوبات حتی ممکن است آب هم از آب تکان نخورد. این نخستین باری نیست که رهبری درباره تحصیل دانش‌آموزان افغانستانی دستور پیگیری می‌دهند. اما امیدوارم آخرین باری باشد که فقط مدتی توی بوق و کرنا می‌کنند و دوباره فراموش می‌شود.

اگر در نظر بگیریم قرار است حدود 200 هزار دانش‌آموز که غیرقانونی در ایران هستند به 360 هزار دانش‌آموز دارای مدارک قانونی افزوده شود، می‌شود 560 هزار دانش‌آموز افغانستانی. هزینه هر سال تحصیل دانش‌آموز در مدرسه یک میلیون و هشتصد هزار تومان است که اگر ضربدر تعداد دانش‌آموزان افغانستانی کنیم، می‌شود بیش از هزار میلیارد تومان.
سرنوشت یک افغانستانی پس از تحصیل در ایران
هاشمی‌مقدم در پاسخ به این سئوال که آیا پس از تحصیل دانش‌آموزان افغانستانی‌ در ایران، وضعیت کاری آن‌ها چگونه خواهد شد و آیا آن‌ها باید در ایران بمانند و یا به کشورشان بازگردند، گفت: از یکسو بایدی در کار نیست. آنها آزادند که به کشور خودشان باز گردند یا در ایران بمانند. اما در اینجا هم ما داریم خودزنی می‌کنیم. یعنی هزینه کرده و نیرو تربیت می‌کنیم، بعد آنها را دو دستی به کشورهای دیگر تقدیم می‌کنیم. در کشوری که بیشترین مهاجرت و فرار مغزها را دارد، اینکه تحصیل‌کرده‌های مهاجر و پناهنده را هم فراری بدهند امری کاملاً طبیعی است. اتفاقا تا آنجا که می‌دانم یکی از شرایط پذیرش این افراد در دانشگاه‌های ایران این است که کارت اقامت‌شان باطل شده و با ویزای دانشجویی به تحصیل بپردازند. بنابراین وقتی پس از چهارسال یا بیشتر درس‌شان به پایان رسید باید برگردند کشور خودشان. هیچ کشوری چنین کاری نمی‌کند که ما می‌کنیم. اتفاقا این هزینه کردن‌ها برای دانش‌آموزان و دانشجویان افغانستانی نمایانگر سیاستهای کلی ما درباره این کشور و سایر کشورهایی است که کمک می‌کنیم. یعنی هزینه مادی می‌کنیم، خیلی هم هزینه می‌کنیم، اما چون برنامه مشخصی نداریم و یا سیاستهای‌مان غیراصولی است، همه آن هزینه‌هایی که کرده‌ایم نادیده گرفته شده و همان سیاستهای غیراصولی‌مان برجسته شده و علیه‌مان استفاده می‌شود.

بلاگردانی!
این پژوهشگر اجتماعی درباره تاثیر اقدام دولت در آموزش دانش‌آموزان افغانستانی بر روابط میان دو کشور گفت: بدون‌‌تردید این‌کار می‌تواند گام مثبتی باشد؛ اما واقعیت شاید چیز دیگری باشد. از یکسو برخوردهای نامتعارف ما و از سوی دیگر کاربرد گسترده تئوری «بلاگردانی» در افغانستانی‌ها دارد روز به روز فاصله را بیشتر و نگران‌کننده‌تر می‌کند. بلاگردانی که «گیدنز» جامعه‌شناس به آن اشاره می‌کند، به‌طور خلاصه اینگونه بیان می‌شود که وقتی یک جامعه با مشکلات درونی زیادی روبرو است، تقصیرات را به گردن یک عامل بیرونی می‌اندازد تا خود را تبرئه کرده باشد. مثلاً همان کاری که ما در بحث بیکاری نیروی کار ایرانی و انداختن تقصیر به گردن کارگران افغانستانی می‌شنویم. همین عامل در افغانستان هم بسیار شیوع یافته و امروزه بسیاری از مردم این کشور به دنبال رد پای ایران در همه مسائل و مشکلات داخلی‌شان می‌گردند. 

جای خالی کودکان افغانستان

وی در ادامه تصریح کرد: در این زمینه بیشتر نگاه‌ها متوجه پاکستان است؛ اما گاهی ایران هم متهم می‌شود. شما ببینید وقتی عده ای ایران را در کنار پاکستان عامل بی‌ثباتی این کشور می‌دانند یعنی فاجعه عمیقی شکل گرفته است. پاکستان به آشکارا هر بلایی سر این کشور آورده است. اما متاسفانه بسیاری از افغانستانی‌ها در هر حادثه‌ای از کاه کوه می‌سازند و ایران را متهم می‌کنند. 

وی درباره هزینه‌ای که تحصیل دانش‌آموزان افغانستانی برای ایران ایجاد می‌کند، توضیح داد: در همین قضیه تحصیل دانش‌آموزان افغانستانی به‌هرحال بار این هزینه بسیار زیاد است و اگر در نظر بگیریم قرار است حدود 200 هزار دانش‌آموز که غیرقانونی در ایران هستند به 360 هزار دانش‌آموز دارای مدارک قانونی افزوده شود، می‌شود 560 هزار دانش‌آموز افغانستانی. هزینه هر سال تحصیل دانش‌آموز در مدرسه یک میلیون و هشتصد هزار تومان است که اگر ضربدر تعداد دانش‌آموزان افغانستانی کنیم، می‌شود بیش از هزار میلیارد تومان. برای کشوری چون ایران که خودش درگیر تحریم‌ها است و مسائل اقتصادی بسیاری دارد، این ارقام قابل توجه است و به این سادگی نیست که ما در اینجا درباره‌اش صحبت می‌کنیم. اما این نکته‌ای است که متاسفانه برخی دوستان افغانستانی به آن کمتر توجه دارند و معمولاً یکجانبه به قاضی می‌روند و مثال کشورهای توسعه‌یافته را به میان می‌آورند؛ حال آنکه نه ایران با آن کشورها قابل مقایسه است و نه تعداد پناهندگان و مهاجران در آن کشور به اندازه ایران است. این افراد به هزاران میلیارد بودجه‌ای که در این سه چهار دهه صرف امور میلیونها هم‌تبار و هم‌زبان افغانستانی شده، اشاره‌ای ندارند. 

سال پیش هئیت دولت خبر از رایگان بودن تحصیل دانش‌آموزان افغانستانی داد و بنابراین رایگان ثبت‌نام کردند، اما به یکباره در وسط سال تحصیلی، مدارس به استناد بخشنامه‌ای جدید از دانش‌آموزان افغانستانی طلب شهریه‌ای دو برابر شهریه سال پیش کردند (با ضرب‌العجل عمدتاً سه چهار روزه)، اینکه اصولا چنین رفتاری عادلانه است یا نه، مورد توجه نبود.
ایران در خدمت‌رسانی به پناه‌جویان رتبه خوبی دارد
امیر هاشمی‌مقدم بر رتبه خوب ایران در پناه‌جویی در جهان تاکیده کرده و در این‌باره گفت: برخلاف تبلیغات سوء، ایران در زمینه خدمت‌رسانی به مهاجرین و پناهنده‌ها در دنیا معمولاً رتبه بالا و خوبی دارد و این چیزی نیست که ما بگوییم، بلکه نهادهای بین‌المللی فعال در زمینه امور پناهندگان، از جمله دفتر نمایندگی سازمان‌ ملل در امور پناهندگان در ایران به آن بارها اذعان کرده است؛ اما بی‌برنامگی‌های مسئولین و رنجشهایی که برخی ایرانیان به وجود می‌آورند، همه آنچه ریسیده شده را پنبه می‌کند. این وظیفه انسانی و همسایگی ما است که هر آنچه در توان داریم را در اختیار هم‌تباران و هم‌زبانانی بگذاریم که از سر ناچاری به اینجا پناه آورده‌اند. از وضعیت کنونی و سطح خدماتی که دریافت می‌کنند هم راضی نیستیم و تلاش داریم هر روز بیشتر و بهتر شود؛ اما بی‌انصافی‌ها و نادیده گرفتن‌های همین سطح خدمات و به جای آن تمرکز بر روی مشکلات و موانع هم گاهی دلسرد کننده است.

این پژوهشگر به تصمیم‌گیری‌های اشتباه در زمینه آموزش به کودکان افغانستانی اشاره کرده و اظهار کرد: در واقع بخشی از این مشکل هم به شیوه تصمیم‌گیری ما مربوط است. آموزش و پروش در سالهای گذشته هم که قرار بود ثبت‌نام این دانش‌آموزان را به صورت رایگان انجام دهد، در برابر مبالغ دویست سیصد هزار تومانی‌ای که مدارس از پدر و مادر این دانش‌آموزان  دریافت می‌کردند، سکوت می‌کرد. توجیه مدارس و آموزش و پروش این است که این پول از پدر و مادر دانش‌آموزان ایرانی هم در قالب خودیاری به مدارس دریافت می‌شود و بنابراین هیچ تبعیضی در کار نیست. این سخن گرچه درست است، اما باید توجه داشت کودکان افغانستانی به نسبت کودکان ایرانی از خانواده‌هایی به مراتب فقیرتر هستند و بنابراین همین چندصدهزار تومان هم برای آنها قابل توجه است. در کنار این، باید به اثر سوءتبلیغاتی این امر هم توجه داشت. ما در قبال یک میلیون و هشتصد هزار تومان هزینه‌ای که هر سال برای دانش‌آموز افغانستانی در مدرسه صرف می‌شود، با دویست هزار تومان که تقریباً حدود ده درصد کل هزینه است، ویژگی رایگان بودن آن را از بین می‌بریم و انتقادها را متوجه خود می‌کنیم.

هرچه بیشتر دانش‌آموزان افغانستانی و ایرانی در کنار یکدیگر به سر ببرند، بیشتر با هم آشنا شده و آن باورهای نادرستی که در ذهن هر دو گروه، به ویژه ایرانی‌ها شکل گرفته فرو می‌پاشد.


سرانه جرم در میان افغانستانی‌های ساکن ایران کم است
هاشمی مقدم همچنین به تاثیر آموزش افغانستانی‌ها بر کاهش ناهنجاری‌های اجتماعی اشاره کرده و در این‌باره توضیح داد: به هر ترتیب یک فرضیه پذیرفته‌شده این است که بین افزایش سطح آموزش و کاهش ناهنجاری‌های اجتماعی ارتباط مستقیم وجود دارد و بنابراین پاسخ به پرسش شما «آری» است. اما نکته‌ای که می‌خواهم به آن اشاره کنم پیش‌فرض نادرستی است که در بین جامعه ایران رایج است. یعنی ما ایرانیان اینگونه می‌پنداریم که میزان جرم و جنایت در بین افغانستانی‌ها در ایران بسیار بالا است. عامل اصلی چنین تفکری را باید اخبار زرد صفحات حادثه روزنامه‌ها و خبرگزاری‌ها دانست که از بین صدها جرم و جنایتی که هر روز در گوشه گوشه کشور رخ می‌دهد، یکراست می‌روند سراغ آن دسته‌ای که مربوط به افغانستانی‌ها است؛ آن هم نه قربانیان افغانستانی، بلکه مجرمان افغانستانی. من در مصاحبه‌ها و یادداشتهای دیگر اینها را با آمار و ارقام نشان داده‌ام. برای نمونه یک روزنامه خاص، جایی که قربانی افغانستانی باشد یا به آن اشاره نمی‌کند یا گذرا از کنارش می‌گذرد. اما همان روزنامه وقتی در میان مجرمان، یک فرد افغانستانی هم باشد، بقیه مجرمان را رها کرده و از تیتر گرفته تا متن خبر یکسره به آن مجرم افغانستانی می‌پردازد. 

وی درباره میزان ارتکاب به جرم در میان افغانستانی‌ها تصریح کرد: سرانه جرم در بین افغانستانی‌ها در ایران کمتر از خود ایرانی‌ها است و این را آمار قوه قضاییه و سازمان زندانها نشان می‌دهد. تازه حدود هفتاد درصد زندانیان افغانستانی در ایران به دلیل نداشتن مدارک قانونی و ورود غیرقانونی در ایران به زندان رفته‌اند. یعنی درصد کمی از آنها جرم به معنای رایج را مرتکب شده‌اند.

دوستی ایرانی و افغانستانی
امیر هاشمی مقدم در انتها گفت: در پایان بد نیست اشاره کنم علی‌رغم همه منفی‌بافی‌ها، سودمندی این حرکت را هم دور از نظر ندارم. ریشه بسیاری از باورهای نادرست درباره گروه‌های انسانی دیگر به دوری و ناشناخته بودن‌شان باز می‌گردد. بنابراین هرچه بیشتر دانش‌آموزان افغانستانی و ایرانی در کنار یکدیگر به سر ببرند، بیشتر با هم آشنا شده و آن باورهای نادرستی که در ذهن هر دو گروه، به ویژه ایرانی‌ها شکل گرفته فرو می‌پاشد. در این میان وظیفه معلمان را هم نباید نادیده گرفت. آموزش هم‌زیستی مسالمت‌آمیز و درک دوسویه بر دوش معلمان است. در برخی از کشورهای غربی برای معلمانی که دانش‌آموزانی از فرهنگها و کشورهای دیگر دارند، دوره‌های آموزش خاصی برگزار می‌شود تا شیوه برخورد با آن دانش‌آموزان و نیز مدیریت بهتر کلاس را فرا بگیرند. گمان می‌کنم بد نباشد دست‌کم دوره‌هایی چند ساعته برای معلمان ایرانی نیز برگزار شود و یا دست‌کم جزوه‌هایی در این زمینه تهیه و بین معلمان توزیع گردد.
bato-adv
ناشناس
Australia
۰۹:۴۰ - ۱۳۹۴/۰۴/۰۷
1. فکر کنم بجای افغانستانی افغان درست باشه.
2. خدا کنه همه کودکان افغان در ایران بتونن برن مدرسه . کاش خیرین هم در این زمینه همکاری کنند چه ثوابی از این بیشتر که آینده یک کودک رو بسازیم؟
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۲۲ - ۱۳۹۴/۰۴/۰۷
فرارو واقعا هیچ کس در این مورد نظری نداده است مسئول محترم بنده قبلا یک نظر در اینخصوص داده ام نظر من کو؟؟؟؟؟؟؟
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۱:۲۶ - ۱۳۹۴/۰۴/۰۷
کسانی که هشت سال با این مملکت جنگیدن دست آخر میشن برادر ولی کسانی که هم زبونمون هستن میشن مهاجر غیر قانونی
رضا حسینی
Iran (Islamic Republic of)
۱۶:۵۷ - ۱۳۹۴/۰۴/۰۶
درود برآقای امیر هاشمی مقدم که گوشه از واقعیت های جامعه مهاجر افغانستانی را به طور زیبا بیان فرمودند
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۴۹ - ۱۳۹۴/۰۴/۰۶
یک حرکت بسیار عالی صورت گرفت که دست آوردش در سالهای آتی مشخص خواهد شد.
مجله خواندنی ها
انتشار یافته: ۶
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۴۶ - ۱۳۹۴/۰۴/۰۶
این کار باید از سی سال پیش انجام می شد. اگر این کار را کرده بودیم تمام این افراد که در فرهنگ ایرانی آموزش دیده و بزرگ شده بودند و ایران را وطن دوم ( یا حتی اول ) خود می دانستند در افغانستان امروز حافظ منافع ایران بودند یعنی ما بدون هزینه ی گزاف می توانستیم اداره این کشور را در دست بگیریم. به این راحتی فرصت سوزی کردیم.