کمتر کسی عصبانیت محمد نهاوندیان را دیده است. شاید به همین خاطر است که بارها متهم اش کرده اند ولی به اتهام زنندگان پاسخی نداده است.
نهاوندیان دانش آموخته دکترای تخصصی اقتصاد از دانشگاه جرج واشنگتن است با پیشینه سالها حضور در بخش های اقتصادی. منتقدان دولت هم رییس دفتر رییس جمهوری را به صبر و آرامش می شناسند. کلامش آرام و ترتیب واژه هایش به گونه ای است که نمی توان سخنانش را قطع کرد.
گفت و گوی رییس دفتر روحانی با ایرنا را در ادامه میخوانیم:
از دولت انتقاد می شود که سهم تحریم ها در اقتصاد را بزرگنمایی می کند. تا چه حد رفع تحریم ها پس از توافق احتمالی هسته ای در رشد اقتصاد ایران موثر خواهد بود؟
به نظر بنده پاسخ به این سوال در 20 ماهه گذشته باید دیده شود، ما هنوز در شرایط تحریم به سر می بریم، این که رویکرد جدید دولت توانسته در علاج مشکلات اصلی اقتصادی کشور موثر باشد، تورم را کاهش دهد، اقتصاد را از رکود خارج کند به خوبی نشان دهنده این است که برنامه اقتصادی دولت اتکای صرف به رفع تحریم ندارد و برنامه اقتصادی دولت در یک کلمه اقتصاد مقاومتی است. اقتصاد مقاومتی در شرایط تحریم، رفع تحریم به دلیل اقتصاد مقاومتی و اقتصاد مقاومتی پس از رفع تحریم؛ در واقع ما فقط می بایست رشد و توسعه کشور را متکی بر منابع داخلی کشور جست وجو کنیم البته استفاده از فرصت های بین المللی لازمه یک هوشمندی آگاهانه است. به این جهت است که به هیچ وجه توسعه اقتصادی کشور و دستیابی به اهداف نظام منوط به رفع تحریم نیست اما رفع تحریم لازمه دستیابی به اهداف ما است، در واقع تمثیل و تشبیه مقاومت پایمردانه مردم در این جنگ اقتصادی با دفاع مقدس از بسیاری لحاظ می تواند کمک کننده باشد، دفاع مقدس هشت سال طول کشید، ما مردم صلح طلبی بودیم، جنگ را تحمیلی می دانستیم؛ ملت ایران حاضر نشد تا لحظه آخر این تهمت دشمن را بپذیرد که ایران آغاز کننده جنگ بود. خوشبختانه محافل بین المللی هم این موضوع را پس از هشت سال دفاع مقدس ثابت کردند. هم دفاع و هم اصول خود را حفظ کردیم؛ اصولی که صلح و توجه به کرامت انسان سرلوحه آن است.
در جنگ اقتصادی هم همین طور است هم در شرایط تحریمی مقاومت می کنیم و هم با بهتر کردن تدبیر و مدیریت اقتصادی کشور می توانیم بسیاری از عوارض را برطرف کنیم، این سخن شعار نیست،عمل بوده و تحقق یافته است اما در عین حال دستیابی به بازارهای جهانی را جزو حقوق این مردم می دانیم، همچنین جزو حقوق این مردم می دانیم که فضای کسب و کار جذب کننده همه سرمایه های انسانی و مالی باشد. سرمایه های داخلی در کشور حفظ شود و به گونه ای نباشد که شرایط تحریمی فضای کسب و کار ایران را در مقابل رقبا غیرمطلوب تر نشان دهد چرا که در آن صورت مغزهای متفکر ایرانی به این نتیجه می رسند که از کشور بروند و در جای دیگر کار کنند بنابراین این حق ملت ایران است که فضای کسب و کار مطلوبی داشته باشند.
در صورتی هم که تحریم رفع شود، جز با نگاه متکی به داخل، به رشد مطلوب و آن چیزی که درسند چشم انداز آمده است دست پیدا نمی کنیم، حرکت باید از خودمان باشد، تا خدا نیز برکت را شامل حال ما کند به هیچ وجه این طور نیست که کسانی که مجدانه دنبال رفع تحریم ظالمانه هستند چشم به دیگری دوخته باشند، هدف این است که یک سرمایه گذار ایرانی از همان شرایط رقابتی برخوردار باشد که یک رقیب ترک، یک رقب اروپایی و چینی برخوردار است، چرا باید یک صادرکننده ایرانی در شرایط رقابت نابرابر باشد؟ وظیفه دولت این است که این موانع را از سر راه فعالان اقتصادی بردارد و این کار را خواهد کرد.
امنیت برای سرمایه گذار ایرانی چه داخل و چه خارج از کشور طی دو سال اخیر تامین شده است، چه اقداماتی انجام داده اید که بتوان جذب سرمایه کرد به خصوص در مورد ایرانیان خارج از کشور؟
بخش عمده تحریم ها باقی است اما همین مقدار گام ها و تحریم هایی که پس از توافق ژنو برداشته شد به عنوان مثال در زمینه صادرات پتروشیمی، مشاهده کردید پتانسیلی که در اقتصاد کشور وجود داشت، به محض این که مانع برداشته شد رقم صادرات ما را چگونه به جهش رساند، همین که توانستیم در رابطه با تامین مواد لازم برای کشاورزی برخی از محدودیت های بانکی را برداریم و در کنار آن با تدبیر درست یک تصمیم گرفته شد و آن اعلام به موقع قیمت خرید تضمینی گندم بود البته کمک هایی که از جهت نهاده های کشاورزی انجام، مدیریت و پرداخت بهینه شد، آثار آن را در آمار داخلی ببینید، انشاء الله امسال حتما میزان برداشت بیشتر از سال قبل خواهد بود.
با دو سه قدم کوچکی که برداشته شد، امکان فعالیت به فعالان اقتصادی داد و فعالان اقتصادی هم ثابت کردند که بهتر از رقبا عمل می کنند اعتقاد ما این است که رفع تحریم فقط برداشتن مانع است و جایگزین دویدن و برنده شدن در مسابقه نیست. این تصور نابجایی است که کسی تصور کند رفع تحریم یک عصای جادویی خواهد بود که مشکلات ناشی از سو تدبیرهای گذشته را برطرف می کند، سوء تدبیر را باید با حسن تدبیر برطرف کرد، تحریم را می بایست شکست و موانع را از سر راه برداشت.
طی این سال ها تا قبل از سال 92 پدیده هایی همچون بابک زنجانی داشتیم؛ کار تبلیغاتی و رسانه ای که در مورد آنها شد مردم را نسبت به ثروتمند شدن و برخی سرمایه گذاری ها در داخل بدبین کرد، با توجه به اینکه آفت ها و فسادهایی را شاهد بودیم و با توجه به این موضوع و اینکه گفته می شود بسیاری از شرکت های خارجی بزرگ بین المللی منتظر ورود به بازار ایران هستند، چه تضمینی می توانید به مردم بدهید که این اقتصاد در جهت سالم حرکت کند؟
مثلثی طلایی امنیت اقتصادی، شفافیت اقتصادی، سهولت در کسب و کار اقتصادی وجود دارد، این سه مورد اگر در کنار هم قرار گیرند، یک اقتصاد را می تواند به اهداف توسعه پایدار خود برساند. متاسفانه از جمله هزینه های تحریم، کاهش شفافیت اقتصادی است بدان معنا که وقتی راهکارهای رسمی و قانونی بسته می شود استفاده از راهکارهای غیررسمی و غیر شفاف توجیه پذیر می شود البته این کار در آغاز با اهداف خوب انجام می شود.
به هر حال شاهراه اصلی را بسته اند و شما می خواهید از مسیر خاکی به مقصد برسید اما در این گرد و خاکی که بلند می شود کسانی می آیند و تخلفاتی می کنند و در گرد و غبار ناشی از توجیه، رفتار غیررسمی دیده نمی شود و این اتفاقی است که افتاده است نه فقط در مورد ما و در هر جای دیگر دنیا نیز اینگونه است.
اما نکته دیگر این است که ما این منطق را در مجامع بین المللی عرضه کرده ایم که به تحریم کنندگان باید گفت گمان نکنید با تحریم کردن می توانید تجارت و اقتصاد ایران را متوقف کنید، چرا که هزینه آن را در عدم شفافیت مناسبات بین المللی می دهید یک سر این عدم شفافیت اقتصاد ایران است، یک سر آن هم طرف فروشنده یا خریدار خارجی است، عدم شفافیت ممکن است به برخی تخلفات تبدیل شود و لذا متاسفانه این در مورد اقتصاد ما هم اتفاق افتاده است. البته این صحبت بنده نباید به عنوان توجیهی برای بروز این فسادها تلقی شود. اگر دقت کافی و مراقبت های لازم انجام شود، نباید چنین تخلفاتی در داخل اقتصاد ما رخ می داد.
متاسفانه وقتی فضا غیررقابتی می شود، گاهی تصمیم های اقتصادی با انگیزه های سیاسی گرفته می شود، به موقع به تذکرات دلسوزان به دلایل گرایش های سیاسی توجه نمی شود و همکاری همه قوا در برخی مسایل ملی جلب نمی شود اینها اتفاقاتی بود که متاسفانه در سال های گذشته شاهد بودیم که به چنین پدیده های ناگواری هم منجر شد. به عنوان مثال فروش نفت کشور ما طبق قانون دارای قواعدی است که تخلف از این قواعد طبعا به تخلفات پشت سرهمی در مسایل بانکی، پرداخت به خزانه و احتساب این هزینه ها در انجام تعهدات انجامیده است. البته به هرحال دستگاه های نظارتی و قضایی به طور جدی پیگیری می کنند و امیدواریم هم ریشه های این گونه انحراف ها خشکانده شود و هم در مقررات ما با رقابتی کردن هر چه بیشتر، نظارت عمومی بر فعالیت های اقتصادی ارتقا یابد.
به سوال شما بازمی گردم، در همه حوزه های فعالیت اقتصادی، به عنوان مثال اگر کسی می خواهد در حوزه معدن کار کند، گرفتن مجوز معدن شفاف و رقابتی و براساس صلاحیت و توانایی باشد، اگر شخصی می خواهد از ارز استفاده کند، شرایط، شرایط شفاف و رقابتی باشد و این طور نباشد که اگر کسی از جایی سفارش شد به او ارز ارزان بدهند و به شخص دیگر ندهند، اینها همه مبادی فساد است و بنده همیشه معتقد بودم که اگر ما می خواهیم با فساد در کشور مبارزه کنیم، ریشه های رانت را باید شناسایی کنیم و بخشکانیم. موارد اینچنینی را می توان در حوزه نفت، صنعت، تجارت، در تعرفه ها، قیمت گذاری های و در عرض و طول اقتصاد یافت.
تاریخ صد ساله اقتصاد کشورمان را ببینید هر جا رانت و چند قیمتی می بینید حتی اگر در آغاز با نیت خوب و عدالت جویانه وضع شده باشد اما پس از مدتی در جریان عمل به مبدایی برای سوء استفاده، تخلف، تبعیض و شکاف های طبقاتی تبدیل شده است.
جنابعالی در جریان جزییات مذاکرات هستید، تیم اقتصادی دولت تا چه حد پشتیبان تیم مذاکره کننده است؟ بحثی بود که مذاکره کنندگان می گفتند اگر قرار است تحریم ها برداشته شود 9 یا 6 ماه طول می کشد که ریز تحریم ها را که آمریکا تحریم کننده اصلی است، بخش بخش بنویسد و لیست کند؛ خوب وقتی مجموعه عظیمی پشت سر آنها است و به هر حال از نظر توازن تعداد مذاکره کننده، کفه آن طرف از نظر تعداد سنگین تر است. تیم اقتصادی دولت تا چه حد به مذاکره کنندگان کشورمان کمک می کند یعنی در جاهایی که گلوگاه های اقتصادی و نبض اقتصادی است چه کمکی از سوی تیم اقتصادی دولت انجام می شود و چه اطلاعاتی به مذاکره کنندگان می دهد، اکنون اولویت بندی ها مشخص شده یا بعد از توافق مشخص می شود؟
بزرگ ترین کمکی که تاکنون تیم اقتصادی دولت به تیم مذاکره کننده هسته ای کرده این است که در اقتصاد ما در یک سال و نیم گذشته پیام توانایی و عزت برخاسته است. مقایسه کنید شرایطی را که با اصلاح سیاست ها به جای تورم بالای 40 درصد در همین شرایط تحریم، تورم به حدود 15 درصد رسیده است. به جای این که شرایط رکودی باشد اقتصاد از رکورد خارج شده است البته نه در همه بخش های اقتصادی اما برخی بخش های پیشران، توانسته اند مجموعا رشد اقتصادی را به جای منفی بودن، مثبت و رشد را آغاز کنند. خود این پیام قدرت چانه زنی ما را در مذاکرات بالا برده است. این را با شرایطی مقایسه کنید که بدخواهان ایران، ایران را تحریم کنند به فاصله یک سال ارزش و قدرت خرید پول ملی به یک سوم کاهش یابد، تورم یک باره جهش پیدا کند، نابسامانی و نوسانات پرالتهاب در اقتصاد ما مردم را دچار نگرانی کند، سرمایه گذاری ها متوقف شود، چنین اقتصادی چه پیامی به تحریم کننده می دهد؟ تحریم کننده را تشویق می کند به این که تحریم نتیجه خوبی دارد و تحریم ها را باید افزایش داد.
به نظر بنده از اصلی ترین دلایلی که طرف مذاکراتی ناچار شد پای میز مذاکره واقعی بنشیند این بود که در اقتصاد ما وضعیت ثبات، آرامش، امید و اطمینان نسبت به آینده به وجود آمد، دلیل آن این نیست که دولت اقدام کرده باشد بلکه خود مردم با انتخابات و فضای امیدواری که نسبت به آینده به وجود آمد، به مذاکره کنندگان ما از نظر قدرت چانه زنی کمک شد.
نکته دومی که اشاره کردید این است که مذاکره ما قرار است عزتمندانه و برد ـ برد باشد یعنی طرفین تعهداتی کرده و درباره امتیازاتی با هم گفت و گو می کنند. یک طرف، طرف هسته ای است، یک سو، طرف تحریم اقتصادی است. موضع ایران این بوده است که من حق هسته ای خودم را می بایست حفظ کنم و این موضوع به هیچ وجه جای مذاکره ندارد، در مورد شکل و شیوه با حفظ غنی سازی و فرآیند توان هسته ای نیز می توانم در زمینه چند و چون آن گفت و گو کنم. از سوی دیگر کل تحریم های اقتصادی که مربوط به هسته ای است باید برداشته شود.
تیم اقتصادی در احصاء همه این موارد و ارایه متون لازم برای درج و لحاظ شدن در متن موافقت نامه کار جدی کرده است و همزمان و به موازات تیم فنی هسته ای، تیم فنی اقتصادی هم در طول ماه های گذشته کار کرده است. نکته بسیار مهم این است که در مذاکرات سه دوره قبل پس از لوزان با اتکا به همین کار فنی که شده بود تیم مذاکره کننده ایران اعلام کرد که ما نگارش را می بایست با بخش رفع تحریم آغاز کنیم و متنی هم که از سوی ایران تهیه شده بود، ارایه شد و مبنای کار قرار گرفت.
فکر می کنم از این جهت گام های خوبی برداشته شده است و جزییات بیشتری که هم اکنون در متن و ضمایم انجام می شود، بتواند اطمینان لازم را به فعالان اقتصادی و کارآفرینان چه در داخل ایران و چه طرف های اقتصادی در خارج بدهد که فضای کار با ایران دیگر کاملا به دور از تحریم های هسته ای خواهد بود.
مشخصا کدام وزارتخانه ها درگیر تهیه آن متن بودند؟
از همه دستگاه ها گزارش های مربوطه خواسته شده است، احصاء موارد را انجام داده اند. وزارت اقتصاد، وزارت صنعت، معدن و تجارت، بانک مرکزی، وزارت جهاد کشاورزی، وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، وزارت نیرو و همه وزاتخانه هایی که حتی درصد کمی ازحوزه کار آنها با زمینه های تحریمی ارتباط داشته، خواسته شده موارد را استخراج کنند، که همه آنها تجمیع شده و برای ارایه پیشنهادهایی که هرگونه ابهامی را از متن نگارش شده بردارد و زمینه سوء تفسیر یا تردید در مفاهیم را برطرف کند، مبنا قرار گرفته است.
آیا این کار با مرکزیت هیات دولت است و سپس نتیجه را به وزارت خارجه می دهد؟ در مورد تیم مذاکره کننده؛ تعداد محدودی هستند که برخی از آنها دفاع های شدید و برخی دیگر هم انتقادهای بسیار تندی می کنند، این انتقاد، این فضا و جو رسانه ای که چه در مجلس و چه در فضای مجازی ایجاد شده را تا چه حد به نفع مذاکره می دانید؟ عده ای معتقدند که این انتقادها به تیم مذاکره کننده کمک می کند و عده ای نیز معتقدند که این باعث تضعیف موقعیت ایران می شود ارزیابی شما به عنوان یک چهره سیاسی و اقتصادی چیست؟
همه مردم ایران در مساله دفاع مقدس در صحنه بودند در این مساله نیز که به نظر بنده موضوع حراست از حق پیشرفت ملت است چرا که بحث فقط هسته ای نیست، ملت ایران حق پیشرفت خود را از سویی یک مساله مربوط به همه می داند از سوی دیگر حق حضور در صحنه جهانی دارد، این دو حق مساله ای است که به همه مردم مربوط است و ملت ایران نیز در صحنه هستند و تا جایی که این چهره و واقعیت به دنیا نشان داده شود بسیار خوب و کمک کننده به مذاکرات است. این که طرف های مذاکره کننده بدانند که مذاکره کنندگان ما با جدیت و قاطعیت از حقوق ایران دفاع می کنند و این حرف شخص مذاکره کننده نیست که اگر آنها را راضی کردند، بتوانند به مقاصد خود برسند، نکته ای مهم است. مذاکره کنندگان ما سخنگویان غیور و شجاع خاص مردم هستند این که حمایت مردم از مواضع مذاکره کنندگان بروز یابد و ابراز شود مفید هم هست اما اگر بحث های هسته ای که ممکن است در آن اختلاف سلیقه هایی هم وجود داشته باشد به نوعی تضعیف مذاکره کنندگان ما را به دنبال داشته باشد در آن صورت خوب نیست.
اگر در این مساله که یک مساله ملی همچون دفاع مقدس است، رویکردهای جناحی و موضع گیری های گروهی ـ سیاسی شائبه مصارف داخلی پیدا کند در آن صورت به صلاح ملی نیست. مرز این موضوع را باید بسیار باید دقت کرد. حمایت، پشتیبانی، بیداری و آگاهی عمومی نسبت به مساله مذاکرات حایز اهمیت است، اینکه مردم پشت سر این مذاکرات هستند و با ابراز اعتماد مکرر و مستمر به هدایت هایی که رهبرمعظم انقلاب در این بحث و چارچوب کار دارند، مدیریتی که دولت انجام می دهد، برای مذاکرات بسیار کمک کننده است اما گاهی وارد برخی جزییات می شوند که در واقع اهرم های مذاکراتی مذاکره کنندگان ایرانی است.
به هر حال کسانی که با فنون مذاکره آشنا هستند می دانند مذاکره مراحلی دارد، شما در یک مرحله امتناع می کنید، در یک مرحله مفاهیمی را در مقابل هم قرار می دهید، در مرحله ای دیگر یک مشوقی را به طرف مقابل ارایه می کنید تا امتیازی بگیرید. مذاکره ابراز موضع یکطرفه نیست، مذاکره قابل تشبیه به یک معامله اقتصادی است در یک معامله اقتصادی شما بارها قیمت را بالا می برید، شرایط قرارداد را بالا و پایین می کنید و امتیازی می گیرید و به آن طرف امتیازی می دهید، در آخر هم به جایی می رسید که طرفین راضی هستند. در مذاکره بین المللی کار حتما سخت تر از یک قرارداد ساده تجاری یا صنعتی است. نباید ما با پرداختن به برخی از جزییات و در فشار قراردادن مذاکره کنندگان جلوی دوربین، آنها را ناچار کنیم که برخی ترفندهای مذاکراتی خود را در پاسخ به یک اتهام نامربوطی که به آنها نسبت داده شده، بیان کنند؛ در این صورت است که به قدرت چانی زنی خود ضربه زده ایم و به صلاح نیست اما اگر این مرز دقت شود انشاء الله می توانیم با یک اجماع ملی در این موضوع ملی به مقصود دست یابیم.
برخی منتقدهای تندرو هر گام و کاری که مذاکره کنندگان انجام دهند، اقناع نمی شوند به نظرتان آنها با چه هدف و انگیزه ای این کار را می کنند. به طور مشخص چند روز قبل دو سوال هسته ای از دکتر ظریف در مجلس شورای اسلامی اعلام وصول شد و در مورد این بود که از حقوق هسته ای مردم عقب نشینی کرده اند و باید در صحن مجلس حاضر شده و توضیح دهند. به نظر می رسد فشارهایی که به ویژه در مجلس وجود دارد، تیم مذاکره کننده را تحت فشار بسیار قرار داده است. راهکار برون رفت از این وضعیت چیست؟
به هر حال در برخورد با مساله هسته ای سلیقه ها و رویکردهای گوناگونی در کشور وجود داشته و دارد، مذاکرات هسته ای 14 سال سابقه دارد، نتایج رویکردهای مختلف هم پیش چشم ملت ایران بوده و هست، مردم حدود دو سال قبل در همین روزها با انتخابی که انجام دادند، رویکردی را به طور قاطع مورد حمایت قرار دادند و آن رویکرد تعامل سازنده با جهان بود، معنای تعامل سازنده این است که ما می خواهیم از حقوق خود و حق پیشرفت در همه حوزه ها حراست کنیم اما این حراست در یک تقابل و تضاد جست و جو نمی شود بلکه در تعامل جست و جو می شود، اینکه با زبان منطق به سمت تفاهم حرکت کنیم و در تفاهم حقوق خود را به دست آوریم. مردم، این رویکرد را مورد تایید و تاکید قرار داده اند، رهبری نظام هم رویکرد حل مساله از طریق مذاکره را مورد تاکید قرار داده اند البته مذاکره عزتمندانه، مذاکره با رعایت اصول و چارچوب ها و این مسیری است که دولت پیموده و الحمدالله هر چه زمان پیش می رود گام های مثبتی را به جلو برمی داریم.
البته ممکن است این رویکرد مخالفینی هم داشته باشد، این مخالفین یا منتقدین حق دارند اظهارنظر کنند تعداد زیادی از آنها دلسوزانه اظهارنظر می کنند دولت هم از این اظهارنظرها استقبال می کند جلسات عدیده ای به خصوص پس از تذکر و تاکیدی که رهبر معظم انقلاب داشتند برگزار شده و نکات و پیشنهادهای ناقدین دلسوز هم شنیده شده است.
در مجلس محترم هم که برخی از این مباحث و اظهارنظرهایی که می شود با رعایت نکته ای که گفتم باید باشد؛ به هر حال میدان مصاف ما، مصاف با خارجیان است و این یک مساله داخلی ما نیست، جنس این مساله از زمانی که بحرانی شده است، در رویکرد و ارتباط با قدرت های جهانی است حتما می بایست مباحث درون خانواده ما قوت بخش مصاف ما و مذاکره ما با قدرت های جهانی باشد نه تضعیف کننده و این اصل مهمی است که باید رعایت کنیم. هم در توجه به ترفندهای مذاکراتی، هم در ارایه راه حل ها، برخی از راه حل ها باید در جلسات خصوصی ارایه شود که مذاکره کنندگان بتوانند در نقطه زمانی لازم از آن استفاده کنند اگر پیش از زمان آن راه حل گفته شود ممکن است از اثربخشی خود در زمان مناسب بیفتد. به طور حتم این مباحث و مذاکرات به معنای تردید در عزم نظام برای حل این موضوع نباید تلقی شود به دلیل اینکه ما از طرف مقابل اراده سیاسی برای حل موضوع می خواهیم. همیشه به آنها ایراد وارد کرده ایم که در بسیاری از این مراحل اراده سیاسی لازم را نداشته اید و به دنبال اعمال فشار و محدود کردن ایران بودید، نگرانی شما موضوع هسته ای ما نبوده شما با ایران اسلامی مشکل داشته اید، حالا اگر آنها جلو آمده اند و مدعی اراده سیاسی هستند، نباید این موضوع را که در اراده سیاسی شان تردید داریم، در مذاکرات نشان دهیم.
باید یک انسجام ملی پشت سر مذاکره کنندگان وجود داشته باشد البته مباحث درونی ما، مشورت ها، ارایه روش ها باید به شیوه خودش انجام شود طبعا اگر هدف ما مشورت و ارایه راه حل باشد آن وقت غوغا سالاری کمکی به تبیین مسیر، تقویت حرکت و عزتمندانه تر کردن حرکت نخواهد کرد. باید حساب برخی غوغاسالاری ها و ایجاد تردیدها را کاملا جدا کرد و از انتقادهای دلسوزانه یا ارایه راه های مشفقانه استقبال کرد. نکته ای که هیچگاه در تحلیل این صحنه مصاف، مذاکره و تعامل بین المللی نباید از نظر دور داشت این است که این مذاکره و این توافق، دشمنان بسیار جدی دارد دیگر برای هیچکس در دنیا شکی نیست که رژیم صهیونیستی هر اقدامی در حد توان انجام داده و خواهد داد تا حضور ایران در صحنه جهانی آن چنان که شایسته ملت ایران است اتفاق نیفتد، تحریم ها شدیدتر شود و به هیچ وجه کاهش نیابد، ایران به یک توفیق دیپلماتیک در صحنه جهانی دست پیدا نکند، موقعیت ایران به عنوان اصلی ترین نظام در مقابل تروریسم در منطقه به رسمیت شناخته نشود و مورد حمایت جهانی قرار نگیرد.
مواضع رژیم صهیونیستی در رابطه با این مذاکره و توافق کاملا مشهود است برخی دیگر که در منطقه عزتمندی، پیشرفت و رشد پایدار اقتصاد ایران را برنمی تابند، از سنگ اندازی بر سر راه مذاکرات هیچگاه فروگذار نکرده اند. طبعا اینکه این گونه دشمنان و بدخواهان تحریکات و تحرکاتی را اینجا و آنجا داشته باشند را هم نباید از نظر دور داشت در مقابل دوستان ایران را ببینید که آنها نسبت به این مذاکره و این توافق و توفیق چه مواضعی دارند؟ شما اظهارات سیدحسن نصرالله را دیده اید، مواضع دولت عراق را دیده اید، مواضع همه دوستان ایران در اقصی نقاط جهان را دیده اید که همه پس از توافق ژنو و در جریان مذاکرات برای حصول این توافق ابراز امیدواری کرده اند نه فقط به خاطر ایران، درست است که دوستان ایران خیر ایران را می خواهند اما آنهایی هم که در دنیا بی طرف هستند و در صف بدخواهان ایران نبوده اند همه این صراحت را داشته اند که این توافق به نفع جهان است، این توافق به نفع منطقه است، نه فقط به رشد، توسعه و ارتقای موقعیت ایران کمک می کند بلکه برای صلح و ثبات در منطقه نیز موثر است، می دانند که توسعه ایران، توسعه منطقه است اگر ایران بتواند از همه ظرفیت های اقتصادی خود استفاده کند حتی به نفع افغانستان هم خواهد بود، به نفع ایجاد اشتغال در عراق هم خواهد بود، به نفع همسایگان خواهد بود، اروپایی ها می دانند این صلح و ثبات به نفع امنیت انرژی اروپا نیز هست، چین هم حتی از باب برنامه ریزی درازمدت خود برای استراتژی انرژی به این توافق علاقه مند است لذا با یک نگاه جامع نگر و بلندمدت تردیدی نیست در این که این توافق عزتمندانه هم به نفع ایران، هم به نفع منطقه و هم به نفع جهان خواهد بود البته کسانی که با اصل توافق و مذاکره مخالف هستند دشمنی با ایران را دنبال می کنند.
تا چه حد رییس جمهوری، دکتر ظریف و بقیه تیم با رهبری همسو هستند؟
اساسا ما یک سو بیشتر نداریم و آن سو، سمت و سوی عزت و حراست از حق پیشرفت ایران است، پیشگامی و هدایت در این مسیر با رهبر معظم انقلاب است، دولت خود را تحقق دهنده منویات رهبر معظم انقلاب و خواست ملت که از سوی ایشان بیان می شود می داند، چارچوب های حرکت کاملا براساس راهنمایی های ایشان تنظیم می شود، مدیریت صحنه توسط ریاست محترم جمهوری با دقت و مراقبت صورت می گیرد، مذاکره کنندگان در واقع اجراکنندگان آن چارچوب ها و سیاست هایی هستند در مراجع ذیربط بحث و بررسی دقیق می شود، به تصویب می رسد و بر آن اساس عمل می شود. ما یک سمت و سو بیشتر نداریم.
راجع به حذف یارانه پردرآمدها با توجه به این که دولت گفته است که شناسایی افراد پردرآمد کاری بسیار سخت است و بانک اطلاعاتی کاملی نیز وجود ندارد راجع به این توضیح بفرمایید؟
باید نگاهی به پیشینه این ماجرا بیاندازیم و فلسفه کار را یک بار دیگر به یاد بیاوریم. هدف از طرح هدفمندی یارانه ها و قانونی که در مجلس تصویب شد چه بود؟ هدف این بود که ما شدت مصرف انرژی را کاهش دهیم، از اسراف در مصرف اجتناب کنیم، منابع حاصل از آن را به نفع تولید و برای جبران فشاری که ممکن است از افزایش حامل های سوخت به اقشار نیازمند به وجود آید، اختصاص کنیم. از آغاز کار نحوه اجرا منطبق با آنچه که قانون مقرر کرده، نبود. از ابتدا اصلا قرار نبود که پرداخت یارانه نقدی به همه آحاد مردم انجام شود، قرار نبود که ما از منابع عمومی بودجه برداریم و خرج یارانه نقدی کنیم اما متاسفانه درست عمل نشد به جای این که سهم لازم از این منابع به تولید اختصاص یابد با یک رویکرد مصرف گرایانه، حتی بیش از منابعی که حاصل شده بود برای یارانه نقدی تخصیص یافت.
حرکت اصلاحی باید آغاز می شد، دولت جدید چه کرد؟ دولت جدید سعی کرد اولا در اصلاح قیمت ها تدریج لازم را در نظر بگیرد بدان معنا که مشکلات مردم را ببیند از یک سو میزان استفاده از منابع عمومی برای این پرداخت ها را کاهش دهد به همین دلیل از خود مردم کمک خواست. با توجه به پایگاه های اطلاعاتی که در دستگاه های مختلف وجود داشت در ابتدای آغاز به کاردولت، نگاه کرد ببیند که آیا در این یک سال و نیم گذشته برای این نیاز یعنی کسب اطلاعات مناسب قابل استفاده برای پرداخت یارانه به نیازمندان داده های اطلاعاتی متناسبی وجود دارد؟ متاسفانه جواب منفی بود همچنان که در گذشته هم این کار را نکرده بودند یا نتوانسته بودند انجام دهند به این جهت دولت از خود مردم کمک خواست و درخواست کرد که مردم خودشان اگر فکر می کنند که باید به یارانه دریافت کنند، ثبت نام انجام دهند، اما در این مسیر پردرآمدهای جامعه همکاری نکردند در واقع توقع این بود آنهایی که به این یارانه نیاز نداشتند ثبت نام نکنند و امکان دهند اجرای قانون در مسیر خودش شکل بگیرد. البته با تشکر از افرادی که ثبت نام نکردند و تعداد قابل توجهی هم همراهی کردند اما آنچنان که پیش بینی و برآوردهای اقتصادی از اقشار پردرآمد بود در آن حد عدم ثبت نام را شاهد نبودیم. اما اینجا باید دولت وارد عمل می شد یا می بایست مجلس که قانونگذار است یک مبنای روشن غیرقابل تخلفی را ارایه می کرد که براساس آن دستگاه های دولتی عمل می کردند یا وقتی به اختیار دولت گذاشته است دولت می بایست ملاحظه انصاف و عدالت را می کرد.
برای دولت این نکته بسیار مهم بود تا به هیچ وجه این خطا اتفاق نیفتد که یک خانواده ای نیازمند یارانه، حذف شود، این برای دولت قابل تحمل نبود و دولت حاضر بود تحمل کند افرادی که باید حذف شوند، حذف نشوند؛ اما نیازمندان یارانه شان را دریافت کنند. این مشکلی است که دولت از لحاظ اخلاقی با آن مواجه است، البته دولت این کار را آغاز کرده است، ملاکی که ریاست جمهوری برای دستگاه های ذیربط تعیین کرده این است که باید مطمئن شوید و معیارهای مختلفی را مد نظر بگیرید، به هر حال دولت از درآمدهای مردم یک به یک اطلاع ندارد و به خود هم اجازه نمی دهد به اطلاعات خصوصی مردم ورود کند اما می تواند معیارهایی را در نظر بگیرد. دستور رییس جمهوری همواره این بوده که باید از معیارهایی استفاده کنید تا برای شما قطعیت حاصل شود و دولت در این زمینه از خودش هم شروع کرده است. دولت همه لیست هایی را که از مدیران خود و همکاران دولتی در اختیار داشته از آنها آغاز کرده است، سپس در گروه های دیگر درآمدی کسانی که با ملاک های مالیاتی و ملاک های دیگر قابل تشخیص بوده اند کار را ادامه داده است اما در عین حال برای آنها هم فرصت اعتراض قرارداده است اگر کسی حذف شده اما فکر می کند که نیازمند است برای او این امکان ایجاد شده است که مراجعه کند و عدله خود را ارایه کند.
بنابراین به هیچ وجه دولت حاضر نیست حتی یک خانواده که نیازمند یارانه است حذف شود اما مسیر حذف یارانه خانوارهای پردرآمد را آغاز کرده است و امیدواریم که به نتیجه مطلوب برسیم.
در خصوص تعامل دولت با سایر قوا به ویژه مجلس شورای اسلامی با توجه به اینکه در سال آخر مجلس نهم به سر می بریم و استیضاح هایی که کلید زده می شود، تعامل دولت با سایر قوا به ویژه مجلس چگونه است؟ چرا که ممکن است سال آخر مجلس شورای اسلامی برای دولت سال سختی باشد.
مردم با انتخابی که در 24 خرداد 92 انجام دادند، دلزدگی خودشان را از آن شرایط پرتنش در ارکان مختلف حکومتی ابراز کردند و به نامزدی رای دادند که از آشتی و تعامل سخن می گفت. مردم واقعا آرامش را می خواهند، مردم دوست ندارند جدایی، شکاف، اختلاف، ترش رویی و تندخویی را بین خادمان ملت ببینند. مردم از خادمان ملت در هر کدام از قوا انتظار خدمت دارند نه این که به هم بپردازند به همین جهت خوشبختانه یکی از دستاوردهای دو ساله این دولت، فضای آرامش و حسن روابطی است که بین سه قوه وجود دارد. چون اتکای دولت به این رای آرامش جویانه مردم است و مردم به اعتدال رای داده اند، خود را موظف می داند که با بردباری و تحمل، تمام سعی خود را برای حسن روابط بین قوا بکارگیرد.
به خاطر داریم که مصوبات دولت قبل و بسیاری از آیین نامه های مصوب دولت مورد اعتراض قوه مقننه قرار می گرفت بر همین اساس در مورد حق قانونی نظارت، آماری دو سال اخیر با سال های قبل قابل مقایسه نیست چرا که دولت سعی بر عمل به وظیفه خود را در قانون مداری و رعایت حسن مناسبات با قوه قضاییه و مقننه دارد. در مواردی هم که به هر حال قوه محترم مقننه سوال می کند، استیضاح می کند دولت وظیفه خود دانسته که برود و توضیح دهد. البته این تفاوت رقم سوال ها در این دو سال در مقایسه با سال های گذشته برای همگان آشکار است که سعی دولت نیز بر این بوده که میزان پاسخگویی خود را افزایش دهد اما به هر حال رفتار همه خادمان مردم در نظر مردم مورد توجه و ارزیابی قرار می گیرد.
به هر حال هر کسی تلاش بیشتری در این همگرایی کند نمره بالاتری می گیرد به خصوص امسال که سال همدلی و همزبانی نام گرفته توقع از همه این است که برای این حسن روابط تلاش بیشتری کنند و به جای سوء ظن همچنان که رهبر معظم انقلاب تاکید کردند مبنا باید حسن ظن به خادمان باشد، لحن گفتار باید لحنی باشد که همگرایی از آن حاصل شود. همه باید به این توصیه ها عمل کنیم.
گاهی اوقات دیده می شود مقامات استانی خلاف جهت حرکت دولت هستند و مدتی بحث بود که تغییراتی در دولت به وجود می آید، آیا قرار است تغییرات مدیریتی اعمال شود یا خیر؟
مبنای کار در این دولت گروه گرایی و رویکرد جناحی نبوده و دولت به مردم شعار اعتدال و حرکت فراجناحی داده و بر این شعار و اصل خود هم صادقانه پافشاری کرده است.
در انتخاب مدیران ملاک صلاحیت، اهلیت، توانایی، کارآمدی و امانت بوده و هست البته در جریان زمان، مدیران همواره باید مورد ارزیابی قرار بگیرند و می گیرند و براساس ارزیابی، تصمیمات مدیریتی به طور طبیعی انجام می شود.
این موضوعی که منتشر شد و مورد توجه تیترهای برخی رسانه ها قرار گرفت صحت نداشت این که تصمیمی در مورد تغییرات در کابینه گرفته شده، درست نبود. هرگاه چنین تصمیمی اتخاذ شود بسیار صریح و روشن و بدون حاشیه اعلام می شود، نیازی به حاشیه پردازی در این گونه موارد نیست. این گونه حاشیه پردازی ها مفید نیست چرا که مدیر تا لحظه آخر مدیریت باید با قوت عمل کند و لحظه ای که کار اتمام می یابد و مدیرجانشین کار را تحویل بگیرد، مدیر قبلی هم باید همکاری کند که مدیر بعدی بهتر از قبل کار کند. در نگاه اسلامی این طور مسوولیت ها به عنوان طعمه و غنیمت نیست بلکه مسوولیت امانتی بر دوش مسوولان است لذا به طور کلی نحوه پرداختن به این گونه انتصاب ها که برد کسی و باخت فرد دیگری است قاعدتا با ملاک های اسلامی نزدیک نیست.
اما نکته دیگری که به آن اشاره کردید که برخی مدیران ممکن است در عمل همسوی با سیاست های دولت عمل نکنند این موضوع فقط در مسوولیت های سیاسی نیست در هر مسوولیتی همچون اقتصادی و فرهنگی باشد کسی که خود را در جزو خادمان دولت، ملت قرار داده، قبول کرده است که منطبق با سیاست های مصوب دولت عمل کند. تخلف از سیاست ها پذیرفته نیست و نباید تحمل شود البته ممکن است در جایی سهوی صورت گیرد باید تذکر داده شود اما اگر کسی به طور عمد از سیاست ها تخلف کند، حتما باید تصمیمات مدیریتی لازم در مورد آنها اتخاذ شود و می شود.
یکی از انتقادهای به دولت بحث این است که برخی از اعضای کابینه دو تابعیتی هستند و مشخصا شما در سیبیل سخنان قرار دارید، آیا این ادعاها درست است یا خیر؟
این افترایی بود که گفته شد و کذب محض بود، کسانی که این افترا را زده اند جرم بزرگی را مرتکب شده اند و باید عواقبش را هم بپذیرند.