علی زراندوز در خبرآنلاین نوشت:
جهانگیر الماسی گفت: به نظر من معرفتی که در کلام سلحشور در پاسخ به آنجلینا جولی بود، وی را تحت تأثیر قرار داد و باعث شد که او حتی در بازی کردن در فیلمهایش تغییر نگاهی داشته باشد.
آقاي سلحشور در حال رانندگي است كه تلفن همراهش زنگ مي خورد.
سلحشور: الو؟ بله؟
- هاي ... من هست آنجلينا ... يك فيلمنامه جديد داد دست من تهيه كننده، من خواست با شما مشورت كرد براي قبول آن ...
سلحشور: سلام خواهرم ... ولي من الان دستم بنده ... يعني دارم رانندگي مي كنم ...
- آيم ساري ... من داشت عجله . چون تهيه كننده گفت تا جواب نگرفت نرفت از خانه ما ... برد هم كه خيلي غيرتي ... بيايد اين بابا را ديد اين جا ، خون به پا كرد ...
سلحشور: حيف كه پاي از هم پاشيدن كانون گرم خانواده در ميونه ... بگو خواهر ... ما كه اين همه هزينه براي هنر پرداخت كرديم؛ يه قبض جريمه حرف زدن با موبايل در حين رانندگي هم روش!
- فيلم ، قصه يك دختر بود كه در مثلث ...
سلحشور: نه خواهر من ! سريع فيلمنامه رو پرت كن تو صورتش بندازش بيرون ... اين تهيه كننده هاي خارجي هم شور اين مثلث هاي عشقي رو در آوردن ... يه ذره حيا هم تو مثلث شون ... يعني تو چشم شون نيست!
- نه مستر سلحشور ... شما اجازه داد كلام من شد منعقد ... اين دختر در مثلث برموردا گم شد ولي يك مرد كه سوار قايق تفريحي بود او را نجات داد و ...
سلحشور: همين ديگه ... اصلا چه معني داره يه مرد تنها يه زن تنها رو از آب بكشه بيرون؟ پرتش كن بيرون خواهرم اين تهيه كننده رو ... از طرف من هم بهش بگو نجاست اين انحرافات فكري اش رو حتي با آب دريا هم نمي تونه بشوره!
- ولي اين مرد با همسر و فرزندانش در قايق بود ...
سلحشور: خب اين طوري احتمالا مي خواد بحث ازدواج دوم مطرح باشه كه خيلي هم ...
- اما قايق آنها به دست دزدان دريايي افتاد و رييس دزدان عاشق اين دختر شد و ...
سلحشور: من نمي فهمم ... اين ها تو خارج كاري جز عاشق شدن و مثلث و لوزي و ذوزنقه بازي ندارن؟ اين يارو تهيه كننده هه رو بيرون كن خواهرم ... حتما نقش رييس دزدهاي دريايي رو هم براي خودش نگه داشته تا به بهانه فرو رفتن تو نقشش ...
- اوه نو... ايشان اين نقش را براي آقامون؛ برد پيت كنار گذاشت!
سلحشور: ديگه بدتر ... اين ها چون ديدن روي شما نمي تونن به واسطه حضور معنوي اين حقير اثر گذار باشن، مي خوان شوهرتونو ببرن تو فيلم و اخلاقش رو فاسد كنن ... غافل بشي، سر صحنه به وايبر گوشي اش چهار تا فايل خاك بر سري مي فرستن و تموم! اي واي! افسر جريمه رو نوشت ... ننويس جناب سروان! در راستاي اهداف والاي هنري دارم حرف مي زنم. چي؟ كمربند هم نبستم؟ جان شما خرابه ... ننويس سركار ... ننويس!
- اوه ماي گاد! من روي كمربند برد پيت هست حساس! من اين فيلمنامه را رد كرد ... من كانون خانواده را نجات داد از چنگال اين تهيه كنند ها ...
(صداي پرتاب كردن فيلمنانه توي صورت تهيه كننده شنيده مي شود و چند تا حرف بد به زبان اصلي!) go out ...
خخخخخخخخخخخخخخخخ