جواد شمقدری، مشاور هنری رئیسجمهور چند روز پیش از یک توطئه وحشتناک پرده برداشت و از وزارت آموزشوپرورش خواست تا هرچه سریعتر جلوی مهدکودکها و دورههای پیشدبستانی را که به گفته او به جای معارف اسلامی، رقص و چیزهای بدی یاد بچهها میدهند بگیرد.
ازآنجاییکه دوران طفولیت، بهخصوص سنین خطرناک چهار تا ششسالگی بسیار مهم بوده و انواع خلافها از جمله شعرخوانی، حرکات موزون، حرکات غیرموزون، اختلاط با غیرهمجنس و این قبیل کارهای غیراصولگرایانه را ممکن است بچهها در این دوران یاد بگیرند، وظیفه دیدم که یک راهنمای خیلی اورژانسی برای صاحبان مهدکودکها بنویسم تا بر طبق آن، اماکن تحت نظر خود را با استاندارهای اصولگرایانه جدید (شمقدری9014) هماهنگ کنند. در غیر این صورت اگر دیدند فردا روزی، جناب مشاور هنری رئیسجمهور با لودر و آرپیجی7 به سراغ مهدکودکشان آمده، بنده و هیچکس دیگری مسئول آن نخواهیم بود!
تفکیک جنسیتی را رعایت کنیدبدترین کاری که در مهدکودکهای ما انجام میگیرد و خیلی هولناک است، همین اختلاط زن و مردها میباشد. کوچکند که کوچکند، همیشه که همینقدر یکوجبی باقی نمیمانند. بنا به مطالعات دانشمندان، تقریبا همه چیزهای کوچک، تحت شرایط خاصی بزرگ میشوند و آدم عاقل آن است که به فکر بزرگ شدن کوچکها هم باشد؛ و چه کسی عاقلتر از مشاور هنری رئیسجمهور خودمان. این است که تا دیر نشده اتاق دخترها و پسرها را از هم جدا کنید یا دستکم مثل همان طرحی که جهاددانشگاهی در دهه 60 داشت، بین دخترها و پسرها پرده بکشید.
غنا حرام است خوب که فکرش را بکنید و به خاطر بیاورید از توی مهدکودکها چه صداهایی و نواهایی به همراه کف و خندههای بلندبلند میآید؛ شما هم مثل من و جناب شمقدری دلتان میخواهد تمام موهای محاسنتان را بکنید و فروکنید توی گوشتان. (من و آقای شمقدری اینطوری عصبانی و غیرتی میشویم. شما اگر ریش ندارید، میتوانید کلهتان را بکوبید به دیفال یا دو تا شصت پایتان را بکنید توی سوراخ بینیتان. استثنائا در این مورد آزادید!) این همه صداوسیما زحمت میکشد و آلات غنا را پشت گل و بوته و دشت و زنبور و خرمگس پنهان میکند تا یک وقت این مردمِ... (در مواقع ضروری: فهیم و والامقدار) ازراهبهدر نشوند و خدای نکرده مثلا با دیدن مزقان و تمبک حالی به حالی نشوند، آن وقت راستراست از این چیزها بیاورند، چشموگوش بچه معصوم را باز کنند. لاالهالاالله. جمعش کنید!
اشعار باید ارزشی شوند حالا درست است که دولت و در رأس همه آقای شمقدری با سعه صدر و مدارا و روشنبینی به قضایا نگاه میکند و شعرخوانی هنوز قدغن نشده، ولی این دلیل نمیشود که هر شعر کممحتوا و غیراصولگرایانهای به بچههای ایرانِ شدیدا اسلامی آموزش دادهشود. آن هم نوگلانی که چه بسا بتوانند مثل آن دختر دانشمند 16ساله که رئیسجمهور نقلش را میکرد، در خانه به انرژی هستهای دست پیدا کنند. آخر "یه توپ دارم قلقلیه" هم شد شعر؟ حالا این را شاید بشود با توجه به نیاز روزافزون مملکت به توپهای دوربرد ـ بهخصوص از نوع زمین به زمین ـ به نوعی توجیه کرد، ولی "اتل متل توتوله" چی؟ واقعا چه نیازی هست که با مفاهیم بیارزش و یا حتی ضدارزشیای چون "گاو حسن، هندستون، زن کردی، عم قزی، کلاهقرمزی" طفل معصومی که مستعد پذیرش مفاهیم والا و اصولگرایانهای هست را مشغول کرد؟ این است که اگر ریگی به کفش ندارید فورا شعرهای طاغوتی را حذف یا تعویض کنید و از شعرهای خوبی مثل شعر زیر استفاده کنید:
اتل، متل، زباله / گاو قلی باحاله!
هم شیر داره هم آستین
شیرشو بردن فلسطین
بگیر یک زن راستین
اسمشو بزار حکیمه / چادرشم ضخیمه
هاچین و واچین / یه پاتو ورچین!*
حرکات موزون ممنوع من نمیفهمم واقعا چه لزومی دارد دختربچهها و پسربچهها در یک کشور مسلمان که مشاور متعصب رئیسجمهور اصولگرایش، شب از نگرانی دین و ایمان بچهها خوابش نمیبرد، به جای کارهای مفید، ورجهوورجه کنند یا بهقول جناب شمقدری "رقص" یاد بگیرند؟ همین کارها را میکنید که بیست سال بعد بچهها پای شبکههای لسآنجلسی مینشینند و حرفهای سیاسی هم میزنند. اگر نیت ورزش است که پس این موسیقیهای جلف چیست و اگر موسیقی هم لازم است چرا از ورزشهای اسلامی و ایرانیِ موسیقیدار برای بچههای استفاده نمیشود؟ مثلا چه اشکالی دارد در هر مهدکودک گود زورخانهای باشد برای ورزیدن و مرشدی برای زدن و خواندن، تا بچههای مردم بهجای ورجهوورجه میل و کبادهای بزنند و روح و جسمشان را پرورش بدهند؟
اسباببازیها کنترل شوند
همه میدانند اسباببازی یکی از ابزارهای تهاجم فرهنگی غرب است و اکثر کارخانهجات عروسکسازی غرب، زیر نظر سیا، موساد و اینتلجنس سرویس اداره میشوند. اینست که به جای عروسکها و اسباببازیهایی مثل باربی و شرک و ماشین کوکی، از وسایلی که در آینده به درد بچهها خواهد خورد استفاده کنید؛ مثلا کلاشینکف چوبی یا موشک قارهپیمای پلاستیکی. دخترها هم میتوانند از عروسک چاوز یا کاسترو استفاده کنند، به شرط آنکه آنها پارهپوره نکنند.
قصهها امروزی شوند در این رابطه طرح جامعی در دست است تا تمام قصههای بیارزش و غیرارزشی حذف یا تبدیل به قصههای اصولگرایانه شوند. تا آن موقع خودتان اقدامات لازم را انجام دهید. مثلا به جای داستان بزبز قندی که پر از بدآموزی و اختلاطهای ناموجه است (به خصوص در لحظه غیراخلاقی تماس شاخ بزبز با شکم گرگ نامحرم)، یک داستان جدید بسازید که در آن یک شخصیت مثبت کوچولو، با حفظ تمام موازین اخلاقی و پس از مبارزهای جانفرسا به حق مسلم خودش میرسد و پوزه کثیف جهانخواران را به زمین میمالد. جزئیات را نمیگویم؛ یک کمی خودتان تخیل و خلاقیت داشته باشید!
------------------------------
* شعر از شاعر شدیدا اصولگرای جدیدی به نام نادر است. با سپاس از طرف مشاور هنری رئیسجمهور .