bato-adv
کد خبر: ۱۶۰۳۳۰

انتخاب روحانی راه را هموار کرد

تاریخ انتشار: ۱۴:۳۰ - ۰۳ شهريور ۱۳۹۲
هفته نامه تجارت فردا در آخرين شماره خود با سیدمحمدصادق خرازی درباره دیپلماسی دولت یازدهم گفت وگو اي انجام داده است كه در ادامه مي خوانيد:

گفت وگو با صادق خرازی در نخستین روزهای روی کار آمدن دولت یازدهم حال و هوای دیگری دارد. خوشحالی او همسان با تمام مردم ایران و حتی فراتر از آن است. از دید او دولتی سر کار آمده است که به واسطه همفکری با اعضای آن هشت سال تحت آماج شدیدترین بهتانها قرار داشت.

القابی نظیر «دارو دسته نیویورکیها» یا اتهاماتی چون وادادن در برابر دشمنان غربی از جمله مواردی است که در این سالها نثار مذاکره کنندگان هستهای دولت اصلاحات شد. حتی برخی پا را فراتر نهادند و بعضی از اعضای تیم مذاکره کننده را متهم به جاسوسی کردند که اتهام به سیدحسین موسویان گواهی بر این ادعاست.

موضوعی که مشاور ارشد رئیس جمهور اصلاحات با رد آن می گوید: «تيم هستهاي دولت اصلاحات همه از جانب بالاترين مسوولان نظام و زير چشمان تيزبين رهبري انجام وظيفه كردند و هیچ اتهامی متوجه آنها نیست؛ بیشتر این افراد در وزارت خارجه دولت فعلي نیز حاضر هستند که این امر نشاندهنده بیگناهی آنهاست.

آقاي دكتر ظريف، آقاي دكتر زماني نيا، آقاي دكتر خوشرو. اين افراد جزو بهترين كارشناسان كشور هستند و البته باید توجه داشت که آقای دکتر ظریف به عنوان يكي از مذاكرهكنندگان هستهای دولت اصلاحات اکنون وزير خارجه کشور است.» خرازی که طی سالهای 1989 تا 1995 به عنوان سفیر ایران در سازمان ملل متحد در نیویورک حضور داشت از جمله دیپلماتهایی است که از آمریکا هم شناخت کاملی دارد.  وی در رابطه با برقراری مجدد روابط تهران و واشنگتن در سالهای آتی اینگونه عنوان میکند که اگر قرار باشد ما تغيير سياستي در روابطمان با آمریكا داشته باشيم آن را تابعي از رفتار ايالات متحده در قبال ايران قلمداد میکنیم. آمریكا همكاري بدون مابهازا از ايران میخواهد و ايرانيها حاضر نيستند باج دهند. 

 كابينه يازدهم در حالي كار خود را آغاز كرد كه ما با مشكلات فراواني در ابعاد اقتصادي و همچنين پرونده هستهاي كشور مواجه هستيم. در این شرايط آیا اعضاي كابينه جديد میتوانند به كاهش مشكلات اقتصادي كشور و رفع مشكلات معيشتي مردم كمك كنند؟
آقاي روحاني تلاش خواهد كرد تا از مجموعه ظرفيتهاي ملي براي موفقيت برنامههاي دولت خويش استفاده كند. البته تيم اقتصادي دولت هم بايد مانند اعضای يك اركستر سمفونيک در خواندن و اجراي نت همراه و همگام با رئيسجمهور باشند و با شناختي كه من از بسياري از اعضاي كابينه دارم داراي خط مشي معتدل و برخوردار از فهم مدلهاي توسعه و پيشرفت هستند و آگاهی كاملي نسبت به وضع موجود اقتصادي كشور دارند. در هر حال امیدوارم اين دولت در بعد اقتصادي موفقيتهاي خوبي را به دستآورد.

 چيره شدن بر مشكلات اقتصادي از چه مسيري امكانپذير خواهد بود؟
معتقدم براي حصول به موفقيت وزراي كشور هر كدام بايد يك ديپلمات باشند و نقش يك ديپلمات را بازي كنند. دروازه حل مشكلات امروز كشور در بحث سياست خارجي است. مطمئناً تمام اعضاي كابينه به دنبال ايجاد تحول در بخشهاي مختلف سياسي، اقتصادي و فرهنگي كشور هستند اما قاعدتاً وزرايي كه درك مناسبي از تحولات جهاني داشته باشند، عملكرد بهتري خواهند داشت. معتقدم شخص آقاي دكتر روحاني نيز نسبت به اين موضوع توجه ويژهاي دارد و اين ديدگاه را در انتخاب اعضاي كابينه لحاظ كرده است. یعني در كنار تجربه و كارآمدي وزرا بايد يك نوع همفكري نسبت به تحولات جهاني نيز در ميان اعضاي كابينه وجود داشته باشد.

 آيا حضور آقاي ظريف در وزارت خارجه میتواند به بهبود مناسبات ايران با ساير كشورها و ارائه يك چهره غيرخصمانه از كشورمان نزد افكار عمومي جهان كمكي كند؟
آقای دكتر ظريف برجستهترين ديپلمات بینالمللی جمهوري اسلامي ايران هستند كه از همه نرمها و ادبيات متعارف سيستم بین الملل، حقوق بین الملل و روابط بین الملل به خوبي آگاهی دارند و البته صاحب نظر و داراي برنامه و فكر نيز هستند.

اما در پاسخ به سوال شما بايد گفت ديپلماسي مهمترین موضوع فعلي كشور است. در واقع ديپلماسي دروازه توسعه و رفع موانع و حذف تحريمها و كاهش تهديدات است. مردم می خواهند با بهبود مناسبات ايران با ساير كشورها در تجارت، توليد و زندگي روزمره خود گشايشي ايجاد كنند. آقاي دكتر ظريف بيش از 30 سال است كه در صف و ستاد ديپلماسي كشور حضور موثري داشته است و يكي از دغدغه هاي هميشگي ايشان همواره اعتمادسازي و تنش زدايي با رعايت همه مباني اصولي جمهوري اسلامي بوده است.

 بر این اساس اعتمادسازي بايد يكي از اصول سياست خارجي كشور باشد. آقاي روحاني با چه اهرمهايي بايد به جلب اعتماد عمومي جامعه بین الملل بپردازد؟
اين سوال درستي است هرچند بنده به صورت مفهومي با اين نوع سوال كردن مشكل دارم. اينكه ما چطور میتوانیم اعتماد جهاني را كسب كنيم يا به جلب افكار عمومي بپردازيم! چرا نمیپرسیم كه جهان بايد به چه صورت اعتماد ما را به دستآورد؟ مگر مردم ايران چه خطايي مرتكب شده اند كه بايد به دنبال اعتمادسازي باشند؟

البته ما نمیتوانیم منكر ادبيات يا گفتمان مذاكره يا رفتارها و هنجارها در جذب اعتماد طرف مقابل باشيم اما معتقدم هر بحثي متقابل است. مناسبات انساني، اجتماعي و سياسي و ديپلماتيك همه يك حركت دوسويه است. اگر آنها (طرف هاي مذاكره كننده) رفتار درستي داشته باشند رفتار ما نيز متناسب با آن خواهد بود. اگر آنها رفتار خصمانهاي داشته باشند رفتار ما نيز خصمانه است.

البته آقاي دكتر ظريف همچون آقاي روحاني از اين هنر و توانايي برخوردار است كه مخاطب را تحت تاثير سخنان خود قرار دهد. با زبان و ادبياتي گفت وگو كند كه مخاطب جذب سخنان او شود. به بيان ديگر میتوان گفت كه در كلام آقایان روحاني و ظريف و ديگر اعضاي كابينه يازدهم هارموني وجود دارد كه موجب میشود در بيان، كلام، استراتژي و سياست آنها تعارضي وجود نداشته باشد.

 كشمكشهاي ايران و آمریكا يكي از مشكلات اين روزهاي سياست خارجي ماست. آیا انتخاب آقاي ظريف میتواند به كوتاه كردن ديوار بياعتمادي روابط تهران و واشنگتن بينجامد؟ شما در مطلبي اشاره كرده بوديد كه اگر ما نشانه های مثبتی از سوی آمریکا مشاهده کنیم و عادیسازی روابط جزو سياستهای ما قرار بگیرد، ظریف بهترین فرد برای ارزیابی اوضاع و عمل به آن بدون هیچگونه سوءتفاهم است.
در سياست خارجي هيچ موضوعی قطعي و قراردادی نيست و همه چيز تابع منافع ملي و امنيت پايدار است. طبعاً سياست ما نيز تابعي از رفتار متقابل است. اگر آمریكاييها تغييري در سياستهايشان حاصل كنند دو طرف میتوانند به صورت جدي در رابطه با بهبود روابط مذاكره كنند. 

من الان خوشبيني سابق را ندارم. تاثير لابيهاي اسرائيل و عربي و هزينه هايی را كه طي ماههاي اخير براي ارائه چهره ديگري از آقاي روحاني صرف شده است نمیتوان ناديده گرفت. ما تنها به دنبال تغيير ادبيات صرف آمریکاییها نيستيم. با شناختي كه من از اركان نظام يعني مقام معظم رهبري، رئيس جمهور، وزير خارجه و مجلس دارم میدانم كه همه به دنبال تغيير هنجارها و تغيير سياستها و گشايشهاي جديد در روابط هستند. اما در هر صورت معتقدم اين مردم و نسل آينده ما را نمیبخشند و از ما نمی گذرند اگر بخواهيم با ساده بيني به هر خواستهاي تن در دهيم. بله من گفتم جواد بهترين مذاكرهكننده براي رفع سوءتفاهمهاست. اما بشرطها و شروطها.

 چه شرط و شروطي؟
ما در سالهای اخير نسبت به يكسري موضوعات بيتوجه بوديم. البته منظور از ما مجموعه افراد تاثيرگذار در ايران و آمریكاست. به طور مثال اوباما فرصتي براي تهران و واشنگتن بود كه هم خود اوباما اين فرصت را قدر ندانست و هم ما اين فرصت را تشخيص نداديم. نامه نگاريهاي اشتباهي توسط رئیسجمهور قبل صورت گرفت كه همه نيز بيپاسخ ماند. در شرايط فعلي نیز آقای روحاني يك فرصت است و اگر آقاي اوباما خوب تشخيص دهد میتواند از اين فرصت استفاده كند.

بهبود مناسبات ايران و آمریكا همه در اختيار ما نيست. ايران 50 درصد قضيه است. 50 درصد باقي ماجرا برمیگردد به رفتار و عملكرد آمریكاييها. اگر آمریكاييها بخواهند در دولت جديد نيز رفتار گذشته را در پيش بگيرند ما به جايي نمیرسیم. نياز ما تغيير سياست در آنسوي آبهاست. آمریكاييها بايد اين تغيير را ايجاد كنند. تاريخ گواه رفتارهاي بيحب و بغض ايرانيهاست. ما دشمنان خود را بخشیدهایم. تمام كشورهاي منطقه و برخي از كشورهاي اروپايي در جنگ هشت ساله عليه ما اقدام كردند اما ما آنها را بخشيديم. قرار نيست ما با تاريخ زندگي كنيم. قرار است با واقعيتها زندگي كنيم.

 مقامات كاخ سفيد مدعي هستند تحريمهاي جديد محصول عملكرد مجلس نمايندگان و كنگرهنشينان آمریكايي است و خود را از سيگنالهاي منفي اخيري كه از سوی ايالات متحده براي ايران فرستاده شده مبرا میدانند. آیا واقعاً مقامات كاخ سفيد از آنچه در مجلسين آمریكا میگذرد بياطلاع هستند؟
اين ساده انگاري بيش نيست كه فكر كنيم مقامات كاخ سفيد از آنچه در ايالات متحده می گذرد اطلاعي ندارند. مگر ممكن است در يك نظام سياسي مثل ايالات متحده سياست خارجي بخشي از استراتژي مشترك وزارت خارجه، شوراي امنيت ملي، کنگره، سيا، پنتاگون و كاخ سفيد نباشد. اينها تناقضات رفتاري و دودوزه بازي آمریكايي است. مطمئناً رئیسجمهور آمریكا میتواند از حق قانوني خود در اين كشور استفاده كند و مصوبه اخير تحريمي ايران را وتو كند. ميتواند براي منافع ملي مجلسين را منحل كند. اينها استراتژي چماق و هویج را در مقابل ايران به كار میگیرند، استراتژيای كه هیچگاه در قبال ايران و ايراني جواب نمیدهد.

 با اين حساب آمریكاييها نمیخواهند سياست صادقانهاي را در برابر ايران اتخاذ كنند. پس آقاي روحاني به چه صورت میخواهد نسبت به خنثيسازي تحريمها اقدام كند؟
مطمئناً رئيس جمهور مجري برنامههاي حوزه ديپلماسي كشور است اما سياست خارجي بايد در ابتدا در شوراي عالي امنيت ملي به تصويب مقام معظم رهبري برسد. ما در سياست خارجي متمركز هستيم و هيچگونه تکروی نداريم. سياست خارجي چارچوبهاي اخلاقي خودش را دارد كه موضوع رابطه با آمریكا نيز از اين اصل مستثني نيست. اگر قرار باشد ما تغيير سياستي در روابطمان با آمریكا داشته باشيم آن را تابعي از رفتار ايالات متحده در قبال ايران قلمداد میکنیم.

آمریكا همكاري بدون مابه ازا از ايران میخواهد و ايرانيها حاضر نيستند باج دهند. اگر آمریكا همفكري و همكاري ايران را در عراق، افغانستان و خاورميانه می خواهد ناچار است مابه ازای آن را پرداخت كند. ما با آمریكا منافع مشترك و تهديدات مشترك داريم. تعريف منافع و تهديدات مشترك نيازمند يك واكاوي جدي و فهم مشترك از شرايط دو طرف است. اين حرف و سخن درستي است كه آمریكاي دموكرات به ما نزديك است. اما ما میبینیم كه در دوران رياست جمهوري اوباما كه يك رئيسجمهور دموكرات است، بيشترين تحريمها نصيب ايران شده است. اين سياست بايد تغيير كند يعني ما بايد در عمل شاهد خواست آمریكا براي نزديكي به ايران باشيم چرا كه در غیر این صورت تغيير لحن هيچ گرهي را از مشكلات دوجانبه باز نمیکند.

 اين امكان وجود دارد كه آمریكاييها كاهش تحريمها را در دستور كارشان قرار دهند؟
آمریكاييها يكي از پراگماتيستترين ملتها هستند. پراگماتيسم، دكترين سياست خارجي و سياست داخلي آمریكاست و شايد به تعبير ديگر پراگماتيسم مهمترین عنصر رفتاري در روانشناسي فردي و اجتماعي مردم ايالات متحده است. چرا نبايد امكان كاهش تحريمها را متصور بدانيم؟ اما قاعدتاً ما بايد با برنامه حركت كنيم تا آمریكاييها را به نقطهاي از فهم مشترك برسانيم. ما بايد يك تغيير ماهوي در رفتارهايمان داشته باشيم. بايد درهاي كشور را به روي برخي از شخصيتهاي موثر آمریكايي باز كنيم تا از نزديك واقعيتهاي ايران را ببينند. يك عدم شناخت از واقعيتهاي ايران نزد آمریكاييها وجود دارد كه موجب به وجود آمدن سوءتفاهماتي شده است.

 يعني بحث تبادل هياتها را در دستور كار خود قرار دهيم؟
تبادل چهرههاي تاثيرگذار را. ما در يك چالش جدی با اسرائيل و اعراب قرار داريم. به همان اندازه كه به نفع آمریكاست كه به عاديسازي روابط با ايران بپردازد، به همان اندازه اعراب و لابی يهوديها و اسرائیل مخالف اين نزديكي روابط هستند و به همين جهت نيز كارشكني میکنند. آمریكاييها شناخت دقيقي از ايران ندارند و نمیدانند مردم ايران اين روزها يكي از پيشرفتهترين ملتهاي منطقهاند. از جمله تحصيلكردهترين مردم جهان هستند. پايه سواد و دانش در كشور ما بالاست. آمریكاييها بايد اين واقعيت را بدانند و بپذيرند. به نظرم با آگاهی از اين واقعيتها امكان جلوگيري از ادامه و بروز بسياري از سوءتفاهمها وجود دارد.

 از همان ابتداي صدور نخستين قطع نامه هاي يكجانبه غرب عليه ايران بسياري از كشورهاي جهان به ابراز مخالفت با آن پرداختند. در دور اخير تحريم هاي يكجانبه واشنگتن نيز مقامات چين، تركيه و روسيه اينگونه عنوان کردهاند كه كاهش بيشتر واردات نفت از ايران عملي نيست.
كشورهايي كه شما به آنها اشاره كرديد تنها در حوزه منافع ملي خود و مراودات جهاني با ما رفتار میکنند. نفت و انرژي ما را و گاه پول ما را مفت میخواهند و با كارت ايران بازي میکنند. تا روزي كه ما از تقابل به نرماليزيشن در روابط با اروپا و ايالات متحده نرسيم سياست قدرتهاي شرقي چون چين، هند و روسيه در قبال ايران منطقي نخواهد شد.

 بر این اساس شما معتقديد كه ما بايد به عاديسازي روابط با غرب بپردازيم. يعني به جبهه كشورهاي غربي بيش از كشورهاي شرقي بها دهيم؟
خير، من اين را نمیگویم. حرف من اين است كه بايد به اندازه ظرفيت هر كشوري به آن بها داد. ما نبايد ظرفيت اروپا را ناديده بگيريم و فقط به كشورهاي آسياي جنوب شرقي نزديك شويم. پتانسيل كشورهاي حوزه آسياي جنوب شرقي در جايگاه خود قابل قبول است اما كشورهاي اروپايي در چانهزنيهاي بینالمللی از جايگاه بسيار بالاتري برخوردار هستند.

 صدايي هم از ايران شنيده میشود كه نبايد به نزديكي روابط با غرب پرداخت. اين صدا از ارگانهاي مختلفي چون سپاه و بسيج شنيده میشود. آیا بهتر نيست انسجامي در امواج ارسالي ايران براي ارتباط با جامعه جهانی وجود داشته باشد.
اين صداها واقعيت هاي جامعه ما هستند. سپاه و بسيج ستون فقرات امنيت ملي ايران محسوب میشوند. نمی توان از آنها خواست كه در روز جنگ و دفاع به جبهه بروند و جهاد و تلاش كنند و با بروز واقعه نظارهگر و محکوم به سكوت شوند. در تمام نقاط دنيا نظاميان در رابطه با سياست اظهارنظر میکنند. من از جمله كساني هستم كه همواره موافق موضع گيري نظاميان بوده و هستم. 

اگر قرار بر آزادی بيان است آنها نيز بايد حرف بزنند اما بايد آنها را توجيه كرد. دموكراسي يعني همين. نمیشود به آنها گفت تو ساكت شو و حرفي نزن و فقط بجنگ. زماني كه آنها دسته دسته رفتند و شهيد شدند به آنها نگفتيم كه دخالت نكنيد حال اينكه از آنها بخواهيم حرف نزنند و ساكت بمانند عين نامردي است. دستگاه سياست خارجي كشور در اينگونه موارد بايد وارد عمل شود و از آنها بخواهد با درنظرگيري موقعيت ايران در نظام بینالملل به اظهارنظر بپردازند. وجود نيروی نظامي هوشمند و قدرتمند ابزار موفقيت براي ديپلماسي کشور خواهد بود.

بنابراين وزارت خارجه بايد تلاش كند تا تمامي ارگانهاي ذيربط را از آنچه در جامعه جهاني میگذرد آگاه سازد.
بله، همينطور است.

 آقاي خرازي، روابط ايران و اروپا در اين دوره به چه سرانجامي میرسد. مقامات انگليسي از انتخاب آقاي روحاني ابراز خشنودي کردهاند، حتي ويليام هيگ وزير خارجه اين كشور گفته است ما آماده بهبود گام به گام روابط با ايران هستيم.
من به تنظيم و توسعه مناسبات ايران و اروپا اميدوارم. اروپا بايد مهمترين شريك سياسي و اقتصادی ايران شود. البته مجدداً بشرطها و شروطها. ما با اروپاي امروز كه درك درستي از رابطه با ايران ندارد نمیتوانیم از اتحاد استراتژيك حرف بزنيم. اتحاد داراي ظرایف و حساسيتهاي جدي است كه شرايط آن فعلاً در طرف غربي مهيا نيست. و جهان غربي خواستار تغيير كامل ايران امروز است. هم به لحاظ فكري و هم اعتقادي؛ لذا ما نمیتوانیم براي اتحاد استراتژيک مباني فلسفي ليبرال دموکراسی يا نرمهاي ليبراليسم فرهنگ غربی را بپذيريم و خودمان را متوقف كنيم چرا كه در آن صورت ديگر جمهوري اسلامي نيستيم. قلم بر منافع ملي و ارزش هايمان کشیدهایم و همه گذشته خود را ناديده گرفتهایم. در رابطه با انگلستان هم بايد عرض كنم مردم انگلستان در بستر تاريخ به مردماني صبور، رند و زیرک معروف هستند اما در ماجراي قطع رابطه با ايران دولت محافظهكار و راستگراي انگلستان گرفتار تندروي و زياده روي شد. در حالي كه دولت ايران از حوادث پديد آمده اظهار تاسف كرد آنها به قطع رابطه مبادرت كردند. دولت نومحافظه كار فاقد تجربه، بينش و دانش نسبت به ايران بود و بر همین اساس نيز به آن شكل عمل كرد.

 بنابراين امكان عاديسازي روابط ايران و انگليس دور از دسترس نيست؟
انگليسيها دنبال فرصت هستند.

  روي كار آمدن آقاي روحاني اين فرصت را براي آنها فراهم كرد؟
رابطه با ايران تماماً فرصت است. من اگر حاكم بودم میگفتم انگليسيها بايد بيايند عذرخواهي كنند و پس از آن به برقراري روابط بپردازند. اینکه وزارت خارجه عذرخواهي انگليسيها را پيششرط برقراری مجدد روابط قرار دهد. انگليسيها با وجود افراد زيرك و رند بعيد بود كه دچار اين اشتباه استراتژيك شوند. اشتباهي كه رهبري ايران، رئيسجمهور سابق و تمام مردم ايران آن را پذيرفتند اما انگليسيها به سرعت به قطع رابطه اقدام كردند. انگار دنبال يك بهانه براي مصارف داخليشان بودند. میخواستند فرار به جلو داشته باشند. انگليسيها در تمام سالهای بعد از انقلاب روابط خود با ايران را حفظ كرده بودند. اساساً انتقادي كه طي اين سي و چند سال از سوي انگليسيها به آمریكاييها وارد میشد اين بود كه شما ايران را نمیشناسید. ما به واسطه وجود سفارت خود در ايران شناخت درستي از اين كشور داريم. اما نمیدانم چرا به آن صورت عمل كردند.

 سياست عجولانه انگليس در قبال ايران میتواند تحت تاثير لابي صهيونيست باشد؟
خير، محافظه كارها در انگليس تازه داماد و تازه كار بودند به همين دليل اين اشتباه استراتژيك را مرتكب شدند.

 آقاي روحاني روابط با اروپا را بايد از طريق انگليس دنبال كند يا بايد توان و پتانسيل كشورهايي مانند فرانسه را نيز در نظر بگيرد. اين سوال را از اين حيث پرسيدم كه جنابعالي سالها در مقام سفير ايران در فرانسه حضور داشتيد.
امروز اروپا با وجود تمامي كاستيها و نواقص در اساسنامه از عنوان يك اتحاديه برخوردار است؛ لذا به صورت كلي نمیتوان گفت دروازه ورود ايران به اروپا از لندن بريج میگذرد يا از خيابان شانزهليزه. هر دو كشور داراي منافع و تهدیدات مشترك با خود و ايران هستند. اما از فرانسه تاريخ تلخي كه ذائقه ايرانيان را آزرده كند به جز جنگ و حمايت از صدام حسين وجود ندارد. سابقه استعمار منطقه و استثمار ايرانيها خاطره تلخي از انگلستان در اذهان مردم كشورمان باقي گذاشته است. اما در هر صورت هر دو جريان فكري و تاريخي دو فرهنگ متفاوت و دو ديدگاه مختلف دارند. انگليس نماد فرهنگ و تمدن آنگلوساكسون است و فرانسه نماد فرهنگ، تاريخ و ادبیات فرانكوفونها. دو جهان تمدني كه روزي روياروي يكديگر قرار داشتند اما امروز همزيستي مسالمتآميزي دارند.

ديگر كشورهای اروپايي مانند آلمان چطور؟
آلمان هم كشور مهمي است. اما اين كشور ظرفيت بینالمللی محدودتري دارد. فرانسه نماد يك تمدن است. البته من نمیخواهم به جنايات فرانسويها در قبال مردم آفريقا بي توجه باشم. يا سياستهاي گذشته انگليسها در طول تاريخ را از ياد ببريم. اما اين به معناي زندگي در گذشته نيست. ما بايد در امروز زندگي كنيم. نگونبخت ملتي است كه رهبرانشان بخواهند با تاريخ به اداره كشور بپردازند.

ما بايد از تاريخ براي درس گرفتن استفاده كنيم. از ظرفيتهاي امروزي براي اداره كشور بهره ببريم. فرانسه اگر سياست عاقلانهاي را در پيش گيرد نقاط فهم مشتركی با ايران دارد. بنده در بحث سوريه و لبنان مذاكرات متعددي با فرانسويها داشتم. اين مذاكرات به اندازهاي موفق بود كه ژاك شيراك رئيسجمهور وقت فرانسه تلاش كرد تا اتحاديه اروپا، حزب الله را جزو گروههاي تروريستي قرار ندهد اما متاسفانه به دليل ضعف سياست خارجی دولت دهم حزب الله جزو گروههاي تروريستي اتحاديه اروپا قرار گرفت و كسي هم در ايران به آن اعتراض نكرد.

در آن دوره بنده بنا بر حكم رهبري با شيراك مذاكره كردم كه مدارك و پروندههاي آن هنوز نيز موجود است؛ لذا معتقدم فرانسه كشوري است كه از پتانسيل فراواني براي پيشبرد سياستهاي ما برخوردار است.

 سفر افرادي چون خاوير سولانا به ايران میتواند به بهبود روابط ايران با اتحاديه اروپايي كه حلقه اصلي اعضاي گروه 1+5 را تشكيل می دهد، یاري رساند.
آقای سولانا امروز ديگر قدرت اجرايي ندارد. مانند من بيشتر به مطالعه تاريخ و علوم تخصصي خود میپردازد. البته ايشان يك شخصيت موجه در اروپاست اما فاقد موقعيت تصميمگير و تصميمساز است و بعيد میدانم فعلاً بتواند در قبال ايران كاري انجام دهد.

  با توجه به اشرافي كه آقاي روحاني به پرونده هسته اي كشور دارد، وضعيت اين پرونده را در دولت اعتدالگرا چگونه میبینید؟
آقای روحاني داراي شخصيت باتجربه، ايدهپرداز و با ابتكار عملهاي جدي است. من به آقاي روحاني بسيار اميدوارم.

 اين بحث وجود دارد كه بايد پرونده هستهاي كشور را از حيطه مسووليت دبير شوراي عالي امنيت ملي كشور خارج كرد و با يك تيم مذاكره كننده قوي آن را وارد پروسهاي تخصصي کرد. آیا اين اقدام میتواند در كاهش مشكلات پرونده هستهاي ايران تاثيرگذار باشد.
 ببينيد دليل آنكه تصميم گرفته شد روزي اين پرونده به شوراي عالي امنيت برود به دليل ابعاد ملي آن بود و مهمترین علت و عنصر براي رسيدن به اين تصميم شخص آقاي روحاني بود. الان نيز تصميم با خود رئيسجمهور است. اين روال هیچ بستر قانوني ندارد، بيشتر عرفي بود الان هم بايد خود آقاي رئیس جمهور تصميم بگيرند ماهيت و هویت مذاكرات با چه مكانيسمي دنبال شود.

 آيا آقاي روحاني تمايلي به استفاده از اعضاي تيم مذاكرهكننده دولت اصلاحات در تيم دولت اعتدالگرا دارد؟
آقای روحاني رئيس جمهور همه آحاد ملت با ديدگاههاي متفاوت است. ايشان بايد از بهترينها فارغ از اينكه گرايش سياسي آن فرد چيست، استفاده كند و چيدمان تيم مذاكرهكننده را سامان دهد.

 با توجه به اشرافي كه آقاي روحاني نسبت به پرونده هستهاي كشور دارد گمان میکنید وضعيت اين پرونده در دوره رياستجمهوري ايشان چه سرانجامي داشته باشد؟
آقاي روحاني فرد زيركي است. البته من خبري از برنامه هاي ايشان براي ادامه مذاكرات هستهاي ندارم. اما میدانم كه بيگدار به آب نمیزند. در حال حاضر نیز 50 درصد قضيه رفتار متفاوت دولت آقاي روحاني در عاديسازي مناسبات و همچنين نحوه مذاكرات با طرف مقابل است. شما میتوانید با نحوه صحبت كردنتان سختترين انسانها را آرام و همچنين آرامترین انسانها را عصبي كنيد. اين نكته بسيار مهمي در سياست خارجي است. اينكه بتوان با يك بيان و سحر سخن نظر طرف مقابل را جلب كرد. مقام معظم رهبري، آقاي خاتمي و البته آقاي روحاني افرادي هستند كه میتوانند مخاطب را جذب گفتار خود كنند. مذاكره كننده بايد اينگونه باشد. در سطح بینالملل نيز خانم كلينتون و اوباما از اين توانايي برخوردار هستند. مذاكره كننده بايد از قدرت در پاسخگويي برخوردار باشد. تا بتواند فرد مقابل را وادار كند در برابرش زانو بزند. من افق دولت آقاي روحاني و وزارت خارجه ايشان را بسيار روشن می بینم و از خدا نيز میخواهم كه به آنها كمك كند. مهمترین كار ما كمك كردن به دولتي است كه میخواهد منافع ملي كشور را سامان دهد.

 در اين ميان ما بايد براي امتيازگيري، امتيازي هم واگذار كنيم؟
ابداً. ايران در يك موقعيت ژئوپولتیك، ژئواستراتژيك و ژئواكانوميكي قرار دارد. اگر شما بدانيد كه چه كسي هستيد و چگونه میخواهید خود را عرضه كنيد همه طالب شما میشوند. ايران هميشه نوعروس است و هميشه هم خواهان دارد.

 يعني ما نبايد به هيچ وجه بحث توقف غنيسازي 20 درصد را در دستور كارمان قرار دهيم.
ببينيد مذاكرات هستهاي ايران هم پروسه است و هم پروژه و به اين راحتيها نمی توان در مورد آن نظر داد. البته به نظرم كارهايي انجام شده است و مسوولان دولت آقاي روحاني برنامه ريزيهايي براي مذاكرات انجام داده اند.

 با توجه به اتهام جاسوسي كه نسبت به برخي از مذاكرهكنندگان هستهاي تيم آقاي روحاني مطرح شده است میتوان در چينش تيم جديد از اين افراد و چهرهها استفاده كرد.
 متاسفانه فرافكني و بدگويي فرهنگ عدهاي شده است. بيمحابا نسبت دادن اتهام، گناه كبيره است. تيم هستهاي دولت اصلاحات همه از جانب بالاترین مسوولان نظام و زير چشمان تيزبين رهبري انجام وظيفه كردند. اين افراد در وزارت خارجه دولت فعلي حاضر هستند. آقاي دكتر ظريف. آقاي دکتر زمانینيا. آقاي دكتر خوشرو. اين افراد جزو بهترين كارشناسان كشور هستند. يكي از مذاكرهكنندگان دولت اصلاحات هماکنون وزير خارجه دولت يازدهم است.

 اصطلاح دار و دسته نيويوريكي ها را هم براي مذاكره كنندگان هسته اي دولت اصلاحات مطرح كردند.
برخي عادت به بيهوده گويي دارند. بهترين نيروهاي انقلابي ر ا با تهمت و بهتان از مسير خدمت به مردم محروم كردند و عدهاي را خانهنشين. برخي از همين افراد از خانواده شهدا و از جانبازان جنگ هستند، راجع به خودم صحبت كردن خيلی سخت و دشوار است. من پيش از ماموريت نيويورك، هشت سال در جنگ و جبهههاي جنگ حضور داشتم. در عملياتهاي متعددي حضور داشتم، مجروح شدم و عملهای جراحي انجام دادم. بيماري سرطاني كه به آن مبتلا هستم از يادگارهاي دوران جنگ است، ما در نيويورك عملکرد بسیار موفقی داشتیم همه اذعان دارند هدف ما گشت و گذار در خيابانهاي نيويورك نبود. ديگر اعضاي تيم هستهاي نيز تنها در جهت ايفاي وظيفه به آمریكا سفر میکردند.

 اتهامي را نيز متوجه آقاي موسويان كردند.
شما میدانید که آقاي موسويان دو برادرش شهيد شده است؟ میدانید آقاي موسويان در اوایل انقلاب آمریکا بود و با واقعه جنگ به ايران آمد و داوطلب اعزام به جبهه شد؟ او در طول سالهای انقلاب در خدمت نظام بود. خانواده او يكي از متدينترين و مورد احترام ترين مردمان كاشان هستند. من با ايشان شايد در برخي موضوعات قرابت فكري نداشته باشم و يا نگاه ديگري به رفتار و هنجار ديپلماسي داشته باشم ولي از تهمت و بهتان واقعاً ابراز انزجار میکنم.

همه اين موضوعات نشان دهنده گسترش بيتقوايي است. خدا به ما رحم كند كه در قدرت دچار توهم نشويم. چرا كه اگر در قدرت دچار توهم شويم، بدبخت میشویم. بايد دعا كنيم خداوند تكبر و غرور نخوت را در ما نابود كند. ما نبايد به دنبال انتقام گرفتن باشيم. در همین رابطه نیز معتقدم نبايست از كارگزاران دولت نهم و دهم انتقام گرفت اين افراد برادران ما هستند. اگر ديگران بد عمل كردند و بدرفتار با ما بودند ما نبايد مانند آنها باشيم. سياست كه ميدان چوگانبازی عهد بابليان نيست كه بخواهيم با بازي با سرها و سر زدن انتقام بگيريم. اهل اعتدال و تدبير بايست متعهد باشد مقابله به مثل با برادر مسلمان جنايت است.

بحثها بايد در چه فازي هدايت شود تا به توقف اعمال تحريمهاي سازمان ملل و اروپا و آمریكا منجر شود؟
ابتكار عمل لازم است و بايد با برنامهريزي اقدام شود.

 آقاي خرازي در بحث روابط ما با اعراب و همچنين كشورهاي همسايه آقاي رئيسجمهور داراي موضع روشني هستند. آیا اين سياستها میتواند به بهبود روابط ما با كشورهاي عربي به ويژه پادشاهي سعودي كمكي كند. آقاي روحاني در نخستين نشست مطبوعاتي خود با اشاره به امضاي موافقتنامه همكاريهاي امنيتي تهران و رياض توسط خود از بهبود روابط ابراز خرسندي كرده بود.

بله، درست است. مذاكرات استراتژيك آقاي روحاني با نايف سلطان و ملك عبدالله در دولت آقاي خاتمي، مذاكرات جامع و کاملی است كه میتواند مبناي مناسبات جديد نيز باشد. استراتژي آقاي روحاني شفاف و روشن است، ايشان هم اينك رئیس جمهور ايران است. ايراني كه داراي موقعيت خاص جغرافيایي و داراي تكنولوژي و هايتك است حضور و انتخاب خود شخص آقاي روحاني بخش عمدهاي از راه را هموار كرد. اعراب نيز بهرغم رفتار و سياستهاي دوگانه خود به ايران براي ثبات و امنيت منطقه نياز دارند.

 فكر می کنید دولت آقاي روحانی نيز بتواند مانند دولتهاي آقايان هاشمي و خاتمي روابط حسنهاي با سعوديها داشته باشد.
چراكه نه. اعراب آقاي روحاني را خوب میشناسند. از پتانسيلهاي ايران نيز به خوبي آگاهند. من دورنماي قابل قبولی از روابط دوجانبه ارزيابي میکنم. به ويژه اينكه آقاي روحاني مورد حمايت آقاي هاشمی و خاتمي نيز قرار دارد.

  تعجيل دولت دهم در برقراري روابط با دولت جديد مصر با چراغ قرمز طرف مقابل همراه بود. دولت آقاي روحاني بايد به چه صورت وارد عمل شود تا ضمن حفظ موضع عزتمندانه ايران حركتي در راستاي برقراري ارتباط مجدد با مصر صورت داده باشد؟
خوب است كمي واقعبين باشيم. اين تعجيل و شتابزدگی فقط در دولت آقاي احمدي نژاد نبود بلكه ما شاهد رفتار دوگانه مصريها در دوران آقاي هاشمي و خاتمی هم بوديم. مصريها چه در دوران مبارك و چه دوران مرسي و چه الان داراي نفاق و دوگانگي در قبال ايران هستند، فعلاً بايد ببينيم چه كسي در مصر حكم میراند.

 در دولت آقاي روحاني موضع ما در برابر سوريه بايد به چه صورت باشد؟
سوريه عمق استراتژيك ايران در خاورميانه است و در عين حال متحد استراتژيك ايران و حزبالله نيز به شمار میرود. ما كمكها و مواضع مرحوم حافظ اسد در دوران جنگ هشتساله را نبايد فراموش كنيم. من مخالف سركوب مردم در سوريه هستم و در عين حال مخالف حجم سنگين خشونت بيرحمانه و جنایات بشري هستم. اما شما بايد ببينيد میلیشيايي كه اين همه جنايت می کند از كجا حمايت میشود. الف- سرويس اطلاعاتي اعراب، ب- نيروهاي داوطلب القاعده و برخي جنگجويان عرب به همراه پول هنگفت عربستان، قطر، امارات، كويت و تركيه.

پس ما در دولت آقاي روحاني نيز بايد سياست فعلي مان در قبال سوريه را ادامه دهيم؟
همينطور است.

 نيروهاي حماس با انتقاد از رويه ايران در حمايت از دولت اسد ترجيح دادند به جبهه كشورهايي چون قطر و عربستان بپيوندند اما به نظر می رسد با روي كار آمدن دولت آقاي روحاني برخي از اعضاي حماس به دنبال تجديدنظر در موضع پيشين خود هستند. سياست جمهوري اسلامي در رابطه با اين افراد بايد به چه صورت باشد؟
ببينيد حماس يك نيروي دموكراتيك و آزادیبخش است. در انتخابات غزه غرب و اعراب نسبت به حماس خيانت كردند. به ويژه قطريها كه میخواستند با پول و ثروت، مجاهدتهاي تاريخي ملت فلسطين را غارت و دندانهاي تيز مبارزان منطقه را كند كنند. حماس رجعت به حقيقت خويش خواهد كرد. سوريه متحد استراتژيك حماس بوده و هست. و شواهد از بدو تولد انتفاضه نيز حاكي از اين امر است. حماس زادگاهش سرزمين شام بود و پشتيبانش مردم. بي ترديد مشروعيتها و مقبولیت آينده حماس به بازگشت به هويت خويش است. در آينده تحولات بسياري در منطقه شكل میگیرد. يكي از آنها رجعت تركها به سوي ماست.

 اما با اين وجود حمايتهاي ايران از سوريها به مذاق تركها خوشايند نبود و به سردي روابط تهران-آنكارا در سالهای گذشته انجاميد. آیا ايران میتواند با ابتكار عملي جديد اين روابط را به مرحله شكوفايي خود بازگرداند؟
سفر داوود اوغلو به ايران نيز بر همین اساس صورت گرفت. اصولاً در هيچ مقطع تاريخ ايران و عثماني، ايران و تركيه اين همه به هم نزديك نبودهاند. در حال حاضر استراتژی دو كشور در راستاي همكاري متقابل و همزيستي عاليقدرانه است و طبيعي است كه اختلاف ديدگاه چه به صورت ماهوي و چه به صورت عيني وجود داشته باشد. ما بايد تلاش میکردیم و اجازه نمیدادیم سوريه و تركيه به تقابل برسند. در دوران آقاي خاتمي سوريه و تركيه در آستانه جنگ قرار گرفتند، وزير خارجه و رئیس جمهور وقت شاتل ديپلماسي راه انداختند و جلوي فاجعه بزرگي را گرفتند. من اميدوارم كه آقاي روحاني و سياست خارجي ايشان بتوانند در اولين فرصت گامهاي موثري در بهبود روابط بردارند.

شما اشاره كرديد آقاي اوغلو در سفر اخير خود مذاكراتي با طرف ايراني خود داشته است. اين مذاكرات حول چه محوري بود؟
تركيه فصل جديدي از مناسبات با ايران را گشوده است. اين مذاكرات نيز در همين راستا بود.

 با وجود اينكه آمریكاييها از روي كارآمدن آقاي روحانی ابراز خشنودي کردهاند اما برخي خبرها حاكي از توافق پشت پرده اوباما و نتانياهو در رابطه با اقدام عليه ايران است. اينطور عنوان میشود كه سخنان تحريفشده آقاي روحاني در راهپيمايي روز قدس دليل محكمي براي برخورد با ايران است.
اسرائیل نگران مناسبات ايران و آمریكاست. البته علاوه بر اسرائيل، اعراب هم از روي كار آمدن روحاني خوشحال نيستند چراكه موقعيت اعراب با وجود ايران متزلزل خواهد شد. یك عصبانيت عجيبي نسبت به آقاي روحاني در ميان اسرائيليها و منافقين وجود دارد. با روي كار آمدن آقاي روحاني مناسبات ايران با جامعه جهاني بهبود پيدا میکند؛ بر همین اساس برخي به دنبال تخريب جايگاه ايشان هستند. جالب اين است كه جامعه جهاني نيز از اين موضوع آگاه است به نظرم هياهوهايي كه در مورد حمله به ايران مطرح میشود بيشتر بازي با افكار عمومي است و تاثير چنداني ندارد.

 برخي از كشورهاي غربي با استناد به سخنان آقاي احمدينژاد در مورد همين موضوع (بحث نابودي اسرائيل) به قطع رابطه با ايران اقدام كردند. کانادا و انگليس كشورهايي هستند كه با اين بهانه فعاليت سفارتخانه هايشان در تهران را متوقف كردند. وضعيت رابطه ما با اين كشورها در دولت اعتدالگرا چه سرنوشتي خواهد داشت؟
در دولت آقاي روحاني روابط ايران علاوه بر انگليس با كانادا نيز بهبود پيدا میکند. يعني كانادايي ها خود براي از سرگيري روابط اعلام آمادگی میکنند.

اخیراً جنبشي تحت عنوان «نه به تحريم» در راستاي مقابله با تحريمهاي يكجانبه اروپا و آمریكا راهاندازي شده است. آیا میتوان به موفقيت عملكرد اين جنبش در ايجاد حساسيت جهاني نسبت به توقف تحريمهاي يكجانبه غرب عليه ايران اميدوار بود؟
راهاندازي اين جنبش بسيار عالي است. اين موضوع نشاندهنده بلوغ جامعه مدني ايران است و احساس مسووليت روشنفكران يك جامعه را نشان میدهد. روشنفكران نبايد تنها به دنبال نقد كردن باشند. بزرگترین عنصر روشنفكري مسووليتپذيري در برابر مردم است. مسووليت تنها در نقد كردن خلاصه نمیشود. روشنفكران در برابر مردم تعهد دارند و يكي از مسووليتهاي آنها اين است كه اگر ظلمي در خصوص مردم روا شود سعي در برملا كردن آن داشته باشند و من مطمئنم كه جامعه جهاني با راهاندازي اين جنبش حتماً صداي ما را خواهد شنيد. 

ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۲:۴۷ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۴
برای ایشان آرزوی سلامتی کامل دارم
کثر الله امثالهم انشاء الله
وجود امثال ایشان برای فرهنگ و سیاست کشور مغتنم است.
ناشناس
AUSTRALIA
۰۵:۲۲ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۴
وقتی که در جواب حضور برای تبریک به ریس دولت و تبریک یک مقام طرفتار غرب تهدید به پرتاب گوجه می کنیم چگونه میتوان درب بازدید و گفتگو را باز کرد؟
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۴:۵۲ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۳
انشالله خداوند سلامت جسمانی کامل عطانمایدو روزی بتوانی ریس جمهوری کامل برای ایران باشی
مجله خواندنی ها
انتشار یافته: ۳
مجله فرارو