عشق نافرجام پسر باعث شد تا او جان دختر مورد علاقه اش را بگیرد و چشم نامزدش را کور کند.
به گزارش قانون، سال 84 خبر تصادف یک دستگاه بی ام و روی پل یادگار امام سر آغاز کشف ماجرای یک قتل بود. دو سرنشین خودروی بی ام و به شدت مجروح شده بودند تا حدی که دختر جوانی که سمت شاگرد ماشین نشسته بود قبل از رسیدن به بیمارستان جان سپرد. اما پسر جوانی که خودرو را هدایت ميکرد یکی از چشمانش را از دست داده بود.
اگرچه تصادف شدید بود اما به نظر کارشناسان نحوه برخورد طوری نبود که بخواهد چشم راننده را کور کند.پس از معاینه جسد بی جان دختر جوان مشخص شد که او از خونریزی حاصل از برخورد جسم تیز و نازک به شریانهای حیاتی بدنش جان سپرده است.
به همین خاطر فرضیه مرگ بر اثر تصادف خط خورد و تحقیقات بیشتر موکول شد به وقتی که رضا، پسری که چشمش را از دست داده بود بهبود پیدا کند و از بیمارستان مرخص شود.با بهبودی نسبی رضا تحقیقات ادامه پیدا کرد و پرده از یک جنایت خونین برداشته شد.
رضا در گفتههايش به ماموران گفت: «من و نازنین چند وقتی ميشد که با هم نامزد کرده بودیم.یک روز او از من خواست برای دیدن یکی از دوستان قدیمياش با هم بیرون برویم.من هم قبول کردم.آن روز من و نازنین، یکی از دوستان قدیمينازنین که اسمش علی بود را سوار ماشین کردیم. با ماشین در حال حرکت بودیم که ناگهان علی که در پشت ماشین نشسته بود یک چاقو در آورد و به گردن من فرو کرد. من پشت فرمان بودم و ميخواستم جلوی او را بگیرم اما او چاقو را در آورد و همزمان چند ضربه به نازنین زد. وقتی ميخواستم جلوی او را بگیرم او با چاقو به چشم چپ من زد. بعد از آن بود که تصادف کردم و علی از ماشین پیاده شد و فرار کرد.»
بر اساس گفتههاي رضا اقدامات برای دستگیری علی آغاز شد. علی که از همکلاسیهاي نازنین در دانشگاه بود پس از مدتی دستگیر شد و به جرمش اعتراف کرد.
با اعتراف علی بازپرس دادسرای جنایی برای او به اتهام مباشرت در قتل قرار مجرمیت صادر کرد که با تایید قرار مجرمیت و صدور کیفرخواست پرونده برای محاکمه به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
به این پرونده قتل یک بار در شعبه 71 رسیدگی شد و برای علی به اتهام قتل نفس حکم قصاص و اتهام از دست رفتن چشم چپ رضا حکم قصاص عضو صادر شد.با توجه به رضایت خانواده نازنین، حکم قصاص علی نقض شد و او برای بار دوم از لحاظ رسیدگی به جنبه عموميجرم پای میز محاکمه قرار گرفت.
او در جلسه صبح دیروز که در شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی عزیزمحمدی و 4 قاضی مستشاربرگزار شد گفت: «من نازنین را دوست داشتم و ميخواستم با او ازدواج کنم اما او فرد دیگری را به من ترجیح داد. آن روز به او گفتم که ميخواهم نامزدش را ببینم و ازدواجشان را تبریک بگویم. او هم قبول کرد با رضا به دنبال من آمدند. تحمل دیدن نازنین با کس دیگری برای من سخت بود به همین خاطر با چاقو به آنها حمله کردم.»
از آنجایی که خانواده نازنین رضایتشان را در دادگاه اعلام کرده بودند حکم قصاص او نقض شد اما حکم قصاص عضو او همچنان پا بر جاست از این رو قضات دادگاه در پایان جلسه برای صدور حکم وارد شور شدند.