bato-adv
کد خبر: ۱۴۴۷۴۲

به چه کسانی رأی ندهیم

تاریخ انتشار: ۰۵:۱۷ - ۲۸ اسفند ۱۳۹۱
                مطلب زیر را خانم رضوان مهدوی برای فرارو ارسال کرده‌اند

بسمه تعالی

ن، والقلم و ما یسطرون (آیه 1 سوره اعلی)
قسم به قلم و آنچه که می نویسند

 
با توجه به نزدیک شدن ایام انتخابات ریاست جمهوری دوره ی یازدهم و شورای شهر دوره چهارم به نظر حقیر لازم است تا قبل از داغ شدن فضای انتخابات و شروع وزیدن موج های رسانه ای و قبل از آغاز درگیری گسترده اجتماعی در زمینه یک انتخابی دیگر خویشتن را آماده مواجهه با این رویداد عظیم نماییم.
 
حال چه رویکرد یا خط فکری داریم به اهمیت این موضوع صدمه ای نمی زند. سوالی که در هر انتخابی باید بدان پاسخ داد این است که آیا فرد مورد انتخاب ما حائز شرایط لازم برای احراز پست مورد نظر می باشد یا نه؟ 
 
پاسخ بدین سوال مستلزم پاسخ به سوالهایی دیگر است نظیر اینکه به طور مثال آن پست دارای چه ویژگی هایی می باشد و اساساً چه گستره ای را در بر می گیرد؟
 
قدر مسلّم هر چه با منصب پر دامنه تری مواجه می شویم انتخاب هم مراحلی دشوارتر می‌یابد علی الخصوص که بدانیم حداقل برای مدت چهار سال دیگر فرصت تجدید نظر عملی را نخواهیم یافت به همین جهت ضرورت دارد در آستانه این رویداد مهم برای هر تصمیمی اعم از چگونگی شرکت در این مشارکت سیاسی یا در مراحل بعد از آن چگونگی انتخاب فردی مناسب توجهی بیشتر نماییم و زمان بیشتری برای شرکت فعال ( نه منفعل ) در این فرآیند دینی – سیاسی بگذاریم. 
 
متن پیش رو قصد دارد تا برای رسیدن به الگوی مناسب این امر از آموزه های دینی علی الخصوص کتاب شیرین نهج البلاغه تأسی جوید تا کمکی جهت انجام وظیفه‌ای خالصانه به مخاطبان گرامی کرده باشد همانگونه که از عنوان این نوشتار بر می‌آید ما باید بدانیم که چه کسانی یا گروه هایی مورد تأیید شارع مقدس نمی‌باشند یا عکس آن، برای شرح این عنوان توجه شما را به چند پارامتر ذیل که از صفات مذمومه یک فرد یا گروه فعال اجتماعی – سیاسی می باشد جلب می نمایم :
 
1- ماکیاولیسم: این پدیده را در جامعه خویش با این جمله می شناسیم که آنها (ماکیاولیست ها) معتقدند هدف وسیله را توجیه می کند. همانطور که مستحضر هستید حاکمان و گروه های متعددی این رویه را سر لوحه کار خویش در امر حکومت داری و فعالیت سیاسی کرده اند. 
 
اینک به بخشی از این تفکر که در کتاب (رساله) شهریار ماکیاول این نویسنده و سیاستمدار بزرگ عصر رنسانس ایتالیا اشاره شده ذکر می کنم: «شهریار تا حد امکان نباید از راه نیکی دور شود ولی در صورت لزوم باید بداند چگونه به شرارت دست یازد او همچنین باید مراقب باشد که کلامی بر خلاف پنج خصلتی که بر شمردیم (ترحم ، وفا ، مهربانی ، اعتقاد ، به مذهب و صداقت ) از زبانش خارج نشود به گونه ای که با دیدن او و شنیدن سخنانش گمان کنند که شهریار سرشار از نرم خویی، مردم دوستی، درست کاری و به ویژه دین‌داری است. هیچ چیز به اندازه تظاهر به دین‌داری اهمیت ندارد زیرا عقل مردم به چشمشان است. مردم گمان می‌کنند شما همانگونه هستید که به نظر می آیید و کمتر کسی می داند که شما به راستی چگونه آدمی هستید و این گروه اندک را نیز شهامت مقابله به عقیده اکثریتی نخواهد بود که مورد حمایت قدرت حاکم هستند فریبکاری و دغلکاری.»

از متن صدر الذکر بسیار روشن است که پیروان این تفکر چگونه در امر انتخابات عمل خواهند کرد به طور مثال در میتینگ‌های انتخاباتی خود را متعلق و وابسته به ارزش های یک نظام فکری که مورد قبول مردم است معرفی می کنند. (وانمود کردن به التزام به قانون اساسی ، احترام به امام خمینی (ره) به عنوان ایدئولوگ و چهره ی کاریزمای نظام ، تکریم شهدا و جانبازان و ایثارگران و ...) در این صورت مردم باید هوشیار باشند و با شخصیت و اقدامات آن گروه یا فرد آشنایی قبلی داشته باشند تا در مواقع حساسی نظیر انتخابات پیش رو فریب این جماعت را نخورند.
 
 مسلّماً این شناخت نیاز به دغدغه اعتقادی دارد و باید از کانال های مختلف اطلاع رسانی فراهم گردد. اگر بخواهیم نمونه ای بارز از این نوع عملکرد سیاسی را در جهان اسلام ذکر کنیم یقیناً گروه بنی امیه و حکومت معاویه به ذهن خطور می کند در مورد کشور خودمان هم بهترین قضاوت را به شما مخاطبان محترم از عملکرد جریان ها و شخصیت های سیاسی واگذار می کنم که گاهی خیلی زود حتی در بازه زمانی کمتر از چهار سال این روحیه بر مردم اثبات می شود!
 
نمونه بارز این روحیه نسبی را در انتخابات دوره قبل شاهد بودیم. باید خوانندگان محترم متن به میزان بی اخلاقی های طرف های رقیب انتخابات توجه نمایند زیرا این مقوله یک پدیده نسبی است در میان همگان و احتمالاً هر فردی می تواند به طور موضعی دچار این لغزش ها شود.
 
 اما در جهان اسلام نمونه ی دیگری از عملکرد سیاسی وجود دارد که می توان آن را به عنوان الگو مطرح نمود و آن هم حکومت حقه امام علی (ع) می باشد که هیچ گاه حاضر نشدند برای رسیدن به خواسته های مشروع خویش از ابزار نادرست استفاده کنند در همین زمینه ایشان در خطبه 126 نهج البلاغه می فرمایند : آیا به من دستور می دهید برای پیروزی خود از جور و ستم درباره ملت اسلامی که بر آنها ولایت دارم استفاده کنم؟ 
 
نفی و طرد تفکر ماکیاولیسم. یا به همین ترتیب مشاهده می کنیم که جناب مسلم بن عقیل (ره) حاضر نشدند در جریان ما قبل واقعه عاشورا بطور مخفیانه در حالیکه ابن زیاد مهمان هانی ابن عروه بود و در واقع برای عیادت ایشان آمده بود به ترور او دست یازد. 
 
در پایان این قسمت لازم است که توصیه ای هم به فعالین سیاسی داشته باشم و آن اینکه سعی نمایند حداکثر شفافیت را در سیاست های خویش رعایت کنند و از فریبکاری و دغلبازی پرهیز نموده و در نهایت در سیاست های عملی خویش اصول گرایی به معنای واقعی کلمه را رعایت نمایند . 
 
2- اگوئیسم : به معنای خود بزرگ بینی و امتناع از پذیرش حق از روی عناد می باشد که نتیجه آن تخطی و سرپیچی از قانون می باشد. 
 
اگر بخواهیم از میان عوامل متعددی که محقق عزیزی سابقاً فرموده اند به سه عامل عمده ی ایجاد این روحیه در افراد و گروههای سیاسی اشاره کنیم می توان به :
الف) مال و ثروت (آیه 51 زخرف- 87 یونس)
 ب) قدرت نظامی و موقعیت سیاسی (آیه 51 زخرف- 15 فصلت) 
ج) هوای نفس و خود پرستی و غفلت از خداوند ( آیه 51 فصلت – 87 بقره – 87 قصص) اشاره کنیم که مسلّماً این روحیه پیامدهای خاص خودش را دارد.
 
 مثلاً در بحبوحه انتخابات موجب فراوانی اتهام زنی و دروغ بستن به دیگران (رقبای سیاسی) می شود چون فرد را دچار نوعی خود پسندی می نماید که افراد مقابل همه در اشتباه فرض می شوند و مشاهده می گردد که متأسفانه طرفداران تفکرات متفاوت هم طرف مقابل را به طور کامل باطل می انگارند در حالیکه باید با گسترش فضای گفتگو میان گروهها و افراد تعامل و در نهایت رشد فکری صورت گیرد. 
 
امام علی (ع) نیز در خطبه 216 نهج البلاغه پیرامون این تفکر می فرمایند: «مردم! پست ترین حالات زمامداران در نزد صالحان این است که گمان برند آنها دوست دار ستایش اند و کشور داری آنان بر کبر و خود پسندی استوار است.» 
 
نفی خود کامگی، اگر رگه‌های این تفکر را در کشور خودمان در نظر بگیریم و مورد بررسی قرار دهیم اگر جریانی با همین روحیه به قدرت برسد دچار نوعی استبداد و خودکامگی می گردد و طرف مقابل را از داشتن حداقل حقوق یک جریان سیاسی محروم می نماید و با پا فشاری بر عملکرد خطای خویش گروه کثیری از دلسوزان انقلاب و نظام را حذف نموده و مطرود می کند در این صورت است که تبعاً پایه های یک نظام سیاسی سست خواهد شد. 
در قسمت نهایی این بخش از مقاله هم فعالان این عرصه خطیر را به پرهیز از لجاجت و حق ناپذیری و غرور کاذب و درخواست نا معقول از دیگران (اعم از همه مردم یا رقیب انتخاباتی ) دعوت می کنیم.
 
3- دماگوژیسم: در زبان سیاسی جهان امروز این واژه به معنای عوام فریبی است که می تواند از طرق مختلف صورت پذیرد احتمالاً کسانی که این قسمت از مقاله را مطالعه می کنند با شنیدن این کلمه (عوام فریبی) به آن بسیار احساس نزدیکی می کنند.
 
متأسفانه باید اعتراف کنیم که شاید خودمان هم در برهه ای اسیر همین روش گروه های سیاسی گشته ایم. اگر بخواهیم به چند حوزه مبتلابه این روحیه در جامعه خودمان اشاره کنیم می توان به: وعده ای نا متعارف از لحاظ توان آن فرد و قابلیت و ظرفیت گروه شعار دهنده نظیر: 1- رشد اقتصادی و کاهش تورم -2- حل معضل بیکاری-3- حل معضل مسکن -4- تسهیل ازدواج -5- کم شدن فاصله طبقاتی -6- حل ناهنجارهای اجتماعی -7- آزادی بیان، اندیشه و مطبوعات -8- پایبندی به قانون اساسی و قوانین مصوب مجلس و ... البته فراموش نگردد آنها با تحریک احساسات مردم در موعد انتخابات به راحتی جمع کثیری از افراد بی اطلاع از سوابق جریان مورد بحث را تحت تأثیر القائات خویش قرار داده و از آنها آراء مورد نظر خویش را اخذ می کنند. 
 
به نقل از مقاله ای که جمله جالب توجهی از لسان آقای گویلز معاونت رئیس دستگاه تبلیغات هیتلر در مورد دو اصل مهم عوام فریبی را اینگونه بیان کرد می پردازم: 1- دروغ هر اندازه بزرگتر باشد مردم آسانتر باور می کنند.2- اندکی حقیقت را با بسیاری دروغ در هم بیامیز و به مردم عرضه کن.
 
نکته دیگری که از آن مقاله قابل ذکر است این موضوع می باشد که با پوپولیسم تفاوت دارد چون یک سیاست مدار پوپولیست به آنچه می گوید واقعاً باور دارد و سعی در عملی کردن وعده های خویش دارد. اما مسئله این است که شعارهای پوپولیستی به لحاظ جامعیتی دارند غیر عملیاتی هستند ولی دماگوژ هیچ اعتقادی به آنچه می گوید ندارد و در پی لا پوشانی حقیقت است. 
 
امام المتقین علی (ع) هم در خطبه 200 نهج البلاغه راجع به این مقوله فرمودند: «سوگند به خدا معاویه از من سیاست مدارتر نیست اما معاویه حیله گر و جنایت کار است. اگر نیرنگ نا پسند نبود من زیرکترین افراد بودم ولی هر نیرنگی گناه و هر گناهی نوعی کفر و انکار است ، روز رستاخیز در دست هر حیله گری پرچمی است که با آن شناخته می شود ، به خدا سوگند من با فریب کاری غافلگیر نمی شوم و با سخت گیری نا توان نخواهم شد.» 
 
نفی و نهی از دماگوژی. کلید تفکرهای سه گانه ای که در این نوشتار بدان اشاره شد خود در بر گیرنده مطالب زیادی است که به دلیل پرهیز از اطاله کلام بدان اشاره نشده است اما به نظر بنده آنچه در این مجرا حائز اهمیت بوده و نجات بخش می باشد خود سازی است که همه ما با درجات متفاوتی به آن نیازمندیم.
 
باید حقیقت طلبی را تمرین کنیم تا مصداق افرادی شویم که بر اساس فرموده امام علی (ع) انجام وظیفه سیاسی می نمایند: اِنَّ دینَ الله لا یَعرفُ بِالرِّجال بَل بآیَهِ الحَق فَاعرف الحَق تَعرف اَهلَهُ (بحارالانوار ج 68 ص 120)، اگر انجماد فکری در یک جهت پیدا کردیم آن لحظه را باید لحظه تسلط شیطان بر خویش بنماییم. 
 
عزیزان باید عهد ببندیم که اگر کسی را یا گروهی را به دلیل بی اخلاقی ها و ناراستی ها محکوم کنیم بر اساس حقیقت طلبی باشد نه دل بستگی های زود گذر و بی اساس دنیایی آنگاه انسان شده‌ایم چون از جبرهای محیطمان رها گشته ایم. هموطنان عزیز بیایید هم اینک که چند ماه به روز انتخاب مانده بیدار شویم ، آری بدواً خودمان و بعد دیگران را هوشیار نماییم که غفلت ما سرنوشت ما را غافلانه و پر از عذاب رقم خواهد زد همانگونه که تجربه کرده ایم!
 
در پایان امیدوارم از عهده وظیفه شرعی و سیاسی خویش که همان وجوب مشارکت سیاسی و فعالیت مبارزانه است به نیکی و پاکی هر چه تمام تر در بیاییم.

مجله خواندنی ها
مجله فرارو