bato-adv
کد خبر: ۱۴۲۸۱۳

ادعاهای شگفت انگیز شمقدری درباره لابی در اسکار

رئیس سازمان سینمایی وزارت ارشاد درباره اظهاراتش راجع به لابی‌گری جوایز سال گذشته اسکار گفت: بخشی از اصحاب رسانه و سینما متوجه شرایط جدید دنیا نیستند و وقتی با واقعیتی روبرو می‌شوند که نمی‌توانند آن را هضم و فهم کنند، دست به انکار و تمسخر می‌زنند.
تاریخ انتشار: ۱۱:۴۸ - ۱۰ اسفند ۱۳۹۱
رئیس سازمان سینمایی وزارت ارشاد درباره اظهاراتش راجع به لابی‌گری جوایز سال گذشته اسکار گفت: بخشی از اصحاب رسانه و سینما متوجه شرایط جدید دنیا نیستند و وقتی با واقعیتی روبرو می‌شوند که نمی‌توانند آن را هضم و فهم کنند، دست به انکار و تمسخر می‌زنند.
 
به گزارش فارس، جواد شمقدری امروز با حضور در دانشگاه علم و صنعت به سوالات دانشجویان پاسخ گفت.
 
بنا بر این گزارش، عباسیان نیز قرار بود در این مراسم حضور داشته باشد که به دلیل بیماری حضور وی منتفی شد.
 
  • ابتدای امر بروم سر یک حاشیه، یک پیامک آمده بود برای یکی از دوستان که اگر شمقدری نیاید، ده تشکل دانشجویی بیانیه می‌دهند و حضور من ربطی به آن پیامک ندارد. من قرار بود دوشنبه هفته گذشته در این مراسم حضور پیدا کنم که منتفی شد و امروز به این جلسه آمدم.
  •  وقتی من در سال 88 آمدم برای مدت 27 سال هم در بخش خصوصی و مهمتر از آن در بخش دولتی همه چیز در ید قدرت این جریان بود. جریانی که این زاویه و فاصله را دارد. وضعیت من هم روشن بود حداقل اینکه من با آن جریان همراهی نخواهم کرد کمااینکه در 27 سال قبل از این هم که من فیلمساز بودم و باید فیلم می ساختم و محتاج آن ها بودم هیچ وقت با آن ها همراه نشدم. بخشی از مخالفت‌ها هم قبل حضور من برای همین بود که می‌دانستند به احتمال زیاد فلانی اگر بیاید با این خط تطبیق نخواهد داشت و حداقل این که مسیر قبل را به هم خواهد زد.
  •  اصطکاک‌ها از همان قبل از اینکه من بیایم شروع شد، سال 84 جمعی نزد آقای احمدی‌نژاد رفتند در حالی که هنوز در مجلس بود و دفتر ریاست جمهوری را تحویل نگرفته بود و او را تهدید کردند که اگر شما بخواهی سینما را دست این بچه‌ها و این طیف قرار بدهی برخورد ما اینگونه خواهد بود. البته من نه جزئیات را پرسیده ام و نه ضرورت دارد که بیان شود.منظور اینکه این ها آمدند به آقای احمدی نژاد هشدار دادند که شما حق نداری سینما را از چنگ ما خارج کنی.
  • می‌خواهم بگویم این تقابلی است که عملا به خاطر تفاوت نگاه و نگرش بین تیم و بچه‌هایی که ما متعلق به آن بودیم و جریانی که 27 سال بر سینمای ایران حاکم بود عملا باعث اصطکاک‌هایی شد که در این 4 سال به اشکال مختلف خودش را نشان داد. به هر حال ما که آمدیم از دو ناحیه مورد هجوم قرار گرفتیم. یکی از طرف نیروهای علاقه‌مند و دلسوز امام و انقلاب که فکر می‌کردند حالا که شمقدری آمده همه بازیگران باید با حجاب کامل باشند و همه سینماها باید اِند حزب الله باشد و هیچ اتفاق دیگری نباشد.
  • هر جشنواره‌ای یک شورای سیاست‌گذاری و دبیر دارد که هیات داوری را آنها انتخاب می‌کنند. اولین ملاک نیز این است که خودشان فیلمی در جشنواره نداشته باشند. دوم اینکه جامعه سینمایی آنها را بپذیرد و بشناسد. مثلا در دوره اول ما دکتر حسن عباسی را انتخاب کردیم که عده‌ای واکنش نشان دادند. او در یک برنامه تلویزیونی با یک منتقد صحبت کرد و وقتی مشخص شد که میزان دانش او خیلی بیشتر از منتقد است کمی آتش‌هایی که می‌خواستند روی داوری بریزند خاموش شد. امسال پیشنهاد شد که ما همه داوران را از کارگردان‌ها بگیریم. به نظر رسید که نظر خوبی است. وقتی شما یک بازیگر را در هیات داوران می‌گذارید، آن وقت همه معطوف می‌شود. مثلا اگر آقای انتظامی در هیات داوران باشد و بگوید بهترین جایزه را به فلانی بدهید بقیه کوتاه می‌آیند و دیگر اصرار نمی‌کنند. چون من خودم چهار دوره داور جشنواره فجر بودم. چون به هر حال سینما هم رسانه کارگردان است. نظارت هم بدون امر و نهی است و داوران مختار هستند. در دوره‌هایی که برخی مسائل امنیتی است، تذکر می‌دهند که این نیاید بالا و معمولا هم رعایت می‌شود. دوره ما که نبوده و در دوره‌های قبل یکبار که خودم داور بودم این اتفاق افتاد و گفتند ترجیحا فلانی نباید انتخاب شود. اینها بیشتر به لحاظ برخی موارد امنیتی است که گاهی گوش می‌کنند و گاهی گوش نمی‌کنند و دیگر نظارتی نیست و همه دوره‌ها هم همین بوده است.
  •  اکران یک حوزه پیچیده است چون کاملا یک کار فرهنگی است و مردم می‌بینند و از یک طرف یک حوزه کاملا اقتصادی است. و تعارضی بین افکار کاملا فرهنگی و ابزار فرهنگی است که هنوز حل نشده است و جریانی که به دنبال بهره‌برداری خود بوده حرف خود را می‌زند و حق با او بوده مگر اینکه دولت بیاید و بگوید من یک پولی کنار می‌گذارم و پیش خرید می‌کنیم و هر فیلمی خواستیم اکران می‌کنیم. این طرح تصویب شد ولی اجرا نشد و نمی‌توانیم فعلا آن را اجرا کنیم.
  •  مردم به سالن سینما نمی‌روند و بیشتر تلویزیون می‌بینند و بعضا سینماروهای ما طیف خاصی هستند.
  •  درباره اسکار نیز باید بگویم که ای کاش این نشست یک روز زودتر برگزار می‌شد تا من پیش‌بینی‌های خود را بگویم که احتمال زیاد آرگو انتخاب خواهد شد که تائیدی باشد بر بحث من.  دوستان ما مثلا آقای افخمی دیدگاه‌هایی که درباره سینما دارد ممکن است با من متفاوت باشد. مصاحبه اخیر او را بخوانید. او اصل لابی‌گری را قبول دارد و می‌گیرد در مرحله اول وجود دارد ولی در مرحله دوم خیر. که به نظر من در مرحله دوم بسیار بیشتر است. در مرحله‌ای که فیلم‌ها انتخاب می‌شوند احتمال لابی‌گری بسیار بیشتر است تا در قسمت اول. اتفاقی که الان در غرب افتاده بین نخبگان و هنرمندان و حتی سیاستمداران غربی یک شکاف ایجاد شده که ناشی از تحولاتی متاثر از انقلاب اسلامی و آن طرف اسرائیل است.
  •  ابتدا غرب و آمریکا هم پیمان بودند که از کشوری به اسم اسرائیل بدون هیچ قید و شرطی کامل دفاع کنند و آن را تضمین کننده منافع خود در دراز مدت در دنیا می‌دانستند. انقلاب اسلامی وقتی مستقر شد و 33 سال از عمرش گذشت با غرب یک تضاد منافع پیدا کرد که محوریت آن نیز اسرائیل و بحث آزادی قدس بود که امام نیز بر آن تاکید بسیاری داشتند. چون بحث محوری و اساسی و استراتژیک است در شکل‌گیری تضاد منافع. رسید به جایی که امروز بین هنرمندان و نخبگان و سینماگران و حتی سیاستمداران غربی یک شکاف ایجاد شد و آن هم این بود که ما باید بدون قید و شرط از منافع اسرائیل حمایت کنیم و امروز این اختلاف پیش آمده که دیگر ما نباید برای اسرائیل هزینه بدهیم و اگر قرار است یک متحد داشته باشیم از کشورهای اسلامی منطقه باشد و خود عربستان که بیشتر با ما همراهی دارد و نیازی به اسرائیل نداریم و فقط شرایط ما را تضعیف می‌کند.
  •  اندیشمندانی که این موضوع را زودتر فهمیدند از 20 سال پیش آن را مطرح کردند. ما در بخشی از ارتباطاتی که داشتیم اول در اروپا و بعد در امریکا این اتفاق افتاد. من نمی‌خواهم که شاهد بیاورم. ولی امسال در همایش هالیوودیسم در سینما نزدیک به 10 امریکایی بودند که بیش از ما نسبت به سیاست‌های کلی امریکا معترض بودند و خیلی هم آدم‌های مهمی بودند. یکی از آنها رقیب اوباما بود که چطور یک کاندیدای ریاست جمهوری امریکا در مناظره با اوباما نسبت به مسائل هسته‌ای، منافع انقلاب و نظام داغ‌تر و آتشی‌تر صحبت می‌کند. این واقعیتی است که اتفاق افتاده است.
  •  ما وقتی دیدیم یک فیلم اسرائیلی در اسکار سال گذشته کاندیدا شده است متوجه شدیم بهترین فرصت است که این اتفاق بیافتد. در جامعه و سینمای آمریکا این هست که از اسرائیلی‌ها و کلاً یهودی ها متنفرند. البته ما ضد یهود بودن را قبول نداریم و در شرع ما نیز این موضوع نیامده است ما ضد صهیونیسم هستیم.  این یک ظرفیت است و ما می‌توانیم آن را فعال کنیم. کسانی که از اسرائیل متنفرند ولی جرات گفتن آن را ندارند، در رای گیری آخر به فیلم ایرانی رای بدهند تا فیلم اسرائیلی بالا نیاید.   
  •  ما با تک تک آنها گفت و گو نکردیم ظرفیت و حساسیتی که در وجود آنها بود را فعال کردیم به این معنی که برای انتخاب نشدن فیلم اسرائیلی گفتیم که به فیلم ایرانی رای بدهید چون ایرانی است که خار چشم اسرائیل است. کسان دیگر که برای ما مهم نبود. فقط ایران و اسرائیل مطرح بود. فکر هم می‌کردیم که نتیجه می‌دهد و بالاخره موثر هم بود. البته اینکه این فیلم قابلیت داشته یا خر نیز کاملا محرز است و اولین جایزه را خود ما دادیم. حتی یک خبرنگار در ایتالیا با من صحبت کرد و پرسید نظرم را که من گفتم اتفاقا ما استقبال می‌کنیم و اولین جایزه هم خودمان در جشنواره فجر به این فیلم دادیم. اما به نظر می‌رسد بخشی از اصحاب رسانه و سینما متوجه شرایط جدید دنیا نیستند و وقتی با واقعیتی روبرو می‌شوند که نمی‌توانند آن را هضم و فهم کنند دست به انکار و تمسخر می‌زنند. امسال نیز آن جریان جبران کرد آن هم در زمانی که امسال ما در شرایط تحریم هستیم و آمریکا هر کاری که بتواند علیه ما انجام می‌دهد یکی از آنها هم اسکار است و علی‌رغم اینکه بسیاری از بچه‌های متخصص سینمای ایران معتقدند که آرگو یکی دو رتبه پایین‌تر از سایر فیلم‌های نامزد اسکار است، من پیش بینی‌ام این بود که به آرگو جایزه خواهند داد چون در ضدیت تمام با ایران هستند و این قطعا در انتخاب نهایی اسکار نیز جلوه می‌کند.
  •  فیلمی مانند لینکلن با قابلیت‌های بسیار بالایش کنار می‌رود و فیلم آرگو به عنوان بهترین فیلم انتخاب می‌شود. من معتقدم که اصل لابی وجود دارد و کافی است شناخت خوبی از آن طرف داشته باشی تا از ظرفیت های آن استفاده شود.
  •  من با خودم عهد کرده بودم که در مقام دفاع از خودم وارد نشوم. اما از حال به بعد این کار را می‌کنم. متاسفانه فضای رسانه‌های ما به راحتی مطالب را بالا و پایین می‌کنند، حتی بد بیان می‌کنند. هیچ پارادوکسی نداریم. خط بسیار روشن است و ما معتقدیم امروز غرب یکپارچه نیست و می‌تواند بهترین دوست و یار ما باشد یا می‌تواند چهار بمب اتم بر سر ما بیاندازد. در غرب دو گروه حاکم هستند.   
  •  من در زمان سفر آقای احمدی نژاد به نیویورک دیدم وقتی منافقین به عنوان ایرانی و وطن پرست جمع شدند حدود 40 نفر و یک آمریکایی که بعد فهمیدیم که یهودی است، جلوی آن ها ایستاد و با آن ها مناظره کرد. حتی دعوا شد و آن ها فرار کردند. غرب یکپارچه نیست و ما باید با دو گروه مذاکره کنیم. در جشنواره‌ها لابی‌گری وجود دارد در رییس جشنواره کن تمایلات ایرانی دارد اما نایب رییس آن ضد ایرانی است و الان هم عملا او حاکم است.
  •  من به رئیس کن پیشنهادهایی دادم، وی گفت من مایلم بعضی از پیشنهادهای شما اتفاق بیافتد اما شرایط فراهم نیست. وقتی فون تریه ضد اسرائیل حرف زد و داشتند از حیز انتفاع ساقطش می کردند و به ناچار آمد معذرت خواهی کرد. بعداً گفتند چرا شمقدری از او دفاع کرده نمی‌دانم فهم این قضیه سخت است که آن حرف‌ها حرف دلش بود و جایی که عذرخواهی کرد چون دید که از زندگی ساقط می‌شود.
  •  از سال 80 تا سال 90 پر فروش‌ترین سال سینمای ایران بوده که دوره من بوده است. در 10 سال گذشته بهترین آمار مخاطب 18 میلیون است که متعلق به دوران مدیریت بنده است.
 
برچسب ها: شمقدری لابی اسکار
مجله خواندنی ها
مجله فرارو