سالهاست که مخاطبان و منتقدان مشکل بزرگ فیلمهای سینمای ایران را در فیلمنامه میدانند. شخصیتپردازیهای ضعیف، پایانهای سرهمبندی شده و منطق داستانی سست بزرگترین نقاط ضعف فیلمها بهشمار میروند.
بعضی راه حل این مشکل را پیوند قویتر بین سینما و ادبیات دانستهاند. آنها معتقدند با اقتباس از روی آثار ادبی بزرگ، سینمای ایران جان تازهای میگیرد. به هرحال یک نگاه کلی به آثار اقتباسی سینمای ایران نشان میدهد که این ایده اشتباهی نیست.
این روزها یکی از همین فیلمهای اقتباسی بر پرده سینماهاست: «اینجا بدون من» که اقتباسی از نمایشنامه «باغ وحش شیشهای» تنسی ویلیامز است، هم در اکران توانسته موفق باشد و بعد از «ورود آقایان ممنوع» رتبه دوم جدول فروش را به خود اختصاص دهد، هم نظر تماشاگران جدیتر سینما را به خود جلب کند.
به همین مناسبت نگاهی انداختهایم به مطرحترین آثار سینمای ایران که از روی داستانهای خارجی اقتباس شدهاند. البته فیلمهای دیگری هم میتوانستند در این فهرست بیایند مانند «عروسک فرنگی» فرهاد صبا که اقتباسی از داستانی به همین نام نوشته آلبادسس پدس است اما ملاک برای انتخاب فیلمها هم مطرح بودن منبع اقتباسی و هم موفق بودن فیلم از نظر استانداردهای سینمایی است که متاسفانه فیلمی چون «عروسک فرنگی» فاقد شرط دوم است.
ناخدا خورشید
یکی از مهمترین آثار سینمایی ایران از کارگردان بزرگی چون ناصر تقوایی که متاسفانه سالهاست از دیدن اثری از وی محرومیم. فیلم برداشتی آزاد از داستان «داشتن و نداشتن» ارنست همینگوی است. تقوایی با پیشینه ادبی قوی(او تحصیلکرده دانشکده ادبیات دانشگاه تهران است) و با دانش سینماییاش در کنار داریوش مهرجویی بهترین فیلمهای اقتباسی سینمای ایران را ساخته است.
برداشت آزاد از داستان همینگوی و ایرانیزه کردن آن قطعا کار دشواری بوده که تقوایی به بهترین وجه از عهده آن برآمده. گویی که از اول ناخدا خورشید قهرمان داستان بوده و نه کاپیتان مورگان. «داشتن و نداشتن» با وجود قهرمانی چون کاپیتان مورگان از آن دسته آثار ادبی است که نظر سینماگران را به خود جلب میکند.
سال 1936 هاوارد هاکس فیلمی به همین نام با بازی همفری بوگارت ساخت که ویلیام فالکنر، نویسنده معروف هم یکی از فیلمنامهنویسان آن بود. نقش همفری بوگارت را داریوش ارجمند در فیلم تقوایی بازی کرد که بهترین بازی او تا همین امروز است.
شگفتانگیز است که چطور تقوایی فضای رمان همینگوی را به جنوب ایران میآورد و موفق میشود آیینها و سنن مردم جنوب را در فیلم بگنجاند و حتی اشارهای هم به تاریخ ایران و موردی چون قتل حسنعلی منصور داشته باشد. تقوایی با سریالی که ساخته، فیلم «آرامش در حضور دیگران» (اقتباس از رمان غلامحسین ساعدی) و «ناخدا خورشید» بزرگترین کارگردان ایرانی در زمینه اقتباس است و «ناخدا خورشید» هم قطعا یکی از 5 تای اول فهرست اقتباسهای تاریخ سینمای ایران است.
سارا
اقتباس زيباي مهرجويي از نمايشنامه «خانه عروسك» هنريك ايبسن. جايگاه بازيگري نيكي كريمي در سينماي ايران با همين فيلم تثبيت شد. نيكي كريمي در نقش سارا ظاهر ميشود. قهرمان زن فيلم كه براي نجات همسرش از بيماري همه تلاشش را ميكند اما مجبور ميشود كه دراينباره به او دروغ بگويد.
زني كه بهنظر ميآيد ضعيف و كاملا وابسته به شوهرش است اما نشان ميدهد كه تواناييها و قدرتمنديهاي زيادي دارد كه مي تواند مستقل از حمايت و حتي عشق همسرش سرپا بايستد و زندگي كند. سارا البته با قهرمان نمايشنامه ايبسن، نورا تفاوتهاي شخصيتي زيادي دارد كه اين تفاوتها ريشه در فرهنگ و خاستگاه متفاوت اين آدمها دارد.
بعيد است «سارا»ي مهرجويي را ببينيد و به ذهنتان برسد كه اين فيلم اقتباسي از يك اثر خارجي است. اين زن وفادار و تسليم و مادر نمونه و شوهر اهل خانواده و كار، نمونه عالي و مشخص اكثريت خانوادههاي ايراني است. نوراي نمايشنامه در طول داستان بيشتر طغياني دروني دارد و با درونيات خودش درگير است. سارا مظلومتر و شكنندهتر از نورا بهنظر ميرسد. از روي نمايشنامه ايبسن 5-6 اقتباس شده كه معروفترين آنها فيلمي به همين نام به كارگرداني پاتريك گارلند و با بازي آنتوني هاپكينز است.
پري
«پري» تنها فيلم مهرجويي است كه دغدغههاي فلسفي و عرفاني او را خيلي رو و آشكار نشان ميدهد. اين فيلم اقتباسي از كتاب معروف جي.دي.سالينجر «فراني و زويي» است.
مهرجويي دعاي رحمت عيسي در كتاب را به دعاي شكر عرفا تغيير ميدهد. هرچند در خود كتاب بيشتر وقايع در داخل خانه ميگذرد اما «فراني و زويي» با وجود ديالوگهاي پروپيمان قابليت تصويري زيادي دارد كه مهرجويي خيلي خوب از آن استفاده ميكند. او سيمور و باد، برادراني را كه در كتاب فقط نامي از آنها برده ميشود تصوير ميكند. زائر كه در كتاب فقط در روياي فراني وجود دارد، در فيلم مهرجويي مجال تصوير شدن پيدا ميكند.
خواهران غريب
اثر دوستداشتني كيومرث پوراحمد اقتباسي از كتاب «خواهران غريب» اريش كستنر است. كتاب اثري براي كودكان و نوجوانان است اما فيلم با بازي خوب خسرو شكيبايي و حضور شيرين پرويندخت يزدانيان فيلمي فراگيرتر است و بزرگترها هم از ديدنش لذت ميبرند.
شبهاي روشن
اقتباس سعيد عقيقي از كتاب مشهور «شبهاي سپيد» داستايوسكي در ميان اين آثار شايد تنها فيلمي باشد كه با وجود اشعار فارسي زيادي كه در آن خوانده شده، اما حال و هواي ايراني ندارد.
اين البته نقطه ضعفي هم براي فيلم محسوب نميشود بلكه فقط يك ويژگي است. عقيقي بنمايه داستان داستايوسكي را برداشته و فقط ديالوگهاي بين قهرمانان را تغيير داده است. سكانس آخر فيلم هم با پايان كتاب تفاوت دارد و به آن اضافه شده تا بيشتر باب ذائقه و طبع تماشاگر ايراني شود. (كاركرد ديگر اين سكانس اضافه شده تاكيد روي كتاب شبهاي روشن به ترجمه خود عقيقي با نام مستعار نرگس اخوان است كه به شيوه موردعلاقه فرزاد موتمن كارگردان فيلم،باعث فاصلهگذاري ميشود.)
«شبهاي روشن» با كارگرداني خوب موتمن و ديالوگهاي شاعرانه عقيقي تبديل به بهترين اقتباس عاشقانه سينماي ايران شده است. سالها پيش لوكينو ويسكونتي هم از روي كتاب «شبهاي سپيد»شاهكاري با بازي ماريا شل و مارچلو ماستروياني ساخت.
اينجا بدون من
فيلم بهرام توكلي، همان داستان «باغوحش شيشهاي» تنسي ويليامز را با تغييراتي در جزئيات كاملا به فرهنگ ايراني نزديك كرده است. البته بازي فاطمه معتمدآريا در نقش مادر هم در ايراني كردن حال و هواي كار اهميت زيادي داشته. تعليق در فضاي بين رويا و واقعيت در فيلم مجال بيشتري براي بروز پيدا كرده. توكلي كه خودش قبلا در عرصه ادبيات فعال بوده اقتباس بسيار خوبي از روي نمايشنامه نوشته و كدهاي اصلي آن مانند آن عروسكهاي شيشهاي را حفظ كرده گرچه تاكيدش روي آنها كمتر و بيشتر روي روابط مادر و دختر و خواهر و برادر است.