کد خبر: ۳۶۱۳۲۳
تاریخ: ۰۵ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۱:۳۲
نگاهی به تازهترین مستند موسسه سوره که به تخریب زندگی و فعالیت های هنری استاد محمدرضا شجریان پرداخته است
خاکستر نشسته بر چهره «شجریان» را دوباره آتش نزنید!
آنچه در پایان بار دیگر لازم است به کارگردان و تهیه کننده این اثر و همچنین به فروشندگان این محتوا یادآور شد این است که در همه ادوار سیاسی و اقتصادی بیش از هر چیز سرمایه های اجتماعی ارزشمند بوده و بیش از هر چیز روی برگرداندن مردم باعث سقوط یک فعالیت سیاسی و اقتصادی شده است. پس چه بهتر که به قول سهراب سپهری «جای مردان سیاست بنشانیم درخت»
وبسایت خبری - تحلیلی فرارو farau.com | @fararunews یادداشت| عباس یزدانی؛ از روز دوشنبه ۳۱ ام اردیبهشت ماه مستندی با نام "شجریان؛ از سپیده تا فریاد" در برخی سرویسهای وی او دی از جمله نماوا، فیلم نت و آیو به نمایش درآمد. این مستند با حمایت موسسه سوره و به کارگردانی مهدی طوسی، با هدف روایت زندگی هنری و سیاسی محمدرضا شجریان ساخته شده است.
مستندی که دست روی یکی از محبوبترین سرمایههای اجتماعی ایران گذاشته و با خوانشی تک بعدی و طیف بندی شده، با نگاهی انحصاری و مرز بندی شده و تنها برای رسیدن به اهدافی خاص، استاد آواز ایران را نشانه گرفته است. آن هم در حال و هوای ماه رمضان که نام او دوباره با ربنای روح نوازش در یادها پررنگ شده و دستهایی در گوشه و کنار سفرههای افطار با دعا برای سلامتی اش بالا رفته است.
روایتهای مستند از زندگی بزرگانی که با فعالیتهای علمی، ورزشی، فرهنگی یا هنری شان به شاخصهای اجتماعی تبدیل شدهاند، همواره با جذابیت خاصی همراه بوده است. اما درست زمانی که رسالت این مستندها نشان دادن زوایای حقیقت محور از زندگی این افراد است، مرزهای نمایش واقعیت تحت تاثیر اهداف سیاسی قرار میگیرد و به طور شاخص آنچه از محمدرضا شجریان در این مستند روایت میشود، در نهایت بیننده را با این سوال مواجه میکند که شجریان واقعی کجاست؟
بینندهای که از محمدرضا شجریان ۷۸ ساله، حداقل یک بار تصنیفی را شنیده و بخش بزرگی از خاطره جمعی موسیقیایی جامعهای که در آن زندگی میکند را مدیون اوست. بیننده هوشیاری که در همان دقایق ابتدایی این مستند به تحسین هنر اعلا شجریان تشویق میشود، اما نمیداند که آرام آرام قرار است با تصویری سیاست زده و مخرب به تماشای مستند پایان دهد. مستندی که معلوم نیست با چه هدفی تصمیم به دوباره آتش زدن خاکسترهای نشسته بر چهره استاد آواز ایران گرفته است.
آن هم در شرایطی که او بیشتر از همیشه نیاز به آرامش دارد و اتفاقا بخاطر محدودیتهای سیاسی که برایش ایجاد شده است، جامعه بیشتر از قبل نگران و همراه او است. اینجاست که باید گفت: هنر نه تنها به خدمت هنر در نیامده، بلکه دست به تخریب سالها فعالیت داخلی و بین المللی محمدرضا شجریان با هدف کسب درآمد زده و خجالت آورتر اینکه دایه داران فرهنگ سازی در فضای آنلاین هم با آن همراه شده اند.
صحبت اصلی دقیقا با سرویسهای ارایه دهنده خدمت وی او دی مانند نماوا، فیلم نت و آیو است که بر روی محتواهای عرضه شده خود هیچ نظارتی ندارند و تنها برای فروش یک محصول، آن هم محصولی که عواطف جمعی را نسبت به شخصیت بزرگی، چون محمدرضا شجریان جریحه دار میکند، تبلیغ میکنند.
حال سوال اصلی اینجا مطرح میشود که آیا هنر از فرهنگ جداست و آیا با به زیر کشیدن و تخریب کردن مفاخر هنری میتوان دایه دار فرهنگ بود؟ البته تناقض اصلی همانجاست که این مستند در دقایق ابتدایی خود شواهدی را مبنی بر جدا کردن هنر از سیاست اراِئه میکند و چهرهای از شجریان را به تصویر میکشد که نشان میدهد او هنرش را با سیاست در هم نمیآمیزد.
اما اشکال اصلی آنجاست که بدون ارزش قایل شدن برای سرمایه اجتماعیای که یک هنرمند در جامعه به وجود میآورد، در نقطه اوج مستند به فعالیتهای مردمی او از جمله همراه کردن جامعه در جریان زلزله بم اشاره میکند، و درست چند دقیقه بعد او را بخاطر حمایت از همان مردم در سال ۸۸ به بدترین القاب سیاسی متهم میکند.
تضادها در این روایت مستند البته پایانی ندارند و هر چقدر هم که کارگردان تلاش کرده تا با صحبت با نزدیکان و همکاران شجریان نظرات آنها را با خود همراه کند باز هم به جایی میرسد که حسین علیزاده همراه محمدرضا شجریان در بسیاری از کنسرتها میگوید: «قطعا من تن به مصاحبهای نمیدهم که به یک نتیجه سیاسی برسیم که همه تقصیرها را به گردن شجریان بندازیم. ما همچین قصدی نداریم.»
آنچه در پایان بار دیگر لازم است به کارگردان و تهیه کننده این اثر و همچنین به فروشندگان این محتوا یادآور شد این است که در همه ادوار سیاسی و اقتصادی بیش از هر چیز سرمایههای اجتماعی ارزشمند بوده و بیش از هر چیز روی برگرداندن مردم باعث سقوط یک فعالیت سیاسی و اقتصادی شده است. پس چه بهتر که به قول سهراب سپهری «جای مردان سیاست بنشانیم درخت» و با فروش مفاخر و سرمایههای اجتماعی به فکر رونق فعالیتهای خود نباشیم.