کد خبر: ۳۱۸۶۳۹
تاریخ: ۲۰ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۴:۱۴
محمد پورترکارانی
جامعهشناسی ننگ در فوتبال
وبسایت خبری - تحلیلی فرارو farau.com | @fararunews محمد پورترکارانی*؛ اگر در گذشته ما ساحت و فضاهای اجتماعی تقسیم نشده و متنوعی را تجربه نکردیم، اما یکی از خاصیتهای دنیا و عصری که در آن زندگی میکنیم پدید آمدن حوزهها و به تعبیری جامعه شناختی "جهان زیست"های نویی هستند است که پیچیدگی خاص خود را دارند. در این جهان – زندگیهای نو ما تجربه هایی داریم که میتوانیم به نوعی با آنها به چیستی و هویت پیدا کنیم.
مثلا اگر در گذشته من از این که فرزند چه کسی هستم و از چه طایفه و تباری میباشم معنا و موجودیت پیدا میکردم، امروز ورزش و تعلق افراد به یک رشته و باشگاه ورزشی- بطور مشخص بازیکن یا هوادار - یکی از این ابزارهای هویتی به شمار میرود.
وصل شدن و پیوند برقرار کردن با هر کدام از باشگاههای ورزشی- البته در ایران تنها برخی ورزشها منزلت ورزشی خود را دارند- دنیای خاص خود را دارد و در آن همیشه پویایی وجود دارد. این پویاییها خود را به صورتهای گوناگونی نشان می¬دهد. به نوعی این پویایی پیوستاری از اشکها و لبخندهاست.
این اشک و لبخندها از پیروزی و بالابردن جام شروع تا شکست و ناراحتی و حتی انحلال باشگاه میتواند ادامه داشته باشد. اینها مجموع پویایی بود که معمولا یک باشگاه- خواه مدیر، خواه بازیکن و هوادار- میتوانند در طول دوران ورزشی و یا به تعبیر جامعه شناختی " چرخه ورزشی" خود تجربه کنند.
مثلا برای باشگاه فوتبالی مثل یوونتوس ایتالیا باخت در فینال جام باشگاههای اروپا برابر رئال مادرید به اندازه سقوط به دسته دوم نمیتواند سهمگین و ویرانگر باشد. یا مثلا باخت رئال مادرید در فینال جام حذفی نمیتواند به اندازه باخت خانگی ۴ بر ۱ در مقابل بارسلونا دردناک باشد (باختی که در برخی رسانههای خارجی از آن به عنوان "ال کلاشینکف" یاد میشود).
اینها مثال هایی درباره باشگاههای اروپایی است. اما در ایران نیز وضع به همین حالت است. مثلا باخت تیمی مثل استقلال در فینال جام حذفی در مقابل ذوب آهن اصفهان به اندازه باخت در مقابل پرسولیس حتی در هفتههای آخر لیگ که نمیتواند هیچ تاثیری در تغییران جدول مسابقات داشته باشد نمیتواند آزار دهنده باشد. یا نیز برای استقلال برخی نتایج برابر برخی تیمها مانند العین آن هم با نتیجه ۶ بر یک آنگاه که عددی مانند ۶ برای هواداران تیم رقیب- پرسپولیس- عددی تاریخی است بشدت تخریب گر میتواند باشد.
همه این حرفها و مثالها زده شد تا به این نتیجه برسیم که باشگاهها و وابستگان به آن مانند مربی، بازیکن، پیشکسوت و هوادار نیز در طول "دوره یا چرخه ورزشی "خود متحمل واقعیت دردناکی میشوند که به تعبیر جامعه شناختی ورزش به آن "داغ یا ننگ ورزشی" میگویند. یعنی در پس یک باخت حساس و نه چندان پیش بینی نشده احساسی به وابستگان یک باشگاه دست میدهد که مانند یک داغ و ننگ در چهره ورزشی آنان نمایش داده میشود.
این داغ ورزشی همیشه چند وجهی است: هم علت دارد هم پیامد.
علت این شکستهای تاریخی که تا سالهای متمادی در ذهن کنشگران وابسته به باشگاه میماند جای خود دارد. اما این برچسبها برای وابستگان باشگاه پیامدهای ناگواری میتواند داشته باشد:
نخست اینکه باختهای سنگین و بسیار حساس یا به تعبیری جامعه شناسی داغ (ننگ) ورزشی میتواند باشگاه را چنانچه زیرساخت روانی و سازمانی قوی نداشته باشد دچار بحران جدی نماید. به گونهای که هواداران خواهان برکناری هیات مدیره و سرمربی باشگاه و اخراج برخی بازیکنهای مقصر شوند.
همچنین اینکه این گونه داغها میتواند به تضعیف " احساس تعلق باشگاهی" و کمرنگ شدن امری به نام هواداری برای باشگاه منجر شود؛ و به نوعی در فرایند هوادار گیری باشگاه مشکلات جدی ایجاد شود.
این داغها نیز میتوانند در همه دست اندرکاران باشگاه بویژه هوادران یک "شرم تاریخی" را به یادگار بگذارد.
حتی این داغها میتواند " کرکری" را به عنوان یکی از واقعیتهای زیبا در ورزش تا مدتی دچار خاموشی کند و به نوعی باعث یک سکوت طولانی و تاریخی در باشگاه شود.
این ننگهای ورزشی نیز میتواند به قیمت از بین رفتن جان برخی هواداران تیم تمام شود.
البته لازم به ذکر است که این داغ باشگاه را به خود تاملی نیز وا میدارد؛ و کنشگران باشگاه را به این مسیر هدایت میکند که چه شد که ما این برچسب را خوردیم. این لکه ننگ فراموش شدنی است؟ ایراد از کجا بود؟ مشکل کجاست؟ چه میشود کرد؟ راه حل چیست؟
*دانشجوی دکتری جامعه شناسی بررسی مسایل اجتماعی ایران دانشگاه مازندران