کد خبر: ۲۸۶۰۲۳
تاریخ: ۲۶ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۹:۰۳
"یا محمد سلمان به قدرت میرسد یا داعش"
اگر عربستان سقوط کند چه اتفاقی میافتد؟
با نزدیک شدن عربستان به طرح تحول ملی (NTP) و چشمانداز 2030 که در ماه آوریل توسط شاهزاده محمد بن سلمان ارائه شد، سعودیها وارد دورهای از بلاتکلیفی شدید میشوند. چشمانداز 2030 هدف ساده کردن بوروکراسی دولتی، افزایش سرمایهگذاری بخش خصوصی و جلوگیری از بیکاری جوانان را دارد تا وابستگی اقتصاد به نفت پایان یابد.
وبسایت خبری - تحلیلی فرارو farau.com | @fararunews
فرارو- با نزدیک شدن عربستان به طرح تحول ملی (NPT) و چشمانداز 2030 که در ماه آوریل توسط شاهزاده محمد بن سلمان ارائه شد، سعودیها وارد دورهای از بلاتکلیفی شدید میشوند. چشمانداز 2030 هدف ساده کردن بوروکراسی دولتی، افزایش سرمایهگذاری بخش خصوصی و جلوگیری از بیکاری جوانان را دارد تا وابستگی اقتصاد به نفت پایان یابد.
به گزارش فرارو به نقل از لوبلاگ، NTP و چشمانداز 2030 میتواند جامعه عربستان را پر جنبوجوش و پایدار کند. یا ممکن است ثبات نسبی پادشاهی را تضعیف کند و عواقب مخربی برای خاورمیانه و همچنین انرژی جهانی و بازارهای مالی به وجود آورد.
اگرچه بسیاری از کشورهای عربی در طول بهار عربی در سال 2011 تظاهرات و درخواستهای زیادی برای آزادسازی سیاسی داشتند، اما عربستان سعودی از صلح و ثبات نسبی برخوردار بود. بااینحال، تغییرات در سیستم اجتماعی و اقتصادی این کشور میتواند زمینه را برای مخالفتهایی مشابه ایجاد کند.
شرایط سقوط
برای کاهش کسری بودجه عربستان سعودی، برنامه چشمانداز 2030 کاهش مرحلهبهمرحله یارانههای ارائهشده به مردم عربستان را در نظر دارد و وعده میدهد اشتغال در بخش خصوصی را افزایش خواهد داد. اگر رشد اقتصادی و ایجاد فرصتهای شغلی انتظارات را برآورده نکند، ممکن است نارضایتیها و درخواست برای اصلاحات سیاسی لیبرال را بیشتر کند و به دخالت جدی روحانیهای عربستان نیاز شود.
ورشکستگی شرکت "سعودی اوجیه" و اخراج کارمندان خارجی را میتوان نشانهای از خرابیِ اوضاع کار در نظر گرفت. طبق گفته فضل البوعینین اقتصاددان عربستان "کاهش سودآوری شرکتها نیروی کار خارجی را هدف مدیرانی قرار داده که به دنبال قطع و کاهشِ برخی تعهدات مالی خود هستند." در ماه ژانویه، یک تاجر عرب پیشبینی کرد که تا آخر سال 2016 حدود یکمیلیون خارجی به دلیل فشار مالیِ ناشی از سقوط قیمت نفت کشور را ترک خواهند کرد.
درعینحال راهبردهای موفقیتآمیز نیز میتوانند سبب درخواست برای اصلاحات بیشتر از سوی قشر سرمایهدار شوند (که وابستگی اقتصادی کمتری به دولت دارند).
اتباع خارجی، اکثریت طبقه کارگر عربستان سعودی و شیعیانِ به حاشیه راندهشده در استان شرقی بهاحتمالزیاد این درخواست را منعکس خواهند کرد. شیعهها که در طول تاریخ همشه با تبعیض و فقر شدید مواجه بودهاند، سابقه زیادی در فعالیتهای ضد آل سعود دارند. در نهایت، درخواست برای اصلاحات ممکن است اعتراضهای ضد دولتی زیادی را به وجود آورد و شورشهایی ایجاد کند که حتی اگر به فروپاشی سعودیها نیانجامد، بیثباتی و هرج موجر ایجاد میکند. برای در دست گرفتن مجدد کنترل، رژیم عربستان سعودی از گارد ملی استفاده خواهد کرد که متشکل از نیروهای قبیلهای وفادار به سلطنت است. یک سؤال کلیدی از جانب ناظران شورای همکاری خلیجفارس وجود دارد: اگر حاکمان آل سعود برای حفظ سلطنت خود به گارد ملی رویآورند، سایر وزارتخانههای قدرتمند مانند وزارت کشور و ارتش نیروهای پلیس در کجای این سناریو قرار میگیرند؟
بعلاوه اصلاحات اداری، اجتماعی و اقتصادیِ طرح چشمانداز 2030 میتواند به ضرر سران و نخبگان مهم باشد. پادشاهی عربستان برای کسب حمایت جناحهای قبیلهای و خانوادگی به ملاقات اداری روی آورده است. ادغام و یا جایگزینی این سران با تکنوکرات ها انگیزشان برای حمایت از دولت در مواجه با خطری بزرگ را از بین میبرد. تغییر روند جانشینی برای به قدرت رسیدن محمد بن سلمان نیز خشم و دشمنی در خاندان سلطنتی را بیشتر میکند.
نسل قدیمیِ رهبران آل سعود دوست ندارند مقابل شاهزاده جوان سر تعظیم فرود آوردند. اصلاحات اجتماعی بیشتر میتواند قدرت مذهبیای که بر جامعه حاکم است را نیز کم کند. یکی از برنامههای چشمانداز 2030 امکان سرمایهگذاری بخش خصوصی در شرکت Saudi Aramco است (شرکت نفت دولتی عربستان). این کار موجب شفافیت و آشکارسازی زیادی در این شرکت مرموز میشود و ممکن است پروندههای فساد و تخلف زیادی از سران و مقامات این شرکت برملا شود که درنهایت عدم اعتماد مردم به مقامات و مؤسسات دولتی را عمیقتر میکند.
پری کاماک عضو برنامه خاورمیانه در بنیاد صلح بینالمللی "کارنگی" گفت: "ارزیابی میزان ارزش شرکت آرامکو توسط بازارهای عمومی ممکن است به افشای پروندههای ممیزی حوزههای نفتی عربستان منجر شود که طبق شایعات بهصورت مخفی انجامشدهاند. برای عرضه اولیه سهام، این شرکت نیاز دارد در اقدامی بیسابقه سطح شفافیت اطلاعات در تاریخچه خود را نشان دهد که این اقدام به همان اندازه برای خانواده سلطنتی نیز بیسابقه است."
در صورت رخداد شورشهای ضد دولتی، خانواده سلطنتی برای ایجاد تغییرات تحتفشار قرار خواهد گرفت. محتملترین سناریو ارتقای محمد بن سلمان خواهد بود؛ اصلاحطلبی که از حمایت بسیاری از جوانان برخوردار است. بعید است که این ارتقا سبب خشم سران نشود و شعلههای تنش میان سلطنت، خانوادههای رقیب و نهادهای مذهبی را بیشتر نکند.
اگر محمد بن سلمان اصلاحات لیبرال را ارائه دهد، احتمالاً حمایت روحانیون وهابی محافظهکار را از دست خواهد داد. اما اگر اصلاحی ارائه ندهد، مقاومت منطقهای و قبیلهای در برابر حاکمان سعودی در حجاز، نجد و یا استان شرقی افزایش مییابد. هیچیک از این دو سناریو به نفع پادشاهی عربستان نیست. با اینکه شاهزاده در ارتش وفاداران زیادی دارد، اما گشت نظامی نیروهای گارد ملی عربستان در یمن با انتقادهای زیادی روبرو شد که اگر شرایط بیثباتتر شود، شرایط برای کودتا محیا خواهد شد.
برخی سران و نخبگان فروپاشی دولت را فرصتی را برای کسب قدرت بیشتر میبینند. از زمان وحدت پادشاهی در سال 1932، هویت فراگیر سعودی تقریباً وجود ندارد. ناسیونالیسم سعودی مفهومی جدید است. این دولت با برگزیدن برخی نخبگان و ترویج ایدئولوژی وهابی متحد شد که علیرغم محبوبیت در قلب منطقه نجد، با مخالفت اقلیت شیعه کشور روبرو است. البته تمام سنیهای سعودی نیز از این شاخه از اسلام سنی پیروی نمیکنند.
اکنونکه دولت مرکزی با مشکل روبرو است، بسیاری از سران قبیلهای در تلاشاند مناطق خودمختار را در دست بگیرند و قدرتی که پیش از وحدت داشتند را دوباره به دست آورده و احتمالاً دولت جدید عربستان را نابود کنند. این رهبران قبیلهای برای اعمال قدرت سعی میکنند خویشاوندان قبیلهای خود در نیروهای مسلح را جذب کنند و اگر بیثباتیها ادامه یابند اعضای ناراضی خانواده سلطنتی نیز میتوانند علناً به جانشین پادشاه سلمان (هر کس که باشد) اعتراض کنند.
در مواجهه با تحولات مهم اجتماعی، شورش سران و ارتداد ارتش، گارد ملی عربستان نمیتواند بهتنهایی از فروپاشی دولت و وقوع جنگ داخلی جلوگیری کند. کشورهای شورای همکاری خلیج نیز از احتمال انفجار بالقوه این سناریو و برنامههای عملیاتی آگاهاند و از الآن تبعات احتمالی آن را بررسی میکنند.
پیامدهای منطقهای و جهانی
سقوط دولت عربستان پیامدهای زیادی برای منطقه و جهان خواهد داشت. همانطور که در لیبی، سوریه و یمن دیدیم، سقوط دولت خلائی ایجاد میکند که گروههای افراطی میتوانند در آن ریشه بگیرند. در حال حاضر، القاعده در شبهجزیره عربستان در مرز این کشور با یمن قرار دارد و داعش در عراق و سوریه خطری مداوم برای شمال پادشاهی عربستان است.
بنابراین جنگ داخلی، بیثباتی و تنشهای فرقهای زمینه مساعدی برای رشد این گروهها فراهم میکند. سازمان امنیت ملی واشنگتن در مورد تشدید بحران در عربستان سعودی ابراز نگرانی کرده؛ بهخصوص اگر طرح اصلاحات محمد بن سلمان شکست بخورد یا به اهداف موردنظرش نرسد. برخی فروپاشی پادشاهی را بسیار محتمل میدانند و میترسند این اتفاق به نفع داعش باشد. یک کارشناس ناشناس عربستان در ارتباط با جانشینیِ محمد سلمان به ان. بی. سی گفت: "یا او به قدرت خواهد رسید یا داعش."
حملات چهارم ژوئیه به سه شهرستان عربستان (مدینه، جده و قطیف) اهمیت خطر سلفیها را نشان میدهد؛ نهتنها به امنیت کشور، بلکه به اعتبار و مشروعیت آل سعود بهعنوان خادمالحرمین الشریفن. این حملات داعش در پایان رمضان نشاندهنده خواستهی داعش برای غصب آل سعود به شیوهی رهبر آخرالزمانیشان جهیمان العتیبی است که در سال 1979 مسجد جامع را اشغال کرد. فهد ناظر کارشناس برجسته مسائل عربستان گفت: "این حمله بهوضوح نشان داد که داعش هیچ خط قرمز اخلاقیای ندارد. حتی القاعده که بهنوبه خود بسیار وحشی و خشن است هرگز مسلمانان را در مکانهای عبادت و مساجد هدف قرار نداده است. اما داعش بارها این کار را کرده است."
جنگ داخلی در شبهجزیره عربستان میتواند اتحاد دیرینه در این منطقه را به خطر بیندازد. بیثباتی، درخطر قرار گرفتن شهرهای مقدس و موفقیتهای گروههای تروریستی ممکن است دولتهایی که درخطر هستند (مصر، اردن، ایران، پاکستان، ایالاتمتحده و غیره) را به واکنش نشان دادن تشویق کند.
درواقع مقامات امارات برای سقوط احتمالی عربستان سعودی از پیش برنامهریزی کردهاند. این خطری است که هیچیک از همسایگان عربستان سعودی نمیتوانند از آن چشمپوشی کنند. این کشورها قطعاً برای حفظ اماکن مقدس و مبارزه با تروریسم اقدام خواهند کرد. اما حل مشکل جنگ داخلی چالش بزرگی خواهد بود. حمایت از خاندان آل سعود بسیار دشوار است، اما حمایت از نظام مذهبی وهابی در مقابل یک جنبش اصلاحاتی، در برخی از این کشورها که از نفوذ پادشاهی در سراسر منطقه خشمگیناند، عواقب داخلی به وجود خواهد آورد.
پاکستان که "رابطه دوجانبه ویژهای" با عربستان سعودی دارد، و نیروهای نظامی خود را وادار به محافظت از مکه و مدینه و تمامیت ارضی عربستان میکند، در صورت تشدید آشفتگیها برای مداخله نظامی به نمایندگی از دولت آل سعود، بیشترین فشار را متحمل خواهد شد. این دو کشور سابقه همکاریهای نظامی و امنیتی طولانی دارند و شکی نیست که عربستان برای محافظت از حاکمان آل سعود اقدام خواهد کرد. بعلاوه، ارتش مصر در حال حاضر در مناطق شمالی مرز عربستان حضور دارد و به تقویت گارد ملی و گارد مرزی عربستان کمک میکند.
ایران و نفت
سونامی جغرافیایی- سیاسی که از فروپاشی عربستان سعودی حاصل خواهد شد، عواقب زیادی از نظر جایگاه ایران در سراسر منطقه خواهد داشت. اگر عربستان دیگر بهعنوان یک دولت واحد در منطقه حضور نداشته باشد، از عراق تا لبنان و از یمن تا سوریه تحت تأثیر مبارزه افراطیهای سنی با تشیع قرار خواهد گرفت و نفوذ ایران وارد مرحله کاملاً جدیدی خواهد شد.
مشخص نیست ایران به فروپاشی عربستان چه واکنشی خواهد داشت، بهخصوص با در نظر گرفتن این موضوع که بیثباتی در منطقه بر حملونقل دریایی و تجارت در خلیجفارس تأثیر خواهد گذاشت. اگرچه بهاحتمال زیاد ایران از دخالت مستقیم در شبهجزیره عربستان خودداری خواهد کرد، اما قطعاً بر روی خلأ قدرت ایجادشده در منطقه سرمایهگذاری خواهد کرد و نفوذ سیاسی و نظامی خود را در یمن، عراق، سوریه و ... را افزایش خواهد داد. کاهش تولید نفت رقیب قدیمی ایران نیز تقاضا برای نفت این کشور را افزایش میدهد و اقتصاد ایران را رونق میبخشد. همچنین در منطقه هیچ دولت سنی دیگری وجود ندارد که بانفوذ منطقهای ایران رقابت کند. اقتصاد مصر خیلی ضعیف است و اردن هم از هر طرفی با بیثباتی احاطهشده است.
درنهایت، عربستان سعودی بهعنوان کشوری شکستخورده ممکن است بازارهای بینالمللی را به سمت سقوط آزاد سوق دهد. سقوط دولت در عربستان تولید نفت را متوقف میکند؛ درنتیجه قیمت نفت افزایش قابلتوجهی مییابد و اقتصاد جهانی را بهطور چشمگیری ضعیف میکند.
چنین افزایش قیمتی در نفت میتواند یک بحران شدید اقتصادی در سطح جهان ایجاد کند. هر چه عربستان مدت بیشتری در بیثباتی بماند، خروج از این بحران برای دنیا زمان بَرتر و سختتر و پیامدهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادیاش برای منطقه و جهان فاجعهآمیز خواهد بود. اگر تظاهرات گستردهای در عربستان برای آزادسازی سیاسی و اجتماعی رخ دهد و همزمان با درگیریهای قبیلهای، خانوادگی، مذهبی و عدم وفاداری سران و نخبگان روبرو باشد؛ نتیجهای جز بیثباتی، جنگ داخلی و حتی سقوط دولت در پی نخواهد داشت.
بااینحال نمیتوان گفت این فجایع اجتناب ناپذیراند. ممکن است سعودیها بتوانند با موفقیت اصلاحات چشمانداز 2030 را اجرا کنند و از پشتیبانی سران و شهروندان هم برخوردار باشند. این کشور باید برای اصلاحات دورهای در برخورد با بحران اقتصادی و یا خشم و اعتصاب سران انعطافپذیر باشد تا از بیثباتی جلوگیری شود.