عزیز خوشوقت، خوشوقت عزیز
وبسایت خبری - تحلیلی فرارو farau.com | @fararunews
محمد حسین خوشوقت؛ دوم اسفندماه نود و دو، نخستین سالگشت رحلت ملکوتی عالمی ربانی است که در طول حیات هشتاد و شش ساله اش در " صراط مستقیم" استوار ماند و تمام دغدغه اش "بندگی خدا" بود. عزیزی که نه تنها به اسم، بلکه به صفت، عزیز بود؛ که به حق، عزت در بندگی خدا و اطاعت بی کم و کاست از اوست.  

آیت الله عزیز خوشوقت، از نوجوانی در مسیر کسب معرفت الاهی و بندگی قدم گذارد و دانست که جز با شناخت و عمل به قرآن و نیز تبعیت از آموزه های عترت پاک نبوی، نمی توان به مرتبت "عرفان راستین" و  عزت و رستگاری رسید.  

همواره تاکید می نمود که "آشنایی کامل  با مضامین بلند وحی و اخلاق، بدون فراگیری علوم نقلی و عقلی و آشنائی با تاریخ حیات و سیره ائمه طاهرین علیهم السلام میسر نخواهد بود کما این که رسیدن به حقایق وحی، بدون عمل به آن ممکن نخواهد شد."

 مکتب اخلاقی و عرفانی آن سالک الی الله،  بر پايه توحید، با تمسک به قرآن و عترت علیهم السلام استوار بود و همیشه یادآوری می کرد که اگر « ثقلین...قرآن و حضرات معصومین علیهم السلام» را از هم جدا کنید هیچ چیز ندارید، زیرا قرآن موضوعش هدایت است و حضرات معصومین علیهم السلام مبیّن و مفسر مجسم قرآن اند.
 
ساختار شخصیتی او کاملا قرآنی بود و همواره تاکید می ورزید که "راه هدایت تمام انسان ها در قرآن آمده است و تمام آیات قرآن به أشکال و مفاهیم مختلف، انسان را دعوت به اطاعت فرمان الهی و عبودیت که همان تقوا باشد، می کنند و فهم کامل و دقیق این آیات نورانی میسر نمی شود الّا با کلمات نورانی حضرات معصومین علیهم السلام.".

شاگردانش به یاد دارند که مستمرا اظهار می داشت " برای رسیدن به قرب الهی به دو بال احتیاج دارید:

اول، یا ایها الذین امنوا اتقواالله... ای کسانی که ایمان آورده اید، تقوا پیشه کنید و از اطاعت فرمان های او، سر باز نزنید.

و دوم، یا ایها الذین امنوا اذکرو الله ذکرا کثیرا... ای کسانی که به خدا  ایمان دارید، زیاد به یاد خدا باشید.     

بدین ترتیب، سلوک و عرفان، در مکتب ایشان بسیار ساده و عمیق بود و مبتنی بر تقوا و ذکر زیاد خدا.  این همان صراط مستقیم است.

همواره می فرمود که خدا با انسان، دو حرف دارد: انجام بی کم و کاست آن چه که او واجب کرده و ترک نمودن آن چه که نهی فرموده است.

تاکید داشت که کلید ورود به صراط مستقیم، تقواست.

این نکته ی طلایی در آموزه های نورانی او همواره می درخشید که " عبادت بدون تقوا، هرچند زیاد باشد، انسان را رشد نمی دهد و به درد انسان نمی خورد".

تصریح می فرمود که اگر می بینید خیلی ها پنجاه شصت سال نماز می خوانند و روزه می گیرند و خمس و زکات می دهند و حج  می روند و خیرات می کنند  اما حتی یک پله بالا نمی روند، علت اش ارتکاب گناه و نافرمانی در برابر دستورات خداست. نماز واجب و مستحب، صدقه و انفاق، روزه و حج در کنار دروغ و تهمت و غیبت و ظلم به دیگران و آزردن پدر و مادر و همسر و سایر گناهان، آدمی را "آدم" نمی کند.

می فرمود و خود نیز چنین می کرد که" عمل مستحب کم اما در کنار تقوا، ارزش اش بسیار بیشتر از عمل مستحب زیاد در کنار ارتکاب گناه است."

بار ها و بارها می فرمود که خدا بین بندگانش تبعیض قائل نمی شود مگر با تقوا و فسق و نیز، هر که می خواهی باش، اگر اهل تقوا و بندگی نباشی، فردا که امتحان الاهی پیش آید، زمین می خوری.

خطاب به برخی می فرمود که اگر تقوا نداشته باشی دلت سخت می شود و حرف حق در آن نفوذ نمی کند، سر انجام ، هم آبروی خود را می بری و هم آبروی اسلام را!

در پاسخ به سوال برخی که می خواستند رمز حضور قلب در نماز را بدانند می فرمود: راهش فقط تقواست و بس!

آنان كه محضر مباركش را درك كرده بودند سکینه و وقار الهی را در او مي­ يافتند و استحكام معنوي و علمي را در پاسخهای کوتاه و شفاف وی به وضوح مي­ ديدند. تواضع و مردمی بودن به همراه سكوت هاي طولاني و معنا دارش، پرده از عمق وجود او برمي­داشت.

همين ویژگی های ممتاز موجب شده بود تا علامه طباطبائي أعلي الله مقامه، ايشان را در میانسالی، محل رجوع مطمئني براي طالبان معرفت و هدایت بدانند.

ریاضت از منظر اسلام و صوفیان

در پاسخ به کسانی که تصور می کردند نخوردن و نخوابیدن و محروم ساختن خویش از مواهب و نعمت های طبیعی و عبادات مستحبی طولانی و سخت، آدمی را به مراتب بالا می رساند و قدرت خارق العاده می دهد، می فرمود " ما در اسلام ریاضتی جز تقوا نداریم. برخی رفتارهای خاص از جمله "چله نشینی" را مسلک درویشان و صوفیان می دانست که ربطی به اسلام اصیل ندارد.
 
به اعتقاد ایشان، آثار و برکات اعمال صالح و عبادات، با گناه از بین می رود و برای محافظت از آن ها باید در برابر وسوسه شیطان و نفس سرکش، ایستاد. این، ریاضت مطلوب اسلام است؛ که البته آسان هم نیست.

رمز و راز رفع همه مشکلات انسان و جهان

می فرمود: اگر گوش به حرف خدا دادیم مشکلات حل می‌شود  و الّا خود گوش ندادن به حرف خدا مشکل آفرین است. تمام دنیا را هم همین یک کلمه خراب کرده است. جنگ‌ ها، آدم کشی ها و ظلم  ها، تمامی، زیرِسَرِگوش ندادن به حرف خداست.

سهم هر فرد در مصائب و بلایای جهان

تاکید داشت که "هر کسی گوش به حرف خدا ندهد  به این خرمنِ بلایِ بزرگ به اندازه گوش ندادن خودش به حرف خدا، کمک کرده و نگذاشته است که اوضاع جامعه اصلاح شود. خدا می خواهد که هر فرد اصلاح شود. اصلاح شدن به این است که فرد، گوش به حرف خدا بدهد. ما اگر گوش به حرف ندادیم، به اندازه خودمان به این بُروز و ظهورِ مفاسدِ عظیم در زندگی مادی مردم  امروز کمک کرده‌ایم."

"ایاک نعبد و ایاک نستعین" به چه معنا؟

ترجمه آیه شریفه ی "ایاک نعبد و ایاک نستعین" در سوره مبارکه حمد را به " فقط تو را می پرستیم..." اشتباه می دانست. می فرمود " ایاک نعبد یعنی فقط از تو اطاعت می کنیم".

می فرمود:  این آیه از سوره حمد را که "ایاک نعبد" يعني بايد گوش به حرف بدهي، عبارت فارسی اش بندگي است. بندگي يعني گوش به حرف دادن، نماز بخوان چشم، روزه بگير چشم، اين را بندگي و عبادت مي‌گويند. کلمه پرستش گنگ است و معنا ندارد، معنایش گوش به حرف دادن است. خدا فرمان‌هایی صادر كرده، از ما هم مي‌خواهد گوش به حرف بدهيم؛ فلسفه برایش نبافيم؛ گفت نماز بخوان بخوانیم، همين. اين را از ما مي‌خواهد. لذا اين را در سوره حمد گنجانده و گفته است در روز حداقل ده بار بايد اين را بخوانی و عمل کنی.

آن گاه می فرمود که علت نزول فراز بعدی، و ایاک نستعین، آن است که شیطان تلاش می کند انسان از فرمان خدا سرپیچی کند و نفس آدمی نیز به همین سرپیچی ها میل دارد. بنابر این باید بگویی که فقط از تو کمک می طلبم تا مرا در برابر وسوسه های پر جاذبه شیطان خصم، یاری ام کنی تا به ورطه گناه و هلاکت سقوط نکنم..

 و آن گاه می فرمود که ایمان به خدا در کنار اطاعت امر او( تقوا) آدمی را به بهترین مخلوق پروردگار تبدیل می کند.... «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ .

"خدا مي‌گوید بهترين آدم‌ها همین‌ها هستند، در سايه ايمان گوش به حرف بدهند. چون هم دنيا را اصلاح مي‌كنند و هم بواطن انسان‌ها تربيت مي‌شود، و هم آخرت آباد مي‌شود. اما اگر بلد باشيم و عمل نكنيم، هم اين جا خراب مي‌شود، هم آخرت خراب مي شود؛ هم بواطن خراب‌تر مي‌شوند."

مملوکیت و بندگی

چه زیبا بیان می داشت که " انسان، تکوینا، مخلوق و مملوک پروردگار است. این ربط، در عالم تشریع، بندگی و عبودیت نام می گیرد."
اعتقاد قلبی و عملی داشت که انسان، با بندگی در برابر خدا و اطاعت محض از او آزاده ای واقعی و حقیقی خواهد بود و مملوک هیچ کس جز خدا نخواهد شد. 

 توصیف این مرد علم و تقوا و عرفان عملی، که عرفان نظری از نوع ابن عربی اش را موجب رشد و سعادت و کمال نمی دانست، در این مجال اندک نمی گنجد. امیدوارم، از این پس، شما گرامیان را بیشتر با او و آموزه های ثقلینی اش آشنا سازم.

مولا و قهرمان تقواپیشگان، علی علیه السلام، چه زیبا فرمود که  يَا كُمَيْلُ!  وَ الْعُلَمَاءُ بَاقُونَ‏ مَا بَقِيَ الدَّهْر، أَعْيَانُهُمْ مَفْقُودَةٌ وَ أَمْثَالُهُمْ فِي الْقُلُوبِ مَوْجُودَة...

عزیز خوشوقت و خوشوقت عزیز، پدر عزیزمان، روحی له الفدا، اکنون جسم اش در میان ما نیست اما حقیقتا هست و در دل هایمان حاضر، الهام بخش جان های خسته مان!

عاش سعیدا و مات سعیدا...

رضوان خدا برای او باد!