کد خبر: ۱۳۸۵۸۱
تاریخ: ۲۶ دی ۱۳۹۱ - ۱۰:۳۴
باهنر: احمدینژاد سهمش را گرفت و رفت
دبيرکل جامعه اسلامي مهندسين گفت: آقاي احمدينژاد با وجود اينکه اسمش در مجموعه مطرح بود سهمش را گرفت و مسير خود را رفت و بعدها نيز بارها و بارها اعلام کرد که من مديون تشکلها و شوراي هماهنگي نيستم بلکه خودم رفتم و کار را جلو بردم.
وبسایت خبری - تحلیلی فرارو farau.com | @fararunews دبيرکل جامعه اسلامي مهندسين گفت: آقاي احمدينژاد با وجود اينکه اسمش در مجموعه مطرح بود سهمش را گرفت و مسير خود را رفت و بعدها نيز بارها و بارها اعلام کرد که من مديون تشکلها و شوراي هماهنگي نيستم بلکه خودم رفتم و کار را جلو بردم.
باهنر رئیس فراکسیون اکثریت مجلس پنجم و نایب رئیس مجلس هفتم و هشتم و در حال حاضر نيز بر كرسي نايب رئيسي مجلس نهم تكيه زده است، وي در دوره اخير نيز از سوي مقام معظم رهبري به عنوان عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام برگزيده شد. باهنر در گفتگویی با باشگاه خبرنگاران به تحلیل شرایط جاری کشور و انتخابات پیش رو می پردازد.
گزیده گفتگوی باهنر، را در ادامه میخوانید:
- در سال 76 اتفاقي به نام دوم خرداد افتاد که حاوي پيام روشني از طرف مردم براي مسئولين، فعالان سياسي کشور و بالاخص جبهه اصولگرايان بود؛ ما احساس کرديم که بايد نزديک شدن به بحثهاي بعد از انقلاب را در دستور کار قرار بدهيم و با برنامههاي مشخصتري کار را دنبال کنيم، انجام فعال و روانتر گردش کار ميان نخبگان يکي ديگر از پيامهاي داستان خرداد سال 76 بود.
- اتفاق سال 76 را هيچ کس يعني نه اصولگرايان و نه اصلاحطلبان پيش بيني نميکردند حتي خود خاتمي هم بارها و بارها به اين مساله اذعان كرد؛ بعد از انتخابات ما براي مذاکره نزد خاتمي رفتيم، من از وي سوال کردم که سياست اقتصادي شما چيست؟ اعضاي دولتتان چه کساني هستند و آنان را چگونه انتخاب ميکنيد؟ خاتمي با شوخي و جدي گفت که "من فکر نميکردم رئيس جمهور شوم، کانديداي انتخابات شدم تا مجموعهاي از نيروها را جمع کنم و فعاليت سياسي داشته باشيم".
- سال 76 معلوم شد که آن مراجع فکري که قبلا وجود داشتند و ميتوانستند با اعلام مواضع روشن آراي عمومي مردم را جلب کنند، مقداري تحت تاثير تحولات اجتماعي، آگاه شدن نسلهاي بعدي، بالاتر رفتن سطح تحصيلات در کشور و توسعه وسيع دانشگاهها و ... قرار گرفتند، بعد از سال 76 نيروهاي اصولگرا تجمعاتي را با يکديگر تشکيل دادند و ما کار تشکيلاتيمان را تحت عنوان آبادگران براي شوراي اسلامي دوره دوم آغاز کرديم، البته دوره اول شوراهاي شهر دست اصلاحطلبان بود و آنان نتوانستند آزمون مديريتي موفقي را از خود بر جاي بگذارند، اصلاحطلبان در شوراي اول آنچنان با يکديگر اختلاف و نزاع کردند که دولت اصلاحات شوراي شهر اصلاحطلب را منحل اعلام کرد.
- اتفاقاتي که در سال 84 افتاد اتفاقات خوب و مطلوبي براي اصولگرايان نبود بعضي از مراجع فکري قدرت نفوذشان کم شد و بعضي از نيروهايي که تازه پا به عرصه گذاشته بودند، زير نظر خرد جمعي و مجموعه مسائل نرفتند و از همه اينها مهمتر اينکه خود آقاي احمدينژاد هم با وجود اينکه اسمش در مجموعه مطرح بود سهمش را گرفت و مسير خود را رفت و بعدها نيز بارها و بارها اعلام کرد که من مديون تشکلها و شوراي هماهنگي نيستم بلکه خودم رفتم و کار را جلو بردم.
- چند دوره با آقاي ناطق مذاکره شده است و مطابق آخرين خبرهايي که دارم ايشان قاطعانه و جدي ميگويند که من کانديدا نيستم، اگر واقع قضيه انگيزه شخصي وجود نداشته باشد قاعدتا سرمايه گذاري کردن و فشار آوردن بيشتر، تلف کردن وقت و موقعيت است و من تقريبا مطمئن هستم که ناطق آمادگي حضور در اين ميدان را ندارد و بايد روي ديگران فکر کنيم.
- آقاي ناطق نوري از زمان وزارت کشوري خود، جلسات ماهيانهاي را با استاندارانش برگزار ميکرد و آن زمان نيز هنوز اين اختلافات نبود و ترکيب استاندارن از انواع واقسام آدمها بودند؛ آقاي ناطق آن جلسات را دنبال ميکرد اما آخرين خبرها را ندارم كه آيا در حال حاضر نيز اين جلسات تشکيل ميشود يا خير؟ من در مدت کوتاهي در زمان وزارت کشوري، ناطق معاون سياسي استاندار بود و بعضا در جلسات دعوت ميشدم و بعدا هم همان موقعها گفتم که من عملا عضو جلسه نيستم چرا که استاندار نبودم و مهمان بودم البته عموما نه دعوت ميشدم و نه در جلسات شرکت ميکردم اما اطلاع دارم تا يکي دو سال قبل جلسات تشکيل ميشد چون گرايشها نيز گرايشهاي متفاوت بود آقاي ناطق سعي ميکرد بحث سياسي نشود، فقط بحث عاطفي مثلا ديدن دوستان قديمي باشد.
- مسئله "انتخابات آزاد" واژهاي است که از اول انقلاب بحث بود و هر کسي نيز با نيتي اين مساله را مطرح ميكرد، متاسفانه اکثرا واژه انتخابات آزاد را از کساني ميشنويم که خيلي دل خوشي با نظام نداشتند، اول انقلاب ليبرالها و منافقين اين مسئله را مطرح ميکردند بعدها که جلوتر ميرفتيم عموما تيمهايي که در انتخابات راي نميآوردند و يا اينكه کم ميآورند از کليد واژه "انتخابات آزاد" زياد استفاده ميکردند، اوج آن نيز در فتنه 88 بود، آنان يک کليد واژه راه انداختند و به نام تخلف توهمي ايجاد کردند و خودشان نيز متوهم بودند، بعدا نيز اين را توسعه دادند و خواستند يک هنجارشکني سنگين را در نظام جمهوري اسلامي انجام دهند، بيانات حضرت آقا بسيار حکيمانه و به موقع بود، در حال حاضر انتخابات آزاد را از گروههاي مختلف ميشنويم البته نميخواهيم به نيتها هم خيلي وارد شويم، اما اينها کم کم درصدد ايجاد حلقهاي هستند از يک طرف آن ضد انقلاب خارجنشين و يک طرف ديگر سران و طرفداران فتنه، خوب شما نيز گفتيد که هاشمي نيز تاکنون چندين بار اين بحث را مطرح کرده است، متاسفانه من اخيرا از زبان بعضي از مسئولين اجرايي سطح بالا نيز اين را ميشنوم که ميگويند: "بايد انتخابات آزاد باشد و مردم به هر کسي که خواستند راي بدهند" به نظرم بعضي از اين مسائل نيز داستان نظارت استصوابي را مطرح ميکنند که اصلا به نظارتي در انتخابات نياز است يا خير؟ هنگامي که قانون اساسي ميگويد که رئيسجمهور بايد مدير، مدبر، رجل سياسي و مذهبي باشد بايد چه کسي اين شرايط را تطبيق دهد و ضابطهمند کند؟ و طبيعي است که در کشورهاي مختلف نيز هر کسي نميتواند کانديداي رياست جمهوري شود.
- در دورههاي گذشته هم ديديم که صدا و سيما سي دي تهيه کرده بود كه هزار نفر کانديداي رياست جمهوري شدند از يکي از کانديداها ميپرسيدند که شما چرا کانديدا شديد؟ ميگفت من هرچه گشتم شغلي پيدا نکردم آمدم و کانديدا شدم و يا اينکه احساس کردم که رئيس جمهور شدن چقدر خوب است؛ خوب همه اينها مايه وهن است و در هيچ کشوري هم از اين خبرها نيست از آن طرف هم بحثهاي بعدي را مطرح ميکنند که هزار نفر ثبت نام کردند و شش يا هفت نفر تاييد شدند و با طرح اينگونه مسائل بازي در ميآورند، در حالي که قريب به اتفاق افرادي که تاييد نشدهاند از همان ابتدا نيز صلاحيت ثبت نام نداشتند مثلا يک فردي که فقط سواد خواندن و نوشتن دارد و در روستاي خودش هم ممکن است چند راي بيشتر نداشته باشد چگونه خود را رجل سياسي، مذهبي، مدير و مدبر به حساب ميآورد
- من فکر ميکنم که بايد رايزنيهاي جامعي صورت بگيرد که مجموعه ما بتوانيم به يک وحدت قابل قبول و خوبي در ميان اصولگرايان برسيم و فكر ميكنم در حال حاضر نيازمند يک تيم قدرتمند هستيم و آن تيم نيز رئيس مي خواهد که همان رئيس جمهور است و اگر کسي خودش فکر مي کند به تنهايي و بدون همراهي تيم مي تواند از پس کارها بربيايد کار را سخت مي کند پس ما به دنبال يک تيم قدرتمند هستيم.
- جبهه پيروان از مدتي قبل رايزنيهاي خود را با جامعه روحانيت، جامعه مدرسين، تشکلهاي همسو و ساير اصولگرايان آغاز کرده است و سياست راهبردي ما حرکت به سمت ايجاد وحدت قابل قبول است.
- من قصد کانديداتوري در انتخابات را ندارم البته يک شوخي در عالم سياست وجود دارد که ميگويند در دنياي سياست هيچ چيز غيرممکني وجود ندارد اما من دلايل زيادي دارم که فکر ميکنم لازم نيست کانديدا شوم.
- جبهه پيروان از مدتها قبل رايزنيهاي خود را با جامعه روحانيت، جامعه مدرسين، تشکلهاي همسو و ساير اصولگرايان آغاز کرده است و سياست راهبردي ما حرکت به سمت ايجاد وحدت قابل قبولي است.
- براساس درخواست رئيس جمهور قرار شده است که روز چهارشنبه به مجلس بيايد و ما نيز در هيئت رئيسه مطابق آيين نامه اين مسئله را بررسي کرديم و اعلام کرديم که تمام روز چهارشنبه آمادگي داريم که رئيسجمهور به مجلس بيايد، البته ما پيشنهاد داديم که رئيسجمهور به صحبتهاي نمايندگان هم گوش کند اما ما از ايشان دعوت نکرديم تا محور سوال، مشخص کنيم چون درخواست از طرف رئيسجمهور بوده است، بنابراين دستور را وي تعيين ميکند و مطابق قانون اساسي نيز رئيسجمهور حق دارد که درخواست کند و با مصوبه هيئت رئيسه ميتواند بيايد و براي نمايندگان صحبت کند.
- ما تصورمان اين است که رئيس جمهور ميخواهد درباره مسائل اقتصادي و روز کشور صحبت کند اما اگر وي مصلحت بداند ميتواند مسائل ديگري را نيز مطرح کند.