ژیلا صادقی: فردوسی‌پور بوی پول مي‌دهد!
وبسایت خبری - تحلیلی فرارو farau.com | @fararunews
ژیلا صادقی، یکی از معدود زنان مجری صاحب سبک است که توانست با خوش کلامی و مهربانانه رفتار کردن هایش در دل خیلی ها جا باز کند. او درباره موفقیت و راز های اجرای در تلویزیون و همچنین انتخابات بهترین مجری به نکات جالبی اشاره می کند. 
 
این مسیر گویندگی را از کجا شروع کردی؟
خب من با کار گویندگی و بازیگری وارد عرصه هنر شدم و توانستم رسانه را بشناسم. تابستان سال 75 بود که آن اتفاق تلخ برایم افتاد و مسیر زندگی‌ام را تغییر داد، آن زمان احساس کردم برای اینکه بتوانم به خواسته‌هاي درونی و استعدادم پاسخ درست بدهم، وارد عرصه اجرا بشوم. 

جالب است بدانید اولین اجرای من، اجرا کنار آقای «بهروز رضوی» در برنامه «کاپیتولاسیون» کار گروه سیاسی شبکه چهار بود. به هر حال اجرا کنار این مرد بزرگ کار ساده‌اي نبود، اما از خوش روزگار قسمت من شد. اما آن کسی که تشویقم کرد و اطمینان داد مي‌توانم این مسیر را طی کنم و موفق شوم، آقایان «دهقان نسب» و «مجید مظفری» بودند.

آن زمان آرام آرام جلو آمدم و همچنان در همان وادی سیاسی برنامه اجرا مي‌کردم؛ بعد از «کاپیتولاسیون»، برنامه «جهان در مطبوعات امروز» و پس از آن «اقتصاد شبکه خبر» و «جاذبه‌هاي شبکه خبر» را اجرا کردم.

آن موقع به کار اجرا خیلی علاقه‌مند شده بودم، اما همیشه دوست داشتم متفاوت‌تر از دیگران باشم، چون احساس مي‌کردم در این وادی آدم‌هاي قابلی در حال کار‌کردن هستند، اما تقریبا همه‌شان یکنواخت هستند! مي‌خواستم تحولی ایجاد کنم اما احساس مي‌کردم در زمینه سیاسی خیلی مجالی برای بروز خیلی از استعدادها وجود ندارد.

به همین دلیل ژانرم را تغییر دادم و اولین حضورم در یک ژانر دیگر با حضور در برنامه «هشت فصل عشق» ویژه برنامه دفاع مقدس اتفاق افتاد.

اولین بار بود که خانمی در این ژانر اجرا مي‌کرد که خدا را شکر به لطف کارگردانی خوب جناب آقای مجتبی شهردادی آن برنامه جوایز متعددی در زمینه‌هاي دکور، کارگردانی، نویسندگی و اجرا دریافت کرد.

خب آن کار خیلی محدود و مناسبتی بود؛ بنابراین خیلی راضی‌ام نمي‌کرد، اما همین که در کارنامه‌ام به عنوان اولین خانم که در این ژانر اجرا مي‌کند ثبت شد، برایم مایه فخر و مباهات بود.

بعد از آن برنامه از طریق شخص آقای شهردادی، وارد گروه تاریخ و معارف شدم. 

حدود دو سال است دیگر اجرای تلویزیونی نداشته‌ای. دلیلش چیست؟
بله، در این دو سال اتفاقاتی برای من افتاد که نتوانستم روی آنتن باشم، بنابراین احساس کردم این اتفاقات دارد من را از دنیای هنر دور مي‌کند.

دروغ نگویم، یک مقدار وسوسه شدم که سراغ بازیگری بروم، چون پیشنهادات خیلی خوبی به من شد، از جمله پیشنهادی که از آقای «حسن فتحی» گرفتم و ایشان در برنامه «سین مثل سریال» از من با عنوان «سرمایه» یاد کردند و گفتند توانایی بازیگری را در من مي‌بینند.

صادقانه بگویم در مرحله‌اي قرار گرفته بودم که داشتم تصمیم به بازیگری مي‌گرفتم، اما نتوانستم با خودم کنار بیایم و در این دو سال با اجرا روی استیج‌هاي مختلف که فکر مي‌کنم بالای 100 اجرا باشد خودم را راضی نگه داشتم.

خب، مردم خیلی در کوچه و خیابان از من مي‌پرسند چرا نیستی و اجرا نمی‌کنی؟ من هم بهشان مي‌گویم احتیاج به استراحت دارم و باید اطلاعاتم را به روز کنم تا با کوله‌پشتی سنگین‌تری ظاهر شوم و به قولی به تکرار نیفتم.

در فاصله این دو سال احساس کردم بی‌انصافی‌ها و بی‌عدالتی‌هایی علیه من صورت گرفت که باعث شد یک جورهایی احساس کنم زندگی 18-17 ساله تلاش من در رسانه در حال خدشه دار شدن است.

خودم را مقصر اصلی مي‌دانستم چون احساس مي‌کردم باید با تدبیر بیشتری گام برمی داشتم اما یک جاهایی هم احساس مي‌کردم باید بروم و از حقم دفاع کنم و خودم را بیشتر معرفی کنم. 

وقتی متوجه شدم کمیته مجریان تشکیل داده شده و خیلی دقیق در حال بررسی کردن همه جوانب هستند، تا حدود زیادی خیالم راحت شد و با آرامش نشسته‌ام تا ببینم چه تصمیمی گرفته مي‌شود. مطمئنم این روزنامه را خیلی از مسوولان رسانه‌اي کشورمان خواهند خواند.

وضعیت مجریان امروز رسانه را چگونه ارزیابی مي‌کنی؟
فکر مي‌کنم امروز مجریان قابل و توانایی بالایی در رسانه‌مان حضور دارند و خواهش مي‌کنم به استعدادهایشان توجه بیشتری شود.

یکی از مجریان جوانی که متعلق به نسل سوم مجریان تلویزیون است، خانم «مژده لواسانی» است که خیلی در خفا و آهسته و پیوسته در حال انجام کارش است و من آینده روشنی را برایش پیش‌بینی مي‌کنم. 

عرصه اجرا شوخی‌بردار نیست و نمي‌توانی یک شبه به جایگاهی مثل «احسان علیخانی» یا امثالهم برسی.

من مي‌گویم اجرا یک حرفه تخصصی است که به واسطه‌اش شما ویترین یک رسانه بزرگ به حساب خواهی آمد؛ رسانه‌اي که همه جای دنیا به آن چشم دوخته است. مگر نه اینکه همه امید مردم ما تلویزیون است؟

از تلویزیون برای خودشان برنامه‌ریزی مي‌کنند، تبلیغات و محصولات موردنیازشان را پیدا مي‌کنند، درس زندگی مي‌گیرند، خبرهای روز دنیا را مي‌گیرند و... اما هیچ وقت اتفاق نمي‌افتد دیدن سریال یا فیلم سینمایی برایشان دلیل انتخاب تلویزیون باشد، چراکه آنها یک سرگرمي و برنامه اضافه بر سازمان است، چراکه معتقدم مردم از فیلم‌ها و سریال‌هایمان درس زندگی نمی‌گیرند.

فضا و دنیای اجرا یک رابطه مستقیم با آدم‌هاست و یک جورهایی محک زدن حالت‌هاي درونی خودتان به حساب مي‌آید. اجرا یک آزمایشگاه درونی‌است. یک جاهایی همه‌مان مي‌توانیم خیلی خوب شعار دهیم، درباره زندگی خوب، حرف‌هاي قشنگ، جمله‌هاي خیلی قشنگ و... حرف بزنیم و به کرات چنین چیزهایی را مي‌بینیم، اما طرف در زندگی خودش به هیچ وجه اینگونه نیست! 

دنیای اجرا هم به من مجری خیلی کمک مي‌کند تا خودم را بسازم، هم به مردمم کمک مي‌کند خودشان را پیدا کنند. مجری یک رابطه، وسیله و پل بین من و درونم است و برای همین هم اینقدر جذابیت دارد.

خیلی سال است دیگر برنامه‌هاي تولیدی را اجرا نمي‌کنم، چون در برنامه زنده است که حس زندگی برایم تداعی مي‌شود و رابطه بهتری برقرار مي‌شود. 

هر آدمی در زندگی‌اش شگردی دارد که مي‌تواند به واسطه‌اش موفق شود. شگرد شما چیست؟
چه سوال سختی. اگر شگردم را بگویم در اصل فوت و فن کارم را گفته‌ام! (خنده) فکر مي‌کنم یک سکوت پر معنا و یک خلوت تعریف‌شده مي‌تواند شگرد شما را معرفی کند. شگرد من خوب گوش کردن و خوب نگاه کردن و درک کردن است. 

به نظرت در حال حاضر به کسی مي‌توان عنوان «بهترین» مجری را نسبت داد؟
آخر مي‌دانی، طرف تا مي‌آید بهترین شود، یک جورهایی اوتش مي‌کنند! 

اگر اینجوری که مي‌گویی باشد، پس چرا عادل فردوسی پور اوت نمي‌شود؟
آخر عادل فردوسی‌پور بوی پول مي‌دهد! اصولا مردم ایران به مقوله فوتبال بسیار علاقه‌مندند و از طرفی «عادل فردوسی‌پور» هم امروز تبدیل به شخصیتی شده است که خیلی خوب دارد پول‌زایی مي‌کند.

اجازه بدهید از منظر اجرا «عادل فردوسی پور» را کالبد شکافی کنم؛ او فقط متخصص فوتبال است. اگر بخواهی اینگونه حساب کنی، عادل فردوسی‌پور از منظر اجرا فاقد استاندارد‌های لازم است.

دلیل شیرین شدنش را بهتان خواهم گفت؛ اول اینکه دست روی موضوعی گذاشته که علاقه مردم است، دوم اینکه به واسطه فوتبال چهره شناخته شده و برندی شده است و برای رسانه پولسازی مي‌کند. 

پس از نظر تو عادل فردوسی‌پور بهترین نیست.
نه. 
یعنی گزینه دیگری نداریم که الان بهترین باشد؟!
از نسل قدیم (منظورم نسل اول مجریان است) بهترین مان در خانم‌ها، سرکار خانم ژاله صادقیان است؛ هیچ وقت از صدا، اجرا و صورتش سیر نمي‌شوی.

در آقایان بی‌شک آقای اسماعیل میرفخرایی بهترین است که جلویشان تعظیم مي‌کنم. در نسل ما که نه، بهترین وجود ندارد! درباره مجریان نسل سوم مان هم اصلا نمي‌خواهم قضاوت کنم. درباره این نسل در گفت‌وگویی که مدتی پیش با یکی از روزنامه‌هاي صبح ایران داشتم، گفتم نسل سوم ما، نسل پر‌حاشیه و کم تجربه‌اي است.

شما نگاه کنید، من، فرزاد حسنی و احسان علیخانی با حضورمان انقلابی در رسانه ایجاد کردیم. 

بعضی وقت‌ها مي‌نشینم مصاحبه‌هاي این مجریان نسل جوان را مي‌خوانم که با اصرار تاکید مي‌کنند خودشان صاحب‌سبک هستند و در عرصه اجرا سبکی متولد کرده‌اند! آخر من دارم مي‌گویم تو در این سبک اصلا موفق نبوده‌اي که ادعا مي‌کنی.

شخصا اصلا به این موضوع فکر نمي‌کنم که من سبکی در اجرا ایجاد کرده‌ام یا انقلاب کرده‌ام (که به شهادت خیلی‌ها این کار را کرده‌ام)، من فقط به این فکر مي‌کنم که چقدر مثمرثمر بوده‌ام، به این فکر مي‌کنم که چه کمکی توانسته‌ام به جامعه‌ام بکنم، به این مي‌اندیشم که چقدر توانسته‌ام مردمم را بشناسم، چقدر پیشرفت کردم یا چند واحد این حرفه را پاس کردم.