زماني كه ما به بررسي نكاتي در مورد سينما ميپردازیم، با دو مبحث كلان به اسم ساختار و زيرساختارها مواجه ميشويم. در خصوص زيرساختها دولت كارهايي انجام داده است؛ مانند ارايه و تصويب مصوبه در مجلس در خصوص موارد سينمايي و تخصيص بودجه و مواردي از اين دست كه ما با تصويب برخي مصوبات تلاش كرديم زيرساختهاي سينما را گسترش داده و يك جهش در اين عرصه انجام دهيم.
در واقع بعد از اين حركت آرامآرام در سينما كه حقيقتا سينما را داشت نابود ميكرد، ما آمادگي اين را داريم كه جهشي بزرگ انجام دهيم كه ميتوانم بگويم تقريبا تمام آن در مصوبات شوراي سينما آمده است، اما در خصوص ساختارهاي سينما بايد بگويم، ساختارهاي اين عرصه بايد تغيير كند. در طول 30سال گذشته شاكلهاي از سينما در بخشهاي دولتي و خصوصي ايجاد شده كه نياز به بازنگري كلي و جدي دارد و آغاز اين بازنگري تشكيل سازمان سينمايي است.
من تاكنون كه دو سال و چهار روز از معاونت سينماييام گذشته است، دست همكاري به سمت همه دراز كردهام اما ما نميتوانيم معطل افراد شويم. اگر به صورت خلاصه بخواهم بگويم، يك انقلاب اسلامي به وجود آمده است و سينما نيز بايد در خدمت اين انقلاب، آرمان و اهداف آن باشد. سازمان سينمايي به دنبال تفكر نهادسازي است، اتفاقي كه در سپاه پاسداران و جهاد سازندگي نيز محقق شد، يعني تمام عناصر و عوامل آن تشكيلات دغدغهمند هستند و دلسوزي نشان ميدهند و اين نياز همان چيزي است كه در سازمان سينمايي مورد نياز است.
من احساس کردم برخي مسايل تا زماني كه در دولت طرح نشود، حل نخواهد شد مانند مساله آب و فاضلاب كه براي حل آن بايد وزير كشاورزي، معاون رييسجمهور و بسياري افراد ديگر حضور داشته باشند تا تصميمهايي گرفته شود و در مواردي نيز نظارت و حضور رييسجمهور لازم است، حال چه كسي در هيات دولت است يا رييسجمهور يا معاون وي. بنابراين معاونت سينمايي بايد در اين جايگاهها قرار ميگرفت.
اما با توجه به مساله كوچك شدن دولت، وزارت شدن سينما رد ميشود و اگر رييس سازمان سينمايي، معاون رييسجمهور ميشد، نگاهي نظارتي در خصوص عرصه سينما محدود ميشد بنابراين آن هم امكانپذير نبود و تصميم بر آن شد كه ما يك سازمان سينمايي مستقل در وزارت ارشاد اسلامي داشته باشيم كه استقلال جزيي داشته باشد و شورايعالي سينما نقش هيات دولت را ايفا كند و جالب است كه در اين طرح پنج، شش نفر از وزرا و شش نفر نيز دوستان سينمايي حضور داشتند و بيشتر از اين جا نداشتند و جالب اينجاست كه آقاي احمدينژاد اين طرح را برعكس كردند، يعني گفتند وزرا نياز نيست كه در اين جمع باشند و الان هفتنفر سينماگر و ششنفر از مسوولان، رييس صداوسيما، سازمان تبليغات اسلامي، معاونت سينمايي و... در اين جمع حاضر هستند.
در معاونت سينمايي نيز هماكنون بسيار موازيكاري ديده ميشود. ما سه نهاد شوراي پروانه نمايش، شوراي پروانه نمايش ويديويي و شوراي پروانه نمايش خانگي را براي صدور پروانه نمايش درگير ميكنيم و اين يك موازي كاري است و از طرفي ديگر بسياري از مسووليتها در معاونت نظارت و ارزشيابي متمركز شد و برخي از سازمانهاي ما بيكار هستند. در دورههاي مختلف اختلاف رأي و آرا وجود داشته است. ما اين مشكل را علاج كرديم؛ به گونهاي كه در معاونت كه فعاليتهاي نظارتي و صدور مجوز را انجام ميدهد، حمايت از پروانه ساختها در حال حاضر اولي است. در حقيقت اگر پروانه ساختي صادر ميشود، بايد از آن توليد نيز حمايت شود و موسساتي مانند فارابي و... بازوهاي اجرايي سازمان سينمايي خواهند بود. اين معاونت چند اداره كل خواهد داشت. يكي از معاونتها سه گزينه براي مدير كلي و يكي ديگر از معاونتها چهار اداره كل و همچنين آخرين معاونتها هم سه نفر مديركل خواهد داشت. ما سعي كرديم كه حتيالامكان 15 نفر مدير كل داشته باشيم.
پس از تشكيل اين سازمان به هر حال دو سال ديگر من در اين سمت نيستم، بنابراين تشكيل سازمان سينمايي براي من نيست! و قصد بنده اين است كه تشكيل سازمان سينمايي اتفاق بيفتد چون نياز سينماي ايران است، گذشته از اينكه چه كساني در اين سازمان باشند.