bato-adv
کد خبر: ۸۹۹۲۷

بررسي ريشه‌هاي جنگي که بر ايران تحميل شد

تاریخ انتشار: ۱۳:۴۶ - ۳۱ شهريور ۱۳۹۰


تاريخ معاصر ايران همواره در پي بروز هر جنگي، شاهد جدايي بخش‌هايي از اين سرزمين پهناور به دست بيگانگان بوده است. به گونه‌اي كه در دويست سال گذشته، يعني از زمان «فتحعلي شاه قاجار» به بعد، نزديك به يك ميليون كيلومتر مربع از خاك ايران جدا شده است اما به‌رغم پشتيباني قدرت‌هاي بزرگ از عراق، روند مذكور در جنگ ايران و عراق ادامه پيدا نكرد و سرفصل جديدي از تاريخ ايران را در صفحات تاريخي به ثبت رساند.در اصل جنگي که صدام و اربابانش به ايران تحميل کردند تنها جنگي است که در آن وجبي از خاک ايران جدا نشد.

پيروزي انقلاب اسلامي ايران تعادل قوا را در منطقه خليج‌فارس به نفع عراق تغيير داد. سقوط شاه که ژاندارم غرب در خليج فارس بود، خلأ قدرتي در منطقه خليج فارس به وجود آورد. صدام حسين براي تثبيت نقش خود به عنوان ژاندارم جديد خليج فارس در بهمن 1358 به انتشار منشور ملي اقدام کرد

وي در اين باره گفت: «به عقيده ما تعهد کشورهاي خليج‌(فارس) به اين منشور به عنوان تعيين کننده چارچوب کل روابط في ما بين، امنيت خليج (فارس) را تامين کند» از طرف ديگر عراق با دامن زدن به نگراني بي‏مورد کشورهاي خليج فارس از انقلاب اسلامي ايران، توانست آن‏ها را به طرف خود جلب نموده و عراق را به عنوان تنها سپر دفاعي در مقابل انقلاب اسلامي ايران معرفي کند. سعدون حمادي در اين زمينه طي نامه‏اي به سازمان ملل گفته است: اگر عراق سقوط کند، پس از آن تمام کشورهاي خليج عربي (فارس) سقوط خواهند کرددر اصل جنگ ايران وعراق در واقع از تير ماه 1359 آغاز شد، زماني که برژينسکي در مرز اردن -عراق با صدام حسين ملاقات کرد و تعهد نمود از هجوم سراسري ارتش عراق عليه ايران حمايت کند. پيش‌بيني‌ها چنين بود که در اين جنگ عراق پيروز شود، نظام جمهوري اسلامي متزلزل گردد وعناصر طرفدار غرب در مصادر امور قرار گيرند، ولي همانگونه که بيان شدچنين نشد.

در اصل مي‌توان گفت: اقدامات خصمانه عراق عليه انقلاب اسلامي ايران؛ قبل از پيروزي انقــلاب آغاز شد. ايجاد محـــدوديت براي امام خميني كه به هجرت ايشان به پـــاريس انجاميد؛ سفر فرح به عــــراق در پاييز 1357 يعني پس از وقايع خونين 17 شهريور همان سال كه نوعي مبارزه طلبي انقلابيون ايران به حساب مي‌آمد.

پس از پيروزي انقلاب نيز تحركات عـــــراق براي لطمه زدن به روابط دو كشور و آسيب رساندن به حاكميت انقلاب ادامه يافت.اخراج پنجاه هزار نفر اتبـــاع شيعه مذهب اين كشور و راندن آنها به مناطق مرزي ايران به جرم ايـــراني الاصل بودن علامتي آشكار از انـــديشه نژادي حاكم بغداد به‌شمار مي‌رود. افزودن بر اخراج اين عده كه ظاهــــراً مي‌توانستند در روز مبادا هواداران انقلاب اسلامي در آن كشور بوده باشند؛ سركوبي و قلع روحانيون و علماي اسلامي از جمله به شهادت رساندن سيد محمد باقر صدر براي پيشگيري از تحول وي به «خميني عراق» بخشي ديگر از عوامل خطرناك و مخالف مشي نژادپرستانه و تجاوز كارانه حـــزب بـــعث مي‌باشد. پناه دادن به فراريان انقـــلاب اســــلامي؛ بخصوص امراي ارشد شاهنشاهي و در اختيار قرار دادن امكانات براي تحريكات آنها؛ از ديگر اعمـــال خصمانه عليه حاكميت انقلاب بود. تشكيل «جبهـــه آزاديبخش عربستـــان» و تجهيز اعضاي اين جبهه براي خرابكاري از جمله بمب گذاري در مراكــز تجمع مردم و منفجر ساختن لوله‌هاي نفت در همين ارتباط بود. تغيير نام خوزستان به عربستان؛ اهـواز به الاحواز؛ خرمشهر به محمره و... آشكارا ادعاهاي ارضي رژيم بغداد را به اثبات مي‌رسانيد.

نبايد تصور شود كه اين اقدامات پنهاني صورت مي‌گرفت. صــدام و ديگر مقامـــــات رژيم بعث آشكارا و به كرات اين اقدامات را تاييد كردند از جمله مي‌توان به اين جملات صدام به مناسبت دوازدهمين سالگرد انقلاب عراق ( 17 ژوئن 1980-59/3/27 ) اشاره داشت: «ما به مبــــارزات خلقهاي ايـــران عليه ديدگاهاي عقب افتاده و خود كامه و عليه جهتگيري‌هاي منحرفي كه زير پوشش مذهب مخفي مي‌شوند ولي در روش‌هايشان به مرز كفر ورزيدن به دين اسلام و ارزش‌هاي والا و تمـــدن پاك و اصيل آن رسيدند؛ درود مي‌فرستيم. ما به خلق مبارز عربستان كه در راه آزادي و برابري عليه دار و دسته نـــژاد پرستي كه او را از ساده‌ترين حقوق زندگي و ايده‌ها محروم ساخته است و كاروان‌هاي شهيدان را تقديم مي‌دارد؛ درود مي‌فرستيم.»

تبديل خوزستان به عربستان يكي از شرايط سه گانه صـــــدام براي پايان دادن به اعمال خصمــــانه عليه ايران عنوان شد.صدام در مصاحبه خود در تاريخ فروردين 59 اين سه شرط را اعلام داشت:

الف- خروج بي‌قيد و شرط ايران از جزاير تنب كوچك و تنب بزرگ و جزاير ابوموسي

ب- بازگرداندن دنباله شط العرب به حالت قبل از سال 1975

ج- به رسميت شناختن عربي بودن خوزستان

البته در اين بين نبايد فراموش کنيم که يکي از اختلافات ايران و عراق که پيشينه طولاني دارد اختلاف بر سر حقوق کشتيراني در اروند رود (شط العرب) مي‌باشدکه شايد لازم باشد در اين گفتار اشاره‌اي کوتاه بيندازيم در اصل در قرارداد ارزروم (1847-1823) و قسطنطنيه 1913(استامبول جديد)، 75 در صد از خط مرزي بين اين دو کشور را تعيين کردند. امپراتوري عثماني استفاده از ساحل شرقي اين رودخانه را براي هردو طرف پذيرفت و در نتيجه مسئله استقلال را در اين قرارداد باز گذاشت. بعد‌ها به‌خاطر اينکه در اين منطقه طبق متمم قرارداد 1913، در کشتي‌هاي ايراني قوانين دولت عراق حاکم بود و تنها ناخداي عراقي حق ناخدايي در کشتي‌ها را داشت، در سال 1920، ايران، مرز ساحل شرقي اين رودخانه را زير سوال قرارداد. اين اختلاف را گسترش بندر خرمشهر و آبادان نيز تشديد کرد.

با قرار داد سعدآباد در 4. جولاي 1937، اولين قرارداد مرزي بين ايران و عراق امضا شد. با اين قرارداد استفاده مشترک از هر دو ساحل، صرفنظر از مرز‌هايي که مي‌بايستي در آينده به‌وسيله کميسيوني تعيين شوند، پذيرفته شده بود. بعد‌ها اين کميسيون به نتيجه‌اي نرسيد ولي به شيوه تعيين شده در متمم قرارداد

سعد آباد ادامه داده شد يعني مسئوليت مديريت رودخانه همچنان به‌عهده عراق ماند. کنترل اروند رود، هنگام جنگ جهاني دوم، بين سالهاي 1945 و 1941 به‌دست نيروهاي متفقين بود. محمد رضا شاه پهلوي در 19. آوريل 1969 قرارداد سعد آباد را باطل شناخت و در سال 1975 در قرارداد الجزاير، عراق را با پشتيباني هنري کيسينجر، وزير امور خارجه ايالات متحده آمريکا مجبور به پذيرش خط تالوگ نمود. در قبال آن ايران تعهد نمود که از پشتيباني کردهاي عراق صرفنظر کند. خواهش محمد رضا شاه مبني به زير نظر داشتن امام خميني از طرف دولت عراق پذيرفته شد.

به هر حال «رأس ساعت 12 روز 22 سپتامبر 1980 (31 شهريور 1359) صدو نود و دو فروند هواپيماي جنگنده نيروي هوايي عراق، به طرف اهدافشان در خاك ايران به پرواز در آمدند. در همين لحظه فرمانده كل قوا، صدام حسين در حالي كه چفيه قرمز رنگ به سر داشت و نوار فشنگ به دور كمر خود بسته بود، بي‌آنكه درجات نظامياش را نصب كرده باشد، وارد اتاق عمليات شد.

«عدنان خير الله» وزير دفاع به او چنين گفت:
«سرور من! جوان‌ها بيست دقيقه قبل به پرواز در آمدند.» صدام به او پاسخ داد: «تا نيم ساعت ديگر كمر ايران خواهد شكست.» دعاي صدام حالا حتي به درد پوزخند زدن هم نمي‌خورد.

ريشه‌هاي نبرد مقدس
58.5.11 انبوهي سلاح از عراق وارد خوزستان شد.

58.4.13 صدام مدعي شد حكام ايران براي اثبات صداقت سياسي خود در برابر فلسطين بايد سرزمين غضب شده سه جزيره را به صاحبان آن برگردانند.

58.4.15 توسعه روابط عراق و انگليس در ديدار وزيران خارجه طرفين.

58.4.16 توسط روابط عراق و آلمان با ديدار وزير خارجه آلمان از عراق.

58.4.20 مذاكرات مهم ريمون بار نخست وزير فرانسه به سران عراق.

58.4.24 درگيري در خرمشهر و پرتاب نارنجك به داخل مسجد جامع توسط خلق عرب.

58.4.26 حسن البكر از كار كناره‌گيري و صدام به جاي خود منصوب كرد.

58.5.7 در پي اختلافات عربستان با سوريه صدام از اتحاد با سوريه صرفنظر كرد و خواستار اتحاد با عربستان شد.

58.6.12 فرار عزالدين حسيني و قاسملو به عراق.

58.7.19 انتخاب صدام به عنوان دبيركلي حزب بعث عراق.

58.8.15 قراردادهاي متعدد تسليحاتي عراق با كشورهاي غربي انتقاد شديد عراق از اشغال لانه جاسوسي آمريكا توسط ايران.

58.9.26 ادعاي عراق مبني بر حاكميت بر اروند رود از سوي طارق عزيز.

58.9.28 افزايش موج بمب‌گذاري‌ها و انفجارات در راه‌آهن، صنعت نفت و مناطق نظامي در استان خوزستان.

58.10.23 عراق آخرين كشوري كه پس از اشغال افغانستان توسط شوروي، به آمريكا پيشنهاد تسهيلات براي احداث پايگاه نظامي داد.

58.12.12 افزايش موج انفجارات و خرابكاري‌ها در استان خوزستان.

58.1.18 درخواست عراق از ايران مبني بر خروج سريع نيروهايش از جزاير سه‌گانه.

59.1.20 صدام گفت عراق آماده و مجهز است تا براي دفاع از حاكميت و افتخار خود به جنگ دست بزند.

59.1.21 ملك حسين پادشاه اردن: عراق ستون فقرات عرب را تشكيل مي‌دهد.

59.1.23 سفر شاپور بختيار به عراق و سخنراني در يك سمينار براي سران رژيم.

59.1.23 ملاقات اويسي، اظهاري و سردار جاف در حوالي مرز ايران و عراق.

59.1.24 به شهادت رساندن آيت‌الله صدر توسط رژيم عراق.

59.1.28 عراق مسئوليتهاي ناشي از انفجار لوله‌هاي نفتي در ايران را مي‌پذيرد.

59.1.30 مهلت 24 ساعته عراق به ديپلمات‌هاي ايراني در بغداد براي ترك عراق.

59.1.31 برژينسكي: در صورت گسترش درگيريها بين ايران و عراق احتمال مداخله آمريكا وجود دارد.

59.2.9 سفر 10 روزه سعدون حمادي به آمريكا.

59.2.9 ديدار برژينسكي و صدام حسين در اردن.

59.2.13 اشغال سفارت ايران در ايران توسط عوامل عراقي.

59.4.29 صدام: اكنون ما نيروي نظامي كافي براي بازپس‌گيري سه جزيره عربي را فراهم كرده‌ايم.

59.5.13 موافقت آمريكا براي فروش موتورهاي جت براي كشتيهاي جنگي عراق.

59.5.13 نقل و انتقالات وسيع و تمركز ارتش عراق از مرز سومار تا باويسي و ازگله.

59.5.14 ديدار صدام از عربستان.

59.6.7 كيسينجر: جنگ حداكثر ظرف 10 روز با پيروزي عراق پايان خواهد يافت.

59.6.7 مسئله سقوط نظام در ايران طي چند ماه آينده تحقق مي‌يابد.

59.6.16* اطلاعيه ارتش عراق: ارتش ظفرمند ما به ارتفاعات زين‌القوس دست يافت.

59.6.19 نيروهاي عراقي منطقه سيف سعد را آزاد ساختند.

59.6.20 صدام: تصميم گرفته‌ايم كه سرزمينهاي غصب شده توسط ايران را پس بگيريم.

59.6.26 يادداشت وزارت امور خارجه عراق به كاردار ايران در بغداد: دولت جمهوري عراق تصميم گرفته است كه موافقتنامه الجزاير را كان‌لم‌ يكن اعلام كند.

59.6.31 حمله سراسري عراق به ايران 

همه عليه يكي
کشورهايي که بسياري از آنها بعد از جنگ مدعي بودند که آنان نقشي در جنگ نداشتند اما اسناد چيز ديگري مي‌گفت.

آلن فريدمن(نويسنده و محقق آمريکايي): «آمريکا به پيشنهاد ويليام کيسي (رئيس سيا)،تحويل بمب‌هاي خوشه‌اي به عراق را در اولويت قرار داد زيرا اين سلاح را مناسب‌ترين و کارآمد‌ترين سلاح براي در هم شکستن امواج انساني مدافعان ايراني مي‌دانست. به اعتقاد او اين بمب‌ها مي‌توانست به يک قدرت تصاعدي واقعي و موثر عليه قواي ايراني تبديل شود. در واقع اين بمب‌ها از لحاظ تکنيکي جزو سلاح‌هاي متعارف محسوب مي‌شوند اما در ميدان نبرد همانند سلاح‌هاي نامتعارفي چون سلاح‌هاي شيميايي مي‌توانند موجب کشتار وسيعي شوند. چنانچه اين بمب‌ها درست عمل کنند مي‌توانند در وسعتي به اندازه 10 برابر زمين فوتبال هر کسي را کشته يا مجروح کنند.
 
عملاً اين بمب‌ها چرخ گوشت‌هاي هوايي هستند و هر چيزي را در سر راه خود خرد مي‌کنند.» در عين حال «پيوند ماهواره‌اي در صدر موافقت‌هاي بلند مدت عراق و آمريکا بود، در مورد تحرکات نيروي هوايي ايران نيز اطلاعات با ارزشي در اختيار ارتش عراق قرار مي‌گرفت، اين اطلاعات را آواکسهاي آمريکايي مستقر در رياض، به کمک پرسنل آمريکايي از منطقه نبرد جمع آوري مي‌کردند در همين راستا مجتمع پيشرفته و پر هزينه‌اي در بغداد ساخته شد تا اطلاعات مستقيماً از ماهواره دريافت شده و پردازش بهتري از اطلاعات بر روي عکس‌ها صورت پذيرد.»

سر لشکر وفيق السامرايي(مسئول اسبق بخش ايران در استخبارات عراق):

«اين عکسها به گونه‌اي بود که ما به راحتي مي‌توانستيم تصاوير سربازاني که در پادگان‌هاي ايران در حال آموزش هستند را مشاهده کنيم، حتي کسي که در رژه، دست و پايش را به اشتباه حرکت مي‌داد در اين عکس‌ها مشخص بود. هنگامي که کارخانه‌هاي سيمان را بررسي مي‌کرديم، تعداد کيسه‌هايي که در روي کاميون‌ها قرار داشت را به راحتي شمارش مي‌کرديم، در عين حال ماهواره‌ها نتايج حملات هوايي و موشکي را نيز گزارش مي‌دادند.»

انگلستان هم در طول جنگ اما بيکار ننشسته بود «در ژوئن 1982 صدام تصميم گرفت برنامه پرهزينه ساخت شبکه پناهگاه‌هاي زيرزميني را به اجرا بگذارد تا بتواند منابع استراتژيک خود را از خطر حملات هوايي مصون بدارد. بر اين اساس شرکت‌هاي انگليسي طرحي را ارائه کردند که به موجب آن براي 48 هزار سرباز پناهگاه امن ساخته مي‌شد.هر پناهگاه تونل پولادين داشت و مي‌توانست تا 1200 نفر را در خود جاي دهد. يکي از آنها در کنار کاخ رياست‌جمهوري بنا شده بود و پر از تجهيزات الکترونيکي، کامپيوتر،تله پرينت و شبکه‌هاي ارتباطي بود و دفتر صدام را با تمام نقاط عراق در تماس دائم قرار مي‌داد. حفاظت از اين پناهگاه به گونه‌اي بود که اگر کسي به داخل آنها رخنه مي‌کرد دوربين‌هاي ويدئويي او را مي‌ديدند و مسلسل‌هاي خودکار نصب شده بر روي ديوار‌ها بر سر و روي او گلوله مي‌باريدند.در راستاي همين همکاري‌ها شرکت مارکني انگليس فرستنده‌هاي مايکروويو نظامي در اختيار عراق قرار داد و شرکت راکال نيز متعهد شد تا کارخانه توليد پيشرفته‌ترين راديوي نظامي جهان را به نام جاگوار در عراق احداث نمايد.»

اما در اين بازي نبايد فرانسه را فراموش کنيم. «در ژانويه 1981، تحويل 60 فروند ميراژ1F مجهز به موشک که ابتدا از سوي والري ژيسکاردستن معلق شده بود آغاز گشت. در جولاي همان سال فرانسه بني صدر و مسعود رجوي را به عنوان پناهنده سياسي پذيرفت. رجوي، پاريس را به ستاد اپوزيسيون ايران تبديل کرد. به دنبال خروج ديپلمات‌هاي فرانسه از تهران در سال 1982 فرانسه اقدام به تحويل 5 فروند هواپيماي سوپر استاندارد مجهز به موشک‌هاي اگزوست به عراق کرد.»

آلن فريدمن مي‌گويد: «تحويل سلاح تقريباً به صورت روزمره ادامه داشت. يکي از پايگاه‌هاي ناتو که در مرکز فرانسه احداث شده بود به صورت مرکز بارگيري آنتونوف‌هاي نيروي هوايي عراق در آمد. اين هواپيماها روزانه به اين فرودگاه مي‌آمدند و موشک‌هاي ساخت فرانسه، بمب‌هاي خوشه‌اي، فيوز و تجهيزات رادار را با خود به عراق مي‌بردند. سازمانهاي اطلاعاتي فرانسه در سال 1986 بر آورد کردند که اگر سه هفته از ارسال کمک به عراق خودداري کند،آن کشور شکست خواهد خورد.»

مجله خواندنی ها
مجله فرارو