فرارو- روی کاناپه لم میدهد. کانالها را بالا و پایین میکند. لیوان چای و ظرف تنقلات حاضر است. میگوید حال ندارد. حاضر نیست از جایش تکان بخورد. خیلی که همت کند نگاهی سرسری به روزنامه یا کتاب میاندازد. این داستان هر شب تکرار میشود؛ روزها هم همین منوال است. حوصله کار کردن ندارد؛ آن هم به هزار و یک دلیل. پیاده روی هم، در گرما و هوای آلوده برای سلامتی مضر است. روزهای تعطیل، مسافرتها و گردشها تکلیفشان معلوم است؛ با خوابیدن و خوردن لذتبخش میشوند. به این ترتیب رتبه سوم جهانی، رتبه بدی نیست برای تنبلی اجتماعی. چه اهمیتی دارد! هرچه باشد هنوز عربها و آفریقاییها از ما تنبلترند.
به گزارش فرارو؛ تحقیقات تطبیقی زیادی بر روی شهروندان ایرانی انجام شده است تا سطح تنبلی در جامعه مشخص شود. نتایج این تحقیقات نشان میدهد که ایرانیان از میزان متوسط جهانی فراتر رفتهاند و پس از اعراب و آفریقاییها رتبه سوم تنبلی جهان را به دست آوردهاند. این مشکل البته دلایل متعددی دارد. کارشناسان از اقتصاد دولتی گرفته تا مشکلات جسمی و عوامل فرهنگی را مقصر قلمداد میکنند.
چه شد که تنبل شدیم؟
یک جامعهشناس وجود نفت خام و نعمتهای الهی را سبب رواج تنبلی بین ایرانیان میداند. چرا که مردم به دلیل برخورداری ازاین منابع مالی به سوی کارهای تولیدی گرایش نداشتهاند. به عقیده این جامعهشناس عدم تمایل به سرمایهگذاری خلاق و کارهای تولیدی، فکر "یک شبه ره صد ساله رفتن" را قوت داده است و بیشتر جوانان به دنبال آنند که به سادگی به سودهای هنگفت رسند.
از سوی دیگر، ویژگی اقتصاد دولتی نیز، تنبلی است. گفته میشود بر اساس تحقیقات مردم کشور ما در سال 156 روز کار میکنند و بیشتر اوقات نیز به گپ زدن و خوردن چای مشغولند. بر اساس آخرین آمار میزان ساعت کار مفید در ادارات دولتی یک ساعت و 25 دقیقه است که به نظر میرسد عدد 25 دقیقه صحیحتر باشد.
از دیگر دلایلی که سبب منزوی و تنبل شدن افراد میشود، این است که معمولاً در فعالیتهای کلان از مردم کمک گرفته نمیشود. محمدیاصل ناامیدی از آینده را سبب سرکوب شدن انگیزه سختکوشی میداند. چرا که جوانان زمانی به سمت تنبلی پیش میروند که نمیدانند کی قرار است ازدواج کنند، کی به شغل برسند و آیا با داشتن توانایی لازم میتوانند به جایگاه واقعی خود دست یابند.
یکی از متخصصان علوم رفتاری، اصلیترین عامل این مشکل را، ریشههای غلط فرهنگی میداند. و از آنجا که فرهنگ به آسانی قابل تغییر و تبدیل نیست، اصلاح این الگوی رفتاری نیز به سختی امکانپذیر خواهد بود. فراهانی نوع نظام آموزشی را یکی از معضلات جدی میداند. چرا که ساختار آموزشی کشور، بیشتر بر اساس انتقال محفوظات استوار است. از این رو دانشآموزان و دانشجویان زمان زیادی را به بطالت میگذرانند. آنها بیشتر اوقات خود را با دوستانشان سپری میكنند و آمار بالای تماشای تلویزیونی كه در جامعه ما وجود دارد، به همین دلیل است.
کارشناسان مشکلات جسمی را نیز در بروز این پدیده فراگیر دخیل میدانند. گفته میشود که براساس تحقیقات علمی، بیشتر ایرانیان دچار تالاسمی خفیف هستند که به نوع اقلیم و کمبود آب مربوط است. دستور دادن و کارخواستن نیز در رفتار ایرانیان ریشه تاریخی دارد. بسیاری از اشعار قدیمی فارسی نیز گواه این ماجراست.
راه فرار از کار
مشاور کمیسیون اجتماعی مجلس بر این عقیده است که در کشور ما افراد دنبال تحصیل میروند تا از کار فرار کنند. از این رو جوانان برای زحمت ندادن به خود، به تحصیل گرایش پیدا میکنند که برایشان سادهتر است. مجید ابهری در همین راستا میگوید: «در گذشته هر کس که کار میکرد و زحمت می کشید، زرنگ قلمداد می شد اما امروزه خلاف آن صدق میکند».
البته این سخن جدیدی نیست. سال 86 نیز علی لاریجانی در صحن علنی مجلس با طرح همین موضوع گفت: « عده ای شب و روز درس می خوانند که بعداً مجبور نشوند کار کنند. ما از حیث فرهنگ کار در کشور مشکل داریم. در کشور ما فرهنگ یقه سفیدی پذیرفته شده است. این که آدم درس می خواند تا کار نکند و هرکسی درس نخواند کار کند.... اتلاف وقت در فرهنگ ما یک امر عادی شده است.»
آماری که نمیتوان نادیده گرفت
عباس محمدی اصل، آمار تأمل برانگیزی از شادابی در کشور ارائه داده است. بر اساس این آمار طراوت دختران 14 ساله ایرانی با زنان 40 ساله فرانسوی، برابر است. بنابراین این سوال را مطرح میکند که چگونه این دختران میتوانند مادران فردا باشند و نسلی خلاق و پویا تربیت کنند.
شاید این مادران به جای تعریف قصه «حسن کچل» که تنبلی را ناپسند جلوه میداد، داستانهایی تعریف کنند که فرزندانشان به سستی و بیحالی تشویق شوند.
البته این فقط مردم نیستند که دچار تنبلی شدهاند. آنطور که معلوم است بسیاری از مسؤولان نیز به این مشکل دچارند. چرا که هشدارهای علی لاریجانی در سال 86، هیچ مسؤولی را تکان نداد تا اینکه دو سال پیش مقام معظم رهبری در سخنان نوروزی خود از تنبلی به عنوان مهمترین "دشمن درونی" ملت ایران یاد کرد. ولی باز مسؤولان به فکر چاره نیفتادند. این روند در سالهای بعد تا همین امروز ادامه پیدا کرده است و اگر بر همین منوال ادامه یابد، دور نخواهد بود زمانی که ایرانیان جایگاه نخست تنبلی در دنیا را کسب کنند.