نمايشنامهي «تاراجنامه» اثر بهرام بيضايي و سه عنوان كتاب ديگر در انتشارات روشنگران رونمايي شدند.
به گزارش ایسنا، در آغاز اين مراسم كه روز گذشته (چهارشنبه، 25 خردادماه) برگزار شد، نمايشنامهي «تاراجنامه» اثر بهرام بيضايي رونمايي و روخواني شد. پس از آن، رسول نظرزاده سرپرست گروهي كه روخواني «تاراجنامه» را انجام داد، دربارهي اين كتاب اظهار كرد: شيوهي نقالي و پردهخواني در اين كتاب وجود دارد و راوي و دو نقش ديگر نمايشنامه هر كدام فضاي جغرافيايي اطراف را براي ما معين ميكنند.
او ادامه داد: در اين نمايشنامه، چند نقش وجود دارد كه توسط سه نفر اجرا ميشود و پس از آنكه درام نمايشنامه شروع ميشود، دو نقش زن و مرد برجستهتر ميشوند و مرد زنپوش و زن نيز مردپوش ميشود و بهدليل اينكه ميخواهند زنده بمانند، جنسيت خود را پنهان ميكنند.
وي گفت: اين نمايشنامه، تحليل شكست دوران تاريخي حملهي تاتارها به ايران است و اينكه هر كسي در آن زمان به نقش خود آگاه نبود. نقطهي تلخ داستان اين است كه وقتي زن جاي مرد ميشود، از زن دفاع نميكند و تنها نقش مردسالارانه را كه در ذهنش بوده است، بازي ميكند و مرد نيز نقشي را كه از زن در ذهن داشته است، بازي ميكند.
او با اشاره به برخي كلماتي كه از زبان تاتار به زبان فارسي راه يافته است، بيان كرد: برخي كلمهها كه اكنون باب شده، در اين نمايشنامه بهدرستي در زبان تاتاري ميآيد و بيضايي به عمد، اين كلمات را در نمايشنامه آورده است.
نظرزاده با اشاره به اينكه در نمايشنامهي «تاراجنامه» حد زباني بسيار يافت ميشود، افزود: استفاده از تكرار كلمات و سجع زباني بهصورت نمايشي بسيار ديده ميشود و از نقاط قوت اين نمايشنامه است.
در ادامهي اين مراسم، رمان «چهلم» اثر سپيده محمودي و اثر برگزيدهي انتشارات روشنگران رونمايي شد و پس از آنكه نويسنده بخشهايي از كتابش را خواند، كامران محمدي در نقد كتاب گفت: «چهلم» كتاب جذابي است و زماني كه چند صفحه از آن را خواندم، داستان رمان جذبم كرد تا بقيهي آن را نيز بخوانم. در زماني كه رمانها ملالانگيزند، اين رمان اتفاق بسيار خوبي است.
وي اظهار كرد: از اينكه تعدادي از كارگردان در اين جلسه حضور دارند، خوشحالم و ميخواهم بگويم كه رابطهي ادبيات و سينما كاملا يكطرفه است و فكر ميكنم، خيلي از آثار داستاني كه در ايران وجود دارد، قابليت تبديل شدن به فيلم سينمايي را دارند كه كتاب «چهلم» يكي از اين آثار است.
او دربارهي كتاب «چهلم» بيان كرد: همانطور كه شهلا لاهيجي در نوشتهي پشت اين كتاب، رمان را روانشناختي محسوب كرده است، من نيز فكر ميكنم اين رمان سير و سلوك روانشناختي انساني به نام پرنيان را روايت ميكند و من براي اين سفر چند مرحله را شناسايي كردم.
محمدي با اشاره به اينكه در ابتداي رمان، چيزي به نام عشق وجود ندارد، ادامه داد: در مرحلهي نخست، فقط وابستگي شخصيت اصلي رمان وجود دارد كه از شخصيت ناپختهي دختر در ناز و نعمت بزرگشده ناشي ميشود و مراحل بعدي، تصادف شخصيت رضا و آغاز فروپاشي پرنيان است.
او گفت: در جايي كه رمان نقطهي عطف كل كتاب است، شخصيت پرنيان زندگي را كشف ميكند و اين، در شرايطي است كه به شدت دچار ناراحتي است و در مراحل بعدي، تغيير شخصيت اول از كشف و شهود را ميبينيم.
اين منتقد با اشاره به اينكه در روانشناسي، انسان واقعي براي مشاهدهي فرضيات در موقعيت گذاشته ميشود، اظهار كرد: در رمان و داستان، نويسنده آدمها را خلق ميكند و اگر داستانش را خوب نوشته باشد، شخصيتهايش گاهي كارهايي ميكنند كه خود نويسنده نيز غافلگير ميشود. در اين رمان نيز چنين شرايطي را ميبينيم، بهطوري كه شخصيت اول در مراحلي كه خود نويسنده نام آن فصل را بيداري گذاشته است، به رشد بيشتري ميرسد و با آنكه عزادار و به شدت ناراحت است، گشنهاش ميشود و غذا ميخورد و دچار تحولات زيادي ميشود.
محمدي دربارهي پايانبندي كتاب نيز گفت: پايانبندي رمان «چهلم» شاهكار است و من را به ياد پايانبندي فيلم «سگكشي» بهرام بيضايي مياندازد؛ اما پايانبندي اين رمان خيلي بهتر از فيلم بيضايي است.
در ادامهي اين جلسه، تهمينه ميلاني ـ كارگردان و فيلمنامهنويس ـ كه در مراسم حضور داشت، در پاسخ به انتقاد محمدي از سينماگران، اظهار كرد: اعتقاد دارم كه ادبيات بسيار جلوتر از سينماي ماست و تعداد كتابهايي كه بشود خواند و سينمايي كرد، كم است، چراكه ادبيات دستش از سينما بازتر است و بسياري از آثار ادبي را نميتوان بهصورت سينمايي درآورد. بهطور مثال، من ميخواستم كتاب «چراغها را من خاموش ميكنم» يا رمانهاي ديگر را به فيلم تبديل كنم كه اجازهي آن را ندادند.
مجموعهي داستانهاي كوتاه «كداممان دريا، كداممان رودخانه» اثر نسيم خليلي نيز در اين جلسه رونمايي شد. نويسندهي كتاب دربارهي مجموعه داستانش گفت: اين داستان تراوشهاي فكري من در سالهاي 1379 و 1380 است و تصور ميكنم، فضاي آن زمان كه دانشجو بودم، روي اين داستانها تأثير گذاشته و در قسمتهاي مختلف كتاب قابل مشاهده است.
پس از آنكه نسيم خليلي بخشي از مجموعه داستانش را خواند، عليرضا محمودي ايرانمهر ـ نويسنده و منتقد ـ با اشاره به اينكه داستانهاي كتاب «كداممان رودخانه، كداممان دريا» موقعيتهاي متفاوتي دارند، اما يك روح كلي بر تمامشان حاكم است، بيان كرد: داستان اصلي مجموعه داستان با نام «كداممان دريا، كداممان رودخانه» داستان زني است كه همسرش بهدليل جراحت شيميايي در جنگ فوت كرده و تا پايان داستان، شخصيت اصلي با درگيريهاي ذهني خود همراه است.
او ادامه داد: دربارهي داستاني صحبت ميكنيم كه شخصيت اصلي داستان خودش هم درگير مسائل سياسي و زندان بوده است و آسيبهاي زندان را هم در شخصيت ميبينيم.
وي با اشاره به اينكه عموما هر متني با مسألهاي درگير است و ميتوان آن را نوعي نگاه روانشناسي ناميد، اظهار كرد: در اينجا چيزي كه با آن روبهرو ميشويم، مسألهي مرگ است و ميبينيم زندگي و مرگ شخصيت اول داستان با هم درآميخته ميشود.
او با بيان اينكه در تمام متن، جملاتي آمده است كه نوعي حس جستوجو را ميتوانيم در آنها ببينيم، گفت: اين داستان داراي خط زماني منسجمي نيست و رفت و برگشتهاي زماني زيادي در آن وجود دارد، تغيير رشد و شخصيت را در لايههاي زماني ميبينيم و در صفحهي 23، نخستين جرقههاي خودشناسي شخصيت اصلي داستان را احساس ميكنيم.
وي اضافه كرد: نكتهي ديگري كه برجستهترين قسمت داستان است، صفحهي 63 است كه تمام رنج و نگاه تراژيك داستان در اين صفحه وجود دارد. در پايان داستان، شخصيت اصلي به نقطهاي ميرسد كه ديگر بهدنبال مقصر و مجازات كسي نيست.
شهلا لاهيجي ـ مدير انتشارات روشنگران ـ نيز در سخناني با اشاره به اينكه زنان نويسنده در كشور ما در حال كشف كردن خودشان هستند، اظهار كرد: چيزي كه دربارهي ارتباط سينما با ادبيات جالب است، اين است كه كتاب «هتل كاليفرنيا»ي تهمينه ميلاني را چاپ كرديم و اين كتاب اجازهي فيلم شدن پيدا نكرد و از طرفي، فيلم «زن زيادي»ي تهمينه ميلاني اكران شد و زماني كه خواستيم، كتاب آن را چاپ كنيم 18 صفحه را تغيير داده بودند و با اين شرايط، راضي به چاپ كتاب نشديم.
تهمينه ميلاني دربارهي كتاب «هتل كاليفرنيا» گفت: مدتي كه در زندان اوين بودم، با دختران فراري كه به آنجا ميآوردند، آشنا شدم. اين دختران به زندان، «هتل اوين» ميگفتند و به گفتهي خودشان، طوري خلاف ميكردند كه سهماه فصل سرد را در زندان باشند و غذا و جاي خوابشان فراهم باشد.
او افزود: پس از آنكه از زندان بيرون آمدم، با تعدادي از آن دختران به پاساژي كه در آنجا بودند، رفتم كه جاي بسيار كثيف و بدي بود. دختران به آنجا «هتل كاليفرنيا» ميگفتند. رمان «هتل كاليفرنيا» برگرفته از اين ماجراست.
همچنين در اين مراسم، رمان «قربانيان كوچك» اثر غنچه راهب رونمايي و معرفي شد.
لاهيجي دربارهي اين كتاب اظهار كرد: كودكآزاري مسألهاي است كه دغدغهي امروز شده است و در جامعه، متأسفانه بسيار ديده ميشود.
لاهيجي همچنين از آمادهي چاپ بودن دو كتاب جديد در انتشارات روشنگران خبر داد و گفت: كتاب «انقلاب مجارستان» كه به دورهي تحولات منطقه مربوط است، كتاب جالبي است و 12 روز انقلاب مجارستان را نشان ميدهد كه بهزودي در انتشارات روشنگران به چاپ ميرسد.
او اضافه كرد: مجموعهي كتاب «ستونهاي زمين» نيز توسط طاهره صدقيان از فيلم 30 ساعتهاي با همين عنوان ترجمه شده است و خوشحالم كه اين كتاب را منتشر ميكنيم، چراكه جزو كتابهايي بود كه از آن بسيار آموختم و مقدار زيادي اطلاعات جذاب داشت. اميدوارم مجموعهي «ستونهاي زمين» همراه فيلمش منتشر شود.
در اين مراسم، افرادي مانند رضا داوودنژاد، دكتر صادقي ـ نويسندهي كتاب «هزار اوفلياي عاشق» ـ و برخي ديگر از نويسندگان و اهالي سينما حضور داشتند. همچنين نمايشنامهي «تاراجنامه» بهرام بيضايي توسط آموزشكدهي سينمايي «موج نو» خوانده شد. سرپرست اين گروه رسول نظرزاده و خوانندگان نمايشنامه آشوري، موسايي و هيلدا ورعي بودند.