فرارو- در دوره زمانهای که انتقاد (بخوانید شوخی) با هر صنف، قوم و...حتی موضوعی، توهین قلمداد میشود بیچاره طنزپردازان تلویزیونی که دستشان حسابی در حنا مانده است، اما گوش شیطان کر، به نظر میرسد تلویزیون از خودش شروع کرده و «ساختمان پزشکان» آغاز یک اتفاق به حساب میآید.
به گزارش سرویس فرهنگی هنری فرارو، از آخرش شروع میکنیم: اولی نشسته روی پلهها و سعی میکند صدای قناری بیحالی را که توی قفسش چرت میزند درآورد، دومی از در وارد میشود و حالا هردو سعی میکنند کاریی کنند تا این پرنده کوچک آوازش را سر دهد، چنین صحنهای به خودی خود چندان اهمیتی نمیتواند داشته باشد، ولی وقتی پای تلویزیون، طنز، سروش صحت و پیمان قاسمخانی در میان باشد یک چیز دیگر است.
اولی با بازی «هومن برق نورد» که قصد کرده ازدواج کند ولی زیر بار شرط و شروط یک پیر دختر از خود راضی، کمرش شکسته و دومی با بازی «بهنام تشکر» که قصد کرده تا یک برنامه انتقادی برای تلویزیون بسازد که او هم در هفتخوان تولید چنین برنامههای، نفسش در آمده است و حالا نشسته اند تا آواز یک قناری کوچک را درآورند.
«ساختمان پزشکان» جای خودش را پیدا کرده و در همین یکی دو هفته شماری از مخاطبان خاموش تلویزیون را با رسانه ملی آشتی داده و جنس کمدی تازهتری را عرضه کرده است که میان طنزکلامی و موقعیت هماهنگی خوشایندی برقرار میکند و با اینکه به شکلی انبوه و روتین تولید شده به لایههای ظریفی نیز نقب میزند.
مثلا، ماجرای شرط و شروط پیر دختر با ماجرای رهنمود دادنهای یکی از مدیران تلویزیونی به شکلی موازی پیش میرود و دشواریهای پیشروی چنین برنامههای را منعکس میکند و به نوعی آسیب شناسی خود سازمان نزدیک میشود، آن هم برای قالبی خطرپذیر چون کار طنز تلویزیونی.
تماشای همین یک قسمت از «ساختمان پزشکان» کفایت میکند تا به این نتیجه رسید که با یک برنامه درست و درمان طرفیم که میتواند آبروی تلویزیون را بخرد و در شمار شبکههای بیشمار ماهوارهای و برنامههای متنوع، حرف تازهای برای گفتن داشته باشد.
چنانچه تلویزیون و خطوط قرمزش را نه به عنوان یک جعبهی جادویی که به مثابه یک قفس در نظر بگیریم ، با چنین فرضی می توان گفت: «آه این پرنده در این قفس تنگ نمیخواند»، ولی وقتی قناری کوچک و بیحال «ساختمان پزشکان» شروع کرد به خواندن، آوازش استعارهای بود در مایههای اینکه نه، انگار از قرار میتوان چشم امید به این رسانه و قاب بسته بست.
ارزش وجودی چنین سریالی وقتی دو چندان میشود که برگردیم به همین یکی دو ماه پیش به زمانی که این سریال آماده پخش بود و زمزمهاش شنیده میشد که قرار است این به دلایلی نامعلوم متوقف شود، همان روزها برخی از آن با عنوان دلایل فنی یاد میکردند و برخی از مشکلات ممیزی خبر می دادند به هر حال هر چه بود بر طرف شد.
صرفنظز از بازیها و میزانسنهای کاردرست، «ساختمان پزشکان» محصول اجرای خوب یک متن عالی است، پیمان قاسمخانی ثابت کرده که به خوبی کارش را بلد است و به احتساب تفاوتهای اجرایی چند کارگردانی که با او کار کردهاند، نگاه و زاویه دیدش، چه در مقام نویسنده چه به عنوان سرپرست در تمامی مجموعهها پیداست.
یک نگاه نقادانه و موشکاف که نمیخواهد به هر قیمتی خندهی مخاطب را درآورد، با رگههای از معانی عمیقتر از تلویزیون که توجه مخاطبان خاص را هم به خود جلب میکند و در فقدان تحمل و مدارای اجتماعی به تحلیل ظریفی از حفرههای فردی و فرهنگی میپردازد.
خود کارگردان «ساختمان پزشکان» در مراسم شب فیلم نامه نویسان ایران، که چندی پیش برگزارشد در مورد پيمان قاسمخاني نقطه نظری جالب را مطرح کرده و با کمی شوخ طبعی به یک نکتهی اساسی کارهای قاسمخانی اشاره میکند، تلاش برای خوب زندگی کردن، چه در «شبهای برره» مهران مدیری و چه در «مسافران» رامبد جوان و چه در همین آخری، خود زیستن موضوع اصلی بوده است.
سروش صحت گفته است: «آمدهام درباره پیمان قاسمخانی صحبت کنم، او نویسنده خوبی است و من همیشه فکر کردم علت این کار چیست؟ یکی از دلایل آن این است که او کتاب زیاد میخواند، فیلم زیاد میبیند، زبان خارجیاش خوب است، هر روز روزنامه میخواند، خوب میخوابد، خوب میدود، هر روز با دخترش پلیاستیشن بازی میکند و در یک کلام خوب زندگی میکند.»
تا همینجای کار «ساختمان پزشکان» آرام و بی ادعا، به قوه فهم و ادراک مخاطب احترام گذاشته و با موضوع قرار دادن تولید خود چنین برنامههای، دست به نوعی روشنگری زده و بالتبع با چنین رویکردی سقف انتظار برنامههای طنز تلویزیونی را بالا میبرد و از این پس کار را برای مدیران تلویزیونی دشوار خواهد کرد که دیگر توجیهی در پخش تولیدات نازل نخواهند داشت، تا باد چنین بادا.