فرارو- حدود سی درصد از قتلهایی که در ایران اتفاق افتادهاند، خانوادگی بوده و در این بین بیشترین آمار مربوط به قتل زن به دست شوهرش است. این آمار تنها متعلق به امسال نیست، بلکه سالهای پیش نیز شوهران همسرکش رکوردار قاتلان ایران بودهاند. آماری که متأسفانه برای کسی تعجبآور نیست.
به گزارش فرارو؛ با نگاهی به صفحه حوادث روزنامهها و سایتهای مختلف خبری به روشنی درمییابیم كه وقوع قتلهای خانوادگی به ویژه همسركشی زنگ خطرهای جدی را به صدا درآورده است که باید در زمره ناهنجاریها و دغدغههای اساسی اجتماع قلمداد شود.
قتلهای خانوادگی
اصطلاح قتل های خانوادگی یك اصطلاح عمومی است كه شامل مصادیق متعدد میشود. در كل به قتلهایی گفته میشود كه در یك خانواده با روابط خویشاوندی سببی و نسبی نزدیك واقع میشود، به نحوی كه یكی از اعضا اقدام به كشتن عضو دیگری مینماید.
قتل زن توسط شوهر یا بالعکس، از قتلهای خانوادگی هستند که با آمار بالایی اتفاق میافتند. در واقع رایجترین نوع قتل خانوادگی هستند. در قتل زن توسط شوهر، انگیزهها و عواملی چون فقر و شرایط بد اقتصادی و اختلافات شدید خانوادگی، خشونت و تفاوتهای بارز فرهنگی و عقیدتی دخیل هستند و نتیجه آن از همپاشیدگی خانواده و سردرگمی فرزندان در جامعه خواهد بود.
اختلالات روانی در همسرکشی
بررسیهای علمی و پژوهشی بیانگر آن است که ریشه بسیاری از این قبیل قتلها به مشکلات درونی افراد و بیماری آنها باز میگردد.
روانشناسان معتقدند: یکی از علل شایع در بروز این پدیده وجود «اختلالات هذیانی» است. این اختلالات عبارتند از یک سلسله باورهای نادرست که با منطق قابل اصلاح نمیباشند.
یکی دیگر از علل و ریشههای همسرکشی به وجود «اختلالات شخصیت» بر میگردد. سوءظن وبدبینی نسبت به همسر میتواند مقدمات آسیب رساندن به او و در نهایت تبعات وخیم مانند همسرکشی را به دنبال داشته باشد.
سومین علت شایع همسرکشی، «اختلالات کنترل تکانی» می باشند. اینها اختلالاتی هستند که موجب میشوند فرد در یک آن و به صورت تکانهای، نسبت به رفتار طرف مقابل واکنش سختی را نشان دهد. برخی تنها در یک رویکرد هیجانی و در واکنش به اختلاف یا سوءتفاهم مرتکب ا قتل میشوند و بلافاصله نیز پشیمان میشوند.
سوءظن یک دلیل رایج
معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی ناجا با اشاره به دلایل وقوع این قتلها در کشور بیان داشته است: منشا وقوع بسیاری از این قتلها یک ظن غلط، اشتباه کودکانه یا مباحث پیشپا افتاده خانوداگی است، ولی به دلیل توسل به خشونت، سوءاستفاده از قدرت بدنی برتر و ناتوانی فرد در مهار خشم به قتل منجر شده است.
آیا مردان به دلیل سوءظن مجاز به قتل هستند؟
مطابق با ماده 630 قانون مجازاتهای اسلامی، مهدورالدم بودن همسر زمانی ثابت میشود كه مشخص گردد كه وی مرتكب زنای محصنه (زنای زن شوهردار) گشته است و زنای محصنه در صورتی اثبات شدنی است كه چهار شاهد عادل، عین عمل زنا را شهادت دهند. حال در صورتی که شوهر پس از قتل همسر نتواند ثابت کند که واقعاً همسرش عین عمل زناشویی را با مرد بیگانه انجام داده و به این عمل نیز کاملاً راضی بوده است، شوهر دستگیر شده و مجازات می شود.
بنابراین مشاهده میگردد كه این قانون با شرایط مندرج در آن، به هیچ وجه مجوزی جهت انجام قتلتوسط همسرمحسوب نمیگردد و مجوز قتلهای، عشیرهای و امثال آن ناشی از كج فهمیها و جهالت است.
یک مشت از چندین خروار
1. پدر بیرحمی در کرمانشاه سر همسرش را در مقابل چشمان دو دختر یک و پنج سالهاش از بدن جدا کرد. او پس از انجام قتل، با خانواده همسرش تماس گرفته و موضوع را به آنها اطلاع داد. ماموران پلیس نیز از طریق خانواده مقتول از موضوع باخبر شدند.
2. مردی به دلیل سوءظن به همسرش، با پرتاب كردن تلویزیون به ناحیه سر و بریدن گلو، وی را به قتل رساند. این مرد مدعی است زمانی كه خارج از منزل بوده تا داروی فرزند 45 روزهشان را بگیرد، چندینبار با همسرش تماس گرفته اما جواب تلفن او را نداده است و به همین دلیل وی مشكوك شده و سعی كرده سریعتر به منزل بازگردد.
متهم پس از آن كه به منزل برگشته با همسرش درگیر شده و با ضربات مشت و لگد مقتول را مورد ضرب و شتم قرار داده است. سپس تلویزیون را به طرف او پرتاب كرده، بعد با چاقو گلوی همسرش را بریده است.
3. یک زن جوان بابلی پس از مشاجره لفظی با شوهرش توسط وی به قتل رسید. دادستان بابل در مورد نحوه چگونگی قتل این زن جوان گفته است در پی مشاجره لفظی این زن با شوهرش معتادش توسط وی به قتل رسید.
4. مرد معتادی پیش چشمان پسر یازده سالهاش با ضربات چاقو همسرش به قتل رساند. ساعتی بعد در همان روز مرد معتاد بیست و هشت سالهای که نتوانسته بود پول تهیه مواد را از همسرش بگیرد او را با یک سیم خفه کرد.
5. مردی که همسرش را زیر ضربههای شدید به قتل رسانده بود در اعترافات خود چنین گفت: «من از مدتها قبل به ساناز مشکوک شده بودم. او رفتار خاصی نداشت، اما من فکر میکردم او با مردی غریبه رابطه دارد. این روند من را رنج میداد تا اینکه تصمیم گرفتم او را تنبیه کنم. من که خیلی از دست ساناز عصبانی بودم یک چوب برداشتم و با آن به جان ساناز افتادم. سپس چوب را کنار گذاشتم و از شلنگ برای زدنش استفاده کردم. چند دقیقه متوالی او را زدم تا اینکه دیگر نفس نکشید. من قصد نداشتم او را بکشم و فقط میخواستم او را تنبیه کنم اما آن لحظه کنترلم را از دست دادم.»
پدیده کشتن همسر اگرچه اتفاق جدیدی نیست، اما آنچه رخدادهای این دهه را با پیش از آن متمایز میسازد، افزایش تعداد این جرایم و همچنین نحوه وقوع آن هاست. قتلهایی که توسط شوهران اتفاق میافتد، نشاندهنده رفتارهای خشنتر و بسیار بیرحمانهتر است.
به طور حتم با درمان صحیح و به موقع، کمک به کاهش مشکلات خانوادگی و معضلات زندگی و آموزش صحیح میتوان شاهد کاهش این قبیل قتلها در سطح جامعه بود.