فرارو- خیلی ساده است، وقتی اثری سینمایی به خودی خود اصالت و جذابیت ندارد، بحران اکران و مخاطب هم به وجود میآید و به همین سادگی سینمایی که قافیهاش به تنگ آمده باشد، گرفتار ابداع تکنیکهای شگفتآورتر خواهد شد تا به هر قیمتی که شده مخاطب را به سالن سینما بکشاند.
به گزارش سرویس فرهنگی هنری فرارو، میگویند سالی که نکوست از بهارش پیداست، بهار سینمای امسال در همان ابتدای امر با اکران دو فیلمی آغاز شد که زمین تا آسمان تفاوت بینشان بود که به غلط روبروی هم قرار گرفتند و در حاشیهی اکران نوروزی، ماجراهای تحریم و قاچاق فیلم را هم رقم زدند.
تازه این شروع ماجرا بود، در همین یکی دو هفته پیش که هفتههای پایانی بهار باشد، نوبت به تبلیغات نوظهوری و شگفتآوری رسید که گویا تلاش دارند به هر قیمت و حیثیتی فروش یک فیلم را به آستانهی آبرومندانهای برساند، خلاصه وضعیت اکران امسال از همان ابتدا، خودش داستانی شگفت بود که ادامه هم دارد.
کار از کار گذشته و اکران بهاری رو به پایان است و در همین حال و هوا یک کارشناس سینما تاکید کرده که فروش فیلمها در بهار 90 نسبت به همین مقطع زمانی در سال 89 رشد داشته، اما نسبت به دو سال قبل دو میلیون نفر از تماشاگران سینما کم شده است.
امیر حسین علم الهدی به مهر گفت: «اگرچه فروش بهار امسال نسبت به سال 89 بهتر بود اما چشماندازی که وجود دارد چندان روشن نیست، باید انتظار اکران تابستان را داشت تا جدول فروش فیلمهای اکران 90 با توجه به فروش بالای چند فیلم پرمخاطب امسال، دوباره تغییر کند.»
در شمار فیلمهای که می توان در اكران تابستانی به آنها چشم امید بست و در میان فیلمهای بیخاصیت رایج، شانس بیشتری برای دیده شدن دارند از جمله «يه حبه قند»، «ورود آقايان ممنوع»، «گزارش يك جشن»، «راه آبي ابريشم»، «خيابانهاي آرام» و «شش و بش» را به حساب آورد که قرار است یک تکانی به اکران تابستانی بدهند.
اکران بهاری امسال با پنج فيلم «اخراجيها3» (مسعود دهنمكي)، «جدايي نادر از سيمين» (اصغر فرهادي)، «يكي از ما دو نفر» (تهمينه ميلاني)، «سه درجه تب» (حميدرضا صلاحمند) و «زنها شگفتانگيزند» (مهرداد فريد) آغاز شد که تنها دو فیلم از این جمع توانست فروش قابل توجهی به خود اختصاص دهد و بقیه کژدار مریز سرشان بی کلاه ماند.
و اما اولی فیلم پر حاشیهی ده نمکی بود با عنوان «اخراجیهای 3» که در ادامه دو فیلم قبلی اسمی برای خودش دست و پا کرده بود و برخی از منتقدین از آن با عنوان برند اخراجیها یاد می کردند و دومی «جدایی نادر از سیمین»که فیلمی تحسین شده از فرهادی بود و آبروی اکران نوروزی را خرید.
در ادامه اکران بهاری، تا همین لحظه، فيلمهايي چون «خيابان بيست و چهارم» (سعيد اسدي)، «برف روي شيرواني داغ» (محمدهادي كريمي)، «مرهم» (عليرضا داوودنژاد)، «فوتباليها» (سيامك خواجهوند)، «پاياننامه» (حامد كلاهداري)، «جرم» (مسعود كيميايي) و «شرط اول» (مسعود اطيابي) روي پرده سينماهاي تهران و شهرستانها رفتهاند و به استثنای یکی دو تا مابقی خاصیتی در بالا بردن شمار تماشگران سینما نداشتند.
«مرهم» و «جرم» دو فیلمی هستند که تکان کوچکی به منحنی اکران دادند، این دو فیلم توسط دو کارگردان کهنه کار ساخته شده که اولی تحسین و احترام شماری از سینماگران را به خود جلب کرد.
فیلم داودنژاد جدا از اینکه فیلم مستقل و صادقانهای به حساب میآید تا کنون فروش آبرومندانهای هم رقم زده است و دومی، سینمای کیمیایی هم که خواسته یا ناخواسته هواداران خودش را دارد و تجربه ثابت کرده که هر فیلمی هم بسازد سقف فروش متوسطی خواهد داشت.
اما در این میانه یکی دو فیلم هم بودند که در فقدان کششهای ذاتی، دست به ابتکارات جالبی در جهت جذب مخاطب زدهاند که آدم را یاد جریان شعر و شاعر و قافیهای که به تنگ آید میاندازد.
نمونهاش: «پایاننامه»، سکههای طلای قرعه کشی که چیزی نیست، ماشینهای که بر سر در سینما به نمایش گذاشتهاند هم به کنار که قرار است متعلق به یک مخاطب خوششانس باشد و نمای ظاهری سینما را به سر در بانکها شبیه کرده است هم به کنار.
اما از ماجرای شگفتاور«بلیط همسایه» نمیتوان به سادگی گذشت، این طرح تازه یعنی اینکه قرار شده منازلی که در حوالی سینما هستند بلیطهای نیمه بهای فیلم مذکور به این منازل تعلق بگیرد تا شاید بدین وسیله سپاس و دلجويي از همسایههای حاصل شود که ناچارند هر روز، ازدحام! و شلوغی روبروی سینماها را تحمل کنند.
پیش بینی میشود در اکران فصلهای پیش رو و رواج فیلمهای بی خاصیت، رواج انواع و اقسام چنین تکنیکهای را شاهد خواهیم بود، نمونه دم دستی، همین ماجرای ممنوعیت ورود آقایان در هفته اول اکران «ورود آقیان ممنوع» به سینماها بود که در همان آغاز طرح، در نطفه و ایده ماند و از طرف پخش کننده تکذیب شد و فیلم خوب «رامبد جوان» را از گزند چنین آفتی محفوظ کرد.
خیلی ساده است، بحث بر سر اصالت و جذابیت ذاتی خود اثر سینمایی است که طبیعی است در فقدانش، بحران اکران و مخاطب به وجود میآید و به همین سادگی سینمایی که قافیهاش به تنگ آمده باشد، گرفتار ابداع تکنیکهای شگفتآورتر خواهد شد تا به هر قیمتی که شده مخاطب را به سالن سینما بکشاند.