bato-adv
کد خبر: ۸۰۵۹۲

در چشم انداز راستای توسعه!

فاطمه رفعت
تاریخ انتشار: ۱۰:۴۲ - ۲۳ خرداد ۱۳۹۰


در چشم انداز راستای توسعه یا در راستای چشم انداز توسعه؛ کدامیک درست است؟! چه فرق می کند، وقتی که هدف خدمت به مردم باشد دیگر فرقی نمی کند در چشم انداز راستای توسعه باشد یا در راستای چشم انداز توسعه. این تفسیر و تعبیر را ناصر افشار برادر دکتر نیما افشار در ساختمان پزشکان گفت اما او هم از پیش خود و به قول معروف؛ من در آوردی، نگفت و بیشتر تحت تاثیر مدیریت فرهنگی و هنری منطقه این حرف را زد. 

وقتی که او برای گرفتن مجوز باشگاه بدن سازی به خدمت جناب مدیر رسید آن قدر تحت تاثیر سرعت عمل مدیر قرار گرفته بود که دیگر در چشم انداز راستای توسعه با در راستای چشم انداز توسعه برایش فرقی نداشت. شاید شما هم جای او بودید همین حرف را می زدید. مگر می شود که در یک روز و حتی کمتر از این، در ظرف تنها چند دقیقه و در یک نشست صمیمی و کوتاه با مدیر منطقه مجوز باشگاه بدن سازی گرفت؟! نه این شدنی نیست اما برای ناصر افشار اتفاق افتاد و او باور کرد که قول و سخن هیچ اهمیتی ندارد و چه ارزش دارد که در چشم انداز راستا باشد یا در راستای چشم انداز، مهم خدمتی بود که در آن مدت کوتاه به او شده بود.
 
البته مدیر خدمتگذار با همان سرعتی که مجوز باشگاه را داد انتظار افتتاح باشگاه تا بیست و چهار ساعت بعد را هم داشت. در این میان، ناصر خان با اندک توضیح معقول مدیر فهمید که انتظار مدیر بی وجه نیست و ناصر هم حتی در کمتر از بیست و چهار ساعت کارهای لازم را کرد تا آن که مدیر تشریف بیاورد و باشگاه را افتتاح کند. 

چون قصد مدیر فرهنگی هنری منطقه خدمت به مردم بود، در یک روز یک زمین فوتبال، یک استخر شنا و یک باشگاه بدن سازی را افتتاح کرد. البته از زمین فوتبال فقط پرچم کرنر، از استخر شنا فقط یک حوض و از باشگاه بدن سازی هم یک پوستر و چند دمبل کوچک آماده شده بود که در کنار این وسایل نباید روبان و قیچی را هم فراموش کرد. مدیر فرهنگی هنری منطقه در سریال ساختمان پزشکان با همین مقدار وسایل اندک در ظرف چند ساعت چندین طرح ورزشی و فرهنگی را افتتاح کرد و معلوم شد که می توان با همین مقدار ناقابل ابزار و وسایل این طرحهای مهم را اجرایی کرد و هیچ تاخیری هم لازم نیست. شاید نویسنده این قسمت گوشه چشمی به واقعیت داشت و می خواست به این وسیله راه اندازی طرحهای رنگ و وارنگ را به نمایش بگذارد، طرحهایی که نه زمین و ساختمانش معلوم است و نه اسباب و وسایل آن و تنها چیزی که لازم است قصد خیر مدیران و مجریان طرحها. خدا می داند که منظور نویسنده از مدیر فرهنگی هنری در این قسمت از ساختمان پزشکان، مدیران شهرداری بود یا ارگانهای دولتی. اما چه فرقی می کند؟ اصل مسئله در نحوه اجرای طرحها و بیانی است که از آنها می شود. 

روشن است که گفتن عبارتی همانند خدمت به مردم و امثال این عبارت از سوی مدیران خوب و پسندیده است اما آیا تعریف و تمجید از مردم متناسب با مسئولیت پذیری مدیران و نحوه عمل آنان نیز هست؟ وقتی به این قسمت از سریال ساختمان پزشکان نگاه می کنیم و نحوه راه اندازی طرحها را می بینیم، به آنها می خندیم یا حداقل لبخندی می زنیم. این سریال طنز است و اصل و اساس کارش هم در همین شادی و نشاطی است که ایجاد می کند، اما طنز یک جنبه تلخ هم دارد که در این سریال وجود داشت و آن ارتباطش با واقعیت است. 

در واقعیت هم می توان سخنان و عبارات مدیر فرهنگی هنری ساختمان پزشکان را یافت که به راحتی از سوی مدیران بیان می شود و این سوال را پیش می کشد که نکند این مدیران مثل آن یکی و به همان صورت نحوه مدیریت خود را در لفافه ای از الفاظ می پیچند تا فقط مقام خود را حفظ کنند بدون آن که نسبت به مدیریت خود مسئولیت پذیری داشته باشند و حتی شاید ادبیات تملق از مردم درست برای فرار از مسئولیت پذیری به کار می رود.
 
می گوییم خدمتگذار مردم تا آن که کسی تصور نکند به چه نحو عمل می کنیم و با سوال و پرسش خود چند و چون عملمان را کند و کاو کند. می گوییم خدمتگذار مردم تا آن که اصلا کسی جرأت پرسشی به خود ندهد تا آن که مجبور به پاسخ دادن باشیم. در این نحو استفاده از زبان شعر و مثل به کار می بریم و از زبان کوچه بازاری برای رفع و رجوع مدیریت استفاده می کنیم تا جایگزین اصل مسئولیت پذیری شود. 

هیچ کس در ساختمان پزشکان به ادبیات مدیر فرهنگی هنری نقد که هیچ، حتی کوچکترین اشاره ای نداشت جز یکی. شریک ناصر از سخنان مدیر خنده اش می گیرد و بلافاصله مغضوب مدیر فرهنگی هنری می شود و حتی به دلیل خنده اش اجازه ندارد تا در مابقی مراسم افتتاح شرکت داشته باشد. این اندک آگاهی از نحوه عمل مدیر پاسخ سختی دارد اما به راستی دیگران چه؟ چرا آنان نمی خندند یا حتی تعجب نمی کنند؟ شاید ادبیات مدیر برای جالب باشد یا آن که برای آنان هم به همان اندازه آن فرد عجیب و غریب باشد اما به روی خود نمی آورند. 

به هر حال، این زبان و ادبیات خاص است که اجازه می دهد آن مدیر به آن صورت طرحها را افتتاح کند بدون آن که کسی خرده ای به او بگیرد و برای کسی اهمیت داشته باشد که در چشم انداز راستا باشد یا در راستای چشم انداز و به واسطه همین ادبیات است که بساط چند و چون و مسئولیت پذیری هم یک سره برداشته می شود. شما چه؛ آیا به نظر شما در چشم انداز راستا درست است یا در راستای چشم انداز؟!

مجله خواندنی ها
مجله فرارو
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین