bato-adv
کد خبر: ۷۲۴۲۴

14نوع سكوت ايراني

تاریخ انتشار: ۲۳:۴۹ - ۱۴ فروردين ۱۳۹۰


نظرياتي كه درباره فرهنگ ايرانيان تا كنون انجام شده است با چه نقايصي همراه بوده است؟

براي پاسخ به اين سوال بايد مقدمه‌اي را به عرض برسانم. امروزه، به‌عنوان يک واقعيت شاهد هستيم كه با گسترش تكنولوژي‌هاي ارتباطي رسانه‌ها و فرآيندهاي جهاني‌شدن، بسياري از پديده‌هاي پست‌مدرن مانند رسانه‌اي‌شدن، شبكه‌اي‌شدن، اطلاعاتي‌شدن، تنوع و تكثر فرهنگي، چندفرهنگي‌شدن، كاهش اقتدار سنت‌ها و فراروايت‌ها, ظهور هويت‌هاي گوناگون، سيال و منعطف در جامعه ايران نيز راه يافته‌است. 

در وضعيت جديدي که در آن قرار‌داريم و به‌طور حتم در دهه‌هاي آينده نيز شاهد گسترش آن خواهيم‌ بود، ضمن برخوردار‌شدن از فرصت‌هاي تازه براي داشتن زندگي بهتر و همچنين بهره‌مندي از امكانات بيش‌تر براي پاسخگويي به نيازهاي مادي و معنوي شهروندان در معرض مجموعه‌اي از مخاطرات و تهديدها نيز قرارگرفته‌ايم. ريشه بسياري از احساس ناامني‌هاي فرهنگي و اجتماعي را كه در ابتداي بحث به آن‌ها اشاره‌شد، مي‌توان در وضعيت كنوني فرهنگ جامعه جست‌و‌جو نمود.
 
براي مثال، جامعه امروز ايران به‌لحاظ ساختار جمعيتي، جامعه‌اي جوان محسوب مي‌شود. پديده جواني جمعيت به‌علاوه توسعه شبکه‌هاي ماهواره‌اي و فن‌آوري‌هاي ارتباطي، فرصت‌ها و فراغت‌هايي را موجب‌گشته که خود، زمينه‌ساز تحولات ارزشي در جامعه بوده‌است. مباحثي كه درباره فرهنگ و شخصيت جمعي ايرانيان توسط نظريه‌پردازان اجتماعي گفته‌شده‌، اغلب بر‌اساس تجزيه‌و‌تحليل وضعيت جامعه ايران در دوران پيشامدرن بوده‌است. اين نظريه‌پردازان با مشاهده مشكلات و چالش‌هاي جامعه ايران در مسير دست‌يافتن به توسعه همه‌جانبه در بيش‌تر مواقع تلاش‌كرده‌اند تا عوامل توسعه‌نيافتگي را درون‌زا ببينند و بخصوص نقش فرهنگ و فرهنگ‌سياسي را در اين زمينه برجسته‌تر نمايند. 

انتقادي كه به اين ديدگاه وارد است كم‌توجهي به تغييرات و تحولات رخ‌داده در جامعه ايران در دوران معاصر مي‌باشد. براي توضيح اين تغيير مي‌توان به نتايج يك پژوهش تجربي استناد‌ جست: «محمد فاضلي» در پژوهشي با عنوان «فرهنگ سياسي مردم ايران» در آبان ماه 1384 با بررسي پيمايشي در مناطق شهري و روستايي 19 استان كشور به نتايج قابل‌توجهي در اين زمينه دست پيدا نموده‌است. بر‌اساس نتايج اين تحقيق؛ اكثريت مردم ايران بسيار بيش از آنكه با انگاره‌هاي فرهنگي اقتدارگرايانه، حامي تك‌صدايي و اقتدارگرايي رسانه‌اي باشند، آزادي رسانه‌ها را مرجح دانسته‌اند. همچنين اين تحقيق نشان‌مي‌دهد كه مردم ايران به تساهل سياسي بيش از تساهل ديني اعتقاد‌دارند و نيز شيوه‌هاي خشن غيردموكراتيك را ترجيح‌نداده‌اند (فاضلي: 1387). 

تحقيقات تجربي ديگر در اين زمينه نشان‌مي‌دهد که گرايش‌هاي فرهنگي مردم ايران طي دهه‌هاي اخير با تغييراتي اساسي همراه بوده‌است. بنابراين، در فهم مسئله «فرهنگ ترس» و «احساس ناامني» در جامعه امروز ايران، مي‌بايست تفاوت بسترهاي اجتماعي جامعه امروز با دوره‌هاي پيشين را درنظرداشت. همان‌طور كه گفتيم؛ احساس ناامني در دوران پيشامدرن، مدرن و دوران كنوني از نظر علل، عوامل، پيامدها، زمينه‌ها و انواع آن با يك‌ديگر متفاوت‌اند. همان طور که قبل تر اشاره کرديم «محسنيان راد» در پژوهشي با عنوان «ريشه‌هاي فرهنگي ارتباط در ايران» تلاش‌مي‌كند تا الگوهاي ارتباط در ايران را بر‌اساس چگونگي بازنمايي شخصيت و فرهنگ ايراني در اشعار و ضرب‌المثل‌هاي فارسي طي هزار سال گذشته بررسي‌كند. وي در پاسخ به اين پرسش كه هنجارهاي موجود در ضرب‌المثل‌ها و اشعار ايراني کدامند؛ نشان‌مي‌دهد كه توجه به سكوت و ارتباط عمومي در ميان فرادست و فرودست مهم‌ترين هنجارهاي ارتباطي هزارساله جامعه ايران بوده‌است. 

به اعتقاد «محسنيان راد»؛ فضاي ناامن ناشي از دوره‌هاي متناوب نابساماني– بساماني در بين ايرانيان، پديده ظاهر و باطن را به‌وجود آورده‌است. وي استدلال‌ مي‌كند كه سكوت در طول تاريخ ايران جايگاه خاصي در ارتباطات ميان اعضاي جامعه داشته ‌است. به‌طوري‌كه انبوهي از اشعار و ضرب‌المثل‌هاي ما مردم را به سكوت توصيه‌نموده‌اند. او 14 نوع سكوت را در اين متن‌ها از يكديگر تفكيك مي‌كند. براي مثال، توصيه به سكوت براي پاسداري از خود در مقابل خطر، توصيه به سكوت به‌طور عام، توصيه به سكوت براي آبروداري، يا توصيه به سكوت براي پاسداري از ديگران. اين بررسي به‌خوبي نشان‌مي‌دهد كه وضعيت ناامني يكي از زمينه‌هاي بروز هنجار ارتباطي معطوف به سكوت است. 

همچنين «ويليام بيمن» انسان‌شناس آمريكايي در كتاب خود با عنوان «زبان، قدرت و منزلت در ايران» (1381) بيان مي‌دارد كه زرنگي يا زيركي يكي از خصايل مهم ايرانيان است. به اعتقاد «بيمن» اين نوع زرنگي يا زيركي بازتاب نهايي بي‌اعتمادي و احساس ناامني در جامعه ايران است. او استدلال‌مي‌كند كه چون ايرانيان به يكديگر بي‌اعتماد هستند و نمي‌دانند كه كنش‌ها و واكنش‌هاي ديگران را چگونه پيش‌بيني كنند در نتيجه، در مناسبات خود از جادوي ارتباطي و اشكال گوناگون لفاظي استفاده‌مي‌نمايند.

اين ترس‌هاي نهادينه شده تا چه حد در جريان جهاني شدن بازتوليد شده است؟

با گسترش فرآيندهاي جهاني‌شدن و در شرايط امروزي که انسان در دهکده‌اي جهاني زندگي مي‌کند، ما اشکال گوناگوني از خطرها و ترس‌ها را تجربه‌مي‌کنيم که در هيچ لحظه ديگري از تاريخ به‌صورت کنوني آن‌را نمي‌شناختيم. در‌واقع، در دنياي امروز ما با صورت‌هاي نويني از مخاطرات روبه‌رو هستيم. «اولريش بک»، نظريه‌پرداز مشهور آلماني، مفهوم «جامعه مخاطره‌آميز» را براي توصيف جوامع امروزي به‌کار‌مي‌برد. 

منظور «بک» از جامعه مخاطره‌آميز اين است که امروزه ساختارهاي اقتصادي، اجتماعي، سياسي و فرهنگي به اشکال گوناگوني براي شهروندان توليد خطر مي‌کنند. براي مثال، بي‌ثباتي و ناپايداري در موقعيت شغلي، آلودگي محيط‌زيست، فروپاشي خانواده يا مرگ‌وميرهاي ناشي از حوادث صنعتي، هيچ‌يک ناشي از رخدادهاي تصادفي يا طبيعي نيستند. بلکه سازوکارهاي جامعه، اقتصاد، سياست و فرهنگ، امروزه به گونه‌اي عمل‌مي‌نمايند که اين خطرات را در برابر انسان امروز قرارمي‌دهند. يعني اگر در گذشته طبيعت منبع خطرساز آدمي بود امروزه مصنوعات انساني مخاطره آميز شده اند. ما امروز به تعبير بک با «مخاطرات بشر ساخته» مواجهيم نه مخاطرات طبيعي. در چنين شرايطي اعتماد انسان به دانش، صنعت، ثروت، دولت و ديگر دستاوردهاي عصر مدرن کاهش مي‌يابد. از اين‌رو انسان به بازانديشي در تمام پيامدهاي مدرنيته اوليه مي‌پردازد.

مجله خواندنی ها
مجله فرارو