فرارو- رشد بیش از اندازه قتل در سالهای اخیر، طبیعتاً میتواند رشد «قتلهای خاص» نظیر همسرکشیها را به همراه داشته باشد. یک جستجوی ساده نشان میدهد پدیده همسرکشی زنان و مردان کم در اخبار ما تکرار نمیشوند. همسرکشیها چگونه اند و ریشهشان چیست؟
به گزارش فرارو؛ قاضی عزیزمحمدی، رئیس شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران، چندی پیش گفته بود: «زمانی که شعبه 71 دادگاه کیفری استان را در سال 82 تحویل گرفتم، سالانه به حدود 45 مورد قتل رسیدگی میکردیم اما درحال حاضر تقریبا 580 الی 600 پرونده را در سال مورد رسیدگی قرار میدهیم و این نشان میدهد که زمینههای جرم نهتنها از بین نرفته بلکه در برخی موارد گسترش یافته است».
وقتی آمار قتل چنین رشدی یافته باشد، طبیعی است انواع گوناگون قتلها با زمینهها و دلایل متفاوت نیز رشد قابل توجهی داشته باشد. یکی از این پدیدهها قتل خانوادگی است. جرمی که ارتکاب آن به رغم صمیمت خانوادگی و نزدیکی عاطفی بزهکار و بزهدیده اتفاق میافتد. در این میان «همسرکشیها» برجستگی خاص خویش را دارند.
تنها یک جستوجوی ساده در اخبار- و نه در کل پروندههای دادگستری- نشان میدهد طی یک ماه گذشته با محاکمه یا صدور حکم چندین و چند همسرکش روبرو بوده ایم. بر خلاف آنچه در ابتدا به ذهن میرسد، در همسرکشیها قاتل، لزوماً شوهر نیست و گاه زنانی هستند که جان شوهر میگیرند.
یکی از پروندههای همسرکشی که محاکمه متهمین آن اخیراً انجام شد به قتل مردی توسط همسر و پدر همسر وی بازمیگشت. فحاشیهای شوهر به زن، کار را به جایی میرساند که پدر زن و خود آن زن اقدام به قتل شوهر میکنند.
در پروندهای دیگر که وقوع جرم آن به مهرماه سال جاری بازمیگشت، مردی، زن خود را به خاطر ظنین بودن در مسائل اخلاقی به قتل رسانده بود: «مدتی بعد از ازدواج به رفتارهای او مشکوک شدم و احتمال دادم که او با افرادی رابطه داشته باشد؛ وقتی به تعقیب او پرداختم، فهمیدم او با یک پسر که قبلا با او دوست بوده، رابطه دارد. به کلانتری و دادگاه شکایت کردم اما چون مدرک مستندی نداشتم، نتوانستم حقانیت خود را ثابت کنم».
در موردی دیگر زن جوانی با همدستی یک مرد شوهر خویش را به به قتل رسانده و جسد او را مثله کرده بود. در این مورد اختلافات با شوهر، زمینه ارتباط با مرد بیگانه و پس از آن هم قتل او را ایجاد میکند.
«همسرکشی» نگاه از بالا
جرایم خانوادگی از این حیث حائز اهمیتند که دارای رقم سیاه بالایی هستند. در جرمشناسی رقم سیاه به عددی گفته میشود که نسبت بین بزهکاری حقیقی و بزهکاری قانونی یا قضایی را نشان میدهد. منظور از بزهکاری واقعی یا حقیقی تمام جرایمی است که در یک زمان معین در مکان معین اتفاق میافتد اعم از جرایمی که کشف شده باشند یا نشده باشند.
محیط خانواده خواه به واسطه پیوندهای عاطفی، خواه به واسطه حسابگریهای پیچیدهای که بر آنها حاکم است و خواه به این دلیل که به هر حال «حریم خصوصی» شمرده میشود؛ از نظارت مقامات عمومی به دور است. به هیچ وجه نمیتوان نظارت مقامات عمومی را بر محیط خانواده تجویز کرد، اما زمینههای بروز جرم نیز در این محیطها بالاتر است، جرایمی که از آنها تحت عنوان خشونت خانگی یاد میشود و بسیاری از اوقات مخفی میماند.
اما زمانی که پای جرمی نظیر قتل به میان میآید، کمتر احتمال مخفی ماندن و کشف نشدن ابعاد قضیه وجود دارد. شاید از نکات جالب توجه در احکام اسلام که در قوانین ما بازتاب یافته این است که زن و شوهر به هیچ وجه ولی دم یکدیگر به حساب نمیآیند و این خود میتواند معرفتی ناخودآگاه پیرامون احتمال وقوع «جرم همسرکشی» باشد.
پایگاه اطلاعرسانی پلیس درباره برخی ابعاد همسرکشی مینویسد: «پدیده همسر کشی در بین زنان و مردان متفاوت است، مردهایی که گمان می کنند همسرشان مرتکب ارتباط نامشروع شده، معمولا کشتن او را جایز می دانند و جرم به حساب نمی آورند».
البته این دلیل اصلی نیست. گاه اختلالات روانی هستند که علت وقوع همسرکشی میشوند. علاوه بر اختلالات روانی برخی از مواد افیونی نیز قادر به ایجاد اختلالاتی هستند که زمینهساز وقوع آنی جرم شود و پس از آن هم مرتکب را دچار پشیمانی کند. از جمله نکات حائز اهمیت دیگر، رشد همسرکشی در میان زنان است.
در پژوهشی که دکتر آشوری و دکتر معظمی درباره همسرکشی زنان صورت داده اند، آمده است: «در بررسی همسرکشیهای 15 استان مشخص شده 33 درصد زنان خود مباشر قتل شوهرشان بوده اند. 22 درصد زنان به صورت مشارکتی در قتل شوهر شرکت داشته اند و 28 درصد معاونت داشتهاند».
به نوشته پایگاه اطلاعرسانی پلیس زنان ازدواج دایم یا موقت همسر خود را تحمل نمیکنند و در بسیاری موارد زنان علاقهای ندارند که زندگی مشترک خود را با زن دیگری تقسیم کنند. بنابراین در صورت خیانت مرد، زن تنها روش انتقام از مرد را در کشتن میبیند که گاه توسط خود و گاه توسط فرد اجیر شدهای که در بسیاری از موارد مرد است صورت میگیرد.