سفر آقای رئیسی به چین، سوای از اهمیت ذاتی آن، یعنی برقراری و ارتقاء روابط راهبردی با کشوری مانند چین که باعث میشود هر سفری در این سطح، مهم جلوه کند، حائز اهمیت و برخوردار از ویژگیهایی است که آن را مستثنی از سایر سفرهای مشابه میکند.
به گزارش خبرآنلاین، رسانههای حامی دولت در چند روز گذشته سعی کرده اند این سفر مهم را که انتظارات زیادی از آن میرود، صرفا به پروتکلهای تشریفاتی تقلیل دهند و دل خوش به این مقدار شوند که چینیها از سه نوع پروتکل تشریفاتی مرتبط با سفر کاری، سفر رسمی و سفر دولتی، پروتکل تشریفاتی سوم را برای اقای رئیسی به کار خواهند برد که نشان دهنده اوج استقبال و تحویل گرفتن یک مقام خارجی از سوی چینی هاست.
فارغ از اینکه چینیها حتما و باید آقای رئیسی را در چارچوب بهترین پروتکلهای تشریفاتی مورد استقبال قرار دهند، آنچه سفر ایشان را حائز اهمیت ویژه کرده، موضوع پروتکل تشریفاتی نیست بلکه برخی عوامل دیگری است که سبب شده تا توجهات داخلی و خارجی به این سفر افزایش یابد.
برخی از این عوامل را میتوان به شرح ذیل فهرست کرد.
۱- آقای رئیسی به عنوان رئیس دولتی به چین میرود که شعار نگاه به شرق را سرلوحه سیاست خارجی خود قرار داده و اعضای دولت او از جمله کارگزاران سیاست خارجی آن، کارنامه روشن و قطوری در غرب ستیزی، برجام ستیزی و امیدواری به همکاری با شرق، خصوصا چین داشته اند.
۲- این سفر در شرایطی صورت میگیرد که دولت سیزدهم بارها اعلام کرده است که چین به خاطر رویکرد غرب گرایانه دولت قبل حاضر به همکاری با ایران نبوده است و موضوع تحریمهای آمریکا و نپیوستن ایران به اف. ای. تی. اف بهانهای بیش نبوده و حالا که یک دولت انقلابی با رویکرد غرب ستیز و با نگاه مثبت به چین روی کار آمده، رویکرد تعاملی چینیها نیز متفاوت خواهد شد.
۳- این سفر تقریبا دوسال پس از امضای برنامه همکاری جامع ایران و چین انجام میشود، اما هنوز هیچ یک از مفاد این برنامه در قالب قرداد، اجرایی نشده و دو کشور هیچ گام روشن و ملموسی به سمت همکاری راهبردی برنداشته اند. تبادلات و تعاملات ایران و چین در حد فروش نفت و میعانات به طرف چینی روی آب و نیز صادرات کیوی و پای مرغ، باقی مانده است و متاسفانه برخی از کارگزاران سیاست خارجی دولت سیزدهم اصرار دارند که صادرات پای مرغ به چین را به عنوان همکاری راهبردی بپذیریم. حال آنکه کمترین انتظار نخبگان از همکاری راهبردی ایران و چین بهره مندی کشورمان از فناوریهای سطح بالای چین، سرمایه گذاری کلان این کشور در حوزههای مختلف صنعتی، کشاورزی، زیرساختی، حمل و نقل و ... و مشارکت دادن جدی ایران در طرحهای توسعهای از جمله «کمربند و راه» است که تا کنون نه تنها هیچ نشانهای از آنها دیده نشده است، بلکه متاسفانه به نظر میرسد چین در برخی از این پروژهها از جمله ابتکار «کمربند و راه» ایران را دور زده و برخی از ظرفیتهای ژئوپلیتیکی کشورما را تهی کرده است.
۴- سفر رئیس جمهور کشورمان به چین در زمانی انجام میشود که هنوز چند ماهی از سفر جنجالی آقای شی جینپینگ به عربستان و امضاء بیانیه شورای همکاری خلیج فارس علیه تمامیت ارضی کشورمان نگذشته است و خاطر ایرانیان هنوز از این رفتار ناپخته چینیها مکدر است.
۵- این سفر در زمانی صورت میگیرد که روابط ایران و غرب، بیش از هر زمان دیگری دچار تنش و چالش جدی است، هیچ افق روشنی برای احیای برجام دیده نمیشود و ایران متهم به همکاری نزدیک نظامی و امنیتی با روسیه در جنگ اوکراین شده و ناتو و اتحادیه اروپا نسبت به ادامه این روند به ایران هشدار جدی داده اند. این در حالی است که چین، داهیانه خرج خود را از روسیه سوا کرده و به هیچ وجه حاضر نشده است دامن خود را به جنگ روسیه با اوکراین آلوده سازد و به بهترین شکل ممکن تا این لحظه تنش با آمریکا را بر سر موضوعات اقتصادی و ژئوپلیتیکی مدیریت کرده است؛ لذا در چنین شرایطی لازم است آقای رئیسی و مشاوران سیاست خارجی ایشان مراقب باشند که دستاورد آنها از این سفر قرار نیست تبلیغات بر سر پروتکلهای تشریفاتی آنچنانی چین باشد. باید مراقب بود که انتظارات از این سفر بسیار فراتر از این است که چینیها کدام پروتکل تشریفاتی را برای او و با چه کیفیتی اجرا کرده اند و این سفر را کاری دیده اند یا رسمی یا در سطح سران کشورها. طبیعی است که هر رئیس جمهوری به کشور دیگری سفر میکند پروتکل سران در خصوص او اجرا میشود.
پروتکلهای رایج تشریفاتی در سفر سران نیز مشخص است. در بهترین حالت همتای او در فرودگاه به استقبال میآید (در غیر این صورت یکی از وزرا از او استقبال کرده و مراسم استقبال در محل جلوس میزبان برگزار میشود)، پس از استقبال رسمی از مهمان با نواخته شدن سرود ملی دو کشور رؤسای جمهور به اتفاق از یگان تشریفات سان میبینند.
در جریان این مراسم به افتخار حضور رییس جمهوری مهمان و هیأت همراه ۲۱ گلوله توپ شلیک و رؤسای جمهوری کشور میزبان و کشور مهمان، هیأتهای عالیرتبه مقامات همراه خود را به یکدیگر معرفی میکنند.
بعد از آن مذاکرات رسمی و ملاقات روسای جمهور و هیأتهای عالیرتبه و امضای تفاهم نامهها شروع میشود. در ادامه یک شام یا ناهار رسمی برگزار میشود، دو طرف به فراخور تدارک میزبان در محلهایی حاضر و از آنجا بازدید میکنند، بعضا مهمان در یکی از این مراسم سخنرانی میکند و در نهایت با هماهنگی دو طرف میتواننند یک کنفرانس خبری نیز داشته باشند.
این پروتکلهایی است که در خصوص سایر رؤسای جمهور و سران کشورهای دیگر هم اجرا شده است؛ لذا از همین حالا نباید اسیر گران فروشی چینیها یا کارگزاران داخلی در اجرای پروتکل تشریفاتی آنچنانی شد. نباید دلخوش به این بود که یک کارگزار سیاست خارجی به حمد و ثنای چینیها بپردازد و به به و چه چه کند که آنها بالاترین پروتکل تشریفاتی را برای آقای رئیسی در نظر گرفته اند. آنچه مهم است خروجی سفر است و این که در پایان سفر مشخص شود آیا چینیها عزم و اراده جدی برای اجرای برنامه ۲۵ ساله همکاری جامع ایران و چین دارند یا همچنان میخواهند تحریمهای آمریکا را بهانهای برای کم کاری خود نسبت به ایران قرار دهند. اینکه رئیس جمهور ما را در چین به بهترین شکل ممکن تحویل بگیرند، اما بعد همچنان تعاملات راهبردی ایران و چین معطل باقی بماند چه فایدهای خواهد داشت؟
به گفته دوستان انقلابی و اعضای دولت سیزدهم، ایران سالهاست از سیاست قاشق خالی غربیها رنج برده است. حالا سزاوار نیست از کشورهای دوستی، چون چین که به آنها در روزهای سخت امید بسته است نیز شاهد همین سیاست قاشق خالی باشد؛ لذا بزرگترین دستاورد سفر آقای رئیسی به چین باید عملیاتی شدن برنامه همکاری جامع ایران و چین باشد نه اینکه چینیها آقای روحانی را بیشتر تحویل گرفتند یا آقای رئیسی را؟