bato-adv
کد خبر: ۵۹۳۲۹۸

احوال بردگان در ایران

احوال بردگان در ایران
از جمعیت و تعداد غلامان و کنیزان در این دوره اطلاعات دقیقی در دست نیست و تعیین تعداد واقعی بردگانی که سالانه به هر طریقی وارد ایران می‌شدند بسیار مشکل یا حتی غیرممکن به نظر می‌رسد؛ چراکه تقریبا در هیچ منبعی به این مساله به‌عنوان موضوعی جداگانه پرداخته نشده و به آن بهایی داده نشده است و تنها به‌صورت تقریبی می‌توان برآوردی از تعداد غلامان و کنیزان در این دوره به‌دست آورد.
تاریخ انتشار: ۰۰:۳۷ - ۲۶ آذر ۱۴۰۱

در طول تاریخ ایران از عهد باستان تا اوایل قرن چهاردهم ه.ق، بردگان (غلامان، کنیزان و خواجگان) به‌عنوان بخشی از جامعه ایران محسوب و در زمینه‌های مختلف اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و نظامی به‌کار گرفته می‌شدند.

از پایان قرن اول ه.ق به بعد، با گسترش فتوحات مسلمانان در مناطقی، چون ماوراءالنهر، قفقاز و ماورای آن تعداد زیادی از ساکنان این مناطق به اسارت مسلمانان درمی‌آمدند و به سرزمین‌های اسلامی از جمله ایران وارد می‌شدند. این بردگان به واسطه شجاعت و تهورشان، عمدتا در امور نظامی به‌کار گرفته می‌شدند. ورود برده از مناطق شمالی تا اوایل قرن هفتم ه.ق (همزمان با هجوم مغولان به ایران) پیوسته ادامه داشت. در طول حکومت ایلخانان مغول و سپس تیموریان و ترکمانان، آق قویونلو و قراقویونلو، این جریان دچار وقفه شد و از ورود بردگان، دیگر خبری نبود؛ چراکه سنت نظامی‌گری این سلسله‌ها کاملا با حکومت‌های ایرانی متفاوت بود. این روند تا تشکیل حکومت صفویان در اوایل قرن دهم ه.ق ادامه پیدا کرد. در قرون دهم و یازدهم.ه.ق طی لشکرکشی‌های شاهان صفوی به قفقاز و ماورای آن تعداد زیادی از ساکنان این مناطق به اسارت درآمده به ایران وارد شدند.

به این ترتیب، مجددا موج جدیدی از ورود برده به ایران (این‌بار از شمال غربی) آغاز شد که تا اواخر عصر صفوی همچنان ادامه یافت. ورود بردگان آفریقایی‌تبار، از اواسط قرن دوازدهم ه.ق به بعد قابل توجه است. با آغاز قرن سیزدهم ه.ق و در طول حکومت قاجارها در ایران، تجار و دلالان برده، تعداد زیادی از این بردگان را از آفریقای شرقی به بنادر جنوبی ایران وارد کردند. از این تعداد، برخی در همین بنادر باقی می‌ماندند و بقیه نیز به نقاط مختلف ایران به‌ویژه شهرهای بزرگ از جمله تهران شیراز و اصفهان فرستاده می‌شدند. این روند (ورود بردگان آفریقایی به ایران) تا اواسط قرن چهاردهم ه.ق ادامه پیدا کرد.

احوال بردگان در ایران

منابع تامین

در عصر قاجار هم غلام و کنیز سفیدپوست به چشم می‌خورد و هم سیاه‌پوست. این دسته از بردگان عمدتا در تهاجمات و لشکرکشی‌های تنبیهی یا طی جنگ‌های منظم ایران و روسیه به اسارت درآمدند.بخشی از آنها نیز از راه تجارت و خریدوفروش تامین می‌شدند. قسمت اندکی نیز به خاطر فقر و نداری فروخته می‌شدند. با سقوط صفویان و سپس دوران فترت قدرتی که با شروع حکومت قاجارها ایجاد شد - ورود غلامان و کنیزان سفید از منطقه قفقاز و ماورای آن به‌طور کاملا محسوسی کاهش یافت؛ چراکه روس‌ها بعد از تصرف قفقاز و انعقاد قرارداد ننگین ترکمنچای با دولت ایران در سال۱۲۴۳ق (۱۲۰۶ش) خرید و فروش مردان و زنان قفقازی را ممنوع کردند. بردگان سیاه‌پوست از قومیت‌های مختلفی چون زنگی، حبشی، سهیلی و نوبی بودند. این دسته از بردگان از راه تجارت و خرید و فروش تامین می‌شدند.

حمل‌ونقل آنها به ایران هم از راه زمینی صورت می‌گرفت و هم از طریق دریا. بخشی از این بردگان توسط حجاج و زائران شهرهای مقدسی چون مکه، مدینه و کربلا از راه‌های زمینی به ایران منتقل می‌شدند. البته تعدادی از تجار برده نیز در غرب و جنوب غربی ایران از شهرهای غربی بغداد، کربلا، مکه و مدینه، بردگان آفریقایی را وارد بازارهای ایران می‌کردند. تعداد کمی از بردگان نیز از طریق دمشق وارد ایران می‌شدند که چندان اهمیت نداشت. ورود بردگان از طریق زائران بعد از اولین فرمان منع برده‌فروشی در سال ۱۸۴۸م / ۱۲۶۲ق / ۱۲۲۵ش ادامه پیدا کرد و تا ۱۳۴۲ق/ ۱۹۲۸ که برده‌داری به‌طور کامل منسوخ شد، انجام می‌گرفت.

مابقی بردگان که بیشتر بودند، از طریق خلیج‌فارس به ایران وارد می‌شدند خلیج‌فارس مسیری بود که از طریق آن نیاز بازارهای شرق عربستان، عراق و ایران به برده‌های آفریقای شرقی و حبشه تامین می‌شد. سابقه تجارت برده در این منطقه به قرن ۱۲ق / ۱۸م می‌رسید. به نوشته سر توماس هربرت (S.T.Herbert) مورخ و نویسنده انگلیسی که در اوایل قرن ۱۷م ۱۱ق (۱۶۲۶م، مقارن با دوره حکومت صفویان) به ایران سفر کرده، خرید و فروش بردگان هندی و آفریقایی توسط ایرانی‌ها در بندرعباس صورت می‌گرفته است.

شرق آفریقا، منبع اصلی صدور برده به خلیج‌فارس بوده است. بردگان از این منطقه به بنادر عمان از جمله مسقط و صور منتقل شده، سپس در گروه‌های کوچک به بنادر خلیج‌فارس، از جمله بنادر ایرانی چون لنگه، بوشهر، کنگان قشم، خارک و بندرعباس فرستاده می‌شدند. در نامه‌ای که در سال ۱۲۶۶ق (۱۲۲۹ش) خطاب به صدراعظم وقت «امیرکبیر» در باب خرید و فروش غلام و کنیز سیاه در بنادر جنوب ایران تحریر یافته، شرح روشنی از چگونگی خرید و فروش غلام و کنیز سیاه در این مناطق به دست می‌آید: «...این روزها تفصیلاتی چند از حکایت داد و ستد غلام و کنیز سیاه که چقدر شیوع دارد، به دوستدار نوشته بودند که اطلاع بعض از آنها از برای اولیای این دولت علیه لازم بود...» از جمله بغله از مال محمد بن‌خمیس که ناخدای آن حسین نام بوده است از بندر لنگه یک بغله حمل سیاه داشته که بعضی از آنها را در جزیره موسوم به کشم (قشم) فروخته و بعضی دیگر را شبانه به‌طور خفیه در بندر لنگه پایین آورده‌اند که عدد آنها معلوم نشده است؛ اما این قدر دانسته‌اند که زیاد بوده‌اند.

در بندر کنگان کشتی‌های متعدد و سیاه زیادی آورده‌اند و آشکارا در بازارها می‌فروشند.در این میانه یکی از بغله‌های لنگاه (لنگه) به قدر ۳۰نفر ابتیاع کرده و یک نفر دیگر بوشهری ۶نفر خریده و گمرک این سیاه‌ها در آنجا هر نفری ۶هزار است. از محمره یک بغله به بندر لنگاه آمده که ناخدای آن عبدالله‌بن‌کلان است و اصل بغله مال شیخ جابر است و بیست [و] دو نفر غلام و کنیز در آن بغله بوده است. کشتی دیگر از مال حاجی قاسم نام که ناخدای آن فولاد نام بوده است، پنج نفر غلام از کنگان آورده و در (حلیله) پایین آورده کشتی دیگر از اهالی خارک که ناخدای آن شاهان نام دارد به قدر سی‌ودو نفر غلام آورده و به محمره و بصره برده سابقا هم آن جناب اعلام کرد که حاجی شعیب نام غلام سیاه به بوشهر آورده بوده، کشتی او در بوشهر در ضبط شیخ‌عبدالله است.

جمعیت

از جمعیت و تعداد غلامان و کنیزان در این دوره اطلاعات دقیقی در دست نیست و تعیین تعداد واقعی بردگانی که سالانه به هر طریقی وارد ایران می‌شدند بسیار مشکل یا حتی غیرممکن به نظر می‌رسد؛ چراکه تقریبا در هیچ منبعی به این مساله به‌عنوان موضوعی جداگانه پرداخته نشده و به آن بهایی داده نشده است و تنها به‌صورت تقریبی می‌توان برآوردی از تعداد غلامان و کنیزان در این دوره به‌دست آورد. از نظر سرجان ملکم این دسته از خدمه زیاد نبوده، غالبا آفریقایی یا گرجی بودند که چون در طفولیت خریده یا به‌دست آورده می‌شدند، به مذهب اسلام تربیت می‌شدند؛ «لیدی شیل» نیز در سفرنامه خود اشاره می‌کند که با شمارش معدودی برده که در کوچه و بازار شهرهای بزرگ شمال ایران مشاهده می‌شوند، می‌توان حدس زد که واردات برده نباید آن‌قدرها هم زیاد باشد. وی می‌افزاید: البته در شهرهای جنوبی ایران و به‌ویژه شهرهای نوار ساحلی خلیج فارس عده کثیری دیده می‌شوند که از میان آنها شهرهای بوشهر و بندرعباس از این نظر اهمیت بیشتری دارند. وی علت نبود تخمین دقیق تعداد برده‌های وارداتی از طریق دریا به خاک ایران را مربوط به پراکندگی مکان‌ها و نقاط پیاده کردن بردگان از کشتی‌های حامل برده در سواحل جنوبی ایران قلمداد می‌کند و تعداد بردگانی را که سالانه از این طریق وارد ایران می‌شده‌اند، حدود دو تا سه هزار نفر برآورد می‌کند.

از طرفی، با توجه به اینکه تجارت و خرید و فروش بردگان غالبا به‌صورت پنهانی و مخفیانه صورت می‌گرفته است، نمی‌توان درباره حدود و گستردگی برده‌داری، اطلاعات زیادی به‌دست آورد. در سال۱۲۸۶ق، میرزا عبدالغفار از طرف ناصرالدین شاه مامور سرشماری جمعیت تهران شد. وی کمیته‌ای برای انجام این کار تشکیل داد و طی سه ماه این کار انجام شد. در این سرشماری جمعیت‌ دارالخلافه به جز سپاه ۱۴۷۲۵۶ نفر شمارش شد که از این تعداد سپاهیان ۱۱۴۸نفر غلام پیشخدمت و غلام حاضر رکاب و ۱۲۱نفر غلام مخصوص بوده‌اند. در این سرشماری از جمعیت مردان بزرگ ۱۰۵۶۸نفر توکر و ۷۵۶نفر غلام سیاه و خواجه، جمعا ۱۱۳۲۴نفر و از جمله زنان بزرگ، ۲۵۲۵کنیز سیاه و ۳۷۰۲نفر خدمتکار، جمعا ۶۳۲۷نفر شمارش شده است. در کل تعداد خدمه و مستخدمان روی هم ۱۷۶۴۱نفر شمارش شده‌اند که تقریبا حدود ۱۲درصد و غلامان و کنیزان سیاه حدود ۳۲۸۱نفر یا ۲/ ۵درصد از کل جمعیت تهران را شامل می‌شدند. در این سرشماری تنها آمار بردگان سیاه آورده شده و از تعداد بردگان سفید رقمی داده نشده است؛ ولی با توجه به کم بودن تعداد آنها در برابر بردگان سیاه می‌توان

 به‌طور تقریبی بیان کرد که حدود ۳ تا ۵/ ۳درصد از جمعیت تهران را غلامان و کنیزان تشکیل می‌داده‌اند. آمار جدول شماره‌یک برگرفته از آمار سرشماری میرزا عبدالغفار در سال۱۲۸۶ق. مندرج در کتاب عدد ابنیه شماره نفوس در ‌دارالخلافه تهران ۱۲۳۱ - ۱۳۱۱خورشیدی است. در گزارش میرزا حسین‌خان تحویلدار از ۱۹۹انجمن و صنف در اصفهان بین سال‌های ۱۲۹۷-۱۲۹۳ق نام برده شده که در نوع ۱۹۳، صنف غلامان و کنیزان قرار گرفته است. میرزا حسین‌خان درباره این صنف می‌نویسد: «جماعت غلام و کنیز در اصفهان بسیارند بعضی آزاد و برخی عبید و غالب خانه‌زاد. زمانی که فروش عبید شیوع داشت در اصفهان زیاد خریده‌اند و همگی زاد و ولد کرده‌اند و بعضی از آنها دو رگ شده‌اند؛ چندین سال است عبید فروشی ممنوع است؛ از حبش و زنگبار به این دیار کم می‌آورند.» در سایر شهرهای عمده و بزرگ ایران در این عصر، چون مشهد و شیراز نیز غلام و کنیز به‌چشم می‌خورد.

پولاک مرکز برده‌فروشی ایران را شهر شیراز معرفی می‌کند که از آنجا برده‌ها توسط کاروان‌ها به سایر شهرها برده می‌شدند. وی می‌نویسد: «حاکم شیراز گاه‌گاه کنیز و غلام می‌خرد و آنها را به دربار سلطنتی و بعضی اعاظم هدیه می‌دهد. رسم است که چند غلام و کنیز به‌عنوان مهتر با هر خانم متشخص همراهی کند.» اکثر قریب به اتفاق منابع این دوره، به‌ویژه سفرنامه‌ها به عدم گستردگی و میزان کم تجارت و خرید و فروش برده، به‌ویژه غلامان و کنیزان سفید اشاره دارند. جیمز باست (James Basset) سیاح انگلیسی عصر قاجار (اوایل قرن چهاردهم ق) بیان می‌کند که در این دوره تقاضا و درخواست برده به اندازه‌ای نبود که یک بازار عمومی و گسترده را تامین کند.

احوال بردگان در ایران

 کاربردها و موارد استفاده غلامان

بیشتر نویسندگان بر این عقیده‌اند که بردگان در ایران هرگز مکلف به کارهای دشوار نبوده، تنها به انجام کارهای نسبتا راحت خانگی می‌پرداختند؛ اما این امر فقط درباره اشراف و بزرگان شهری صحت داشت. مردمان بخش‌هایی از ایران از جمله ترکمن‌ها در شمال شرقی و بلوچ‌ها در سیستان واقع در جنوب شرقی ایران، بردگان خود را به شبانی و شخم زدن زمین وامی‌داشتند. در شکایت‌نامه‌ای که عبدالحمید میرزا ناصرالدوله، حاکم بلوچستان در سال ۱۲۸۹ق (1251ش) به دولت ایران نوشته به این مساله اشاره شده است.

در بخشی از این نامه چنین آمده است:

«...در بلوچستان معمول است که هر کس البته به حالت خودش غلام و کنیز نگاه می‌دارد و کلیه معاش و امور آنها از زراعت و رعیتی و کاسبی از همین غلام و کنیزی که دارند می‌گذرد...»

 به‌گزارش کنسول ابوت، در اواسط قرن نوزدهم غالب نیروی کار مزارع منطقه سیستان را بردگان سیاه و سفید تشکیل می‌دادند. به گفته وی، بسیاری از افراد قبیله‌ای در نزدیکی جبل بارز، دو رگه و مولود ازدواج بردگان سیاه‌پوست و اهالی محلی بودند. در خلال قرن سیزدهم ق، در جنوب کشور و در منطقه خلیج‌فارس نیز به‌کارگیری غلامان متنوع‌تر از گذشته ادامه یافت:

1- به‌عنوان سرباز نیروهای محلی یا منطقه‌ای در شیراز، کرمان، بصره، بوشهر، بندرعباس، مسقط یا جزایر بحرین.

2- به‌عنوان کارگر مزارع در جزایر بحرین، بصره و مسقط یا به‌عنوان کارگر مزارع در جنوب ایران یا روستاهای ساحل خلیج‌فارس که در آنها محصولات عمدتا صادراتی کشت و برداشت می‌شد.

3- به‌عنوان کارگر سیستم‌های آبیاری در فارس و کرمان و جنوب ایران و در عمان.

4- به‌عنوان نوکر خانگی در شهرها و روستاهای حوزه خلیج‌فارس و مناطق کوهپایه‌ای جنوب ایران.

در مناطق شهری، به‌ویژه در تهران و سایر شهرهای بزرگ غلامان و کنیزان - اعم از سیاه و سفید به دربار و حرمسرای شاه و شاهزادگان اشراف بزرگان و حکام محلی راه پیدا می‌کردند. زنان در قالب کنیز پیشخدمت یا همسر صیغه‌ای و مردان به‌عنوان خواجه حرمسرا یا غلام پیشخدمت به‌کار گرفته می‌شدند. همچنین دسته‌ای از غلامان آموزش نظامی‌دیده به‌عنوان غلامان شاهی در نیروهای محافظ سلطنتی به خدمت درمی‌آمدند.

بخشی از مقاله‌ای به قلم غلامحسین زرگری‌نژاد و نرگس علیپور

منبع: دنیای اقتصاد

مجله خواندنی ها
مجله فرارو
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین