فرارو- توماس فریدمن، ستوننویس نیویورک تایمز و مفسر و نویسنده سیاسی امریکایی است. او سه بار برنده جایزه پولیتزر به عنوان ستوننویس هفتگی نیویورک تایمز برای پوشش خبری جنگ در لبنان، اخبار و تحولات اسرائیل و تاثیر جهانی تروریسم شده است. او مطالب زیادی در مورد امور خارجی، تجارت جهانی، خاورمیانه، جهانی شدن و مسائل زیست محیطی نوشته است.
به گزارش فرارو به نقل از نیویورک تایمز، برخی از مقامهای اوکراینی هنگام تلاش برای توضیح پیشرفتهای اخیر در عملیات ارتش روسیه در اوکراین گفته اند: «همه روسهای بیکله مرده اند». واقعیت آن است که روسها سرانجام از زمان عملکرد ناتوان اولیه خود که باعث کشته شدن هزاران نفر از آنان شد راه موثرتری برای مبارزه در این جنگ پیدا کردند.
دقیقا به این دلیل که به نظر میرسد جنگ اوکراین به یک جنگ فرسایشی تبدیل شده، روسیه عمدتا عقب ایستاده و تنها شهرهای شرقی اوکراین را گلوله باران میکند و به سوی آن موشک شلیک کرده و آن شهرها را به آوار تبدیل میکند و سپس به سوی جلو پیشروی میکند. ممکن است گمان کنید این بدترین نوع درگیری است. با این وجود، به نظرم شما اشتباه میکنید. من معتقدم که جنگ اوکراین براساس یک واقعیت در آستانه ورود به مرحله جدیدی است: بسیاری از سربازان و ژنرالهای روسیه ممکن است کشته شوند، اما متحدان ثابت قدم اوکراین در ناتو خسته شده اند. این جنگ در حال حاضر به افزایش شدید قیمت گاز طبیعی، بنزین و مواد غذایی در اروپا دامن زده و اگر به زمستان کشیده شود بسیاری از خانوادهها در کشورهای عضو اتحادیه اروپا ممکن است مجبور شوند بین گرم کردن خود و غذا خوردن یکی را انتخاب کنند.
در نتیجه، فکر میکنم مرحله جدید جنگ همان چیزی است که من آن را «استراتژی زمستانی» ولادیمیر پوتین در مقابل «استراتژی تابستانی» ناتو مینامم.
بدیهی است که پوتین آماده ادامه شخم زدن در اوکراین است به این امید که افزایش فزاینده قیمت انرژی و مواد غذایی در اروپا در نهایت اتحاد ناتو را از بین ببرد. به نظر میرسد فرض او این است: اگر میانگین دما در اروپا سردتر از حد نرمال باشد و اگر متوسط عرضه جهانی نفت و گاز کمتر از حد نرمال باشد و اگر میانگین قیمتها بالاتر از حد معمول باشد و اگر خاموشی برق ناشی از کمبود انرژی گسترده شود فرصت خوبی ایجاد میشود تا اعضای اروپا ناتو بر «ولودیمیر زلنسکی» رئیس جمهور اوکراین فشار وارد کنند تا با روسیه به توافق برسد هر نوع توافقی صرفا برای توقف جنگ.
بنابراین، پوتین مطمئنا به سربازان و ژنرالهای خستهاش میگوید: «فقط مرا به سوی کریسمس ببرید. زمستان دوست ماست».
این استراتژیای دیوانهوار نیست. همان طور که «جیم تامرسلی» از «نیویورک تایمز» هفته گذشته گزارش داد: «مقامهای کاخ سفید نگران هستند که دور تازه مجازاتهای اروپایی با هدف محدود کردن جریان نفت روسیه تا پایان سال باعث افزایش مجدد قیمت انرژی شود و مصرف کنندگان غربی که پیشتر در محاصره قرار گرفته بودند را بیشتر تحت فشار قرار دهد و ایالات متحده و سایر کشورها را زمین بزند. انقباض اقتصادی شدیدتر در این زنجیره از رویدادها میتواند بحران غذایی شدیدی را تشدید کند که کشورهای سراسر جهان را درگیر خواهد کرد».
تلاشها برای محدود کردن صادرات نفت روسیه به اروپا میتواند قیمت نفت را به ۲۰۰ دلار در هر بشکه یا بیشتر افزایش دهد به این معنی که آمریکاییها ۷ دلار در هر گالن برای بنزین خواهند پرداخت. شبکه خبری «بلومبرگ» اعلام کرده که قیمت بنزین ۹ تا ۱۰ دلار در هر گالن در اروپا غیرمعمول نیست جایی که قیمت گاز طبیعی از ابتدای سال گذشته حدود ۷۰۰ درصد افزایش یافته و قاره اروپا را به آستانه رکود سوق داده است.
در همین حال، مقامهای ناتو، امریکا و اوکراین مطمئنا با خود میگویند: «بله، زمستان دشمن ما است. اما تابستان و پاییز میتوانند دوست ما باشند. اگر بتوانیم اکنون صدمه واقعی به ارتش خسته پوتین وارد کنیم حداقل او آتشبس را میپذیرد».
این نیز استراتژیای دیوانهوار نیست. پوتین ممکن است در شرق اوکراین دستاوردهایی داشته باشد، اما با هزینه و بهای بسیار بالا. ارزیابیهای نظامی متعدد نشان میدهند روسیه در کمتر از پنج ماه دست کم ۱۵ هزار سربازش را از دست داده است که رقمی خیره کننده محسوب میشود و احتمالا دو برابر این تعداد سرباز مجروح شدهاند و بیش از هزار تانک و توپخانه روسی به قراضه تبدیل شده و قابل استفاده نیستند.
مقامهای امریکایی به من میگویند که پوتین در حال حاضر به اندازه کافی نیرو ندارد تا بتواند از شرق اوکراین خارج شود و بندر اودسا را تصرف کند تا اوکراین را محصور در خشکی بگذارد و اقتصاد آن کشور را خفه کند.
پوتین به شدت به نیروهای بیشتری نیاز دارد تا حرکت اخیر در شرق را حفظ کند و در حال حاضر یک «بسیج پنهانی نیرو «را انجام میدهد تا مردان بیشتری را بدون توسل به یک» فراخوان ملی مخاطرهآمیز سیاسی" به جبهه جنگ اعزام کند. برای جبران کمبود نیروی انسانی، کرملین به ترکیبی از اقلیتهای قومی فقیر، اوکراینیهای مناطق جدایی طلب، مزدوران و واحدهای نظامی شده گارد ملی متکی است و به داوطلبان مشوقهای نقدی زیادی را وعده میدهد.
پوتین تمایلی به فراخوانی تعداد بیشتری از مردان ندارد، زیرا این موضوع نشان میدهد که آن چه او به مردماش گفته تنها یک «عملیات نظامی ویژه» در اوکراین است و نه جنگی در ابعاد گسترده.
ناتو به وضوح امیدوار است که ارتش اوکراین بتواند از سامانههای موشکی و توپخانهای با توانایی تحرک بالا مانند هیمارس یا M ۱۴۲ که امریکا برای کی یف فرستاده استفاده کند تا در تابستان و پاییز به طور قابل توجهی مرگ و میر و ویرانی بیشتری را بر نیروهای روسی در اوکراین وارد کند.
اگر چنین باشد پیشرفتهای پوتین نه تنها ممکن است متوقف شوند بلکه حتی ممکن است رئیس جمهور روسیه احساس کند که مجبور است با آتش بس، مبادله بزرگ زندانیان، تخلیه انسان دوستانه و شرایط بهتر برای صادرات مواد غذایی اوکراین موافقت کند که همه این موارد برای کاهش تورم کمک کننده خواهند بود و باعث کاهش فشار از سوی متحدان اروپایی بر کی یف در مورد موافقت اوکراین با هر نوع توافقی با روسیه خواهند شد.
هیچ نشانهای مبنی بر آمادگی پوتین برای دستیابی به یک توافق صلح نهایی وجود ندارد، اما ممکن است بتوان او را به سمت این نوع آتش بس سوق داد که میتواند به بازارهای انرژی و مواد غذایی کمک کند. بنابراین، به تمام دلایلی که برشمردم استدلال میکنم که جنگ در اوکراین در آستانه ورود به خطرناکترین مرحله از زمان حمله روسها به اوکراین در فوریه است: استراتژی زمستانی پوتین در رویارویی با استراتژی تابستانی ناتو قرار دارد.
جای تعجبی نیست که «ایرینا ورشچوک» معاون نخستوزیر اوکراین از ساکنان مناطق تحت کنترل روسیه در جنوب درخواست کرده که به سرعت آن مناطق را تخلیه کنند تا روسها نتوانند از آنان به عنوان سپر انسانی در طول ضد حمله مورد انتظار اوکراین استفاده کنند.
او میگوید: «شما باید راهی برای خروج بیابید، زیرا نیروهای مسلح ما برای پایان دادن به اشغال سرزمین هایمان توسط روسیه میآیند. یک مبارزه گسترده در راه خواهد بود».
افسوس که نمیتوان گفت اگر پوتین دوباره در بن بست قرار گیرد و یا سرزمینهای اشغال شده توسط نیروهایش را از دست دهد ممکن است چه کاری انجام میدهد. این وضعیت ممکن است او را به سوی آتش بس متمایل سازد و هم چنین ممکن است او را مجبور به اعلام فراخوان بسیج ملی کند تا نیروهای بیشتری را به نبرد اوکراین اعزام نماید.
تنها یک چیز وجود دارد که من نسبت به آن مطمئن هستم: تا زمانی که پوتین در مسکو قدرت دارد این جنگ در اوکراین پایان نخواهد یافت. این فراخوانی برای سرنگونی او نیست. این برعهده روس هاست که درباره او تصمیم بگیرند. این صرفا یک مشاهده است که نبرد اوکراین جنگ پوتین بوده است. او شخصا آن را برنامه ریزی و هدایت و توجیه کرد. برای او غیرممکن است که روسیه را به عنوان یک قدرت بزرگ بدون اوکراین تصور کند. بنابراین، اگرچه ممکن است بتوان پوتین را مجبور به آتش بس کرد، اما من تردید دارم که این امر موقتی باشد. به طور خلاصه: جنگ اوکراین به قدری دور از پایان است که من حتی نمیتوانم پایان آن را ببینم.