اشغال ايران توسط متفقين و فقدان دولت مركزي نيرومند و كارآمد در خلال جنگ جهاني دوم (1320) باعث شده بود كه روسها و انگليسيها ايران را ميان خود تقسيم كنند و خود را داراي حق براي اخذ تصميمات در سياستهاي ايران بدانند.
اين مساله موجب آن شده معيشت مردم به ويژه پايتخت به وضعيت بسيار اسفناكي برسد؛ به طوري كه دغدغه بسياري از مردم تامين نان بود.
اين در حالي بود كه روسها مانع از رسيدن گندم به تهران از طرف آذربايجان ميشدند و از سوي ديگر گندم تبديل به اهرمي در دستان انگلستان شده بود تا با آن بتواند سياستهاي خود را پيش ببرد. از سوي ديگر جنگ براي تصاحب قدرت همچنان ميان سياستمداران ايراني ادامه داشت.
ستوان استيفن تيمرمن مستشار آمريکايي پليس شهري ايران گزارش داده است که سرهنگ ابراهيم ارفع را که يکي از معتمدان نزديک شاه بود ديد که جمعيت را مورد خطاب قرار داد و به آنها اطمينان داد که ارتش دستور صريح دارد که در آن روز مداخله نکند. افراسياب آزاد، سردبير روزنامه نامه آزاد براي جمعيت سخنراني کرد و خواستار استعفاي قوام شد.
تعدادي از نمايندگان مجلس نيز تحت هدايت جواد مسعودي براي جمعيت صحبت کردند. ظاهر شدن نمايندگان، همه آرامش و خويشتنداري جمعيت را از ميان برد. مسعودي به شدت کتک خورد. يک گروه حمله بردند و ساختمان مجلس را اشغال کردند و نمايندگان را بيرون راندند و به ساختمان مجلس خسارت وارد آوردند.
سپس جمعيت مهاجم از ميدان بهارستان خارج شد، به خيابان سيروس يکي از خيابانهاي تجاري اصلي سرازير شد و به سمت بازار تهران که حدود سه کيلومتر دورتر قرار داشت، حرکت کرد.
آنها ابتدا شيشهها و تابلوهاي مغازهها و اماکن ديگر را درهم شکستند؛ بعد شروع کردند به غارت فروشگاههاي مواد غذايي و سرانجام غارت همه مغازهها.
هنگام غروب، گروههايي کوچکتر همراه با رهبران خود از جمع اصلي شورشيان جدا شدند و شروع کردند به غارت دست چين شده مغازههاي عرضهکننده اجناس کمياب يا گرانبها. يک گروه به خانه نخستوزير قوام حمله کردند و اثاثيه آن را به آتش کشيدند. در ساعت شش بعد از ظهر ارتش و پليس به مرکز تهران بازگشتند.
هشت تانک ظاهر شدند و به شليک گلولههاي مشقي پرداختند؛ اما تلاشي جدي براي بازگرداندن نظم به عمل نيامد. تاريکي باعث شد که براي آن روز شورش تخفيف يابد.
با وجود اين، فعاليت سياسي نخبگان در تمام طول شب ادامه يافت. حزب پيکار (جوانان) چند سردبير روزنامهها، عدهاي از نمايندگان مجلس، يکي از نخستوزيران پيشين و يکي از روساي سابق اداره خوراک کوشيدند قوام را وادار به استعفا به نفع علي سهيلي کنند.
شاه و اطرافيان نظامي او از جمله يزدانپناه رييس ستاد ارتش و رادسر رييس پليس تهران چندبار به قوام توصيه کردند که استعفا کند به اين اميد که به جاي او دولتي نظامي روي کار بياورند. قوام با اتکا به اعلام حمايت انگليس، شوروي و آمريکا از استعفا خودداري کرد. به جاي آن دستور داد براي بازگرداندن نظم اقدامات فوري به عمل آيد.
اين اقدامات عبارت بودند از: ممنوعيت عبور و مرور در شب از ساعت ٨ بعد از ظهر، توقيف کامل تمام روزنامهها، سانسور راديو تهران، انتشار يک روزنامه رسمي دولتي (اخبار روز) و گماردن سپهبد احمدي براي برقراري دوباره نظم در خيابانهاي تهران.
در هجدهم آذر رويدادها، همان طور که در روز قبل شروع شده بود، آغاز شد. گروههايي از دانشجويان در دانشگاه تهران هنگامي که کلاسها دوباره تعطيل گرديد، سازماندهي شدند و به راهپيمايي به طرف مجلس پرداختند، اما اين بار نيروهاي پليس عقب نشيني نکردند. آگهيهايي نصب شده بود که قصد کارگزاران حکومت نظامي را براي جلوگيري از هر گونه تظاهرات نشان ميداد.
سپهبد احمدي مسلسلها و تانکهايي در تقاطعهاي مهم قرار داده بود. سربازان انگليسي و لهستاني در ميدانهاي بزرگ به چشم ميخوردند. در ميدان بهارستان سربازان ايراني با شليک مسلسل به مقابله با جمعيت دانشجو و ديگر افراد همراه آنان پرداخته و آنها را متفرق کردند. در نتيجه کشتاري که رخ داد حدود 600 نفر کشته يا زخمي شدند.
اين کار براي نمايش دادن قدرت و جرات دولت کافي بود. همه مغازهها بسته شدند و در خيابانها جز گشتيهاي نظامي حاضر در همه جا، کسي ديده نميشد. ممنوعيت عبور و مرور در شب از ساعت ٨ بعد از ظهر که به شدت اجرا شدآرامش را در تمام مدت شب برقرار کرد. روزنامه دولت، اخبار روز، براي نخستين بار در غروب هجدهم آذر منتشر شد و دستگيري رييس پليس تهران را اعلام کرد که سپر بلاي موقت در مقابل شورش شد.
قوام با تعطيل کردن مجلس تا بيست و هشتم آذر و گوشمالي دادن شاه تحت حمايت انگليس، سلطه و موقعيت خود را تثبيت کرد. بعضي از مغازهها در نوزدهم آذر و تمامي آنها در روز بعد دوباره باز شدند.
شورش نان آشفتگيهاي عميق و دراز مدت بسياري به همراه داشت. در آغاز، وضع تهيدستان کم غذاي تهران که تعداد آنها بر شدت و وسعت شورش افزوده بود، تغييري نکرد. پس از يک سرشماري در بيست و هفتم آذر، براي همه اهالي تهران کارتهاي جيره صادر شد که در آنها 800 گرم نان جو براي هر کارگر و 400 گرم براي هر فرد ديگر در هر روز به بهاي تقريبا سه سنت از سوي نانواييهاي انبار غله در نظر گرفته شده بود.
اين مقدار بيش از 60 درصد کمتر از مصرف ميانگين در طول ادوار عاديتر بود. با وجود اين، بازار آزاد همچنان داير بود و در آنجا نان سفيد با کيفيت خوب را با تقريبا يک دلار براي هر 400گرم ميشد به هر مقدار خريد. بازار آزاد تا زماني که در دوازدهم مرداد 1322 آرتور ميلسپو آن را تعطيل کرد، همواره براي گندم کمياب پيشنهادي بيشتر از پيشنهاد انبار غله ميداد. با وجود اين، جيرهبندي يک راهحل نبود، زيرا تهران همچنان فاقد غله کافي بود و اين امر شريدان را واداشت که از متفقين تقاضا کند که تا زمان برداشت محصول سال 1322 هر ماه ٠٠٠/10 تن گندم تحويل دهند. ماموران آمريکايي که به علت شدت شورش، براي اقدام در حال آماده باش بودند با وعده واگذاري 25000 تن گندم براي حمل فوري به ايران، پاسخ دادند.
ماموران انگليسي با واگذاري ٠٠٠/10 تن ديگر گندم به اضافه 16400 تن جو از عراق موافقت کردند. با وجود اين، در بهمنماه ايالاتمتحده براي حمل تنها 800 تن به ايران جا پيدا کرد که فقط براي احتياجات سه روز تهران کافي بود. در اسفند ماه بيش از 122000 تن بار که براي کمک به اتحاد شوروي در نظر گرفته شده بود، در جنوب ايران در انتظار انتقال از کشتي به وسايل نقليه ديگر بود و نظام حملونقل ايران را متوقف کرده بود. يک مرتبه هفده روز طول کشيد تا گندم را بار بزنند و با کاميون به تهران برسانند. با وجود اين، در خرداد 1322 مشکل تغذيه تهران تخفيف يافته بود.
روسها در فروردين 1322 با واگذاري 25000 تن از گندم آذربايجان موافقت کردند و 4500 تن نخست آن در خرداد 1322 رسيد. ايالاتمتحده و انگليس در خرداد 1322 تقريبا ٠٠٠/50 تن غله به ايران حمل کرده بودند. واردات مداوم متفقين، افزايش برداشت محصول سال 1322 و استفاده از کاميونهاي متفقين براي جمعآوري و توزيع، در پاييز سال 1322 به بحران خوراک زمان جنگ در ايران خاتمه داد.
شورش، دولت قوام را نيز سرانجام به زير کشيد. به نظر ميرسيد که قوام روزبهروز مستبدتر ميشود. آشکارترين نشانه استبداد او توقيف مداوم مطبوعات به دستور او بود. او از عهده حل مشکلات غذايي ايران برنيامده بود و بروز شورش نان اين ناتواني او را آشکار کرد. روزبهروز آشکارتر ميشد که او آلت دست انگليس است و اين امر به دليل پافشاري او در طرفداري از انگليس در امر انتشار پول، بازداشت ايرانيان هوادار آلمان، استفاده از سربازان انگليسي براي سرکوب شورشهاي آذر 1321 و ترميم هيات وزيران خود در اول بهمن 1321 براي برآورده ساختن درخواستهاي انگليس، به اثبات رسيد. در هفدهم بهمن 1321 ده وزير براي تثبيت قانوني بودن پيشنهاد قوام مبني بر اجازه دادن به وزيران براي حفظ کرسيهاي خود در مجلس در مدت خدمت در دولت وي، استعفا کردند.
در بيست و چهارم بهمن 1321 مجلس در مخالفت با اين پيشنهاد و به نفع علي سهيلي راي داد تا به عنوان نخستوزير جانشين قوام شود. شورش، حاکي از بازگشت سربازان اشغالگر متفقين به تهران بود. آنها تا شانزدهم مرداد 1324 در تهران باقي ماندند و ماموران انگليس و شوروي به منظور اعمال نفوذ بر سياست ايران که به خصوص در طول بحران امتياز نفت در آذر 1323 آشکار بود، آنها را مورد استفاده قرار دادند.
دنیای اقتصاد