bato-adv
کد خبر: ۵۳۲۲۳

ديدگاه هاي موافق ومخالف درباره سد سازي

تاریخ انتشار: ۱۰:۲۰ - ۱۱ مرداد ۱۳۸۹


دولتمردان در سال‌هاي اخير سدسازي را به عنوان يكي از مؤلفه‌هاي توسعه كشور قلمداد كرده‌اند.

از ديگر سو، منتقدان و فعالان محيط زيست از حاكميت نگاه تك بعدي به پديده سدسازي انتقاد مي‌كنند. اين دو گروه پيش از اين نقدهايي را به صورت يك سويه و تك‌گويي در تريبون‌هايي كه در اختيار داشته‌اند، به گوش مخاطبان رسانده‌اند.

مدافعان سدسازي، ادعاهاي خود را با توجه به برنامه‌هاي توسعه كشور توجيه مي‌كنند و سدسازي را به عنوان يكي از مؤلفه‌هاي توسعه‌يافتگي قلمداد مي‌كنند.

در مقابل منتقدان عقيده دارند كه توسعه همه‌جانبه و پايدار در گرو تعطيل كردن سدسازي است.

منتقدان حتي با ارسال نامه‌اي به دفتر مقام معظم رهبري از رويكرد سخت افزاري حاكم بر بخش آب انتقاد كرده‌اند.

مقام معظم رهبري هم در پاسخ به نامه اساتيدخواستار در نظر گرفتن ايده‌ها و نظرهاي اين عده از سوي مقامات اجرايي شده‌اند.

اما اين بار روزنامه اطلاعات دو گروه سدساز و منتقد را روبروي هم نشاند تا در يك ميزگرد علمي به بيان اظهارات خود بپردازند.

مهندس عيسي بزرگ‌زاده رئيس كميته سد براي نيروگاه برق آبي در كميته سدهاي بزرگ ايران، مهندس مجيد سياري رئيس كميته شناسنامه سدهاي كميته ملي سدهاي بزرگ ايران و مهندس حسين رنجبران مديسه، كارشناس ارشد سازه‌هاي هيدروليك اگرچه در بخش دولتي فعاليت دارند، اما در اين ميزگرد به عنوان مدافعان سدسازي در برابر خانم مهندس ظفرنژاد پژوهشگر ارشد آب و توسعه و دكتر آقاخاني استاد دانشگاه تهران و اكولوژيست قرار گرفتند و به نقدهاي آنان پاسخ گفتند.

در ابتداي اين ميزگرد موضوع اصل 50 قانون اساسي را به ميان كشيديم و از شركت‌كنندگان درخواست كرديم تا تحليل كنند كه آيا براساس اين اصل نبايد فعاليت‌هاي سدسازي تعطيل شود؟

اصل 50 قانون اساسي تصريح مي‌كند؛ در جمهوري اسلامي، حفاظت محيط زيست كه نسل امروز و نسل‌هاي بعد بايد در آن حيات اجتماعي روبه رشدي داشته باشند، وظيفه عمومي تلقي مي‌شود. از اين رو فعاليت‌هاي اقتصادي و غير آن كه با آلودگي محيط زيست يا تخريب غيرقابل جبران آن ملازمه پيدا كند، ممنوع است.

از سوي ديگر، برخي از مسئولان وزارت نيرو به آثار منفي سدسازي اذعان دارند چنانكه در اين زمينه مديركل دفتر برنامه‌ريزي منابع آب شركت مديريت منابع آب ايران مي‌گويد: بسياري از سدهاي كشور هم اكنون با دارا بودن گزارش ارزيابي محيط زيست، معضلات عمده‌اي را بر محيط زيست خود تحميل كرده‌اند.

با ذكر اين مقدمه از مهمانان در مورد اينكه آيا اين اثرات موجب نمي‌شود سدسازي در كشور متوقف شود، سوال كرديم

مهندس بزرگ‌زاده رئيس كميته سد براي نيروگاه برق‌آبي در كميته‌ سدهاي بزرگ ايران در پاسخ به اين سؤال مي‌گويد: در ابتدا بايد ببينيم كه از لحاظ شاخص آب، ما در چگونه جهاني و در چگونه كشوري زندگي مي‌كنيم. آمارها حاكي از آن است كه فقط 5/2 درصد از منابع آب جهان شيرين است و از اين مقدار حدود چهاردهم‌درصد مربوط به آب‌هاي سطحي و جوي هستند كه از خود اين رقم 6/1 درصد در رودخانه‌ها جريان دارد. از سويي مطالعات نشان مي‌دهد كه مجموع نواحي‌اي كه در معرض تنش يا بحران آبي هستند، از 8 درصد در سال 2000 به 38 درصد در سال 2025 خواهد رسيد.

براساس تحقيق ديگري در حد فاصل سال‌هاي 1970 تا 2025 رشد جهاني مصرف آب تقريباً دوبرابر مي‌شود.

آمارهاي موجود در كشور نشان مي‌دهد كه سرانه آب تجديدپذير در 50 سال اخير روند نزولي داشته است و از 7000 مترمكعب براي هر فرد در 1335 به 1700 مترمكعب در سال 1387 رسيده است كه اين رقم حدود 25 درصد متوسط جهاني است و پيش‌بيني مي‌شود كه اين روند نزولي همچنان ادامه پيدا كند و در افق 1404 به حدود 1300 مترمكعب براي هر فرد برسد.

بزرگ‌زاده در بخش ديگري از سخنان خود مي‌گويد رقم مصرف 1710 مترمكعب براي هر انسان در سال، مرز تنش آبي و 1000 مترمكعب مرز كمبود آبي است و 500 مترمكعب مرز فقر مطلق آبي تلقي مي‌شود. در اين زمينه به نظر مي‌رسد كه كشور ما سال‌هاست كه به اين مرزها نزديك شده است.

در حال حاضر سرانه آب تجديدپذير هر ايراني نصف سرانه آب در آسيا، اروپا، آمريكاي جنوبي، يك‌چهارم مردم منطقه اقيانوسيه و استراليا و يك‌نهم مردم منطقه آمريكاي شمالي و يك‌چهارم متوسط جهاني است.

علاوه بر آن جمهوري اسلامي ايران، توزيع مكاني بارش مناسبي ندارد. اگرچه متوسط بارش سالانه، 25 ميلي‌متر است كه يك‌سوم متوسط جهاني مي‌شود.

اين عدد در مناطق فلات مركزي به 50 ميلي‌متر و در مناطق شمالي به 1600 ميلي‌متر مي‌رسد.

وي اين گونه از مقدمه خود نتيجه‌گيري مي‌كند كه اگر ما آب را در يك جايي جمع نكنيم، چگونه به فكر توسعه مناطق مختلف باشيم.

وي ادامه مي‌دهد: علاوه بر اينكه بارش‌ها توزيع مكاني مناسب ندارد، از توزيع زماني مناسب هم برخوردار نيست.

حال اگر همين مقدار را جمع‌آوري نكنيم چگونه به اين نياز كشور پاسخ دهيم كه به شاخص‌هاي فقط مطلق آبي در برخي نقاط ايران رسيده‌ايم.

مناطق غربي و خوزستان با دارا بودن 12 درصد مساحت كشور 50 درصد منابع آبي را در خود جاي داده‌اند حال ما نبايد به فكر بقيه كشور باشيم. از سوي ديگر خراسان و سمنان با 21درصد مساحت فقط 5 درصد منابع آبي را دارند. همچنين اصفهان و يزد با 6 درصد مساحت كشور 2 درصد بارش را دارد.

بزرگ‌زاده تصريح مي‌كند: ما با بسياري از اظهارات افرادي كه نسبت به محيط زيست نگراني دارند، موافقيم.

وي در اين بخش از سخنان خود به سؤال اصلي و اول اين ميزگرد درباره رابطه سدسازي و اصل 50 قانون اساسي مي‌پردازد و مي‌گويد: قانون اساسي شامل مجموعه‌اي از اصول مختلف است همانطور كه به حفظ محيط زيست پاي بند شده‌ايم و اعتقادمان اين است كه به طور نسبي رعايت مي‌كنيم و روز به روز اين وضع را ارتقا مي‌دهيم. از طرفي توسعه هم در قانون اساسي است و بايد به اين مقوله هم توجه كرد.

وي با طرح اين سؤال كه سدسازي چگونه توانسته است با اين موضوع كنار بيايد مي‌افزايد: بعد از كنفرانس‌هاي بين‌المللي كه در آرژانتين، ريو و دوبلين برگزار شد، يك حركت كاملاً اصولي در شركت‌هاي مختلف وزارت نيرو انجام شده است و واحدهاي مطالعاتي غيرسازه‌اي در عناوين مختلف همچون زيست‌محيطي، ميراث فرهنگي، مطالعات يكپارچه منابع آب و نظاير اين به وجود آمد و پروژه‌هاي مختلفي نظير طرح جامع آب، طرح‌هاي سيستمي و طرح‌هاي آبخيزداري تعريف شد چرا كه خود را متعهد به اجراي اصول توصيه شده كنفرانس‌هاي بين‌المللي و اصل 50 قانون اساسي مي‌داند.



صراحت اصل 50 قانون اساسي بر ممنوعيت فعاليت‌هاي تخريب کننده محيط زيست
در اين بخش از ميزگرد از مهندس مجيد سياري رئيس كميته شناسنامه سدهاي كميته ملي سدهاي بزرگ ايران سؤال كرديم با توجه به اينكه اصل 50 قانون اساسي به طور واضح فعاليت‌هاي تخريب‌كننده محيط زيست را ممنوع كرده است،حال سدسازي با وجود اين اصل چگونه توجيه مي‌شود؟

وي در اين زمينه مي‌گويد، ميزان بارش در سال آبي جاري با توجه به بارش‌هاي مناسب همچنان 4 درصد پايين‌تر از متوسط بلند مدت است، نكته ديگر اينكه حجم زيادي از اين بارش‌ها در ابتداي سال شمسي اتفاق افتاد از سوي ديگر ذخيره برفي مثل گذشته نداريم.

اتفاقي كه در هيدرولوژي كشور افتاده، اين است كه حداكثرها بسيار حداكثري شده‌اند، يعني دبي‌هاي حداقل بسيار كمتر شده‌اند و بارندگي‌هاي حداكثر حجم‌شان بيشتر شده است.

با توجه به عنوان ميزگرد به نظر مي‌رسد كه خيلي‌ جاها سدسازي ضروري است و خيلي‌ جاهاي ديگر ضروري نيست.

ما نمي‌توانيم يك نسخه واحد براي تمامي اين سرزمين بپيچيم. در مورد قانون اساسي بايد اعلام كنيم كه قانون اساسي يك شاكله و سند بالادستي است كه همه اقدامات كشور بايد از آن نشأت بگيرد. در اين قانون به درستي به بحث محيط‌زيست اشاره شده است، همچنين تامين رفاه و زندگي مردم هم مورد تاكيد قرار گرفته است.

از سويي قوانين ديگري داريم كه قانونگذار ما را مكلف كرده است كه آنها را انجام بدهيم از جمله اين قوانين، قانون توزيع عادلانه آب است. براساس اين قانون، دولت مكلف شده است كه آب را براي مصارف شرب، بهداشت، كشاورزي و صنايع تامين كند. در اين ميان اگر ما بخواهيم به نيازهاي فزاينده و رشد جمعيت نگاه كنيم بايد در وهله اول بتوانيم بهداشت و غذاي اين جمعيت را تامين كنيم. زمان‌هاي گذشته جمعيت كمتر بود و رژيم طبيعي رودخانه‌ها مي‌توانست كفاف جمعيت را بدهد. اگر در روستايي قناتي جاري بود، اين قنات زندگي آن روستا را تامين مي‌كرد.

اما امروز ديگر آن شرايط حاكم نيست و ما بايد آب‌هايي كه در فصول غيرزراعي اگر وجود دارد، با رعايت تمامي جوانب استفاده كنيم.

به نظر مي‌رسد عاملي كه محيط‌زيست و توسعه را تحت‌الشعاع قرار مي‌دهد، نبود مديريت يكپارچه منابع آب است.

مديريت يكپارچه منابع آب، نگاه به توسعه عادلانه و متوازن اقتصادي و اجتماعي جوامع در كنار حفظ محيط‌زيست دارد. يعني نمي‌توان هيچ كدام از اين اهداف را فداي ديگري كرد.

در حوضه آبريز قزل‌اوزن، استان‌هايي كه در بالا دست بودند به لحاظ شرايط خاصي كه داشتند مثل كردستان، توسعه يافتگي‌شان كمتر از گيلان بود.

در گيلان يك سرمايه‌گذاري انجام شده و كشت استراتژيك برنج در آنجا انجام مي‌گيرد. اقتصاد و معيشت ميليون‌ها نفر وابسته به كشت برنج است. حالا آيا يك استاني در بالادست اعلام مي‌كند كه سطح توسعه من بايد به سطح پايين دست برسد. از آن سو پايين دست اعلام مي‌كند كه سرمايه‌گذاري‌ها در اين بخش قبلاً انجام شده است و بايد آب از بالادست استحصال نشود تا به پايين دست برسد.

در اين ميان بحث محيط‌زيست هم به ميان مي‌آيد. حال آيا مي‌توانيم 10 كيلومتر از مسير رودخانه سفيدرود را بخشكانيم؟ آيا از ديد ملي پذيرفتني است؟ سياري خاطر نشان مي‌كند: وقتي كه توسعه نامتوازن در كشور اتفاق مي‌افتد ما بايد اقداماتي كه انجام مي‌دهيم در جهت به حداقل رساندن تبعات آن باشد.به عنوان مثال 25 درصد جمعيت و 2 تا 3 درصد منابع آبي در استان تهران وجود دارد. از اين رو ما بايد اقداماتي كه از نظر تامين آب براي چنين جمعيتي انجام مي‌دهيم، به گونه‌اي باشد كه تمامي اهداف از جمله توسعه، رفاه، محيط‌زيست و سرمايه‌گذاري را ببينيم.

مي‌توان اين گونه نتيجه گيري كرد كه در صورت اجراي مديريت يكپارچه منابع، تبعات منفي اقدامات توسعه‌اي كاهش مي‌يابد. 

يك جريب به اراضي زيركشت اضافه نشده است
در ادامه اين ميزگرد، خانم مهندس فاطمه ظفرنژاد، پژوهشگر آب و توسعه پايدار به عنوان منتقد سدسازي مي‌گويد: ادعاها و آمار و ارقامي كه مشاوران به طور گسترده در گزارشاتشان درباره سدها مي‌نويسند و عنوان مي‌كنند و بلافاصله هم طرح توسعه و ساخت سد با تصويب مهندسان و بدون مشاركت ذينفعان، جوامع بومي و ساير صاحبنظران جنبه اجرايي به خود مي‌گيرد، بر همين اساس اعداد و ارقام مشاوران درباره هيچ سدي تاكنون راستي آزمايي نشده است.

در اين زمينه هيچ معياري درباره اظهارات مشاوران و اينكه از 1200 سدي كه براي ساخت برنامه‌ريزي كرده‌ايم و متاسفانه 700 سد هم ساخته شده، آيا يكي از اينها به اهدافشان رسيده است، وجود ندارد آن چيزي كه در گزارش مشاوران به نام افزايش سطح زير كشت اعلام شده، آيا واقعيت داشته است.

مهندس ظفرنژاد مي‌گويد: بررسي‌هايي بر روي سد تجن و البرز انجام داده‌ام. براساس برنامه و طرح توجيهي كه ارائه شده است، يكي از اين سدها قرار بوده 100هزار هكتار و ديگري 50 هزار هكتار به اراضي آبي پايين دست اضافه كند، اما اراضي پايين دست پيش از اين هم با روش‌هايي همچون گردآوري آب باران و آبندان‌ها آبياري شده‌اند.وي تاكيد مي‌كند: اين سدها نه فقط حتي يك جريب هم به اراضي آبي پايين دست سد نيفزوده‌اند، بلكه مقدار بسيار زيادي از اراضي مرغوب و روستاها را به زيرآب برده‌اند.

اين منتقد با اشاره به اينكه فرآيند تصميم‌گيري درباره شروع طرح ساخت يك سد روشن و شفاف نيست، مي‌افزايد: به طور قاطع اعلام مي‌كنيم بخش زيادي از 150 سدي كه در حوزه درياچه مازندران ساخته شده اند، هيچ رقمي به اراضي كشاورزي اضافه نكرده‌اند، در حالي كه همه اينها به عنوان سد كشاورزي توجيه شده‌اند و بودجه گرفته‌اند.

نكته ديگر اينكه هيچ مطالعه مستقلي بر روي 700 سدي كه ساخته شده، انجام نگرفته است و هيچ يك از آنها راستي‌آزمايي نشده‌اند. واقعيت اين است كه سدسازي نه ميزان آب يك كشور نه حجم آب تجديدپذير را افزايش مي‌دهد.بار ديگر وقتي از مهندس ظفرنژاد پرسيديم كه آيا امكان تعطيل كردن سدسازي با عنايت به اصل 50 قانون اساسي وجود دارد؟ پاسخ مي‌دهد سدسازي نه توزيع بارندگي را در كشور بهتر مي‌كند و نه آب تجديدپذير را اضافه مي‌كند، بلكه سدسازي فقط آبي را كه متعلق به عده‌اي است و آنها نسبت به اين آب حقابه دارند، بدون كسب اجازه از آنها به حوضه ديگري منتقل و منحرف مي‌كند و باعث بزرگ‌شدن كلانشهرهايي مثل تهران مي‌شود كه با توان اكولوژيكي پايين، حدود 2 ميليارد مترمكعب آب را به سمت تهران روانه مي‌كند.

حقابه كشاورزان و باغداران كرج، شهريار، ورامين و طالقان را مي‌گيرد تا به مصرف اسراف‌آميز تهراني‌ها برساند. و ساكنان تهران هر نفرشان در يك روز 1/1 مترمكعب آب مصرف كند در حالي كه ميزان مصرف استاندارد 150 ليتر است.بايد اعلام كنم كه اگر سدسازي به نيت توسعه انجام مي‌شود، چنين اتفاقي به هيچ وجه نيفتاده است. اينكه هر تهراني هشت برابر استانداردهاي جهاني آب مصرف كند، به مفهوم توسعه نيست.

ظفرنژاد تاكيد مي‌كند: سدسازي ميليون‌ها هكتار از جنگل‌هاي ـ زير مخزن ـ ما را از بين برده است. مخازن سدها هميشه در نقاط جنگلي و بهترين مراتع ايجاد مي‌شود و در عين حال تمامي تالاب‌هاي ما دچار آسيب بسيار شديد از ناحيه ساخت سدها شده‌اند و در هيچ يك از محاسبات سدسازي هيچ هزينه و اعتباري براي تخريب جنگل‌ها و تالاب‌ها در نظر گرفته نشده است.از سويي زندگي خانواده‌هاي بسيار زيادي به اين تالاب‌ها وابسته است.

سوال انحرافي است
مهندس حسين رنجبران مديسه، كارشناس ارشد سازه‌هاي هيدروليك در اين ميزگرد مي‌گويد: طرح اين سوال كه سدسازي مغاير اصل 50 قانوني است، يك پرسش انحرافي است.

وي مي‌گويد: نيروگاه‌هاي برق آبي كاملاً دوستدار محيط زيست هستند و دقيقاً مطابق اصل 50 قانون اساسي ساخته مي‌شوند. به اين معنا كه مصرف نكردن سوخت‌هاي فسيلي و توليد نكردن آلاينده‌ها به محيط زيست كمك مي‌كند.وي با تاييد اظهارات خانم مهندس ظفرنژاد، اعلام مي‌كند كه سدسازي به حجم آب اضافه نمي‌كند، ولي آيا از آن هم مي‌كاهد؟ سد زاينده رود كه بيش از 40 سال پيش ساخته شد، تا چه حد آب را كم كرده است. البته درست است كه آب به باتلاق گاوخوني نمي‌رود، ولي جلو سيل‌ها را در فصل زمستان مي‌گيرد و آب را ذخيره مي‌كند.

براساس ماده 17 قانون برنامه چهارم، دولت مكلف است با توجه به جايگاه محوري آب در توسعه كشور، منابع آب كشور را با نگرش مديريت جامع و توأمان عرضه و تقاضا با رويكرد توسعه پايدار در واحدهاي طبيعي حوضه‌هاي آبريز به گونه‌اي مديريت كند كه اجراي طرح‌هاي استحصال، تنظيم، انتقال و استفاده حداكثر از آب‌هاي رودخانه مرزي و منابع آبي كشور تسريع شود.

سدسازي كاملاً دوستدار محيط‌زيست است اصلاً محيط‌زيست را از بين نمي‌برد و قطعاً ما مجوزهاي محيط‌زيست را براي همه سدهايمان گرفته‌ايم.

هيچ سدي نداريم كه مجوز محيط‌زيست نداشته باشد.
رنجبران با طرح اين سوال كه حيات در درجه اول مهم است و در اين خصوص بايد ديد تامين آب براي انسان‌ها در اولويت است يا محيط‌زيست؟ اگر سد را نسازيم چه اتفاقي مي‌افتد؟

با ساخت سد كرخه بر روي رود وحشي كرخه و آبگيري در سال 78 هر سال 5/3 ميليارد متر مكعب آب تنظيم و به بخش كشاورزي تحويل داده مي‌شود.

بخش ديگري از اين آب به سفره‌هاي زيرزميني انتقال پيدا مي‌كند و بخشي هم كه تبخير مي‌شود و در چرخه طبيعي آب قرار مي‌گيرد چرا كه هيچ آبي از بين نمي‌رود.

بله! باتلاق هورالهويزه را هم تضعيف مي‌كند. عراق هم سدهايي ساخته است كه اين باتلاق را تضعيف كرده است.در تابستان 82 ورودي كرخه به 2 متر مكعب بر ثانيه رسيد. اين يعني فاجعه و خشكسالي و تمامي دشت سوسنگرد، هويزه و دشت عباس با چالش روبرو شدند. در زمستان سال‌هاي 83 و 84 رودخانه‌هاي كرخه، دز و كارون با سيل مواجه شدند. تصور كنيد! 15 هزار مترمكعب بر ثانيه بر دشت خوزستان وارد شود و در صورتي كه سدهاي كرخه، دز و كارون نبودند، فاجعه انساني در خوزستان رخ مي داد.

وي با طرح مجدد اين پرسش كه در مقابل حيات و محيط‌زيست كه به ناحق در مقابل هم قرار مي‌دهيم، كدام يك را بايد انتخاب كنيم؟

تهديد شريان‌هاي حياتي
دكتر آقاخاني، استاد دانشگاه تهران و اكولوژيست گياهي هم در بخشي از اين ميزگرد به عنوان منتقد مي‌گويد: مدافعان سدسازي از عدالت سخن گفتند. از سوي ديگر ما همه به عنوان ايراني به گذشته تاريخي خودمان افتخار مي‌كنيم.اگر مردم ايران تمدن ساز بودند به دليل وجود رودخانه بود. اگر اصفهان، نصف جهان تلقي مي‌شد، به خاطر وجود زاينده‌رود بود.

تنوع زيستي گياهي ايران در خاورميانه منحصر به‌فرد است چنانكه 7300 گونه گياهي در كشور وجود دارد كه حدود 1400 گونه آن مختص كشور ماست. وجود اين حجم زياد گونه‌هاي منحصربه‌فرد كه خاستگاه بخش عظيمي از ذخاير ژنتيكي دنياست به دليل توپوگرافي، پستي و بلندي‌ها و رودخانه‌ها و تنوع آب و هوايي در ايران است.

از سوي ديگر وجود آب و هواي قاره‌اي برعكس باور رايج به نفع تكامل تمام شده است و به همين دليل بهترين ذخاير ژنتيك را در اين كشور داريم. گندمي كه امروزه قوت همه مردم دنياست ، در ايران تكامل يافته است.

از طرفي، رودخانه‌ها شريان حياتي يك كشور هستند.اينكه بياييم براساس يك سري تئوري‌ها كه در دنياي مهندسي مطرح مي‌شود در يك اتاق دربسته درباره توزيع آب تصميم بگيريم، نمي‌تواند امر درستي تلقي شود و بر همين اساس شريان حياتي اين كشور را با ساخت بيش از 1000 سد مورد تهديد قرار دهيم. قطع‌كردن شريان حياتي كشور، نتيجه‌اش سكته‌اي است كه در بدن انسان ايجاد مي‌شود.

ريزگردهايي كه هر روزه بيشتر از قبل زندگي همه ما را تهديد مي‌كند، مي‌تواند نشانه‌اي از رفاه و توسعه‌يافتگي قلمداد شود؟ حتي اگر تمامي مردم ايران به آب آشاميدني سالم دسترسي داشته باشند. بختگان و طشك درياچه‌هاي شوري هستند كه در اطراف اينها گياهان خاصي تكامل پيدا كرده‌اند.

به عنوان مثال «ساليكورنيا پرسيكا» گياهي است كه مي‌تواند در شوري بالاي 200 دسي زيمنس هدايت الكتريك انجام دهد. اين گياه در طي ميليون‌ها سال در جدال با طبيعت، رودخانه و تالاب تكامل پيدا كرده است. اين گياه منحصراً در اطراف درياچه بختگان مي‌رويد و با خشك‌شدن درياچه بختگان اين گياه و گياهاني همچون ساليكورنيا پرسپوليتانا، ساليكورنيا ايرانيكا دارند منقرض مي‌شوند.

ساليكورنيا پرسيكا مي‌‌تواند گندم و سويا در شوره‌زارهاي ما باشد. به دليل اينكه ميزان روغني كه در اين گياه وجود دارد، برابر روغن سويا است. سال 2000 در تحقيقاتي كه انجام داديم به گياهي رسيديم كه مي‌تواند «فتوسنترسي فور» را در يك سلول انجام بدهد. اين امر يعني يك انقلاب بزرگ ژنتيكي و كشاورزي در جهان است.

اين گياه منحصراً در ايران مركزي، اطراف خليج‌فارس و كوير مركزي مي‌رويد؛ اين در حالي است كه به دليل خشك‌شدن رودخانه در مردآباد كرج، اين گياه در هشت سال گذشته 100 درصد منقرض شده است.

گياهي كه مي‌تواند حل معماي كشاورزي در جهان باشد، زيستگاهش توسط اقدامات ما از بين رفته است. از ديگر سو مدعي مي‌شويم كه مي‌خواهيم با سدسازي آب را به شهروندان تهراني برسانيم.

ترديد در آمار منتقدان
مهندس سياري، با اشاره به اظهارات منتقدان سدسازي گفت: در اين مباحث به يك سري آمار و ارقام اشاره شد، اما به لحاظ اطلاعاتي كه به واسطه اشتغالم دارم، نمي‌دانم اين ارقام براساس چه مستنداتي است. اعلام كرديد كه 1000 سد ساخته شده است، در حاليكه اين تعداد سد مجموع تمامي سدهاي ساخته شده، در حال ساخت، مطالعه و مرحله شناخت است.

كل سدهاي بهره‌برداري شده در سطح كشور 580 سد و طرح‌هاي در دست اجرا 123 سد است.در تهران حدود يك ميليارد متر مكعب آب براي شرب تهران مصرف مي‌شود. در تابستان امسال ركورد مصرف آب شكسته شد و روزانه به 3 ميليون و 300 هزار متر مكعب رسيد.

حال اگر فرض كنيد كه اين عدد پيك را در 365 روز ضرب كنيم حاصل آن يك ميليارد و 200 ميليون متر مكعب مي‌شود، در حاليكه اعلام كرديد منتقدان مي‌گويند 2 ميليارد متر مكعب آب به تهران انتقال داده مي‌شود.

از سوي ديگر دكتر آقاخاني مي‌گويد كه درياچه هاي طشك و بختگان خشك شده اند اما به اين نكته توجه كنيد كه بالاي دشت ارژن و در كنار آنها درياچه است و شرايط بارندگي‌اش هم بسيار بيشتر است. آيا بالاي دشت ارژن هم سد ساخته شده است؟ از طرفي خانم ظفرنژاد مي‌گويد سدها در بالابردن سطح اراضي زيركشت هيچ تأٍثيري نداشته است؟ در صورتي كه با نگاهي به آمار محصولات كشاورزي مي‌بينيم ما در خشكسالي، ركورد توليد گندم را شكستيم.

مغايرت سدسازي با 3 اصل قانون اساسي
خانم مهندس ظفر ‌نژاد در پاسخ به مهندس سياري مي‌گويد: سدسازي مغاير با اصل 44، 48 و 50 قانون اساسي است. تمامي تصميم‌گيري‌هاي سدسازي ايران صرفاً دولتي و بدون پاسخگويي است. اين سؤال همچنان باقي است و كسي درباره آن صحبتي نمي‌كند كه سالانه تا 400 ميليون متر مكعب آب در پشت سد كرخه تبخير مي‌شود.

به همين دليل پدران ما كه سدسازان بسيار ماهري بودند و خيلي زودترها از غربي‌ها اولين سد قوسي جهان را در طبس به نام كوريت و به عنوان بلندترين سد جهان ساختند.اين افراد با علم به اينكه اين فناوري براي اقليم ايران كه پنج متر ارتفاع تبخير دارد، به سمت استفاده از روش‌هاي ديگر رفتند.

سدها در اقليمي مثل ايران رسوب زيادي ايجاد مي‌كنند. بر همين اساس ايراني‌ها از زمان‌هاي قبل سدسازي را متوقف كردند و اين سدسازي‌هايي كه الان انجام مي‌شود، نتيجه كودتاي 1332 است كه شركت‌هاي غربي آمدند براساس منافعشان براي تمامي رودخانه‌هاي ما سد ساختند.

قطعيت نداشتن مباحث علمي
مهندس حسين رنجبران مي‌گويد: اين ميزگرد علمي است. حال من متأسفم كه اين گونه درباره سدسازي حكم كلي صادر مي‌شود. ما قبول داريم كه در سدسازي به مخزن خسارت وارد مي‌شود. هيچ چيز قطعي در بحث‌هاي فني وجود ندارد. 40 سال پيش سد دز ساخته شد و تمامي دشت‌هاي بين انديمشك و اهواز توسط آب اين سد آبياري مي‌شود.

مهندس بزرگ‌زاده درباره اظهارات خانم مهندس ظفرنژاد در مورد اينكه ادعاهاي مشاورين بدون مشاركت ذي نفعان است، مي‌گويد: كشور يك نظام فني و اجرايي دارد كه توسط دولت و مجلس تدوين مي‌شود. اين نظام تصريح دارد كه يك طرف قرارداد پيمانكار است كه غالباً دولتي است و از سوي ديگر يك عده مشاور و پيمانكار اجرايي وجود دارد كه مي‌توانند دولتي و يا خصوصي باشند. در حال حاضر بيش از 10 هزار نفر نيروي متخصص و تحصيلكرده اين كشور به عنوان مشاور فعاليت مي‌كنند. همچنين ارزيابي محيط‌زيستي طرح سدسازي از سوي اساتيد دانشگاهي تهيه مي‌شود. حال اگر منتقدي در يك مطالعه نبود، نمي‌تواند ادعا بكند كه آن مطالعه غلط است.

بزرگ‌زاده درباره اظهارات ظفرنژاد درباره نبود راستي‌آزمايي اظهارات مشاوران گفت: نهضت سدسازي در دو برهه شكل گرفته است. بخش كوچكي از آن قبل از انقلاب بود و بخش دوم آن بعد از جنگ شكل گرفت.

براي راستي‌آزمايي سدهاي قديمي مثل زاينده‌رود و سفيدرود كافي است از بهره‌برداران آب در پايين‌دست سد سؤال شود. اينكه اعلام مي‌شود هيچ يك از سدها به اهدافشان نرسيده‌اند، از مبناي علمي برخوردار نيست.

بزرگ‌زاده تصريح كرد: سدسازي ميزان آب را تغيير نمي‌دهد اگر رودخانه كارون 22 ميليارد مترمكعب آب در خود جاي داده است، سدسازي اين حجم را تغيير نمي‌دهد. سدسازي حجم آب تنظيمي و در اختيار را عوض مي‌كند.

زماني كه هيچ سدي بر روي كارون ساخته نشده بود، فقط از 35 درصد آب آن استفاده مي‌شد. در اين ميان اگر گفته مي‌شود تالاب‌ها از بين رفتند، حال آيا تمامي مسئوليت از بين رفتن آن برعهده سدسازي است.

خيلي متأسفيم كه تالاب‌ها از بين رفته‌اند. تالاب‌ها از بين رفته‌اند به دليل اينكه جمعيت افزايش يافته است و مصرف آب بالا رفته و آب به تالاب نرسيده است. در ساخت هر سد، نيازهاي زيست‌محيطي پايين‌دست توسط مشاور مستقل مطالعه مي‌شود، پس از انجام اين مطالعات، سازمان حفاظت محيط زيست مجوز صادر مي‌كند و ما اقدام به ساخت سد مي‌كنيم. در بسياري از موارد سدها نقش تالاب‌ها را ايفا مي‌كنند.

پايين بودن توان كارشناسي ارزيابان زيست‌محيطي
دكتر آقاخاني در بخش ديگري از اين ميزگرد مي‌گويد: بيشتر گزارش‌هاي زيست‌محيطي درباره پروژه‌هاي عمراني اصلاً مطالعه نمي‌شود.

ما اول تصميم مي‌گيريم كه سدي را بسازيم بعد براي خالي نبودن عريضه يك گزارش ارزيابي زيست‌محيطي به آن اضافه مي‌كنيم.

از سوي ديگر در مناطقي كه از سوي سازمان محيط زيست تعريف شده و كارشناسان اين سازمان مستقر شده‌اند هيچ‌گونه توانايي فني، كارشناسي و علمي نسبت به بررسي‌هاي زيست‌محيطي پروژه‌ها وجود ندارد.

اعلام شد كه در دوران خشكسالي ركورد توليد گندم شكسته شد، حال اين سؤال مطرح مي‌شود پس چرا سال بعد از آن مجبور شديم ميليون‌ها تن گندم از آمريكا و كانادا وارد كنيم.

مهندس سياري در پاسخ به اين اظهارات دكتر آقاخاني مي‌گويد: اثري كه اين خشكسالي بر كاهش روان آب‌ها و دبي جريان‌ براي سال بعد دارد به صورت آمارهاي روزانه بر روي سايت رسمي وزارت نيرو قرار دارد.

دكتر آقاخاني ادامه مي‌دهد: هنر آن نيست كه ايران در سدسازي رتبه سوم و در جاده سازي رتبه چهارم باشد ولي در رفاه، اميد به زندگي و احساس آرامش رتبه‌هاي پايين داشته باشد.

از سوي ديگر اين ادعا كه سدها آب را براي كشاورزي فراهم كرده‌اند، با واردات گسترده ميوه‌ها از بين مي‌رود. مسأله ديگر اينكه ما در بحث توسعه همواره يك‌بعدي به موضوع نگاه كرده‌ايم، به همين دليل به نتيجه نرسيده‌ايم.

دكتر آقاخاني در اينجا به تشريح علم اكولوژي مي‌پردازد و مي‌گويد: در اكولوژي روابط موجودات زنده با طبيعت، آب، خاك، گياه و جانور در بعد محيط طبيعي و انسان را در بعد محيط انساني مورد بحث قرار مي‌دهد. حال اگر بخواهيم بر سر رودخانه كوچكي مانعي ايجاد كنيم بايد آگاهي لازم از تمامي تأثيراتي كه اين مانع ايجاد مي‌كند، داشته باشيم.

سدسازان اعلام مي‌كنند كه از متخصصان زيادي براي سنجش آثار زيست‌محيطي استفاده‌ كرده‌اند، حال بنده به عنوان استاد دانشگاه تهران اعلام مي‌كنم كه در ايران حتي يك اكولوژيست وجود ندارد. ساخت 40 سد در حوضه درياچه اروميه و خشك شدن اين درياچه موجب تكرار فاجعه درياچه آرال در آذربايجان شرقي مي‌شود.

از سوي ديگر خودتان معترف هستيد كه ساخت سد كرخه موجب ضعيف شدن جريان آب در هورالعظيم و هورالهويزه شده است. نتيجه اينكه خشك‌ شدن اين دو تالاب موجب شده است كه امروز چندين ميليون انسان از بيماري‌ها و صدها مشكل ديگر رنج ببرند.

مجله خواندنی ها
مجله فرارو
پرطرفدارترین عناوین