bato-adv
کد خبر: ۵۲۴۹۱

نقدینگی بازار مسکن، الان کجاست؟

تاریخ انتشار: ۰۹:۵۳ - ۰۲ مرداد ۱۳۸۹


فرار سرمایه‌ها از بازار مسکن در حالی صورت می‌گیرد که بخش‌های مختلف اقتصاد ایران دچار رکود هستند و این مسئله در عمل باعث افزایش حجم سرمیاه سرگردانی شده است که طی سال‌ها برای اقتصاد ایران به عنوان معضلی جدی تلقی شده و دولتهای مختلف برای حل آن از راههای گوناگونی استفاده کرده و البته در دوره‌هایی نیز به عنوان ابزاری برای دولت جهت جبران کسری بودجه‌های ریالی تلقی شده است.

حجم نقدینگی سرگردان که تابعی از رونق و رکود اقتصاد کشور تلقی می‌شود در هر دوره‌ای که فعالیت‌های اقتصادی در بازارهای رسمی اقتصاد کشور رو به افول گذاشته از این بازارها خارج شده‌اند و به سمت بازار سیاه یا همان اقتصاد زیر زمینی رفته و یا آنکه جذب بازارهای دلالی و غیر مولد شده اند.

در دوره‌هایی بازار خودرو وموبایل به عنوان بازارهایی با سودهای تضمین شده از سوی دولت‌های وقت ایجاد و تقویت می‌شد تا از این طریق حداقل سرمایه‌های سرگردانی که می‌توانست سر از بازار سیاه درآورد صرف تولید خودرو و یا توسعه شبکه تلفن همراه در کشور شود که البته این واقعیت که بخشی از این سرمایه از طریق این بازارهای مصنوعی به طرح‌های مورد نطر دولت می‌رسد ولی جوروانی که در دیگر بازارهای ایجاد می‌کرد به شکلی غیرمستقیم باعث افزایش سود انتظاری شده و به افزایش سطوح قیمتی در دیگر کالاهای منجر می‌شد هرچند اثبات این رابطه با ارایه آمارهای اقتصادی آسان نیست ولی واقعیتی است که طی سالهای گذشته رخ داده و شاید بتوان انرا یکی از عوامل مؤثر در تورم مزمن اقتصاد ایران دانست.

به هر شکل در هردوره‌ای که سرمایه سرگردان دراقتصاد ملی افزایش پیدا کرده است شاهد رشد دلالی و رونق بازارهای غیر مولد بوده ایم، زمانی در میانه دهه هفتاد حجم نقدینگی سرگردان در اقتصاد ایران را چیزی در حدود هزار میلیادر تومان برآورد می‌کردند یعنی زمانی که حجم کل نقدینگی در اقتصاد ایران زیر 20 هزار میلیاردتومان بود و با توجه به رشد حجم نقدینگی به بالای 217هزار میلیادر تومان در سال 88می توان به این نتیجه رسدی که اگر هنوز نسبت یک به بیست (یعنی خوشبینانه‌ترین حالت) نقدینگی سرگردان به کل نقدینگی اقتصاد کشور حفظ شده باشد باید گفت که حداقل امروز حدود 11 هزار میلیار تومان تقدینگی سرگردان در اقتصاد کشور داریم.

این حجم سرمایه به راحتی می‌تواند بازارهای مختلف را تحت تأثیر قرار دهد ولی به نظر می‌رسد طی دو سال گذشته و همزمان با رکود اقتصاد ایران این نقدینگی سرگردان که بخشی از رشد خود را مدیون افول سریع بازار مسکن است به بلای جان سیستم بانکی تبدیل شده است یعنی بازاری که زمانی سود آور‌ترین بازار برای بانکها محسوب می‌شد با افول خود از دو جهت به این سیستم زیان می‌زند، اول آنکه مشتری برای تسهیلات مسکن وجود ندارد و از سوی دیگر سرمایه‌هایی که از این بازار فرار می‌کنند به صورت سپردههای مدت دار هزینه عدم سود اوری خود را به سیستم بانکی تحمیل می‌کنند.

در گذشته همانطور که گفته شد دولتها با ایجاد برخی بازار مصنوعی بنابر شرایط تلاش می‌کردند هدایت این نقدینگی را به دست بگیرند، بازار خودرو و تلفن همراه در زمان دولت سازندگی، بازار ارز وطلا در دوران دولت اصلاحات و در دولت نهم بازار مسکن؛ البته تلاش برای رونق بازار سهام به عنوان یکی از اصلی‌ترین سیاستهای مشترک این دولت‌ها مدنظر دولت و روسای وقت بانک مرکزی بوده است.

برآیند سیاستهای پولی دولتها تا قبل از سال 86 به فضایی منجر شد که در آن سیستم بانکی و بانک داری به یکی از پر رونق‌ترین فعالیت‌های اقتصادی بدل گردید و رشد بانکهای بخش خصوصی و استقبال صاحبان سرمایه از حضور در چنین فعالیت‌هایی از دلایل اصلی این موضوع است.

اما در چند سال اخیر فضا به گونه‌ای دیگری حرکت کرده است دولت اگرچه تلاش کرده است برای مهار تورم خود ساخته دست به دامن سایستهای انقباضی شدید شودف این سیاستهای با مهار شدید بازار طلا و ارز همراه شده بود به طوری که طی سالهای 84 تا 88 بانک مرکزی به هر طریقی تلاش کرده است از جهش قیمت دلار و سکه در بازار جلوگیری کند.

این مسئله به معنی از بین بردن بازارهای غیر مولد سنتی برای صاحبان سرمایه‌های سرگردان محسوب می‌شود و البته نبود بازارهایی مانند خودرو وموبایل نیز این دایره را تنگ‌تر کرده است و البته آخرین مهار سرمایه‌های سرگردان در فضای اقتصادی کشور مربوط به سنگین شدن تحریم‌های بین‌المللی است که به نوعی باعث شده سرمایه‌هایی که پیش از این می‌توانست صرف فعالیتهای تجاری و واردات به کشور شود با ریسک بیشتر مواجه شده و در داخل اقتصاد راکد ملی حبس شوند.

ترسیم این مدار بسته برای نشان دادن فضای حاکم بر سرمایه‌ها و نقدینگی سرگردان است، حال اگر نگاهی به آخرین بازارهای باقی مانده بیاندازیم می‌بینیم چه اتفاقی برای نقدینگی سرگردان کشور افتاده است.

نقدینگی که با رشد بازار مسکن در سالهای 85 و 86 به آن سمت کشیده شده بود ولی با رکود خرید و فروش به دنبال مفر جدیدی برای فعالیت می‌گردد امروز به سپرده‌های مدت دار بانکی سرازیر شده است والبته بخش ناچیزی از آن هم به سمت بورس سوق پیدا کرده است.

آمارهای بانک مرکزی نشان می‌دهد در نه ماهه منتهی به آذرماه سال 88 میزان سپرده‌های مدت دار بانکی یا همان شبهه پول از مرز 166 هزار میلیادرتومان عبور کرده است این رقم در مقایسه با اسفند سال 87 نشان از رشد21 درصدی این نوع سپرده‌ها در ترکیب سپرده‌های بانکی دارد و این در حالی است که سپرده‌های دیداری در همین دوره یک درصد کاهش پیدا کرده است.

مقایسه سپرده‌های غیردیداری با کل نقدینگی نشان می‌دهد برای نخستین بار از سال 76 تاکنون سهم سپرده‌های غیردیداری در ترکیب نقدینگی کشور به 77 نزدیک شده است و این به مفهوم افزایش هزینه سیستم بانکی است، بانکهایی که طی دهه گذشته همواره تلاش در جذب سپرده داشته‌اند امروز از این حجم بالای سپرده‌های مدت دار به شدت در وحست افتاده‌اند زیرا این کار به معنی ان است که سیستم بانکی باید به تنهایی بهای ناکارآ مدی و رکود دیگر بخش‌های اقتصادی را برای ایجاد سود بپردازد و ادامه این روند می‌تواند به سقوط سیستم بانکی منجر شود، بانک‌هایی که در شرایط رکود مشتری برای تسهیلات خود ندارند باید به سپرده‌ای مدت دار رو به افزایش سود بپردازند؟

به طور خلاصه می‌توان گفت خروج سرمایه بخش خصوصی بازار مسکن که تابعی از رکود اقتصادی کشور است به دلیلی برای افزایش سپرده‌های بانکی تبدیل شده و برای نخستین بار بانک‌ها دیگر از افزایش سپرده‌های خود خوشحال نیستند زیر افزایش این سپرده‌ها می‌تواند به زیانده شدن و حتی ورشکستگی بانکهای کشور منجر شود.

برچسب ها: مسکن بازار
مجله خواندنی ها
مجله فرارو
هم اکنون دیگران میخوانند
پرطرفدارترین عناوین