bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۵۱۹۳۶۰

توصیه‌های شغلی رایج چقدر در موفقیت موثرند؟

توصیه‌های شغلی رایج چقدر در موفقیت موثرند؟
مطالعات درباره این بود که هر توصیه، چقدر در مشاغل مختلف جواب داده که شامل یک نمونه آماری ۶۳‌هزار نفری در اقصی نقاط جهان بود، با شغل‌های مختلف و سوابق کاری مختلف.
تاریخ انتشار: ۱۱:۲۰ - ۱۶ آذر ۱۴۰۰

مشاور عزیز.

من در حوزه علوم کامپیوتر کار می‌کنم. وقتی این مسیر را انتخاب کردم، کم سن و سال بودم و اصلا علاقه‌ای به آن نداشتم. فقط می‌خواستم شغل داشته باشم.

مدتی پیش تصمیم گرفتم مسیر دیگری را امتحان کنم، اما نمی‌دانستم چه مسیری. ناگهان کلی سوال به ذهنم آمد: آیا باید دنبال عشق و علاقه‌ام بروم؟ بدون در نظر گرفتن درآمد؟

یا باید کلا کار شرکتی را کنار بگذارم و به اصطلاح، خودم رئیس خودم باشم؟ به اینترنت رجوع کردم تا جواب سوال‌هایم را پیدا کنم.

وقتی عبارت «توصیه‌های شغلی» را سرچ کردم، با صد‌ها مقاله روبه رو شدم که بعضی‌ها مشابه و بعضی‌ها کاملا در تضاد با هم بودند. نمی‌دانستم به کدامشان اعتماد کنم. از کجا باید بفهمم کدام‌شان واقعا جواب می‌دهد؟

پاسخ: دوست عزیز.

حق با توست. توصیه‌های بی‌شماری درباره موفقیت شغلی وجود دارد که گرچه نیت همه آن‌ها خیر است، اما غالبا معتبر نیستند و خیلی‌هایشان متضاد و منسوخ هستند. طبق تحقیقات، از میان صد‌ها توصیه، چهار مورد از نظر مردم، لازمه‌های اصلی موفقیت هستند:

۱. کنترل مسیر حرف‌های خود را در دست بگیرید.

۲. ارتباطاتی خارج از سازمان و حوزه کاری خود داشته باشید.

۳. به دنبال علاقه‌تان بروید.

۴. آماده پذیرش فرصت بعدی باشید.

من و همکارهایم، برای اینکه ببینیم هر کدام از توصیه‌ها چقدر تاثیر دارد، تمام مطالعات میدانی از سال ۲۰۰۶ را آنالیز کردیم.

مطالعات درباره این بود که هر توصیه، چقدر در مشاغل مختلف جواب داده که شامل یک نمونه آماری ۶۳‌هزار نفری در اقصی نقاط جهان بود، با شغل‌های مختلف و سوابق کاری مختلف.

این آنالیز کمک کرد الگو‌های جمعیتی در مورد هر توصیه را پیدا کنیم و ببینیم کدامشان، در اغلب مواقع جواب می‌دهد و در مورد کدام، باید با احتیاط جلو رفت.

به این منظور، موفقیت شغلی را به سه وجه تقسیم کردیم و بررسی کردیم که هر توصیه، چقدر در رسیدن به این موفقیت‌ها موثر است: موفقیت شغلی عینی (مثل درآمد، جایگاه، ارتقا)، موفقیت شغلی ذهنی (مثل رضایت حرفه‌ای، سلامت)، نتایج شغلی کارمند (مثل رضایت شغلی، تعهد سازمانی، تصمیم به استعفا یا عملکرد شغلی).

حالا ببینیم طبق داده‌ها، هر کدام از توصیه‌ها چقدر برای رسیدن به موفقیت شغلی مفیدند:

توصیه اول: در دست گرفتن کنترل مسیر حرفه‌ای. این توصیه، نیازمند یک ذهن مستقل است که یعنی فرد، به‌جای اتکا به کارفرما، بیشتر خودش را مسوول مسیر و پیشرفت حرفه‌ای خود می‌داند.

این توصیه در مقایسه با سه توصیه دیگر، بیشترین تاثیر مثبت کلی را دارد. همچنین دیدیم افراد دارای این ذهنیت، در مقایسه با کسانی که مستقل نیستند، معمولا بیشتر «هر دو شکل موفقیت»، یعنی عینی و ذهنی را تجربه می‌کنند.

به علاوه، افرادی که مسوولیت کامل مسیر حرفه‌ای خود را برعهده می‌گیرند، معمولا روحیه بهتر (از جمله رضایت بیشتر و تعهد سازمانی بیشتر)، عملکرد بهتر و احتمال استعفای کمتری دارند.

آدم‌هایی که ذهنیت مستقل ندارند اعتقاد دارند که پیشرفت شغلی‌شان در دست دیگران است، به ویژه کارفرما. این گرچه در گذشته جواب می‌داد، اما حالا دیگر جواب نمی‌دهد.

دلیلش تا حدی، نیاز شرکت‌ها به سازگاری با تکنولوژی‌های جدید و رقابت روزافزون است و به همین علت، کارمند‌ها باید روی پای خودشان بایستند و مهارت‌های متناسب با قرن ۲۱ را خودشان به دست آورند.

پس توصیه من این است که همواره در حال یادگیری و تلاش برای پیشرفت حرفه‌ای باشی. با پیدا کردن فرصت‌های آموزشی و تقویت دانش و قابلیت‌هایت، کنترل توسعه و پیشرفت خودت را در دست بگیر. اینکه خودت به فکر پیشرفت خودت باشی، به‌نفع سازمان هم هست.

توصیه دوم: داشتن روابط خارج از سازمان و حوزه کاری، نیازمند یک ذهنیت «بدون مرز» است. گرچه افراد دارای این ذهنیت، موفقیت عینی و ذهنی بیشتری دارند، اما احتمال استعفا و ترک کارفرما در آن‌ها بیشتر است که این باعث می‌شود کارفرما‌ها در مورد استخدامشان، مردد باشند.

گرچه این ذهنیت در کل برای موفقیت شغلی مفید است، اما تاثیرش در موفقیت، بسیار کمتر از داشتن ذهنیت مستقل است. پیشنهادم این است که برای گسترش ارتباطاتت، مثلا افراد خارج از گروه کاری‌ات را به ناهار دعوت کنی، فعالیت‌های داوطلبانه انجام دهی، به سرگرمی‌های غیرکاری بپردازی یا در کنفرانس‌ها و رویداد‌هایی خارج از حوزه تخصصت شرکت کنی.

مدیر ارشد سابق گوگل، اریک اشمیت توصیه می‌کرد که «همیشه از ملاقات با دوست‌های جدید استقبال کنید». اما اگر می‌خواهی توصیه‌ها را اولویت‌بندی کنی، اول از همه تمرکزت را روی «مستقل بودن» بگذار، چون انرژی گذاشتن برای آن، ارزش بیشتری دارد.

توصیه سوم: «ارزش‌محور» بودن یعنی یک نفر، حرفه خود را بر اساس ارزش‌های عمیق شخصی‌اش پیش ببرد. از نگاه چنین فردی، حرفه و شغل یعنی دنبال کردن عشق و علاقه.

بسیاری از افراد، در جریان استعفای بزرگ (استعفای دسته‌جمعی کارکنان در برخی کشور‌ها در دوران کرونا)، به دنبال مشاغلی هستند که در وهله اول، همسو با ارزش‌هایشان باشد.

اما طبق تحقیقات ما، در مورد این توصیه باید احتیاط کنی، چون کسی که این ذهنیت را دارد، دنبال زندگی هدفمند از طریق شغلش است، اما رضایتمندی و پاداشی که از این راه دریافت می‌کنی، کمتر از آن چیزی است که انتظارش را داشته‌ای.

این ذهنیت زیاد اهمیت ندارد. تاثیر آن در موفقیت عینی و ذهنی، بسیار ناچیز است. پیشنهادم این است که اگر می‌خواهی فقط دنبال عشق و علاقه‌ات بروی، با احتیاط پیش برو. بعضی از افراد این تفکر را پیش می‌گیرند، چون انتظار دارند چیز بزرگ به دست آورند: از جذابیت پول و پرستیژ می‌گذرند تا به جایش، شادی بیشتری به دست آورند.

اما این بیش از حد خوشبینانه است. افرادی که دارای این ذهنیت هستند، معمولا «فقط کمی» از دیگران خوشحال‌ترند. پس بهتر است به جای تمرکز صِرف بر علاقه، این را در نظر بگیری که هر شغلی نه تنها به هدفمندی و معنا نیاز دارد بلکه نیازمند صلاحیت و تبحر هم هست.

توصیه چهارم. کسی که دائما دنبال فرصت‌های شغلی جدید و تغییر شغل است، بدون آنکه کیفیت شغل فعلی‌اش را در نظر داشته باشد، دارای یک ذهنیت «متحرک» است.

طبق تحقیقات ما، این به موفقیت عینی منجر «نمی‌شود» و به موفقیت ذهنی نیز آسیب می‌زند. افراد دارای این ذهنیت، روحیه و عملکرد پایینی دارند و احتمال ترک شغل‌شان، بیشتر است و از نظر کارفرما، چنین کارمندی هزینه‌بر و غیرجذاب است.

اینکه همیشه آماده رفتن باشی، توصیه خوبی برای موفقیت در شغل فعلی و آینده نیست. پیشنهادم این است که برای از این شغل به آن شغل «پریدن»، زیاد مشتاق نباشی و تمرکزت را روی بهترین بودن در شغل فعلی‌ات بگذاری.

ذهنیت متحرک، باعث می‌شود همیشه فکر کنی «مرغ همسایه غاز است» و همه تصور خواهند کرد که نمی‌شود روی تو حساب کرد. این یافته‌ها در دوران استعفای بزرگ، بیشتر صدق می‌کند، چون در این دوره، کارمند‌ها مخصوصا جوانان، دنبال کار جدید هستند.

منبع: HBR

برچسب ها: توسعه شغلی
مجله خواندنی ها
مجله فرارو
پرطرفدارترین عناوین