نه پیشگویی محقق شد، نه شورشی روی داد و نه کسی خودکشی کرد. چند دقیقه بعد از نیمهشب، پسرکی سرش را از پنجره کلیسا بیرون داد و فریاد زد «هیچ اتفاقی نیفتاده!» لی پس از این رسوایی، بیاعتبار شد و چندی بعد رسما انحلال فرقهاش (موسوم به «دامی میشن») را اعلام کرد.
مرتضی میرحسینی؛ لی جانگ ریم نه اولین کسی بود که پایان جهان را پیشگویی میکرد و نه آخرینشان. تفاوت او با دیگر پیشگویان این بود که بعد از اثبات نادرستی حرفهایش، احتمالا به اکراه ادعاهای خودش را پس گرفت. با تکیه به مشاهدات پسری ۱۶ ساله -که گویا در حالتی از خلسه یا توهم، صحنههایی شاید از آینده را دیده بود- میگفت جهان در ۲۸ امین روز از دهمین ماه سال ۱۹۹۲ به پایان میرسد که آن روز ۱۴۴ هزار نفر از مومنان با گذر از مسیری نورانی به بهشت میروند و دیگرانی که روی زمین میمانند هفت سال جنگ و قحطی و رنج را تحمل خواهند کرد.
در پایان سال هفتم، حیات جانوری و گیاهی در سیاره ما از بین میرود و دوره حضور انسان روی زمین به انتها میرسد. شمار پیروان لی که در گوشه و کنار کرهجنوبی و نیز در لسآنجلس امریکا پراکنده بودند به چندده هزار نفر میرسید.
آنان حرفهای او را پذیرفتند و مشکلاتی هم- بیشتر برای خودشان و کمتر برای دیگران- ایجاد کردند. زنی از اعضای این فرقه جنین ۷ ماهه خودش را سقط کرد، چون فکر میکرد زنان نباید در آن روز خاص باردار باشند. چند نفر هم متاثر از حال و هوای آخرالزمانی حاکم بر این فرقه، خودکشی کردند.
همچنین ۲۰۰ نفر از اعضای فرقه در کلیسایی در لسآنجلس جمع شدند و تصمیم به ۴۰ روز ریاضت و روزهداری گرفتند. البته یکی از آنان- که گویا بیشتر از دیگران به خودش سخت گرفته بود- چند روز بعد مُرد و پلیس به همین دلیل در آن کلیسا را بست و تمام اعضای فرقه را از آنجا بیرون کرد.
هم در کرهجنوبی و به ویژه در بوستان و سئول و هم در لسآنجلس، اهالی از دیوانگیهای پیروان لی شاکی بودند و بیشتر از همه، مسیحیان از کارهای این فرقه- که به نظرشان توهین به مقدسات و باورهای دینی بود- رنج میبردند. پلیس کره که قانون آزادی مذهب، دست و پایش را بسته بود، لی را به اتهام کلاهبردای و فریب دستگیر کرد.
لی در ماه سپتامبر دستگیر شد و از اینرو در روز موعود در زندان بود. اما بیشتر از هزار نفر از پیروانش در آن روز در کلیسای جامع این فرقه در سئول جمع شدند و به انتظار تحقق پیشگویی نشستند. چون احتمال خودکشی دستهجمعی یا شورش و درگیری وجود داشت، پلیسها با تجهیزات کامل آنجا را محاصره کردند و نیروهای امدادی و درمانی را هم برای عملیات احتمالی در حالت آمادهباش کامل نگه داشتند، اما اتفاقی نیفتاد.
نه پیشگویی محقق شد، نه شورشی روی داد و نه کسی خودکشی کرد. چند دقیقه بعد از نیمهشب، پسرکی سرش را از پنجره کلیسا بیرون داد و فریاد زد «هیچ اتفاقی نیفتاده!» لی پس از این رسوایی، بیاعتبار شد و چندی بعد رسما انحلال فرقهاش (موسوم به «دامی میشن») را اعلام کرد. از همه تقاضای عفو کرد و به جرم کلاهبرداری و فریب مردم به دو سال زندان محکوم شد. گویا چند میلیون دلار از پیروانش پول گرفته بود. اما این ماجرا با همه مسخرگی ظاهریاش، واقعیت مهمی را در خودش داشت.
آن زمان هانگ وانگ سانگ استاد سیاستگذاری عمومی در دانشگاه ملی سئول در توضیح چرایی جذابیت تبلیغات این فرقه، حتی میان تحصیلکردههای کشور کره گفته بود: به نظرم این نشانه سرخوردگی و ناامیدی عمیقی است که در بافت جامعه کره تنیده شده، سرخوردگی جامعه از کنشهای سیاستمداران و ناامیدی مردم از امکان تدبیر مسائل اصلی کشور.