دکتر محمد لکزایی؛ ”توسعه“ در لغت به معنای رشد تدریجی در جهت پیشرفتهترشدن، قدرتمندترشدن و حتی بزرگترشدن است (فرهنگ لغات آکسفورد، ۲۰۰۱).
اصطلاح توسعه، در فرهنگ عمومی مردم جهان رواج گستردهای پیدا کرده بطوری که اکثر دولتها خواهان نیل به آن هستند. آرمان بسیاری از جامعههای کنونی رسیدن به وضعیت جوامع توسعه یافته است و در این راه برنامه ریزهای کوتاه مدت و بلند مدت فراوانی از سوی دولتها جهت رسیدن به توسعه صورت میگیرد.
در ایران نیز قبل از انقلاب گامهای جهت صنعتی شدن کشور برداشته شد، اما این توسعه، وابستگی کامل به کشورهای خارج و متکی بر دلارهای نفتی بود و توسعه درونزا بشمار نمیآمد. پس از انقلاب و در دوران جنگ تحمیلی گرچه توسعه صنعتی خاصی در کشور رخ نداد، ولی در اداره جنگ و مقابله با ابرقدرتهای جهانی بسیار کار سترگی انجام شد که با همدلی و همگامی مردم و مسئولین به پیروزی انجامید.
اگر همدلی و همگامی مردم و مسئولین همچون دوران جنگ بصورت جهادی و خالصانه ادامه داشت بیشک در امر توسعه از جایگاه بسی بالاتری برخوردار بودیم کما اینکه برخی از کشورهای توسعه یافته مدرن امروزین مانند آلمان و ژاپن در جنگ جهانی دوم صدمات بسیاری دیده بودند، اما با درایت و تلاش خویش کشورشان را مجددا بر روی خاکسترهای جنگ بنا نمودند.
پس از جنگ گرچه ما در بخشهای از صنایع و علوم به موفقیتهای دست یافته یم، اما این دستاوردها بسیار پراکنده، جزیرهی و ناموزون است و ما را به سوی توسعه پایدار هدایت نخواهد کرد.
حال این سوال مطرح است در توسعه همه جانبه کشور نقش و جایگاه مردم مهمتر است یا دولت؟
باید گفت هرکدام از این دو طیف با در اختیار داشتن بخش مهمی از کارکردهای خویش در کنار یکدیگر در توسعه کشور نقش مهم و مکمل دارند. دولت با اختیار داشتن نظام آموزش پرورش رسمی کشور، اقتصاد، سیاست، امنیت، توزیع ثروت، زیرساختهای کلان، رسانه... نقش مهمی در روند توسعه کشور دارد.
همچنین مردم در کوتاه مدت با خریدکالای ایرانی، کار و تلاش، عدم اسراف... نقش بیبدیلی در امر توسعه خواهند داشت؛ و در بلند مدت با پرورش نسلها، آموزشهای غیررسمی فرزندان در خانواده، درونی ساختن ارزشهای دینی، اخلاقی، اقتصادی، آداب و سنن نقش مهمی در همگامی با توسعه و پرورش سرمایههای انسانی برای دولت و سیستم ایفا مینماید.
اگر مسئولین خواستار به ثمر رسیدن اهداف کلان توسعه کشور باشند زمینه، بستر و میدان آن در جامعه قرار دارد بدون همگامی و همراهی مردم هر سیاستی محکوم به شکست است یا در اجرا و رسیدن به اهداف دچار چالش خواهد شد.
توسعه پیوستگی تام با دولت و مردم دارد و یک امر گستته و جدا از هم نیستند چرا که مسئولین و نیروی انسانی حاکم بر بخشهای دولتی و شبه دولتی خود نیز از بطن مردم و فرهنگ جامعه برخاسته اند اگر زمینه فکری، اخلاقی و انگیزشی مسئولین بدرستی ترسیم شده باشند و بگونهای اجتماعی شده باشند که بعنوان انسانهای خلاق، مدیر و مدبر، کوشا، علمی و اخلاقی تحویل جامعه شده باشند.
مسلما در پیادهسازی اهداف کلان توسعه و رسیدن به جامعه آرمانی موفق عمل خواهد شد در غیر این صورت راهبردهای توسعه و هرگونه برنامه کلان با مشکل روبرو خواهد شد.
از این رو تعامل سازنده مردم و دولت یک جریان همیشگی و پویاست که هر کدام در این چرخه مقدمات و شرایط بروز استعدادهای دیگری را فراهم مینماید و در تلاقی حساس و مهم این دو طیف است که توسعه علمی، اقتصادی و فرهنگی شکوفا خواهد شد.
نقش مردم و جامعه در به ثمر رسیدن به اهداف کلان توسعه کمتر از خود این برنامهریزها نیست و به عنوان عنصر فرهنگی توسعه و بقول مک کله لند (McClelland) ویروس توسعه قلمداد میگردد.
در تابستان سال جاری شاهد قطعی برق بصورت گسترده در سراسر کشور بودیم که سبب اختلال زیاد در تمام امور کشور شده بود وزارت نیرو از مردم کشورمان درخواست نمود تا در مصرف برق صرفه جوی کنند برخی از افراد این مهم را جدی گرفتند، اما متاسفانه بسیاری از افراد بدون توجه به مشکلات ایجاد شده به این توصیه عمل ننمودند و شاهد تداوم اختلال و بی برقی در بخشهای مختلف از جمله بخش صنعت کشور بودیم.
حاکم بودن چنین تفکراتی مانع جدی بر سر مسیر توسعه خواهد بود از این رو توسعه همگامی و عزم آحاد جامعه را میطلبد از دیگر سوی دولتمردانی که درتصمیم گیرها و اجرای برنامههای کلان نقش دارند پیش بینیهای لازم را در امورات مختلف به درستی انجام نمیدهند و اموال عمومی را حیف و میل، و یا زمینههای فساد و رانت را فراهم میسازند این طیف از مسئولین و دولتمردان باعث سلب اعتماد مردم و ایجاد روحیه یاس و القاءنامیدی در جامعه میشوند در واقع توسعه کشور را به قهقرا هدایت میکنند.
از این رو توسعه بیش از آنکه امر کمی باشد واقعیت کیفی ست، فرایند توسعه با تلاش، کوشش، ریاضت، درایت، خلاقیت به ثمر مینشیند. میل به پیشرفت باید با خون تک تک اعضا جامعه عجین شده باشد و هر عضو جامعه خود را عنصری از عناصر توسعه کشور قلمداد نماید و در هر جایگاه و صنفی با رفتار و اعمالش مسیر را برای توسعه کشور هموار سازد حتی با خاموش کردن یک لامپ اضافه، یا بستن شیر آب یا خرید کالاو اجناس ایرانی، میتوان بر جریان توسعه کشور تاثیر مثبت گذاشت.
در حالت کلی اگر برنامهها و اقدامات دولت را در امور توسعه کشور بعنوان اقدامات سخت افزاری قلمداد کرد فرهنگ و روح حاکم بر جامعه را نرم افزار توسعه باید دانست که هر یک بدون دیگری قابل اجرا نمیباشدو در یک جریان مداوم تکاملی یکدیگر را پوشش میدهند نقص یا عدم کارایی در هر یک از این دو مقوله باعث نقص و کم کاری مقوله بعدی خواهد شد.
نقطه تلاقی و حساس و برآیند برنامهریزهای دقیق توسعهای و همراهی و اعتقاد مردمی در امر توسعه و پیشرفت کشور، شود توسعه همه جانبه و پایدار را سبب میشود.
*دکترای مسایل اجتماعی