bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۴۷۴۶۸۲

آفتی که احمدی‌نژاد را هم گرفتار کرد!

آفتی که احمدی‌نژاد را هم گرفتار کرد!
ما باید بپذیریم که تمام کشور‌هایی دنیا که از الگوی حکمرانی خوب نتیجه گرفته‌اند، یک اصلی را در چشم‌انداز‌های توسعه‌شان به نام رابطه مسالمت‌آمیز یا تعامل سازنده با دنیا شکل داده‌اند. اصلی که در چشم انداز ۲۰ ساله ایران هم تاکید شده است که با تعامل سازنده قدرت اول منظقه در بین ۲۶ کشور خواهد بود.
تاریخ انتشار: ۱۰:۰۷ - ۱۱ بهمن ۱۳۹۹

حشمت الله فلاحت پیشه نوشت: در بحث رفع مشکلات مملکت، بسیاری از مباحث مانند همکاری قوا در ماه‌های باقی‌مانده عمر دولت، تکراری شده و ثمره‌ای ندارند.

کشور نیازمند تجدید ساختار و تغییری جدی به ویژه در حوزه دولت است. اگر روحانی این کار را بتواند در مدت زمان باقی مانده انجام دهد، می‌تواند از چراغ سبز دیپلماتیک که در عرصه دنیا شکل گرفته است، استفاده لازم را ببرد و اگر نتواند این کار را انجام دهد، باید منتظر اقدام دولت جدید بمانیم.

کشور ما نیازمند یک حکمرانی خوب (good govermance) است. تا هنگامی که چنین حکمرانی‌ای شکل نگیرد، دول تنها وقت و انرژی مردم را تلف می‌کنند و شاخص‌های مختلف توسعه‌ای و امنیت ذهنی مردم کاهش پیدا می‌کند. دلیل صحبت از حکمرانی خوب این است که این حکمرانی، الگوی آن دسته از کشور‌هایی است که دولت در حوزه‌های مختلف توسعه اقتصادی، اجتماعی و ... آن، تنیده شده است. این تنیدگی موجب خارج نشدن دولت از این عرصه‌ها می‌شود. بنابراین، بخش اعظم مشکلات، به ویژه مشکلات مردم، ناشی از حضور دولت است.

در چنین موقعیتی، دو مشکل پیش می‌آید. یکی رانت در حوزه مدیریتی و دوم، پوپولیسم در حوزه رابطه دولت با مردم.

رانت در جایی شکل می‌گیرد که دولت به جای رفع مشکلات مردم، سامان‌هایی قانونی و مقرراتی را شکل می‌دهد که عملا گروه‌های قدرت به ویژه گروه‌های مفسد اقتصادی و فاسدان یقه سفید (افرادی که پایگاه خودشان را در جامعه دارند و هیچکس نیز کاری به کارشان ندارد و بگیر و ببند‌های مربوط به مفاسد اقتصادی به‌گونه‌ای است که آسیبی به منافع رانت‌خواران بزرگ نمی‌زند)؛ در جامعه فرصت رشد پیدا می‌کنند.

آفت دوم در حوزه رابطه با مردم؛ پوپولیسم است، یعنی جایی که دولت‌ها، سیاست‌های توسعه‌ای را تحت‌الشعاع پوپولیسم و شعار‌های عام‌گرایانه قرار می‌دهند. در شرایطی مانند رای‌آوری و حمایت‌های عمومی از آن‌ها، این روش پاسخ می‌دهد، اما آفتی برای توسعه کشور است.

بنابراین، بهتر است در حوزه‌های مختلف سیاست، اقتصاد و ...، دولت حداقل باشد، اما به دلیل این که این گونه نیست، باید برای آن، نسخه‌ای پیچید و نسخه‌ای که در این شرایط شکل می‌گیرد، حکمرانی خوب است. باید دولت در جایی دخالت کند که نتیجه بهینه داشته باشد. یعنی در راستای منافع ملت که در قوانین برنامه توسعه، در احکام، ارقام و پیش‌بینی‌های قوانین برنامه‌های توسعه و فراتر از آن چشم‌انداز، در ارقام بودجه‌ای، نقش دولت، نقشی بهینه باشد. پس حکمرانی خوبی که نیاز جامعه ما است، حضور بهینه دولت را در توسعه به ارمغان می‌آورد.

اکنون هم در ماه‌های باقی عمر دولت کنونی و هم در دولت آینده، برای حکمرانی خوب چه کار‌هایی باید انجام داد؟

نخستین اقدام این است که دولت باید از اختیارات قانونی خودش دفاع کند. متاسفانه ما در ایران با پدیده‌ای به نام دولت سست مواجه هستیم. دولت سست، دولتی آن چنان ضعیف است که حتی از اختیارات خودش نیز نمی‌تواند استفاده کند و این ناشی از ضعف اراده سیاستمداران دولت ما از رئیس‌جمهوری تا سیاستمداران در حوزه‌های مختلف است. به عبارت دیگر، سیاستمداران کوچک، با کوچک کردن و بی‌اراده کردن خود، به جای دفاع از اختیارات خود و قدم در راه توسعه گذاشتن، تنها بر کرسی و منسب خود چسبیده‌اند.

بنابراین، سیاستمداران و دولتمردانی که خود را ضعیف تعریف کرده و نان ضعف و کُرنِش خود را می‌خورند، نمی‌توانند کشور را نجات دهند. متاسفانه افرادی که امروز از آن‌ها به عنوان کاندیدا برای انتخابات ریاست جمهوری آینده یاد می‌شود، تقریبا افرادی هستند که دولت‌شان، دولتی سست خواهد شد. زیرا خودشان سیاست‌مداران سستی هستند. به عبارتی، آن‌ها افرادی هستند که در مقابل گرفته شدن اختیارات قانونی دولت‌ها و قلمرو‌های مدیریتی خود در گذشته، به نهاد‌های خاصی اختیار‌های قانونی خود را واگذار کرده‌اند و به دلیل امتیاز خوبی که دادند که در عرصه سیاست باقی مانده‌اند.

بنابراین، باید سیاستمداری مقتدر در عرصه سیاست حضور پیدا کرده و دولت مقتدری که از ابتدا اختیارات قانونی خودش را احیا کند که نوعی اراده سیاسی در دولتش شکل بگیرد.

دومین بحث در حکمرانی خوب، این است که هدف اصلی، توسعه باشد. مشکل کشور ما توسعه است. در واقع، در این موقعیت، شایسته‌سالاری نیز به این گونه حاکم می‌شود که افرادی که کارنامه و برنامه‌های توسعه‌ای داشته باشند، تبدیل به مدیران دولت با اختیاراتی می‌شوند. نه آن‌هایی که خوب سخنرانی کرده، امتیازات سیاسی خوب داده یا نوچه‌ها‌های سیاسی در جناح‌های سیاسی هستند. چه بسیار فرصت‌های کشور که به پای شعار‌های سیاسی خارجی و داخلی فدا شده است.

اصل سوم این است که برنامه و پنلی برای دولت شکل بگیرد که توسعه‌محور باشد تا در قالب آن نیز، تنها رفع مشکلات اقتصادی مردم و استفاده از فرصت‌های توسعه کشور در دستور کار قرار بگیرد. حتی در حوزه سیاست خارجی نیز اگر رفتار ضدتوسعه‌ای وجود دارد، باید از بین برود. این کار، شبیه کاری است که چین انجام داد که از ۱۹۶۰ و ۱۹۵۰، بنیان توسعه‌ای را گذاشت و همه چیز را در قالب آن شکل داد و توجیه کرد.

اصل چهارم، وجود شفافیت است. چه دولت در شرایط کنونی و چه دولت آینده، نیازمند شفافیت است. دولتی که برنامه ها، دخل و خرج‌هایش مشخص باشد. زیرا مردم حق دارند که بدانند این پول‌ها کجا هزینه می‌شود؛ برخی افراد، قدرت‌شان ناشی از توان و ظرفیت‌شان ناشی از پنهان کاری است. افرادی که تخلفات دیگران را پنهان می‌کنند، افرادی هستند که مناسب سیاسی خود را حفظ می‌کنند.

دولت خوب، یک حکمرانی سالم دارد. متاسفانه بسیاری از ویژگی‌هایی که برشمرده شد، در زمان مرحوم هاشمی رفسنجانی وجود داشت، اما گروه‌های مالی اقتصادی از گروه‌های خانوادگی، تا گروه‌های جناحی و رانت‌های اقتصادی، اراده شکل گرفته برای حکمرانی خوب را از بین برده و کشور را دچار آفت فساد کرد که تاکنون نیز سیاست‌های مقابله با فساد جواب نداده‌اند؛ لذا چه دولت کنونی و چه دولت آینده، باید صراحتا افرادی را که کوچک‌ترین شائبه فساد در آن‌ها وجود دارد را به کار نگرفته و اگر فردی در یک رفتار شفاف، کوچکترین فسادی رخ داد، بلافاصله دولت پیش از اقدام قضایی، اقدام مدیریتی کند.

موضوع بعد، پرهیز از پوپولیسم است. آفتی که دولت احمدی‌نژاد را گرفتار کرد و بسیاری از سیاست‌های توسعه‌ای کشور فدای پوپولیسم شد. به عنوان مثال، قانون یارانه و بیش از ۷۰۰میلیارد دلار پول نفت که می‌توانست در راه توسعه مصرف شود، گرفتار پوپولیسم شده و صرف تورم و نقدینگی شد. دولت آینده باید شاخص‌های توسعه را پیش برده و تنها به دنبال رای جمع کردن نباشد.

شاخص دیگری که در بحث حکمرانی خوب باید بر آن تاکید کرد، شاخص جوان‌سازی دولت است. متاسفانه ما با حلقه ویران‌کننده نخبگان بی‌سواد و دارای کارنامه‌های ضعیف در حوزه‌های مدیریتی مواجه هستیم. حال مردم از اسامی‌ای که برای انتخابات ریاست جمهوری مطرح می‌شود، به هم می‌خورد. تاریخ ایران مملو از اشتباهات مدیریتی آن‌ها است که هیچ کدام‌شان نیز تاوان این اشتباهات را نداده و ملت به جای آن‌ها این تاوان را داده‌اند.

هر چند قوا باید در شرایط باقی مانده با یکدیگر همکاری کنند، اما از حداقل فرصت‌ها باید برای چینش یک برنامه توسعه‌ای مقتدر استفاده کرد که بعید است عمر دولت به این موضوع قد بدهد، به ویژه این که دولت روحانی، دولتی سست است و توان این کار را ندارد، اما نیازمند چنین شرایطی برای آینده هستیم. پوپولیسم می‌تواند آفت سیاست دولت آینده است.

دنیا به برجام و دیپلماسی روی خوش نشان داده است. در چنین شرایطی، نباید منافع ملت، قربانی شعار‌های تند سیاسی شود. از هر فرصتی برای تحریم‌زدایی کشور باید جلوگیری شود. در حالی که کشور‌های عربستان و رژیم صهیونیستی در پی این هستند که حداقل شباهت‌هایی را بین دولت بایدن و سیاست‌مداران خودشان پیدا کرده و آن را بنیان رفتاری تازه و توجیه مناسبات منفی گذشته با ترامپ قرار دهند، در ایران، عده‌ای با ذره‌بین در پی پیدا کردن خطوط گسل و اختلاف با دولت بایدن هستند که تا این خطوط اختلاف را فربه و شکاف‌ها را جدی‌تر و خطرناک‌ترکرده تا فرصت‌های دیپلماسی را از بین ببرند.

ما باید بپذیریم که تمام کشور‌هایی دنیا که از الگوی حکمرانی خوب نتیجه گرفته‌اند، یک اصلی را در چشم‌انداز‌های توسعه‌شان به نام رابطه مسالمت‌آمیز یا تعامل سازنده با دنیا شکل داده‌اند. اصلی که در چشم انداز ۲۰ ساله ایران هم تاکید شده است که با تعامل سازنده قدرت اول منظقه در بین ۲۶ کشور خواهد بود.

در کشور ما، آن چیز که لازمه حکمرانی خوب بود، هیچ وقت اجرا نشد و در واقع به عاملی برای سخنرانی‌های تند و افراطی سیاستمداران مختلف شد.

bato-adv
مجله خواندنی ها
مجله فرارو