bato-adv
کد خبر: ۴۵۸۱۴۹

نگاهی متفاوت به اسرار و روابط جذاب رمان های عاشقانه

نگاهی متفاوت به اسرار و روابط جذاب رمان های عاشقانه
تاریخ انتشار: ۲۱:۴۰ - ۲۲ مهر ۱۳۹۹

بعضی عشق را منشا و ماهیت همه چیز می‌دانند و بعضی بخشی از زندگی. جزو هر کدام از این دو دسته که باشید نمی‌توان انکار کرد که هر چه به عشق مربوط است برای بیشتر آدمیان جذابیت‌های خاص خودش را دارد؛ از جمله ادبیات و رمان‌های عاشقانه.

در این مقاله سه رمان عاشقانه بسیار جذاب را به شما معرفی کرده‌ایم و خلاصه‌ای از آن‌ها راب برایتان نوشته‌ایم تا اگر دلتنگ دنیای کتاب‌های عاشقانه هستید، بتوانید با چند انتخاب خوب این دلتنگی را برطرف کنید و سرکی به دنیای روابط زیبا و راز آلود عشق بزنید.

  1. چشم‌هایش

استاد ماکان نقاش مرده است؛ مردی که به دلیل مخالفت با حکومت دیکتاتور زمانه‌اش تبعید می‌شود و بعد هم بی سر و صدا می‌میرد. خبر مرگ او که به شهر می‌رسد، قرار می‌شود نمایشگاه نقاشی‌هایش را بر پا کنند. در این نمایشگاه و بین آثار مختلف استاد ماکان، یک تابلوی نقاشی هست که «چشم‌هایش» نام دارد. این تابلو تصویری از زنی بسیار زیبا است که اعضای صورت او جز چشم‌هایش محو و غیر قابل تشخیص هستند. طولی نمی‌کشد که این تابلو نظر عده زیادی را به خودش جلب می‌کند و کم‌کم حدس و گمان‌ها درباره هویت این زن شروع می‌شود. عده‌ای او را معشوقه استاد می‌دانند و عده‌ای با ادعای مجرد بودن او این فرض را رد می‌کنند.

روایت داستان «چشم‌هایش» از 10 سال بعد و تحقیقاتی که راوی داستان برای کشف هویت زن مرموز تابلوی استاد انجام می‌دهد، شروع می‌شود. طی این 10 سال زنان زیادی ادعا کرده‌اند که این تصویر متعلق به آن‌هاست و استاد عاشق آن‌ها بوده؛ ولی همیشه یک پای این حرف‌شان لنگیده است تا اینکه زنی بین بازدید کنندگان اثر استاد دیده می‌شود که به نظر می‌رسد؛ همان زن است و اسرار استاد ماکان مبارز را در سینه‌اش پنهان دارد.

آنچه تا اینجا گفتیم شرح مختصری از داستان شاهکار بزرگ علوی، کتاب چشم‌هایش است. این کتاب با اینکه در سال 1331 نوشته شده است؛ لحنی بسیار امروزی و روان دارد و به دلیل کشش داستانی بالا و روان‌خوانی آن تا کنون بارها تجدید چاپ شده و در دسترس نسل‌های جدید قرار گرفته است.

رمان عاشقانه چشم‌هایش نه تنها زیبایی قلم بزرگ علوی برای خلق یک اثر ادبی را نشان می‌دهد؛ بلکه اثری است برای بررسی بعضی ابعاد جامعه شناختی دوران این نویسنده که بخشی از آن به بررسی جامعه روشنفکری آن زمان اختصاص دارد. این کتاب امروزه به صورت نسخه چاپی، کتاب صوتی و نسخه الکترونیکی در دسترس علاقمندان قرار دارد. داستان صوتی چشمهایش با صدای آرمان سلطان زاده خوانش شده است تا کسانی که از شنیدن قصه‌‎ها لذت می‌برند، بتوانند از این اثر استفاده کنند.

 

  1. ملت عشق

اللا روبینشتاین، یک همسر وظیفه شناس و یک مادر نمونه است. او برای سال‌های متمادی خانه دار بوده؛ وظایف خانه‌داری و نگهداری از فرزندانش را به طور تمام و کمال انجام داده و حتی گاهی وقت‌ها وسواس زیادی از خودش نشان داده است. شوهرش یک دندانپزشک موفق است و فرزندانش هم هر کدام به اندازه خودشان موفق هستند. اللا در زندگی‌اش تقریبا همه چیز دارد؛ اما اصلا خوشحال نیست. او مرتب خودش را به خاطر بیش از حد محتاط بودن، سر به زیر و خجالتی بودن سرزنش می‌کند؛ تا اینکه بعد از سال‌ها تصمیم می‌گیرد کاری را که همیشه به آن علاقه داشته است، از سر بگیرد؛ ویراستاری.

اللا شروع به همکاری با یک آژانس ادبی می‌کند و کتابی برای ویراستاری به دستش می‌رسد که زندگی‌اش را متحول می‌کند. این کتاب نوشته مردی به نام عزیز زاهارا است و رمانی درباره شمس و مولانا است. کتابی سراسر عشق و معرفت که اللا را به شدت تحت تاثیر قرار می‌دهد. کم کم نامه نگاری‌های او با عزیز شروع می‌شود و این مکالمات جرقه‌های یک عشق بزرگ را تشکیل می‌دهند.

کتاب ملت عشق نوشته الیف شافاک، یک رمان عاشقانه با دو داستان هم زمان است؛ شافاک کتاب را با داستان اللا شروع می‌کند و لا به لای داستان او صفحات کتاب عزیز را هم می‌آورد؛ بنابراین شما شاهد دو روایت جذاب عاشقانه خواهید بود.

ملت عشق بعد از انتشار خیلی زود به فهرست کتاب‌های پر فروش در سراسر دنیا اضافه و به زبان‌های مختلفی ترجمه شد. نسخه فارسی این اثر را ارسلان فصیحی ترجمه کرده و فایل صوتی آن که توسط پروین محمدیان گویندگی شده است قابل دانلود برای کسانی است که دوست دارند داستان مولانا و شمس تبریزی در کتاب صوتی ملت عشق را با روایت زیبایی بشنوند و از اسرار آن باخبر شوند.  

نگاهی متفاوت به اسرار و روابط جذاب رمان های عاشقانه

  1. من او را دوست داشتم

آدرین و کلوئه زن و شوهر هستند و دو فرزند دارند. روزی آدرین چمدانش را جمع می‌کند، پیش کلوئه می‌آید و از او معذرت می‌خواهد چون معشوقه‌ای دارد و قصد دارد برای شروع یک زندگی جدید پیش او برود. او به کلوئه و فرزندانش می‌گوید اشتباه کرده و بعد می‌رود.

حالا کلوئه با دو فرزندش تنها مانده و در شوک به سر می‌برد؛ پدر شوهرش پی‌یر که از ماجرا با خبر شده است؛ عروس و نوه‌هایش را به کلبه ییلاقی‌شان دعوت می‌کند تا بلکه بتوانند کمی خودشان را آرام کنند. کلوئه و بچه‌ها نزد پدر و مادر پی‌یر می‌روند و با اینکه کلوئه تلاش می‌کند چیزی بروز ندهد و به زندگی عادی‌اش ادامه دهد؛ اما این کار برایش سخت‌تر و سخت‌تر می‌شود. حالا او احساس بی ارزش بودن و شکست خوردن دارد. در این میان پدر شوهرش شروع به صحبت با او می‌کند تا بتواند او را دلداری دهد و در خلال حرف‌هایش رازهایی از زندگی شخصی خودش تعریف می‌کند؛ چیزهایی مثل اینکه خود او نیز مرتکب اشتباه شده و خیانت کرده است. گفتگوی بین این عروس و پدر شوهر پر از سوال‌ها و جواب‌هایی است که می‌تواند درس‌های زیادی به خواننده بدهد؛ درس‌هایی که بخشی از آن برگرفته از زندگی واقعی نویسنده است.

آنچه خواندید بخشی از رمان زیبای «من او را دوست داشتم» نوشته آنا گاوالدا است که یکی از پر فروش‌ترین رمان‌های معاصر به شمار می‌رود. درباره این رمان عاشقانه بیشتر بدانید. داستانی پر تب و تاب درباره انتخاب بین ماندن یا رفتن و تبعاتی که به دنبال دارد. این کتاب که به زبان فارسی هم ترجمه شده است، با ترجمه الهام دارچینیان در دسترس علاقمندان به رمان‌های عاشقانه ملل قرار دارد.

مجله خواندنی ها
مجله فرارو