امام جمعه مشهد گفت: اینکه اگر بهعنوان شبکه شاد بخواهیم مسئله فراگیری آموزشوپرورش را در همه کشور حل کنیم، قالب حل نیست؛ اینکه شما بخواهید وسایل رسانهای و دستیابی به فضای مجازی را در اقصی نقاط کشور، در روستاها و در دهات اجرا کنید، معلوم نیست به مصلحت باشد؛ یعنی بردن تبلت و وسیله رسانهای و لپتاپ در یک روستای دوردست کشور و در اختیار بچه روستایی گذاشتن، یک بُعدش استفاده در آموزشوپرورش است، به همینجا تمام نمیشود، وارد شبکههای اجتماعی و برنامههای مضری میشود که متأسفانه در جامعه ما فضای مجازی مدیریتشده نیست، مدیریت نمیکنند
احمد علمالهدی در بیست و هفتمین هفته برگزار نشدن نماز جمعه در مشهد مقدس، نکاتی را در مورد تز تبدیل تهدید به فرصت در مکتب اهلبیت (علیهالسلام)، نقش اسرای کربلا در به انقلاب عاشورا، عزاداریهای محرم امسال و انتقاد از شیوه بازگشایی مدارس در ایام کرونا در قالب «خطبه مجازی» جمعه ۱۴ شهریورماه در حرم امام رضا (علیهالسلام) ایراد کرد که در ادامه میخوانید:
«بسمالله الرحمن الرحیم
الحمدالله، اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له و اشهد ان محمد عبده و رسوله و اشهد ان امیرالمؤمنین (علیهالسلام) (علیهالسلام) علی بن ابی طالب و اولاده المعصومین هم حجج الله علی الخلق اجمعین.
اللهم صل وسلم علی عبدک و حبیبک و رسولک محمد سیدالاولین و الآخرین و علی عترته الهداة المعصومین سیما علی امام المنتظر المهدی روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداه.
عبادالله، اوصیکم و نفسی باتقوالله
همه شما برادران، خواهران و خودم را به تقوای الهی سفارش میکنم.
واردکردن تهدید به جوامع، مشکلی است که با جریان استکبار داریم، تز تبدیل تهدید به فرصت بهعنوان یک مسئله بسیار قابلتوجه هست.
آن روزی که وجود مقدس سیدالشهدا (علیهالسلام) به شهادت رسیدند و یارانشان شهید شدند، دشمن از جریان اسارت اهلالبیت (علیهمالسلام) میخواست بهعنوان یک امتیاز استفاده کند، این نبود که آن عناد، دشمنی و برخورد عدوانه خودشان را بخواهند نسبت به عزیزان سیدالشهدا (علیهالسلام) اجرا کنند، البته انتقامها و کینهها نسبت به پیغمبر اکرم و عزیزان پیغمبر در سینهها وجود داشت و فکر میکردند که عداوتهای گذشتهای که در جریان جنگ بدر و احد بوده است و همچنین مسائلی که در نهروان و صفین به وجود آمده، با اعمال جنایت و ظلم نسبت به عزیزان پیغمبر و اهلبیت (علیهالسلام) امیرالمؤمنین (علیهالسلام) اجرا کنند.
هدف دشمن برای تحقیر پیغمبر (صلواتاللهعلیه) و امیرالمؤمنین (علیهالسلام)
غیرازاین آنان در مقام به دست گرفتن یک برند و امتیاز سیاسی از اسارت اهلالبیت (علیهمالسلام) بودند، هدفشان از اسارت اهلبیت (علیهالسلام)، تحقیر خود پیغمبر و امیرالمؤمنین (علیهالسلام) بود، مولایی که عُتْبَه و شَیبَه کشته است در جنگ بدر و امیرالمؤمنینی که در غزوه بدر، تمام رؤسای قریش و شجعان مکه، ۷۰ نفر به خاک افتادهاند که ۳۵ نفرشان مستقیم به دست مولا از بین رفتند و در ۳۵ نفر دیگر نیز که به درک واصل شدهاند، امیرالمؤمنین (علیهالسلام) سهم قابلتوجهی داشتهاند؛ آن کینهها را که امروز بر فرزندان امیرالمؤمنین (علیهالسلام) مسلط شدهاند، بتوانند عمل کنند، اینهمه قصه و قضیه نبود بلکه در کنار این قضیه، تصمیم داشتند این را بهصورت یک برند سیاسی اجتماعی در امت اسلام دربیاورند که اولأ خط پیغمبر اکرم و جریان وحی بهکلی کور بشود و مسئله امیرالمؤمنین (علیهالسلام) در برابر بینشهایی که بهعنوان اشجع عرب صلابت داشت، دقیقاً تحقیر گردد، میخواستند به این منظور از اسارت اهلبیت (علیهالسلام) بهرهبرداری کنند.
قضایایی که پیش آمد در مقام اجرای این هدف شیطانی و در راستای این مقصد ابلیسی خطرناک بود یعنی اینی که جریانات دم دروازه کوفه در همین روزها اتفاق افتاد در همین راستا بود؛ اینکه شنیدید وقتی اهلبیت (علیهالسلام) را وارد کوفه کردند و بین آنان نان جوف و خرما تقسیم میکردند، عدهای از زنهای کوفه بهعنوان صدقه به آنان غذا میدادند، مسئله زنان کوفه و جریانهای عادی شهر نبود، مردم کوفه هم امیرالمؤمنین (علیهالسلام) را میشناختند و هم بچههای علی را میشناختند، این شهر ۲۰ سال قبل این شهر مقر حکومت مولا بوده است و امیرالمؤمنین در اینجا بهعنوان خلیفه اسلام در رأس قدرت امت قرار داشته، این مردم هم امیرالمؤمنین (علیهالسلام) و هم فرزندان ایشان را میشناسند، از این شهر ۱۲ هزار نامه برای سیدالشهدا (علیهالسلام) به مکه ارسالشده است و آن حضرت را دعوت کردند که به این شهر بیایند. این مردم، مردم ناشناس نسبت به خانواده مولا نیستند، اینکه آنان نان گردو و خرما در دروازه شهر به آنان بهعنوان صدقه به اهلبیت (علیهالسلام) پیغمبر میدادند، یک عده مزدور دستنشانده دستگاه عبیدالله زیاد بودند، مأمور کرده بود برای تحقیر اهلبیت (علیهالسلام) و برای هدف سوئی که میخواستند شخصیت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) را خرد کنند، یک عدهای بیایند دم دروازه کوفه و به اهلبیت (علیهالسلام) سیدالشهدا (علیهالسلام) صدقه بدهند، با تقسیم نان گردو و طعام، اهلبیت (علیهالسلام) سیدالشهدا (علیهالسلام) را تحقیر کنند و این قضیه را در راستای براندازی صلابت مولا از چشمها، مصرف سیاسی داشته باشند.
مهمترین روش و قدرتی که در عرصه سیاسی در انقلاب کربلا بهکاربرده شد، مربوط به اهلبیت (علیهالسلام) سیدالشهدا (علیهالسلام) و جریان اسارت بود، آنچه در روز عاشورا انجام گرفت، حرکت نظامی بود، دو جبهه نابرابر در مقابل هم جنگیدند، وجود مقدس سیدالشهدا (علیهالسلام) و یارانشان به شهادت رسیدند، این حرکت نظامی بود، اما حرکت سیاسی و برخورد و شگرد سیاسی انقلاب کربلا که یک زدوخورد را مبدل به یک انقلاب کرد، آن حرکت اسارت اهلالبیت (علیهمالسلام) بود و در جریان اسارت رخ داد؛ در مقابل این حرکت شومی که دشمن داشت و اهلبیت (علیهالسلام) امام حسین را به اسارت بردند، سوار بر شترهای بی کجاوه کردند به اولین مقصد، در دروازه کوفه، شهری که ۲۰ سال قبل مقر قدرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) بود، برای تحقیر امیرالمؤمنین (علیهالسلام) و از بین رفتن صلابت مولا که در چشم مردم کوفه جلوه داشت.
تبدیل تهدید تحقیر اهلبیت به فرصت انقلاب کربلا
اما این تهدید را وجود اقدس زینب کبری و اهلالبیت (علیهمالسلام) مبدل به فرصت کردند، اگر دشمن دست به این اسارت نمیزد و اهلبیت (علیهالسلام) سیدالشهدا (علیهالسلام) را در دروازه کوفه نمیآورد، این موقعیت برای حضرت زینب و اهلالبیت (علیهمالسلام) پیش نمیآمد یعنی حضرت تهدید را مبدل به فرصت کردند، وقتی آنان نان گردو و خرما را ریختند توی کجاوهها، وجود مقدس امکلثوم، دست در دهان بچهها میانداخت، این نان گردو و خرما را بیرون میآورد و میفرمود «صدقه بر ما حرام است».
از داخل جمعیت یک زنی که مأمور عبیدالله بود و خواست به این وسیله این تهدید را نسبت به مولا قطعی کند و دستور داشت در گفتن این کلمه، فریاد زد «این شهر مقر خلافت علی بوده، علی به ما دستور داده هر وقت اسرای خارجی را وارد شهرتان کردند، به آنان صدقه بدهید، ما بهعنوان آموزه امیرالمؤمنین (علیهالسلام) داریم به شما صدقه میدهیم»، با این جمله خواست بیشتر اهلبیت (علیهالسلام) را سرکوب کند، «مگر شما چه کسی هستید که میگویید صدقه بر ما حرام است؟» امکلثوم فریاد زد «ما اسیران اهلبیت (علیهالسلام) پیغمبریم»، یعنی شما که مسلمانید دارید دروغ میگویید، شما که ادعای اسلام و ادعای اعتقاد به پیغمبر دارید، دروغ میگویید، ما تنها فرزندان امیرالمؤمنین (علیهالسلام) نیستیم، ما فرزندان پیغمبر اکرم هستیم.
اینجا بود که زینب کبری سر از دریچه محمل بیرون آورد و در اینجا شروع کرد خطبه خواندن، خطبهای که زینب دم دروازه کوفه خواند، یکی از مواردی بود که در حقیقت، جریان زدوخورد عاشورای کربلا را مبدل به انقلاب کرد و به قصه، چهره انقلاب داد.
ابتدا وجود مقدس حضرت زینب (سلامالله علیها) یک تصرف ولایتی کرد، در آن لحظهای که اهلبیت (علیهالسلام) وارد کوفه شدهاند، شهر کوفه پر از سروصداست، یک عده کسانی که افرادشان در کربلا کشتهشدهاند، آمدهاند فحاشی میکنند، اهانت میکنند، یک عده هلهله میکنند، عدهای که گریه میکنند و سروصدا در بازار کوفه وجود دارد، در بین این سروصدا حرف زدن کار آسانی نیست، وجود مقدس زینب کبری یک تصرف ولایتی کرد، نفسها بهکلی بند آمد، صداها بهکلی قطع شد، حتی نقل کردهاند زنگهای شتران از حرکت ایستاد، سکوت کاملی تمام فضا را گرفت، وجود مقدس زینب کبری شروع کرد خطبه خواندن، «یا اهل الکوفه، یا اهل الختل و الغدر، أتبکون؟! انّما مثلکم کمثل التی نقضت غزلها من بعد قوة انکاثا...»، وقتی صدای زینب به خطبه بلند شد، ۲۰ سال گذشته برای مردم کوفه تجدید شد، دیدند این تن، تن صدای امیرالمؤمنین (علیهالسلام) است، این خطبه علیوار است، اینهایی که ۲۰ سال است دیگر صدای خطبه امیرالمؤمنین (علیهالسلام) را در فضای مسجد کوفه نشنیدهاند، این صدا همان صدا است، این کلام همان کلام است و این فصاحت و بلاغت، همان قدرت عظیم سخنوری خانواده پیغمبر و امیرالمؤمنین (علیهالسلام) است. حضرت زینب با سخنرانی خودش در یک مدت کوتاه، قصر کوفه را برگرداند، دشمنی که میخواست از این موقعیت سوءاستفاده کند، مولا را تحقیر کند، صلابت پیغمبر را از چشمها بریزد و اهلبیت (علیهالسلام) را دچار احساس خاری بکند، بهکلی قضیه برگشت، احساس قدرت به اهلبیت (علیهالسلام) دست داد، عظمت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) یکبار دیگر در دلها و چشمها ظاهر شد، شخصیت باصلابت پیغمبر اکرم به آن عظمت وحی در مقابل بینشها و دیدها دوباره درآمد، با چند کلمه و جملهای که زینب کبری در خطبه فرمود؛ تمام خطبه حضرت زینب دم دروازه کوفه شاید به ۲۰ دقیقه نکشید، به عبیدالله خبر دادند این دختر علی است، آدم معمولی نیست، الآن شهر کوفه را بر تو میشوراند، کوفه انقلاب میشود و اوضاع کوفه بهکلی برمیگردد و عبیدالله شدیداً ترسید که چطوری زینب را ساکت کند.
نقشه سیاسی ابنزیاد، تابلوی جنایتکاری قاتلان کربلا
یکی گفت بگو زینب را بکشند، یکی گفت بگو زینب را بزنند، گفت اینها هیچکدام ساکت کننده زینب نیست، دستور داد سربریده سیدالشهدا (علیهالسلام) را مقابل خواهر داغدیده بر سرنیزه کردند، فکر کرد با سربریده را سرنیزه کردن، قدرت را نمایش داده، این سربریده سیدالشهدا (علیهالسلام) بر سرنیزه، نمایشگر قدرت است، اما اینجا نیز تهدید مبدل به فرصت شد، سربریده سیدالشهدا (علیهالسلام) بر سرنیزه، نمایشگر قدرت ابنزیاد و بنیامیه نشد، نمایشگر جنایت ابنزیاد و جنایت بنیامیه شد که وقتی دختربچه ۳ ساله در دامن زینب، از بالای نیزه خیرهخیره به بابا نگاه میکند، صدا زد «اگر با سربریدهات با من صحبت نمیکنی، با این فاطمه صغیره، بچه ۳ سالهات حرف بزن، نزدیک است روح از بدنش جدا شود»، مردم کوفه این منظره را میدیدند که نازدانه ۳ ساله دارد به سربریده بابا بالای نیزه نگاه میکند، این شد نمایشگر جنایت ابنزیاد و بنیامیه، این نمایشگر قدرت نشد.
اینها همهاش نمادهای تبدیل تهدید به فرصت است؛ برادران، خواهران، عزیزان بینندهای که این عرایض بنده را توجه میکنید، ما دنبالهروی سیاست حسین هستیم، ما دنبالهروی سیاست اهلالبیت (علیهمالسلام) هستیم، این اصل، یک تز قطعی در برنامههای زندگی ما و در برنامههای ما اعم از برنامههای سیاسی و سایر برنامههای اجتماعی باشد که وقتی یک جریان به تهدید ما میآید، ما بتوانیم تهدید را به فرصت مبدل کنیم، اگر نتوانیم تهدید را به فرصت تبدیل کنیم، دنبالهروی تز سیاسی اهلبیت (علیهالسلام) نیستیم.
محرم ۹۹، مصداق تبدیل تهدید به فرصت
الآن یک جریان حادثه طبیعی در جوامع جهانی به وجود آمده، در میان کشور و جامعه ما نیز وجود دارد این جریان ویروس کرونا و این بیماری کووید-۱۹، اینیک حادثه و تهدید برای مردم و امت ما هست، مهم، تبدیل این تهدید به فرصت است؛ خوشبختانه در جریان محرم امسال، این تهدید مبدل به فرصت شد، علیرغم اینکه رعایت اصول بهداشتی و پرهیز از توسعه این بیماری اقتضا میکرد اجتماعات تشکیل نشود و جوامع عزاداری در آن عظمت و هیبتی که سالهای گذشته بوده، به وجود نیاید، همین تهدید مبدل به فرصت شد.
خوشبختانه جلسات و مجامع، قویتر و پرهیبتتر در فضای باز برگزار شد، دیگر در چهاردیواری مسجد و حسینیه نشد، تمام فضای شهرها و روستاها و فضای کشور را عزاداری سیدالشهدا (علیهالسلام) فراگرفت؛ در شهر ما تنها ۹۰۰ مورد عزاداری گسترده در فضای باز صورت گرفت که قریب به ۷۰ موردش، میدانها و پارکها و فضاهای بزرگ شهر بود، حسینیهای با این عظمت، عزاداری با این هیبت، یعنی کل شهر شده بود عزا خانه سیدالشهدا (علیهالسلام) در همه فضاهای اجتماعی؛ این همان حرکت تبدیل تهدید به فرصت بود، یک بیماری و ویروس که میرفت همه اجتماعات عزاداری ما را به هم بزند، در حقیقت در شکل، قیافه و ظاهری درآمد که توانست با این وضع جلوه کند.
وجود مقدس سیدالشهدا (علیهالسلام) توسلی فرمودند و عنایت خاصه حضرت رضا در این شهر، شهر امام رضا (علیهالسلام) را در یک عزا خانه عمومی همگانی سیدالشهدا (علیهالسلام) درآورد، این نمونه، تبدیل تهدید به فرصت در جریانهای اجتماعی ما هست، اما متأسفانه برخی قضایا پیش میآید که در مقابل تهدید، نهتنها نمیتوانیم تهدید را به فرصت تبدیل کنیم بلکه مصیبت تهدید را برای خودمان چندبعدی و چند برابر میکنیم.
مسئله آموزشوپرورش و مسئله تحصیل نوباوگان ما، یک اصل سرنوشتساز برای این کشور، نظام و انقلاب است، با توجه به اینکه در مقابل پیشگیری از توسعه یک بیماری که کلاسهای حضوری و مجالس درس جمعی ممکن است مشکلزا باشد، اجرای این برنامه در وضعیتی که جریان آموزشوپرورش، یک جریان فراگیر تا اقصی نقاط کشور حتی در میان کپرهای مردم مستضعف صحرانشین و عشایری است که در بیابان زندگی میکنند؛ الحمدالله به برکت انقلاب اسلامی و نهضت سوادآموزی، امروز تحصیل همه آحاد کشور و جامعه ما را فراگرفته، از اینطرف نیز تشکیل جوامع حضوری و اجتماعات نیز کار بسیار مشکل و خطرناکی است.
مدیران فضای مجازی، انگیزه مدیریت ندارند!
این راهی که پیش گرفتند، راه قطعی نیست، شبکه شاد در یک عرصه ممکن است مفید و مؤثر باشد، اما اینکه اگر بهعنوان شبکه شاد بخواهیم مسئله فراگیری آموزشوپرورش را در همه کشور حل کنیم، قالب حل نیست؛ اینکه شما بخواهید وسایل رسانهای و دستیابی به فضای مجازی را در اقصی نقاط کشور، در روستاها و در دهات اجرا کنید، معلوم نیست به مصلحت باشد؛ یعنی بردن تبلت و وسیله رسانهای و لپتاپ در یک روستای دوردست کشور و در اختیار بچه روستایی گذاشتن، یک بُعدش استفاده در آموزشوپرورش است، به همینجا تمام نمیشود، وارد شبکههای اجتماعی و برنامههای مضری میشود که متأسفانه در جامعه ما فضای مجازی مدیریتشده نیست، مدیریت نمیکنند و آنان که باید مدیریت کنند، انگیزه مدیریت ندارند.
در چنین وضعیتی که فضای مجازی مدیریت نمیشود، [وجود]اسباب و ابزار ورود به فضای مجازی حتی در اقصی نقاط کشور که بافرهنگهای بومی دینی انس گرفتهاند، به ضرر اسلام، انقلاب و نظام هست؛ مقام معظم رهبری راهبرد قابلتوجهی فرمودند، فرمودند «رسانه ملی بیاید ابزار آموزش سراسری را فراهم کند»، رهبری مطلب را به رسانه ملی واگذار کردند، اما متأسفانه رسانه ملی امروز نسبت به تمام کشور فراگیر نیست.
بودجه صداوسیما تخصیص یابد، مشکل آموزش از راه دور حل میشود
در همین استان ما بسیاری از نقاط روستایی، دسترسی به رسانه ملی ندارند، آنتن دهی تلویزیون در آنجا ممکن نیست، در بیشتر روستاهای شمال استان این مشکل راداریم، علیرغم اینکه طرح و برنامهاش بهوسیله صداوسیما آماده است که امکانات تکنولوژی توسعه آنتن دهی صداوسیما را در این نقاط فراهم کنند، اما به خاطر اینکه بودجه صداوسیما کاملاً تخصیص داده نشده و بودجه در دست صداوسیما نیست، تهیه این ابزار برای صداوسیما ممکن نیست.
بهجای اینکه تبلت و لپتاپ وارد کنیم و واردات کالای خارجی و بیگانه را در کشور توسعه دهیم و ابزار فساد را توسعه دهیم، بودجهای در اختیار صداوسیما قرار دهید که در اسرع اوقات مسئله آنتن دهی را به تمام نقاط کشور و روستاها بیشتر کنند و در برنامههای آموزشی کامل عیاری که در صداوسیما اجرا میشود، فراگیری آموزشوپرورش در کشور تحقق پیدا کند نه اینکه بیاییم وسایل تکنیکی تهیه کنیم آنهم باقیمتهای گران، با واردات و مسئله ارز سنگین، به دستان بچه روستایی تبلتی بدهیم که یک بخش این تبلت درس آموزشوپرورش است، ۱۰ برابر آنی که در این تبلت درس آموزشوپرورش دیدهاند، به شبکههای اجتماعی، مراکز فساد و رسانههای خارجی نفوذ کنند و تمام بدآموزیهایی که این جوان و نوجوان ما را از باور اسلام و دین جدا میکند، در اختیار او بگذاریم.
تهدید کرونا تنها به یک بیماری جسمی تمام نمیشود، این تهدید به صدها فساد و ضرر اجتماعی ازنظر زندگی فرهنگی ما مبدل خواهد شد درحالیکه باید تهدید را مبدل به فرصت کنیم، تز اهلبیت (علیهالسلام) در همه حرکتهای اجتماعی و سیاسیشان این بود که تهدید را مبدل به فرصت میکردند.
مسؤولین عزیز ما، هم مسؤولین استان ما و هم مسؤولین دولتی بیایند یک مقدار امکانات صداوسیما را توسعه بدهند که در این مکانهایی که آنتن دهی ندارد و آنتن صداوسیما نمیتواند آنجا را زیرپوشش قرار بدهد، تقویت بشوند، تکنولوژی کامل بشود، امکانات دسترسی اینها به همه برنامههای صداوسیما و شبکههای آموزشی زیاد شود و با این کیفیت، مسئله تحصیل، یک فراگیری کاملی در همه ابعاد ملت و مردم پیدا کند نه با واردکردن ابزار فضای مجازی آنهم فضایی که نه مدیریت میشود و نه مدیران انگیزه مدیریت دارند و اینطور لاابالی گرانه و بی بندوبارانه فضای مجازی در کشور بر همه شئون فرهنگی ما متأسفانه حاکم شده، این ضرر و زیان براندازنده فرهنگ دینی را ببریم در اقصی نقاط کشور، در دسترس یک روستایی که با آن فرهنگ بومی دینی محلیاش انس گرفته، قرار دهیم و نظام فرهنگی خودمان را براندازی کنیم.
امکانات را برای توسعه رسانه ملی بسیج کنید این مصیبت کویید-۱۹، بهجای یک، مبدل به ۱۰۰ خواهد شد، نهتنها تهدید را مبدل به فرصت نکردیم بلکه ضرر و زیانش را نسبت به خودمان چند برابر قراردادیم، انشاءالله امیدواریم عزیزان مسؤول ما این واقعیت را درک کنند و همه امکانات را در قسمت توسعه رسانه ملی بسیج کنند و امکانات تکنیکی بهرهبرداری از برنامههای مختلف مخصوصاً برنامههای آموزشی رسانه ملی را در دسترس عموم مردم در اقصی نقاط کشور قرار بدهند و انشاءالله این مشکل بدون ضرر و بدون زیان حل شود، این هم تبدیل تهدید به فرصت است؛ تهدیدی که میآمد زندگی ما را به هم بزند، اصل تحصیل و آموزش و فرهنگ ما را ویران کند، تبدیل شود به اینکه مردمی که تا به امروز محروم بودهاند از همه برکات رسانه ملی و سازندگیهای فرهنگی صداوسیما، به سایر برنامههای فرهنگساز رسانه ملی نیز دست پیدا کنند و این قضیه برکتی شود برای توسعه فرهنگ و آموزش دینی.
امیدواریم خداوند متعال همانطور که بر ما منت میگذارد و این بلیه را از ما دفع میکند، انشاءالله آثار سوء این بلیه نیز به عنایت پروردگار از همه جریانات اجتماعی و روحی مردم ما کاملاً زنده بشود.
خدایا به عزت اولیائت، توفیق بهرهبرداری از سبکهای فرهنگ اهلبیت (علیهالسلام) به همه ما کرامت بفرما، پروردگارا، نقطه نهایی نجات ما از همه گرفتاریها و عظمت و عزت اسلام، فرج مولایمان بقیةالله تعجیل بفرمای، ارواح مطهره شهدا و امام بزرگوار ما را از اشک و عشقی که این روزها در مصائب سیدالشهدا (علیهالسلام) این مردم انقلابی نثار میکنند، بهرهمند بگردان، سایه پربرکت مقام معظم رهبری بر سر ما مستدام بدار.
والسلام علیکم و رحمتالله و برکاته»