bato-adv
کد خبر: ۴۴۶۶۷

آيا از سپاه جاسوسي شد؟

تاریخ انتشار: ۲۳:۱۰ - ۲۰ فروردين ۱۳۸۹

تهران امروز نوشت: گفته مي‌شود در دنياي جاسوسي هيچ چيز اتفاقي نيست، نه كسي كه جاسوسي مي‌كند، نه كسي كه جاسوسي مي‌شود، نه كسي كه موش‌كور است، نه كسي كه فراري است و پناهنده مي‌شود و نه كسي كه به اعتراف مي‌نشيند. سوال اين است كه چه اتفاقي افتاده كه سازمان اطلاعات مركزي آمريكا (CIA) از انتشار كتابي خبر داده كه در برگيرنده خاطرات يا اعترافات فردي است كه مدعي جاسوسي از سپاه به‌نفع سازمان سيا از 21 سال پيش است؟ 

در واقع مبتني بر اين ايده كه در جاسوسي و ضدجاسوسي قرار نيست ما به تصادف عقيده داشته باشيم بايد انتشار كتابي به‌نام «زماني براي خيانت» را مورد راستي‌آزمايي قرار دهيم. فردي مجهول‌الهويه با نام مستعار «رضا خليلي» كه نويسنده كتاب معرفي شده مدعي گرديده كه عضو پيشين سپاه پاسداران بوده و براي سازمان اطلاعات مركزي آمريكا در ايران كار مي‌كرده است. از قرار معلوم و با توجه به مصاحبه‌اي كه نامبرده با راديو اروپاي آزاد (راديو آزادي) كه تحت مديريت سازمان سيا اداره مي‌شود، داشته ادعاهاي مختلفي مطرح شده كه اهم آن روي پرونده هسته‌اي ايران متمركز شده است. 

در واقع شاخ و برگ‌هاي اضافه به داستان و افزايش غلظت واقع‌نمايي به اين جهت صورت گرفته تا مخاطب در پيام اصلي كتاب كه «نظامي بودن برنامه هسته‌اي ايران» است درنگ و تامل كند و هم‌آ‌وا با طراحان سازمان سيا قرار گيرد. در اين بين البته گزافه‌هاي عجيب ديگري همچون دست داشتن ايران در انفجار لاكربي هم مطرح شده است. اما نكته حائز اهميت اين است كه نويسنده يا فردي كه به‌نام نويسنده با راديو مصاحبه كرده، گفته است. «تمام تاريخ‌‌ها، مكان‌ها و نام‌ها در كتاب تغيير كرده تا وي مورد شناسايي قرار نگيرد.» 

اينكه گفته شود تمام تاريخ‌ها، مكان‌ها و نام‌ها غيرواقعي است درست مثل آن است كه بگوئيم داستان ما تخيلي است زيرا آنچه اينگونه روايت‌ها را باورپذير مي‌كند همانا واقع‌گرايي آن است مگر اينكه از اساس چنين چيزي صحت نداشته باشد و قصه زاييده تخيل نويسندگان سازمان سيا باشد كه هست. ضمن آنكه فردي كه فرار مي‌كند يا پناهنده مي‌شود و در كنف حمايت امنيتي سازماني مانند سيا قرار مي‌گيرد ديگر چرا بايد از اعلام نام واقعي خود پرهيز كند مگر آنكه يا اصلا وجود خارجي نداشته باشد يا شياد و كاسبي باشد كه بخواهد از آب گل‌آلود براي خود در آن سوي مرزها آب و ناني جست‌و‌جو كند و نخواهد هويت واقعي‌اش برملا و وزنش سنجيده شود تا از اين رهگذر قصه‌اي را تحويل سازمان سيا داده كه آن سازمان دوست داشته بشنود. در واقع سازمان سيا «دوست داشته» كتابي با اين عنوان و با اين مشخصات را منتشر كند، چه‌كسي وجود خارجي داشته باشد يا نداشته باشد، مهم براي آنها اين بوده كه افكار عمومي را با انتشار چنين اخباري« تغذيه» كنند به‌نحوي كه راه براي سياست‌هاي ديپلماتيك آنها هموارتر شود. اين سنت سازمان «سيا» است كه نسبت به مخالفان خود به «چيدمان» و انتشار اطلاعات نادرست در قالب زندگينامه يا چيزي شبيه به آن مي‌پردازد. 

«ادوارد جي اپشتين» نويسنده كتاب‌« نيرنگ» و همچنين كتاب معروف «بازجويي» كه همكاري گسترده‌اي با سازمان سيا داشته مي‌نويسد: «جيمي جيمسون دوست مشتركي كه ترتيب ملاقات او را با نوسنكو – يك فراري شوروي سابق- داده بود، معلوم شد يك مشاور سيا بوده است. جيمسون كارش اين بود كه فراريان بلوك شوروي مانند نوسنكو را با خبرنگاران گردهم آورد تا آنها بتوانند اطلاعات دستوري خود را در اختيارشان قرار دهند. اين يك راه درج مطالب‌شان در مجله‌ها، روزنامه‌ها و كتاب‌ها بود. بعد از آن دريافتم اين برنامه خبرپراكني پنهاني سيا، حتي نوشتن كتاب‌هاي كامل و انتشار آنها را تحت نام‌هاي فراريان شامل مي‌شد. 

اسناد پن كوفسكي پرتيراژترين كتاب منتشره به‌وسيله‌« دابل وي» در سال 1966 از جمله موفقيت‌آميزترين اين عمليات‌ها بود. يكي از اين فراريان كه يك ژنرال چك بود گفت: سيا نسخه خطي يك زندگينامه كامل را كه قرار بود به نامش چاپ شود به او تسليم كرده بود اما وقتي او اجازه خواسته بود تغييراتي در آن به‌عمل آورد، نسخه خطي را از او پس گرفته بعدا تحت‌ نام يك فراري ديگر به چاپ رسانده بودند.» (نيرنگ- 18،19) بنابراين كتاب « زماني براي خيانت» اثري است از اين سنخ كه نه اولين آن بوده و نه آخرين آن خواهد بود. اما اين‌بار به‌نظر مي‌رسد سازمان سيا اهداف ديگري را جست‌و‌جو مي‌كند. 

مهم‌ترين هدف از منظر امنيتي اين است كه چنين وانمود كند كه توانسته از دو دهه پيش در سپاه رخنه‌كند و از حال و وضع آن مطلع باشد، اگر بتواند چنين چيزي را لااقل براي افكار عمومي خود جا بيندازد آنگاه هدف اصلي خود را برملا خواهد كرد و آن چيزي نيست جز‌« تخريب سپاه توسط خود سپاه». 

اين تخريب هم بايد به‌گونه‌اي باشد كه نشان دهد حركت سپاه برخلاف حركت مردم ايران است. طرح سازمان سيا اين است كه بين مردم و سپاه يك تضاد را القا كند تا از پس آن مقابله، درگيري، برخورد و سوءتفاهم‌هاي جدي به‌جاي يكپارچگي، وحدت و همدلي بنشيند. ايجاد فاصله بين مردم و سپاه و حتي از اين بالاتر ايجاد «نفرت» از يكديگر گرانيگاه اين طرح است. در زير پوست اين كتاب مجعول نوعي قدرت‌نمايي امنيتي نهفته است كه سيا براي جبران ناتواني خود درصدد القاي آن است كه تا كجا توانسته نفوذ و تا چه زماني توانسته عامل يا موش‌كور خود را حفظ كند اما واقعيت‌هاي امنيتي خلاف آن را نشان مي‌دهند چراكه اگر سيا، موش‌كوري در اين حد داشت كه مي‌توانست حدود دو دهه به كار خود ادامه دهد بدون اينكه به دام بيفتد او را « نمي‌چيد» كه ببرد بلكه رفتنش را نمي‌پذيرفت و تلاش مي‌كرد او را در سپاه حفظ كند زيرا بودن چنين افرادي در جاي خودشان بيشتر به سود آنهاست تا جاي ديگري مثل واشنگتن يا لنگلي ويرجينيا. طرح آنها ادامه پروژه‌ سپاه‌هراسي و سپاه‌ستيزي با استفاده از نام خود سپاه است.
 
سيا درصدد است با انواع ترفندها و بافتن اطلاعات نادرست به اطلاعات درست از سپاه تصويري مخدوش، غيرواقعي و نادرست به جامعه جهاني و جامعه ايراني مخابره كند. القاي اين شائبه يا شايعه كه سپاه در پروژه صلح‌آميز هسته‌اي ايران همه‌كاره است در واقع پررنگ كردن تصور نظامي بودن پرونده هسته‌اي ايران است، خطي كه سيا در قالب انتشار كتاب «زماني براي خيانت» درصدد بيان آن است. 

اهتمام اصلي آنها اين است كه سپاه را مسئول برنامه هسته‌اي ايران معرفي كنند و از اين رهگذر در جامعه جهاني فرصتي براي فشار بيشتر بر ايران به‌دست آورند. البته اين سپاه‌هراسي چيز جديدي نيست چراكه پيش از اين آمريكا تحت‌تاثير لابي صهيونيست براي اولين‌بار در ديپلماسي رسمي و علني جهان اقدام به اعمال تحريم عليه يك گروه دفاعي و نظامي رسمي يك كشور كرده و تحريم سپاه را در دستور كار قرار داده است. اين خط تا بدانجا ادامه يافت كه وزير خارجه ايالات‌متحده در كنفرانس بين‌المللي «آمريكا و جهان اسلام» كه در دوحه قطر برگزار شد اعلام كرد: «من نگرانم كه افزايش نفوذ و قدرت سپاه پاسداران، تهديدي بسيار مستقيم براي همگان باشد.»
 
آنها وقتي سپاه را هدف تخريب قرار مي‌دهند نه به‌عنوان يك گروه نظامي بلكه به‌عنوان كل ايران مورد هجوم قرار مي‌دهند چراكه آنان واقف به قدرت و توانمندي بازدارندگي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي هستند. اگر سپاه نيرويي بود در مثل ساير نيروها در ساير كشورها هيچ‌گاه تخريبي تا بدين‌پايه گسترده و همه‌‌‌جانبه را به خود نمي‌ديد. تخريب اطلاعاتي و جاسوسي بخشي از اين پروژه گسترده است.‌سرويس‌هاي جاسوسي براي موفقيت طرح‌هاي فريبكارانه خود نه‌تنها بايد به مبادله اطلاعات نادرست كه قسمت آسان عمليات است اقدام كنند بلكه بايد همچنين تصميم بگيرند آيا اين اطلاعات مورد قبول قرار مي‌گيرد يا نه؟ و در صورت بلاتكليفي براي اعتبار دادن بيشتر به آن بايد پيام‌هاي اضافي مخابره شود. 

بنابراين پيش‌بيني مي‌شود سازمان سيا همچنان و با هدف تخريب سپاه توسط نيروهاي به اصطلاح متعلق به خود سپاه، به ارسال سيگنال‌هاي بيشتر و تخريبي‌تر در اين زمينه اقدام كند. به‌هر حال اينكه دشمن درصدد رخنه و نفوذ در شريان‌هاي امنيتي و اطلاعاتي كشور است شكي نيست و از اين بابت بايد بسيار مراقبت كرد و پاكسازي سيستم‌ها و ايمني فرآيندها را همواره جدي گرفت ولي كتاب «زماني براي خيانت» قطعا يك «بلوف جاسوسي » است كه اهداف خاصي را دنبال مي‌كند.

مجله خواندنی ها
مجله فرارو
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین